بدون شك در عصر ما كه بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده اند و افراد غربزده، بى بند و بارى زنان را جزئى از آزادى او مى دانند سخن از حجاب گفتن براى اين دسته ناخوشايند و گاه افسانه اى است متعلق به زمان هاى گذشته! ولى مفاسد بى حساب و مشكلات و گرفتاری هاى روز افزونى كه از اين آزادي هاى بى قيد و شرط به وجود آمده سبب شده كه تدريجاً گوش شنوايى براى اين سخن پيدا شود.[1]
البته در محيط هاى اسلامى و مذهبى، مخصوصاً در محيط ايران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسيارى از مسائل حل شده، و به بسيارى از اين سؤالات عملاً پاسخ كافى و قانع كننده داده شده است، ولى باز اهميت موضوع ايجاب مى كند كه اين مساله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گيرد.[2]
حجاب و پوشش؛ ضرورت بنیادین در اسلام
بدون شك حجاب از مسلمات اسلام است، و تمام فقهاى اسلام در آن اتفاق نظر دارند، و هرگونه بد حجابى و بى حجابى بر خلاف شريعت مقدسه است.[3] لذا حجاب و پوشش در اسلام امنیت فوق العاده ای دارد و آیات فراوانی نیز درباره حجاب آمده است و کسی هم نمی تواند منکر آن شود .[4]
بدیهی است حجاب، حفظ شخصيت زن، و جلوگيرى از انحراف جوانان، و (ممانعت از) گسترش فساد در جامعه اسلامى است. [5] و همان گونه كه اصل پوشيدن لباس براى زنان و مردان منافات با آزادى آنها ندارد، حجاب نيز چنين است.[6]
آرى حجاب از ضروريات دين و برگرفته از قرآن مجيد است، و همه مذاهب اسلامى آن را قبول دارند. و منظور از ضرورى دين چيزى است كه هر كس با مسلمين مقدارى معاشرت داشته باشد، مى فهمد مسلمانان به آن پايبند هستند.[7] به تعبیر دیگر منظور از «ضروريات دين» اموريست كه همه، اعم از عالم و غير عالم، مى دانند جزء دين است؛ مانند مسأله حجاب؛ از این رو «احكام ضرورى اسلام» همان احكام ضرورى دين است. [8]
به همين دليل، دستور حجاب يكى از مؤكدترين دستورهاى اسلام است. قرآن مجيد در آيات متعددى از جمله: آيات 31 و 60 سوره نور و آيات 33 و 53 و 59 سورۀ احزاب، بر مسئله حجاب تأكيد كرده است كه گاهى زنان با ايمان را مخاطب قرار مى دهد و گاهى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را و گاهى نيز با استثنا كردن زنان پير و از كارافتاده، تكليف بقيه را روشن مى سازد؛ به اين ترتيب با عبارات مختلف، اهميت اين وظيفه اسلامى را بازگو مى كند.[9]
فلسفه حجاب و پوشش
بی تردید اسلام بر خلاف جوامع مدرن غربی و نیز غرب زده های هوسباز، طرفدار برچیده شدن خودنمایی زنان در جامعه است، اسلام مخالف ورود زنان به مسابقه بى پايان در نشان دادن اندام خود و تحريك شهوات و هوس هاى آلوده مردان است از این رو حجاب جزئى از اين برنامه در مقابله با بهره کشی ظالمانه از زنان محسوب مى شود، اسلام مى گويد كاميابي هاى جنسى اعم از آميزش و لذت گيري هاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگى و ناپاكى جامعه مى باشد.[10]
باید اذعان نمود فلسفه حجاب چيز مكتوم و پنهانى نيست زيرا برهنگى زنان پيامدهايى همچون تحریک دائم مردان مخصوصا جوانان را در پی دارد، تحريكى كه سبب كوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاى بيمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مى گردد، حال آنکه اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاك داشته باشند، و اين يكى از فلسفه هاى حجاب است.
هم چنین آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد كه با افزايش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسيختگى زندگى زناشويى در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، حال آنکه در محيطى كه حجاب است (و شرائط ديگر اسلامى رعايت مى شود) زوجین تعلق به يكديگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يكديگر است، لیکن در «بازار آزاد برهنگى» عملا زنان به صورت كالاى مشتركى در آمده اند و دیگر قداست پيمان زناشويى بی معنا شده است که این آسیب به فروپاشی نهاد خانواده منتهی شده است.[11]
گسترش دامنه فحشاء، و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناكترين پيامدهاى بى حجابى است،با توجه به اينكه« فحشاء» و از آن بدتر« فرزندان نامشروع» سر چشمه انواع جنايت ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناك اين مساله بیش از پیش روشنتر مى شود. بحرانی عظیم که منبعث از یکی از عوامل موثر بر آن یعنی مساله برهنگى و بى حجابى است.[12]
مساله«ابتذال زن» و«سقوط شخصيت او» در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است، هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسيش وسيله تبليغ كالاها و دكور اطاق هاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سياحان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعه اى شخصيت زن تا سر حد يك عروسك، يا يك كالاى بى ارزش سقوط مى كند، و ارزش هاى والاى انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها افتخار او جوانى و زيبايى و خودنمائيش مى شود.[13]
و به اين ترتيب مبدل به وسيله اى خواهد شد براى اشباع هوس هاى سركش يك مشت آلوده فريبكار و انسان نماهاى ديو صفت! در چنين جامعه اى چگونه يك زن مى تواند با ويژگي هاى اخلاقيش، علم و آگاهى و دانائيش جلوه كند، و حائز مقام والايى گردد؟!
تبیین حد حجاب و پوشش زنان
روايات زيادى در حد تواتر وارد شده است كه دلالت مى كند حجاب لازم بوده است. و غالب اين روايات دلالتش دلالت التزامى است و در این مسأله دلالت التزامى از دلالت مطابقى بهتر است، چون اصل وجوب را مسلم مى گيرد. پس حجاب امر مسلم و مفروغ عنه بوده و سؤال از فروع آن شده است حال اگر اين روايات به آيات و به ضرورت دين (مسأله از ضروريات دين است) ضميمه شود حكم وجوب حجاب بر زنان با أبلغ البيان و أتم البرهان ثابت مى شود[14].
گفتنی است در مورد حجاب واجب، كافى است كه زن بدن خود را جز صورت و دست تا مچ به هر وسيله اى كه مى تواند بپوشاند و لباس خاصى شرط نيست ولى پوشيدن لباس هاى تنگ و چسبان و همچنين لباس هاى زينتى اشكال دارد؛[15] منظور لباس هايى است كه در عرف مردم آن را لباس زينت مى خوانند.[16]به تعبیر دیگر لباس زينتى چيزى است كه زن ها براى زيبايى آن را مى پوشند، و شبيه آرايشى است كه در صورت خود انجام مى دهند.[17]
لذا پوشيدن لباس هاى مبتذل، يا لباس هاى تنگ و مهيج، يا مدل هايى كه موجب ترويج فرهنگ غرب است، اينگونه لباس ها به ويژه براى زنان، اشكال دارد، و بر پسران و دختران و مردان و زنان مسلمان لازم است رعايت موازين عفت اسلامى را، كه مايه سعادت دنيا و آخرت آنهاست، بنمايند.[18]
همچنین پوشيدن جوراب هاى نازك، اگر پا در آن پيدا باشد جايز نيست.[19]
پوشانيدن وجه و كفين لازم نيست، لیکن اگر نپوشاندن صورت و دست ها تا مچ، براى برخى از زنان در جامعه فسادى را به دنبال داشته باشد در اين صورت پوشاندن آن واجب مى شود.[20]
لازم به ذکر است اجبار همسر و يا دختران در پوشاندن دست ها و صورتشان جايز نيست[21]؛ هم چنان که مرد نمى تواند زن را به پوشش خاصى مجبور كند، مگر اين كه حجاب اسلامى با آن پوشش مراعات نگردد.[22]
لذا در حجاب اسلامى نوع لباس و رنگ آن تفاوت نمى كند بلكه واجب است پوشاندن تمام بدن غير از صورت و دست ها تا مچ، ولى پوشيدن لباس هاى زينتى هر چند بدن آشكار نباشد جايز نيست.[23]،[24] و مانتو در صورتى كه تنگ و چسبان نباشد، و تمام بدن زن به جز گردى صورت و دست ها تا مچ را بپوشاند، حجاب اسلامى محسوب مى شود.[25]
حجاب زنان در مقابل محارم
زنان و دختران مى توانند در برابر محارم خويش سر و گردن و مقدارى از سينه و دست ها و پاها را نپوشانند، اما بقيه بدن را بايد بپوشانند. و جايز نيست به شكل نيمه عريان در مقابل آنها ظاهر شوند.[26]
حجاب زنان در برابر نامحرم
بر زنان و دختران لازم است تمام بدن خود به جز گردى صورت و دست ها تا مچ را در مقابل نامحرمان بپوشانند. و اين مقدار به هر نوع لباس غير زينتى كه تنگ و چسبان نباشد پوشيده شود كافى است.[27]
لازم به ذکر است گفته مى شود كه «استفاده از چادر مشكى مناسب نيست، بلكه كراهت دارد!؛ حال آنکه انتخاب چادر مشكى براى زنان مكروه نيست. و استفاده از رنگ هاى ساده ديگر، مادام كه منشأ مفاسدى نشود، جايز است؛ البته رنگ هاى سنگين بهتر است.[28]
از این رو براى حجاب اسلامى كافى است كه تمام بدن را با لباس مناسب (بجز گردى صورت و دست ها تا مچ) بپوشانند؛[29] ولی بی شک، چادر حجاب برتر است.[30]
تبیین حد پوشش مردان
مردان مى توانند سر و گردن و مقدارى از سينه و دست ها و پاها را در مقابل نامحرم نپوشانند، ولى بقيه بدن را بايد بپوشانند .[31] لذا استفاده از لباس آستين كوتاه براى مردان اشكالى ندارد مگر در مواردى كه بدانيم مفاسد خاصى بر آن مترتب مى شود.[32]
بدین ترتیب نگاه كردن به بدن مرد نامحرم به آن مقدار كه معمولا آن را نمى پوشانند مانند سر و صورت و گردن و مقدارى از پاها و دست ها اشكال ندارد.[33]
استثنائات حجاب
شکی نیست اصل حجاب مسلم است و لذا از مستثنيات سؤال مى كنند و هركجا سؤال از استثنا شود معلوم مى شود كه اصل مسأله مسلم بوده است.[34]
استثناء وجه و كفين
در اينكه آيا حكم حجاب صورت و دست ها حتى از مچ به پائين را نيز شامل مى شود يا نه، در ميان فقهاء بحث فراوان است، بسيارى عقيده دارند كه پوشاندن اين دو (وجه و كفين) از حكم حجاب مستثنى است، در حالى كه جمعى فتوا به وجوب پوشاندن داده، يا حد اقل احتياط مى كنند، البته آن دسته كه پوشاندن اين دو را واجب نمى دانند نيز آن را مقيد به صورتى مى كنند كه منشا فساد و انحرافى نگردد، وگرنه واجب است.[35]
در آیۀ 31 سورۀ نور قرائنى بر اين استثناء و تاييد قول اول وجود دارد از جمله«وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا؛ آنها نبايد زينت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كه طبيعتا ظاهر است[36]»، استثناء«زينت ظاهر» در آيه فوق خواه به معنى محل زينت باشد يا خود زينت دليل روشنى است بر اينكه پوشاندن صورت و كفين لازم نيست.[37]
بدیهی است در این فراز ملازمه عرفى وجود دارد يعنى اگر اجازه داده اند كه در مقابل مردم وجه و كفين باز باشد و پوشاندن آن لازم نباشد به اين معنى است كه نگاه كردن هم جايز است، و نمى شود به زن بگويند صورتت را باز كن و به مرد بگويند نگاه نكن و جدا كردن اين دو از هم خلاف عرف است. [38]
هم چنین دستورى كه آيه فوق در مورد انداختن گوشه مقنعه به روى گريبان مى دهد «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ» كه مفهومش پوشانيدن تمام سر و گردن و سينه است و سخنى از پوشانيدن صورت در آن نيست قرينه ديگرى به اين مدعا است.[39]
باید دانست روايات متعددى نيز در اين زمينه در منابع اسلامى و كتب حديث، وارد شده است كه شاهد زنده اى بر مدعا است [40]، هر چند روايات معارضى نيز دارد كه در اين حد از صراحت نيست، و جمع ميان آنها از طريق استحباب پوشاندن وجه و كفين، و يا حمل بر مواردى كه منشا فساد و انحراف است كاملا ممكن است.[41]
شواهد تاريخى نيز نشان مى دهد كه نقاب زدن بر صورت در صدر اسلام جنبه عمومى نداشت.[42] لیکن با همۀ این تفاسیر باید تاكيد نمود که اين حكم در صورتى است كه سبب سوء استفاده و انحراف نگردد.[43]
بنابراین استثناء وجه و كفين از حكم حجاب مفهومش اين نيست كه جائز است ديگران عمدا نگاه كنند، بلكه در واقع اين يك نوع تسهيل براى زنان در امر زندگى است.[44]
حكم حجاب براى زنان سالخورده
اصل استثناء اين گروه از حكم حجاب در ميان علماى اسلام محل بحث و گفتگو نيست، چرا كه قرآن در آیۀ 60 سورۀ نور[45] ناطق به آن است.[46]
در واقع براى اين استثنا دو شرط وجود دارد:
نخست اين كه به سن و سالى برسند كه معمولا اميدى به ازدواج ندارند، و به تعبير ديگر جاذبه جنسى را كاملا از دست داده اند. [47]
ديگر اين كه در حال بر داشتن حجاب خود را زينت ننمايند. البته منظور تنها كنار گذاشتن لباس هاى رويين است كه بعضى روايات از آن تعبير به چادر و روسرى كرده است.[48]
یک حکم ثانویه و چند پیام
پرسش شده است که وظيفه خواهران مسلمان دانشجوى تركيه نسبت به «رعايت حجاب» در فرض اینکه؛ شرط طى كردن تمام ترم هاى دانشجويى در دانشگاه هاى تحت مديريت لاييك ها، رعايت نكردن حجاب شرعى است و شرط رعایت نکردن حجاب تا اتمام چند ترم باقى مانده از رشته خاصى در دانشگاه چیست؟
در پاسخ باید گفت با توجه به اين كه اگر دختران مسلمان و متدين دروس عالى را نخوانند تنها افراد بىبند و بار و لامذهب پست هاى مهم را اشغال مى كنند، به افراد متدين اجازه داده مى شود كه مسأله حجاب را در خصوص مواردى كه ضرورت دارد رعايت نكنند، ولى در غير آن موارد حتما رعايت نمايند.[49]
در تبیین این حکم ثانویه باید گفت «حكم» در برابر فتوا عبارت است از دستور اجرا يا تعيين مصداق يا موضوع، زمان يا مكان براى حكم شرعى و همچنين الزام به فعل يا ترك بر اساس عناوين ثانويه و مصلحتى خاص در ظرف زمانى يا مكانى خاص،[50] مثلا گوشت هايى كه تزكيه شرعى نشده باشد خوردن آن حرام است، اين عنوان اولى است، ولى اگر انسان، گرفتار شود و غذايى غير از اين گونه گوشت ها نداشته باشد يا در كشورهايى زندگى مى كند كه ذبح اسلامى در آن وجود ندارد و سلامت او به خطر مى افتد در اينجا به عنوان اضطرار مى تواند از اين گوشت ها استفاده كند.[51] همان گونه كه خداوند در آيه 3 سوره مائده به آن اشاره فرموده است[52] و اين را «عنوان ثانوى» مى نامند.[53]
لذا عناوين ثانويه آثار فراوانى در شكوفايى فقه اسلامى و دگرگونى هاى آن و تطبيقش بر نيازهاى بشر دارد. چه بسا مشكلات متعددى كه در پرتو عناوين ثانويه حل مى شود.[54] زيرا كه ضرورت ايجاب مى كند و ضرورت ها از عناوين ثانويه است.[55] چنانكه در حديث معروف وارد شده: «ليس شىء مما حرم الله إلا و قد أحله لمن اضطر إليه؛[56] هر چيزى كه حرام است خداوند آن را براى افراد مضطر حلال مى كند».[57] به طور مسلم، ممكن است چيزى ذاتاً مباح باشد، ولى ضرورت ها آن را به مرحله وجوب سوق دهد.[58]
بدین ترتیب احكام ثانوى، احكامى هستند كه به جهت عروض بعضى حالات خاص، وضع مى شوند مانند موارد عسر و حرج و ضرر و يا مقدميت كه سبب وجوب مقدمه مى شود و يا تقيه كه بعضى از احكام را تغيير مى دهد.[59]
احكام عناوين ثانويه؛ مانند حليت استفاده از مردار به هنگام اضطرار[60]...که احكام اوليه را تحت تأثير قرار مى دهد و به حكم ديگرى مبدل مى سازد. قرآن مجيد مى فرمايد: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ»[61] در اين آيه حكم تحريم ميته به دليل اضطرار برداشته شده است.[62]
و نيز مى فرمايد: «لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ... إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً[63]»؛ افراد با ايمان نبايد كافران را به جاى مؤمنان به عنوان دوست و سرپرست خود انتخاب كنند ... مگر اين كه از آنها تقيه كنيد (و به جهت اهداف مهمترى با آنها پيوند دوستى بريزيد)».[64]
هم چنین قاعده أهم و مهم از عناوين ثانويه است كما اينكه قاعده اضطرار و ضرورت و تقيه و امثال ذلك همه از عناوين ثانويه هستند چون مطابق عنوان اولى تمام اينها جايز نيست ولى ما به واسطه قاعده اهم و مهم قائل به جواز مى شويم.[65]
از این رو وقتى فقيهى چون ميرزاى شيرازى اباحه مصرف تنباكو را به حرمت آن تبديل مى كند غير از اين نیست كه چون حكم اباحه را با حكم «وجوب حفظ كيان اسلام و مسلمين» و يا «وجوب حفظ عزت اسلام و مسلمين» و يا «وجوب منع از استيلاى كفار»، متزاحم ديدند يعنى در راستاى عمل به اين عناوين، فتواى حرمت شرب تنباكو را صادر كردند.[66]
بنابراین قسمى از عناوين ثانويه ناشى از ضرورت هاست، طبعاً محدوده اين قسم به اندازه ضرورت هاست و تجاوز از آن محدوده از جهت زمان و مكان و ساير ويژگى ها جايز نيست. مثلا جواز اكل ذبيحه غير اسلامى در زمان ضرورت يا در مكانى كه هيچ غذاى ديگر يافت نمى شود و حفظ جان متوقف بر آن است از همين قبيل است و استفاده از آن فقط به اندازه نجات از خطر جايز است.[67]
رسالت و مسئولیت خطیر حکومت اسلامی در مقابله با بدحجابی و بی حجابی
حكومت اسلامى و مسلمانان نسبت به گناهان پنهانى افراد وظيفه اى ندارند، ولى بدون شك نسبت به گناهانى هم چون بدحجابی كه به طور علنى و آشكار، در سطح جامعه انجام مى شود وظيفه نهى از منكر دارند، و الا جايى براى انجام اين وظيفه مهم باقى نمى ماند. البته با اين تفاوت كه مردم بايد به نهى از منكر زبانى اكتفا كنند. و از هرگونه برخورد فيزيكى اجتناب ورزند، ولى حكومت مى تواند وارد اين مرحله نيز شود.[68]
کلامی با مخالفان حجاب
مخالفان حجاب، پوشش اسلامی را سبب انزواى جمعيت عظیم بانوان می دانند[69]؛ حال آنکه وضع موجود زنان جامعۀ اسلامی پاسخ دندان شكنى است به این ایراد؛ زیرا ما با چشم خود گروه گروه زنانى را مى بينيم كه با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در اداره ها، در كارگاه ها، در راهپيمايي ها و تظاهرات سياسى، در راديو و تلويزيون، در بيمارستان ها و مراكز بهداشتى، در فرهنگ و دانشگاه... .
از اين كه بگذريم آيا اداره خانه و تربيت فرزندان برومند و ساختن انسان هايى كه در آينده بتوانند با بازوان تواناى خويش چرخ هاى عظيم جامعه را به حركت در آورند،[70] را نباید رسالت عظيم زن محسوب نمود؟[71]
ايراد ديگرى که مخالفان حجاب مطرح می کنند اين است كه حجاب يك لباس دست و پاگير است و با فعاليت هاى اجتماعى مخصوصا در عصر ماشين هاى مدرن سازگار نيست، لیکن ايراد كنندگان از يك نكته غافلند و آن اينكه حجاب هميشه به معنى چادر نيست، بلكه به معنى پوشش زن است، حال آنجا كه با چادر امكان پذير است چه بهتر و آنجا كه نشد به پوشش قناعت مى شود.[72]
ايراد ديگر اينكه آنها مى گويند حجاب بر مبنای «الانسان حريص على ما منع»[73] طبع حريص مردان را آزمندتر مى كند! پاسخ اين ايراد يا صحيح تر سفسطه و مغلطه را مقايسه جامعه امروز ما كه حجاب در آن تقريبا در همه مراكز بدون استثناء حكمفرما است با دوران رژيم طاغوت كه زنان را مجبور به كشف حجاب مى كردند مى دهد.[74]
آن روز هر كوى و برزن مركز فساد بود، در خانواده ها بى بند و بارى عجيبى حكمفرما بود، و هزاران بدبختى ديگر.[75]
نمى گوئيم امروز همه اينها ريشه كن شده اما بدون شك بسيار كاهش يافته و جامعه ما از اين نظر سلامت خود را باز يافته، و اگر به همين صورت ادامه يابد، جامعه ما از نظر پاكى خانواده ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسيد.[76]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت اگر كسى بخواهد مسئله حجاب اسلامى را به آراى عمومى يا مشورت واگذار كند، [77]چه بسا افرادى پيدا شود كه بگويند: حجاب چه لزومى دارد در اين عصر و زمان و در اجتماع فعلى، حجاب براى زنان مسلمان، دست و پا گير است![78]
لیکن بعد از آنكه مسئله حجاب را به عنوان دستورى قاطع و مورد اجماع مسلمين بلكه ضرورت دينى پذيرفتيم مى توانيم به شورا بنشينيم كه طرز پوشيدن حجاب چگونه باشد بهتر است؟ و بايد پذيرفت بخشى از مشكلاتى كه امروز دامان مسلمين را گرفته براى اين است كه جايگاه واقعى مشورت را فراموش كرده اند.[79]
بی تردید حجاب علاه بر مسئله دینی امروز به یک مسئله سیاسی تبدیل شده و غربیها به این نکته اشاره دارند که اگر حجاب را از زنان جامعه بگیریم توانستهایم ۵۰ درصد از جامعه ایران را تخریب کنیم. [80]
حجابی که امروزه دشمنان این مملکت به آن پیله بسته و می خواهند آن را متزلزل کنند امانت خداست که انسان باید آن را حفظ کند.[81] لذا موضوع رعایت حجاب باید رسمیت یافته و در جامعه گسترش پیدا کند.. [82]
امروزه مشاهده می شود که برخی ها متأسفانه مسأله حجاب را ساده گرفته اند؛ حال آنکه حجاب به جامعه امنیت می دهد.[83]
نباید فراموش نمود که حجاب یک مساله سرنوشت ساز است و تنها یک دستور نیست، وقتی مساله حجاب کمرنگ و برچیده شود روابط نامشروع، جرم، ناامنی و دیگر مسائل زیاد خواهد شد و وقتی اینگونه شد کانون خانواده ها از هم می پاشد.[84]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص442.
[2] همان؛ ص443.
[3] احكام خانواده، ص: 34.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم؛1390/03/04.
[5] احكام بانوان ؛ ص187.
[6] احكام خانواده ؛ ص33.
[7] همان.
[8] استفتاءات جديد ؛ ج3 ؛ ص383.
[9] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص319.
[10] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص292.
[11] همان.
[12] همان.
[13] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص446.
[14] كتاب النكاح ؛ ج1 ؛ ص57.
[15] رسالة توضيح المسائل (فارسى) ؛ ص397.
[16] احكام خانواده، ص: 42.
[17] همان.
همان؛ ص183.[18]
[19] همان ؛ ص35.
[20] همان؛ص182.
[21] احكام بانوان ؛ ص182.
[22] احكام خانواده ؛ ص211.
[23] رسالة توضيح المسائل (فارسى)، ص: 484.
[24] همان ؛ ص483.
[25] احكام خانواده ؛ ص211.
[26] رساله احكام جوانان (دختران) ؛ ص171.
[27] همان.
[28] احكام خانواده، ص: 40.
[29] احكام بانوان ؛ ص103.
[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛23/4/1391.
[31] رساله احكام جوانان (پسران) ؛ ص163.
[32] احكام خانواده ؛ ص42.
[33] استفتاءات جديد ؛ ج1 ؛ ص228.
[34] كتاب النكاح ؛ ج1 ؛ ص55.
[35] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص449.
[36] همان؛ ص 439.
[37] همان؛ص450.
[38] كتاب النكاح ؛ ج1 ؛ ص27.
[39] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص450.
[40] كتاب وسائل الشيعه جلد 14 صفحه 145 باب 109 از ابواب مقدمات نكاح.
[41] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص450.
[42] همان.
[43] همان.
[44] همان؛ ص؛ 451.
[45] «وَالْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ؛ و زنان از كار افتادهاى كه اميدى به ازدواج ندارند گناهى بر آنان نيست كه لباسهاى (روئين) خود را بر زمين بگذارند در حالى كه در برابر مردم خود آرايى نكنند».
[46] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص546.
[47] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص312.
[48] همان.
[49] احكام خانواده، ص: 38.
[50] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص436.
[51] همان؛ ص480.
[52] «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ ... فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ».
[53] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص480.
[54] همان ؛ ص481.
[55] همان؛ ص291.
[56] «وسائل الشیعة »، ج 4، باب 1 از ابواب قیام، ج 6/690، مکتبة اسلامیة.
[57] مستدرك الوسائل، ج 12، ص 258.
[58] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص291.
[59] همان ؛ ص215.
[60] تعزير و گستره آن ؛ ص59.
[61] بقره، آيه 173.
[62] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص215.
[63] آل عمران، آيه 28.
[64] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص215.
[65] كتاب النكاح ؛ ج1 ؛ ص49.
[66] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص225.
[67] همان ؛ ص485.
[68] استفتاءات جديد ؛ ج3 ؛ ص589.
[69] تفسير نمونه، ج14، ص؛447.
[70] همان.
[71] همان.
[72] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص448.
[73] میزان الحکمة، ج1، ص589، به نقل از کنزالعمال.
[74] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص449.
[75] همان.
[76] همان.
[77] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج8 ؛ ص93.
[78] همان؛ص94.
[79] همان.
[80] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دیدار اعضاء شورای فرهنگی استانداریهای کشور؛ 1395/03/06.
[81] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مدرسه امیرالمؤمنین قم؛1390/05/29.
[82] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار دیدار اعضاء شورای فرهنگی استانداریهای کشور؛ 1395/03/06.
[83] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، حرم مطهر رضوی ؛1391/04/08 .
[84] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه ؛ مسجد اعظم قم ؛1390/03/04.