همیشه در جوامع انسانی افرادی بوده و هستند كه افراد باشخصیت را مورد اهانت قرار داده و میدهند. متأسّفانه در زمان ما مسائل و مبانی اخلاقی _ همچون حفظ حرمت مومن _ به سختی مورد تهاجم قرار گرفته و دشمنان به شكلهای مختلف سمپاشی میكنند. دهنکجی به مسائل اخلاقی به گونه ای درآمده كه واقعاً نگرانكننده است.
اهانت به مؤمن محاربۀ با خداست
امام باقر علیه السلام فرمود: «لَمَّا أُسْرِی بِالنَّبِی (ص) قَالَ یا رَبِّ مَا حَالُ الْمُؤْمِنِ عِنْدَكَ قَالَ یا مُحَمَّدُ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ أَنَا أَسْرَعُ شَیءٍ إِلَی نُصْرَةِ أَوْلِیائِی؛ هنگامی كه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم به معراج برده شد، گفت: ای پروردگار من! موقعیت مؤمن در نزد تو چگونه است؟ خداوند فرمود: ای محمّد! هرگاه كسی به بنده ای از بندگانم اهانت كند، در مقام جنگ با من برآمده است، و من بسیار زود از بندگان و دوستانم حمایت و یاری میكنم».[1]
حداقل چهار روایت به این مضمون آمده، مبنی بر اینكه اهانت به مؤمن سبب میشود كه خداوند به اهانتكننده اعلام جنگ بدهد، و این خیلی تكاندهنده است.
در دنیای امروز از حقوق بشر سخن زیاد گفته میشود، امّا هنگامی كه این موضوع را در قرآن مجید و روایات اسلامی پی میگیریم، به این نكته میرسیم كه انسان در هیچ دین و آیین و مذهبی، به مقداری كه در اسلام آمده، عزیز و ارزشمند و مورد احترام نیست؛ تا آنجا كه اهانت به انسان، اعلام جنگ با خداست.
آبرو و عرض مسلمان، بلكه عرض و آبروی هر انسانی كه دشمن خدا نیست، از اموری است كه اسلام به آن اهمّیت فراوانی داده است. لذا ریختن آبروی انسان محترم به هر صورتی، مجازات شدید و در برخی موارد حدّ شرعی دارد. حدّ قذف به همین جهت تشریع شده است.
اهانت به اشخاص از راههای مختلف ممكن است:
از جمله از راه «غیبت» که از گناهان بسیار عظیم و كمنظیر است و مجازاتی سنگین دارد. علّت اینكه غیبت تا این اندازه در قرآن و حدیث[2] مذمّت شده، به خاطر آن است كه عیب و گناه پنهان مردم علنی و آبروی مردم لكّهدار میشود.
از دیگر روشهای اهانت به دیگران «تهمتزدن» به آنهاست، این كار نیز چون باعث ریختن آبروی دیگران میشود، از گناهان كبیره شمرده شده است.
«پخش شایعات»، خصوصاً در مورد افراد با ایمان، از دیگر گناهان بزرگ است كه در آیۀ 19 سورۀ نور نسبت به آن وعدۀ عذاب داده شده است؛ چرا كه با آبرو و عرض مردم سر و كار دارد و اهانت به آنها محسوب میشود.
مذمّت و «سرزنش» افراد باایمان نیز باعث تضییع آبروی آنها میشود و لذا حرام است.
این امور گویای اهمّیت آبروی شخص باایمان است.
متأسّفانه گاهی در محیط ما اهانت به دیگران به سادگی صورت میپذیرد و گاه برخی افراد كه رقیب سیاسی به حساب میآیند، آبروی همدیگر را در سطح جرائد و رسانهها میبرند. این كارها اگر ادامه یابد خشم و غضب خداوند را درپی خواهد داشت.
اگر به همان مقدار كه به خون مؤمن اهمّیت میدهیم و بدون رضایت او به اموالش نزدیك نمیشویم، به آبروی مؤمن هم اهمّیت دهیم، در حفظ حیثیت افراد گامهای بلندی برداشتهایم. بیایید از خودمان شروع كنیم؛ هر سخنی را بر زبان جاری نسازیم؛ هر گفته ای را پخش نكنیم؛ روی سخنان خود حساب باز كنیم؛ و با دقّت سخن بگوییم و اگر خدای ناكرده به كسی اهانت كردیم و آبرویش را بردیم، از او حلالیت بطلبیم.[3]
اعلام جنگ از سوی خدا
امام صادق علیه السلام فرمود: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: لِیأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبْدِی الْمُؤْمِنَ، وَلْیأْمَنْ غَضَبِی مَنْ أَكْرَمَ عَبْدِی الْمُؤْمِن؛ خداوند عزّوجلّ فرمود: كسی كه بندۀ مؤمنم را بیازارد، آماده باشد كه من با او سر جنگ دارم و كسی كه بندۀ مؤمنم را اكرام كند، از خشم و غضبم در امان است».[4]
معمولاً كسانی كه به ترجمۀ جملۀ «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اَللّهِ»[5] در آیۀ ربا میپردازند، دچار اشتباه شده و آن را اعلام جنگ بندۀ خدا با خدا ترجمه میكنند؛ درحالیكه اعلام جنگ در آیۀ شریفه و در روایت مورد بحث از سوی خداوند به بندگان است. آری، خداوند به رباخواران و كسانی كه بندگان مؤمنش را آزار میدهند، اعلام جنگ داده است.
از روایت مذكور اجر و مقام فوق العادۀ انسان استفاده میشود. در حدیث معروف از امام صادق علیه السلام میخوانیم كه خطاب به كعبه فرمود: «چقدر مقام و ارزش تو والا و زیاد است!»؛ سپس فرمود: «وَاللَّهِ لَلْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنْكَ؛ [ولی] به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است!».[6]
طبق این روایت آبروی مؤمن از حرمت كعبه مهمّتر است.
این امور گویای آن است كه انسان با ایمان در فرهنگ والای الهی دارای ارزش بسیار بالایی است.[7]
به مثابۀ توهین به اهل بیت علیهم السلام
امام صادق علیه السلام خطاب به عدّه ای كه در محضرش بودند، فرمود: «مَا لَكُمْ تَسْتَخِفُّونَ بِنَا؟! قَالَ فَقَامَ إِلَیهِ رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ فَقَالَ: مَعَاذٌ لِوَجْهِ اللَّهِ أَنْ نَسْتَخِفَّ بِكَ أَوْ بِشَیءٍ مِنْ أَمْرِكَ! فَقَالَ: بَلَی إِنَّكَ أَحَدُ مَنِ اسْتَخَفَّ بِی. فَقَالَ: مَعَاذٌ لِوَجْهِ اللَّهِ أَنْ أَسْتَخِفَّ بِكَ! فَقَالَ لَهُ: وَیحَكَ أَ لَمْ تَسْمَعْ فُلاَناً وَنَحْنُ بِقُرْبِ الْجُحْفَةِ وَهُوَ یقُولُ لَكَ احْمِلْنِی قَدْرَ مِیلٍ فَقَدْ وَاللَّهِ عَییتُ، وَاللَّهِ مَا رَفَعْتَ بِهِ رَأْساً لَقَدِ اسْتَخْفَفْتَ بِهِ، وَمَنِ اسْتَخَفَّ بِمُؤْمِنٍ فَبِنَا اسْتَخَفَّ وَضَیعَ حُرْمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؛ چرا شما نسبت به ما اهل بیت اهانت میكنید؟! [حاضران از این سخن بسیار تعجّب كردند، لذا] مردی از اهل خراسان برخاست و عرض كرد: پناه بر خدا از اینكه به شما اهانت كنیم؛ یا [حتّی] چیزی از دستورات شما را سبك بشماریم! امام خطاب به همان شخص فرمود: وای بر تو! هنگامی كه به نزدیك جحفه رسیده بودیم آیا صدای فلان كس را نشنیدی كه به شما میگفت: به خدا قسم خسته شدهام، به اندازه یك میل[8] مرا بر مركبت سوار كن و همراه ببر. به خدا قسم حتّی سرت را بلند نكردی. تو [با این عملت] نسبت به آن مؤمن اهانت كردی و هر كس به مؤمنی اهانت كند، به ما اهل بیت اهانت كرده و حرمت خداوند عزّوجلّ را ضایع نموده است».[9]
طبق این روایت، امام صادق علیه السلام میفرماید: افراد با ایمان و پیروان مؤمن ما از ما جدا نیستند، احترام به آنها احترام به ما، و اهانت به آنها اهانت به ماست.
این، منطق زیبا و سرشار از عاطفه و برادری اسلام است؛ ولی در دنیای مادّی امروز از این حرفها اصولاً خبری نیست؛ كسی در مقابل مشكلات و گرفتاریهای دیگران عكس العمل نشان نمیدهد.[10]
آری؛ مسلمانی تنها به نماز و روزه و حج و خمس و زكات نیست، بلكه مسلمان كسی است كه به یاری دیگران برخیزد.
اگر مستأجری دارد كه نسبت به افزایش بهای اجارۀ خانه توانمند نیست، اثاثش را بیرون نریزد؛ زیرا اگر عكس العمل نامناسب در برابر مستأجر فقیر نشان دهد، به امام زمان علیه السلام توهین كرده است. باید مراقب باشیم و در حدّ امكان به دیگران كمك كنیم؛ زیرا خداوند، به جمعیتی كه به فكر مستمندان و ضعیفان نباشند رحم ننموده، آنها را مجازات میكند.[11]
ترور شخصیت
امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ رَوَی عَلَی مُؤْمِنٍ رِوَایةً یرِیدُ بِهَا شَینَهُ وَهَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیسْقُطَ مِنْ أَعْینِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلاَیتِهِ إِلَی وَلاَیةِ الشَّیطَانِ فَلاَ یقْبَلُهُ الشَّیطَانُ؛ كسی كه مطلبی را در مورد انسان با ایمانی نقل كند تا عیبی بر او بنهد و شخصیتش را بشكند و او را از چشم مردم بیندازد؛ خداوند او را از تحت ولایت خود خارج كرده و تحت ولایت شیطان قرار میدهد و [عجیب اینكه] شیطان هم [با تمام شیطنت] او را نمیپذیرد!».[12]
از این روایت نكاتی استفاده میشود:
۱. شیطنت شیطان حدّ و اندازه ای دارد؛ امّا بعضی از انسانهای شیطانصفت، حدّ و مرز شیطنت شیطان را هم میشكنند و از آن عبور میكنند!
۲. آبروی مسلمان از ارزش بسیار بالایی برخوردار است؛[13]هرچند برخی متأسّفانه به این مطلب اهمیتی نداده و بی پروا پشت سر دیگران هر مطلبی را نقل میكنند.
۳. كسی كه از ولایت خداوند خارج شود، خدا او را به خودش واگذار نموده، و از وی حمایت نمیكند و چنانچه شیطان هم او را نپذیرد، حمایتهایی كه از مریدان خود میكند، از او نخواهد كرد.
این روایت اهمّیت آبروی مؤمن را به خوبی روشن میكند.[14]
كمترین اهانت ممنوع
امام صادق علیه السلام فرمود: «إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلاَیتِهِ وَإِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی كَفَرَ أَحَدُهُمَا وَلاَ یقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلاً وَهُوَ مُضْمِرٌ عَلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ هنگامی كه مسلمانی نسبت به برادر مسلمانش اف بگوید [كمترین اهانت روا بدارد]، از ولایت او خارج میشود و اگر بگوید: تو دشمن من هستی؛ یكی از آن دو كافرند و خداوند هیچ عملی را از مؤمنی كه نسبت به مؤمن دیگر قصد سوء و نیت بدی در دل دارد، نمیپذیرد».[15]
سه مطلب در این روایت مورد تأكید قرار گرفته است:
۱. كمترین اهانت و اظهار ناراحتی از برادر مسلمان، اگر بدون مجوّز و دلیل شرعی باشد، سبب ازبینرفتن ولایت بین آنها میشود؛ ولایتی كه خداوند متعال در میان مسلمانان و مؤمنین قرار داده است.[16]
۲. اگر كسی از مسلمانان به مسلمان دیگر بگوید: «تو دشمن من هستی»؛ یعنی در مسائل اعتقادی و دینی دشمن من هستی؛ در حقیقت به او نسبت كفر و ارتداد داده است و این گویای كفر یكی از آنهاست؛ زیرا اگر سخن گوینده درست باشد، طرف مقابل كافر است و اگر نادرست باشد، خودش كافر است كه نسبت كفر به دیگری داده است.
بنابراین، این كه وهّابیهای نادان و افراطی به كمترین بهانه ای نسبت كفر و شرك به دیگران میدهند، در حقیقت خود كافرند؛ درحالیكه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شدیداً از این كار نهی كرده است. آنجا كه فرمود: «لاَ تُكَفِّرُوا اَحَداً مِنْ اَهْلِ الْقِبْلَةِ؛ هیچیك از مسلمانان را تكفیر نكنید».[17]
۳. نكتۀ سوم این كه نه تنها اهانت به دیگران و نسبت ناروا دادن به آنها جایز نیست، بلكه قصد سوء و نیت بد كردن در مورد سایر مؤمنان نیز جایز نبوده و مانع قبولی اعمال نیك انسان میشود. صحّت اعمال كار دشواری نیست؛ امّا قبولی اعمال كار سختی است. قبولی اعمال بر پاكی قلب و روح مشروط است. اگر قلب و روح شخص به گناه آلوده باشد، عمل وی قبول نمیشود.[18]
حرمت مؤمن
رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفْرٌ وَأَكْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیةٌ لِلَّهِ وَحُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ؛ سبّ [و دشنام و بدگویی و توهین و اهانت] به مؤمن موجب فسق و جنگیدن با او موجب كفر، و غیبت مؤمن گناه، و اموالش همچون خونش محترم است».[19]
اگر امور چهارگانه ای را كه رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایت مذكور مورد توجّه قرار دادهاند، باور كنیم و به راحتی با آبروی دیگران بازی نكنیم، جامعه آرام میشود. نباید به محض اینكه با كسی مخالف شدیم، او را مورد توهین و اهانت قرار دهیم. سخنان و قضاوتهای ما دربارۀ دینِ هم به هنگام دوستی و هم در زمان دشمنی باید بر اساس منطق و به اندازه باشد، به گونه ای كه این سخنان و قضاوتها مورد رضایت خداوند قرار گیرد.[20]
در حدیث دیگری از امام باقر علیه السلام میخوانیم: «مَنْ كَفَّ عَنْ أَعْرَاضِ النَّاسِ أَقَالَهُ اللَّهُ نَفْسَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَمَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ یوْمِ الْقِیامَة؛ كسی كه از [ریختن] آبروی مردم چشمپوشی كند، خداوند در روز قیامت از گناهانش صرف نظر میكند و كسی كه غضبش را از مردم فرو گیرد، خداوند در روز قیامت عذابش را از او برمیدارد».[21]
علّت اینكه در روایات، این همه نسبت به آبروی مردم تأكید و توصیه شده، این است كه بعضی از مردم این امر را كار ساده ای میپندارند و به راحتی با آبروی دیگران بازی میكنند؛ درحالیكه چنین نیست و باید بسیار اهمّیت دهیم. تا آنجا كه بهشتی و جهنّمیشدن انسان به آن بستگی دارد. اگر میخواهید بهشتی شوید، آبروی مردم را حفظ كنید و به هنگام خشم و عصبانیت متعرّض آبرو و حیثیت دیگران نشوید.[22]
سخن آخر: (حرمت آزار مومن)
حضرت رسول اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: «مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ الدُّنْیا لَمْ یكُنْ ذَلِكَ كَفَّارَتَه؛ كسی كه مؤمنی را [بیجهت] محزون و غمگین كند، سپس دنیا را به او بدهد، كفّاره گناهش محسوب نمیشود».[23]
امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: لِیأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّی مَنْ آذَی عَبْدِی الْمُؤْمِن؛ خداوند فرمود: كسی كه بندۀ مؤمنم را بیازارد، آماده باشد كه من با او سر جنگ دارم».[24]
یكی از معیارهای مناسب برای ارزیابی مكتبهای مختلف، بررسی و ارزیابی دیدگاه آن مكاتب دربارۀ ارزش انسان است. بدین منظور، سری میزنیم به قرآن مجید تا دیدگاه اسلام در مورد انسان روشن شود:
خداوند متعال در قرآن مجید در مورد آخرین مرحلۀ آفرینش انسان میفرماید: «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ؛ سپس آن را آفرینش تازه ای بخشیدیم. پس بزرگ و پربركت است خدایی كه بهترین آفرینندگان است!».[25]
اگر خداوند به خاطر آفرینش انسان «احسن الخالقین» است؛ پس، انسان هم «احسن المخلوقین» خواهد بود؛ زیرا نمیتوان تصوّر كرد كه شخصی به خاطر ساخت دستگاهی بهترین سازنده لقب بگیرد، امّا دستگاه ساخته شده، بهترین اختراع محسوب نشود.
خدای متعال در جای دیگر فرمود: «فَإِذا سَوَّیتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ؛ هنگامی كه آن را نظام بخشیدم و در او از روح خود [روحی شایسته و بزرگ] دمیدم، همگی برای او سجده كنید!»[26]
اینكه تمام ملائكه در برابر انسان سجده كردند، گویای مقام بسیار والای انسان از منظر قرآن كریم است.
در آیه ای دیگر فرمود: «سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی اَلسَّماواتِ وَما فِی اَلْأَرْضِ؛ خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است، مسخّر شما كرده است».[27]
آیۀ مذكور و سایر آیات تسخیر[28] نشان میدهد كه همه چیز برای انسان خلق شده است.
سه آیه پیش گفته، حاوی سه نكتۀ مهم و دقیق و ارزشمند در مورد انسان است و كافی است كه به مقام و ارزش انسان را در آیین اسلام پی ببریم.
دو روایت مورد بحث نیز شاهد دیگری بر ارزش فوق العادۀ انسان در مكتب اسلام است. آری، انسان در مكتب اسلام، دارای آن مقدار ارزش است كه تمام دنیا هم كفّارۀ غمگینكردن او به شمار نمیآید!
از دو روایت مذكور و روایات دیگر که در این نگاشته به آن اشاره شد دو مطلب استفاده میشود:
اوّلاً: اسلام مكتب انسانپرور و انساندوست است.
ثانیاً: مقام انسان با ایمان تا آنجا مهم است كه آزار و اذیت او به منزلۀ اعلام جنگ با خداست!
به راستی ما چقدر به این روایات عمل میكنیم؟ زخمزبانها، تهمتها، دروغها، غیبتها، شوخیهای زهردار، همسایهآزاریها و مانند آن چه كفّاره ای دارد؟
رعایت حقوق دیگران آن قدر مهم است كه عبادات و مناسك مذهبی هم نباید اسباب زحمت دیگران گردد. لذا ما در پاسخ سؤالات میگوییم كه بلندگوها در غیر مورد اذان نماز، باید برای داخل مساجد و حسینیهها تنظیم گردد. مزاحمت بعضی مساجد و حسینیهها برای همسایگانش به قدری است كه باعث ناراحتی آنها میشود.[29]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منبع:
آداب معاشرت در اسلام
[1] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج2، ص428، ح2549-1.
[2] براى پى بردن به عمق این گناه بزرگ، كافى است اندكى در آیۀ شریفۀ ۱۲ سورۀ حجرات بیندیشیم.
[3] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۳۳.
[4] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج12، ص264، ح16263-1.
[5] بقره، آیه۲۷۹.
[6] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج64، ص71، ح39.
[7] آداب معاشرت در اسلام، ص ۳۲۹.
[8] «میل» مقیاس طول است و اندازۀ آن مختلف مى باشد، در عربى میل به معنى مسافتى به اندازۀ مدّ بصر در روى زمین یا چهار هزار زراع گفته مى شود؛ (فرهنگ عمید).
[9] وسائل الشیعة (ط-قم)، ج12، ص272، ح16286-1.
[10] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۳۳.
[11] همان، ص۳۳۵.
[12] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج72، ص168، ح40.
[13] شرح این مطلب را در میزان الحكمه، ج۱، ص۲۷۳، باب۲۸۹ مطالعه فرمایید.
[14] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۳۷.
[15] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج12، ص299، ح16353-2.
[16] شرح این مطلب را در كتاب ولاءها و ولایت هاى شهید مطهرى مطالعه فرمایید.
[17] مجمع الزوائد (ط - قم)، 2021م، ج2، ص159.
[18] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۳۷.
[19] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج72، ص148، ح6.
[20] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۴۱.
[21] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج12، ص298، ح16351-5.
[22] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۴۱ .
[23] بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج72، ص150، ح13.
[24] وسائل الشیعة (ط - قم)، ج12، ص264، ح16263-1.
[25] مؤمنون، آیه۱۴.
[26] حجر، آیه۲۹.
[27] لقمان، آیه۲۰.
[28] مانند آیات ۲ سورۀ رعد و آیات ۳۲ و ۳۳ سورۀ ابراهیم، و آیات 12 و ۱۴ سورۀ نحل.
[29] آداب معاشرت در اسلام، ص۳۴۰.