واژه اربعین در فرهنگ اسلامی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

واژه اربعین در فرهنگ اسلامی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


دعا برای چهل مؤمن / کمال در چهل سالگی / هشدار به چهل ساله ها! / آثار چهل روز اخلاص / بعثت انبیاء در چهل سالگی / آثار گناه تا چهل روز / پرده پوشی چهل گانه / اربعین در قرآن / زیارت اربعین ‏/ چهل روز گریه بر امام حسین علیه السلام‌

حدود شش قرن، پیش از میلاد مسیح علیه السلام، جمعى از فلاسفه یونان و در رأس آنها «فیثاغورس حکیم»، جهان هستى را مرکب از «اعداد» می دانستند.

آنچه از مکتب «ریاضیین» قابل درک است اینکه تمام موجودات جهان از کوچک ترین ذرّه، یعنى اتم گرفته تا بزرگ ترین منظومه ‏ها، همه روى یک سلسله نسبت هاى عددى تشکیل شده ‏اند که اگر ارقام و اعداد حاکم بر آنها به هم خورد نه تنها هویت خود را از دست می دهند، که تمام هستى خود را نیز از کف خواهند داد.

بنابراین، صحیح است گفته شود عالم هستى از ترکیب اعداد و ارقام تشکیل یافته؛ یعنى در ساختمان همه موجودات با عددهاى معین و نسبت هاى ریاضى حساب شده‏ اى سر و کار داریم.[1]

به عبارت دیگر تمام جهان هستى بر محور حساب و اعداد می گردد، و هیچیک از نظامات این عالم بدون حساب نیست، طبیعى است انسان که جزئى از این مجموعه است نمی تواند بى حساب و کتاب زندگى کند:[2] «وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ؛[3] عدد سال ها و حساب [کارهاى زمان بندى شده خود] را بدانید»، زیرا تشکیلات و نظامات زندگى انسانها «بازتابى» از جهان تکوین است و اصول حاکم بر آن نیز از این اصول جدا نیست.[4]

واژه «اربعین» در متون اسلامی از ارزش والایی برخوردار است؛ عددی که اسرار فراوانی در آن نهفته است. اگر چه «اربعین» از کمّیات به شمار می آید، لیکن در امور معنوی و عرفانی، در ارتباط با کیفیّات بیان شده است؛ آیات و روایاتی که درباره اربعین وارد شده ناظر بر سیر عرفانی و تعالی روح انسان است که در ادامه به آن اشاره می شود.

دعا برای چهل مؤمن

شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» گفته است: «مستحب است انسان در قنوت از ترس خدا [یا عشق به او] گریه کند و یا حالت گریه به خود بگیرد، و براى برادران مؤمن دعا کند و خوب است نام چهل تن را در دعاى خویش ببرد». [کافى است که مثلًا بگوید: اللَّهمّ اغفر لحسن اللَّهم اغفر لمحمّد و ...] چراکه اگر کسى براى چهل‏ مؤمن‏ دعا کند، دعایش مستجاب می شود. ان شاء اللَّه.[5]

کمال در چهل سالگی

در ذیل آیه 15 سوره «احقاف» که دوران زندگى انسان را از طفولیت بر می شمرد، تا به چهل سال می رسد، آن را دوران کمال انسان می شمارد: «حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ‏ سَنَةً». از ابن عباس نقل شده است که می گوید: «مَنْ بَلَغَ أرْبَعِینَ وَلَمْ یبْلُغْ خَیرُهُ شَرَّهُ فَلْیتَجَهَّزْ إلَى النّارِ؛ کسى که به چهل سال برسد و نیکى او بر بدى ‏اش غلبه نکند آماده آتش دوزخ گردد». ابن عباس این ‏گونه مطالب را معمولًا یا از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و یا از امیرمؤمنان على علیه السلام شنیده است.[6]

شیخ صدوق رحمه الله در کتاب‏ خصال‏ از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَفِی فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَینَهُ وَ بَینَ أَرْبَعِینَ‏ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ‏ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَى مَلَکیهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِی هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَّظَا وَ اکتُبَا عَلَیهِ قَلِیلَ عَمَلِهِ وَ کثِیرَهُ وَ صَغِیرَهُ وَ کبِیرَهُ؛ انسان قبل از چهل سال در وسعت قرار دارد [خداوند کمتر بر او سخت می گیرد] ولى هنگامى که به چهل سال رسید خداوند متعال به دو فرشته‏ اى که مأمور او هستند وحى می فرستد که من بنده ‏ام را عمر کافى و طولانى دادم. از این به بعد بر او سخت بگیرید و شدت عمل به خرج دهید و دقیقاً مراقب اعمال او باشید و هر کار کم یا زیاد، کوچک یا بزرگى را انجام می دهد در نامه اعمال او بنویسید».[7]

هشدار به چهل ساله ها!

از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: «إِذَا أَتَتْ عَلَى الرَّجُلِ أَرْبَعُونَ سَنَةً قِیلَ لَهُ خُذْ حِذْرَک فَإِنَّک غَیرُ مَعْذُورٍ؛ هنگامى که انسان به سن چهل‏ سالگى می رسد به او گفته می شود کاملًا مراقب باش، زیرا بعد از این معذور نخواهى بود».[8]

در حدیثى آمده است: «شیطان دستش را به صورت کسانى که به چهل‏ سالگى برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید پدرم فداى چهره ‏اى باد که هرگز رستگار نمی شود»! و در جبین این انسان نور رستگارى نیست![9]

به هر روى از مجموع این روایات استفاده می شود که انسان هنگامى که به‏ چهل‏ سالگى می رسد باید بسیار مراقب اعمال خویش باشد و چون به شصت سالگى برسد بسیار بیشتر، زیرا هر لغزشى را در این سن و سال براى او می نویسند و عذرى در پیشگاه خدا نخواهد داشت.[10]

آثار چهل روز اخلاص

از آنجا که اخلاص گران بهاترین گوهرى است که در خزانه قلب و روح انسان پیدا می شود، آثار فوق‏العاده مهمّى نیز دارد که در روایات اسلامى با تعبیرات کوتاه و بسیار پر معنى به آن اشاره شده است.

در حدیث معروفى از رسول خدا صلى الله علیه و آله می خوانیم: «ما اخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ ارْبَعِینَ‏ صَباحاً الَّا جَرَتْ ینابیعُ الْحِکمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى‏ لِسانِهِ؛ هیچ بنده‏ اى از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشه خود نمی سازد مگر این که چشمه‏ هاى حکمت و دانش از قلبش بر زبانش‏ جارى می شود».[11]

از این روایت استفاده می شود که سرچشمه علومِ موهبتى و الهى، اخلاص است که اگر کسى مخلصانه خداوند را اطاعت کند چشمه‏ هاى حکمت از قلبش بر زبانش جارى می شود.[12]

بعثت انبیاء در چهل سالگی

گفته‏ اند که غالب انبیا در چهل سالگى مبعوث به نبوت شدند.[13] رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در سنّ چهل‏ سالگى‏ به رسالت مبعوث شد.[14]

آثار گناه تا چهل روز

طبق بعضى از روایات اسلامى گاه انجام گناهانى قبل از انجام عمل‏ روى آن اثر می گذارد، چنان که در مورد شرابخوار می خوانیم که تا چهل‏ روز اعمال او مقبول درگاه خدا نخواهد شد:[15]«لا تُقبَلُ صَلاةُ شارِبِ الخَمرِ اربَعینَ‏ یوماً الّا أن یتُوبَ‏؛ نماز شراب ‏خوار تا چهل روز قبول نخواهد شد، مگر آنکه توبه کند».[16]

غیبت نیز سبب می شود که نماز و روزه انسان تا چهل‏ روز، مقبول درگاه خداوند نشود، چنانکه از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده فرمود: «مَنْ اعْتابَ مُسْلِماً او مُسْلِمَةً لَمْ یقْبَل اللَّهُ تَعالى صَلاتَهُ وَ لا صِیامَهُ ارْبَعِینَ یوْماً وَ لَیلَةً الَّا انْ یغْفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛ کسى که مرد یا زن مسلمانى را غیبت کند، خداوند نماز و روزه او را چهل‏ شبانه روز قبول نخواهد کرد، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد».[17]

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در روایت بسیار زیبا و هشدار باشى درباره کسب و درآمد می فرماید: «أَطِبْ کسْبَک تُسْتَجابُ دَعْوَتُک؛ فَانَّ الرَّجُلَ یرْفَعُ الى فیهِ حَراماً فَما تُسْتَجابُ لَهُ دَعْوَةٌ ارْبَعینَ‏ یوْماً؛ کسب و درآمدت را پاک کن تا دعاهایت مستجاب شود؛ زیرا یک لقمه حرام باعث می شود که دعا تا چهل روز مستجاب نشود».[18]

پرده پوشی چهل گانه

خداوند، ستّار العیوب و غفّار الذّنوب است؛ تا بندگان پرده ‏درى نکنند او عیوب و گناهان آنها را می پوشاند، چنانکه در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام می خوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ عَلَیهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةًف حَتَّى یعْمَلَ أَرْبَعِینَ کبِیرَةً، فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِینَ کبِیرَةً، انْکشَفَتْ‏ عَنْهُ‏ الْجُنَنُ؛ هر بنده‏ اى چهل پرده ساتر الهى بر اعمال او وجود دارد، تا چهل گناه کبیره انجام دهد، در این حالت تمام آن پرده ‏ها کنار می رود». سپس امام علیه السّلام در ادامه این حدیث می فرماید: «در این‏ موقع‏ خداوند به‏ فرشتگانش‏ وحى‏ می فرستد که بنده‏ ام را با بال و پر خود بپوشانید و آنها چنین می کنند؛ ولى این بنده گنهکار به هر گناهى دست می زند فرشتگان عرضه می دارند: پروردگارا این بنده ‏ات هیچ گناهى نیست مگر اینکه انجام داده و ما از اعمال او شرم داریم، به آنها وحى می شود که پر و بال خود را از او بردارند، در این هنگام نسبت به ما اهل بیت علیهم السّلام دشمنى می ورزد و در نتیجه پرده او در آسمان و زمین کنار می رود و آبروى او نزد همگان می ریزد»[19].

اربعین در قرآن

واژۀ اربعین در برخی از آیات قرآن کریم ذکر شده است؛ از جمله در داستان حضرت موسى علیه السّلام می خوانیم که آن حضرت چهل‏ روز براى گرفتن الواح از قوم خویش کناره‏گیرى کرد و به کوه طور رفت:[20] «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً؛ ما با موسى علیه السلام سى شب وعده گذاشتیم، سپس با ده روز دیگر آن را کامل ساختیم، و وعده خدا با او در چهل‏ شب پایان یافت».[21]

خداوند در قرآن مجید درباره قوم بنى‏اسرائیل و سرگردانى آن‏ ها در صحراى سینا به مدت چهل‏ سال می فرماید: «أَرْبَعِینَ سَنَةً یتِیهُونَ فِى الْأَرْضِ».[22]

زیارت اربعین‏

مطابق روایت «شیخ طوسى» در «تهذیب» و «مصباح المتهجّد»، از امام حسن عسکرى علیه السلام زیارت‏ اربعین یکى از علامات مؤمن به حساب آمده است. می فرماید: «علامات مؤمن پنج چیز است: 51 رکعت نماز گزاردن (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) در هر شب و روز، و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست کردن و بر خاک سجده نمودن و بلند گفتن «بسم‏اللَّه الرحمن الرحیم [در نمازها]».[23] اشاره به اینکه از ویژگى ‏هاى شیعیان اهل بیت علیهم السلام این پنج چیز است و انتخاب زیارت اربعین احتمالًا به خاطر آن است که زیارت شهداى کربلا از روز اربعین آغاز شد و در این روز، در زمان ما آن چنان انبوهى از جمعیت عاشقان و دلدادگان امام حسین علیه السلام در کربلا جمع می شوند که در هیچ موقع از سال حتّى عاشورا چنان جمعیت عظیمى دیده نمی شود.[24]

سخن آخر: (چهل روز گریه بر امام حسین علیه السلام)

نکته قابل توجه دیگر آن که در روایات متعددى آمده است که آسمان و زمین چهل‏ روز پس از شهادت امام حسین علیه السلام بر آن حضرت گریستند؛[25] ممکن است این غم و اندوه آسمان و زمین که از روز شهادت سالار شهیدان اتفاق افتاد، تا روزى که سرها به‏ بدن ‏ها ملحق شد، ادامه داشت و پس از چهل روز که این کار انجام شد، کائنات قرار و آرام یافتند![26]

در روایتی از امام صادق ع می خوانیم: «بَکتِ‏ السَّماءُ على‏ یحْیى‏ بنِ‏ زَکرِیا وَ عَلى‏ الحُسَینِ بنِ عَلی علیهما السلام أربَعِینَ صَباحاً، وَ لَمْ تَبْک إلّا عَلَیهِما، قُلْتُ: وَ مَا بُکاؤُها؟ قال: کانَتْ تَطْلُعُ حَمْراءَ وَ تَغِیبُ حَمْراء؛ آسمان بر یحیى بن زکریا - که از سوى طاغوت زمان خود به طرز بسیار رقت ‏بارى شهید شد - و بر حسین بن على علیهما السلام چهل روز گریه کرد، و بر دیگرى جز آن دو گریه نکرده است، راوى می گوید: سؤال کردم گریه آسمان چه بود؟ فرمود: به هنگام طلوع و غروب سرخى مخصوصى در آسمان ظاهر می شد».[27]

گفته ‏اند: گریه آسمان و زمین یک گریه حقیقى است که به صورت نوعى دگرگونى و سرخى مخصوص خودنمایى می کند. چنانکه در روایتى می خوانیم: «لَمّا قُتِلَ الحُسَینُ بنُ علی بنِ أبی طالبٍ علیه السلام بَکتِ السَّماءُ عَلَیهِ و َبُکاؤها حُمْرَةُ أطرافِها؛ هنگامى که حسین بن على علیه السلام شهید شد آسمان بر او گریه کرد، و گریه او سرخى مخصوصى بود که در اطراف آسمان نمایان شد».[28]

پژوهش، تهیه و تنظیم، معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

منابع:
1. پیام امام امیر المومنین علیه السلام

2. تفسیر نمونه


[1] مدیریت و فرماندهى در اسلام، ص96.

[2] تفسیر نمونه، ج‏12، ص46.

[3] سوره یونس، آیه 5.

[4] مدیریت و فرماندهى در اسلام، ص96.

[5] مصباح المتهجّد، ص152 و 155؛ (کلیات مفاتیح نوین، ص942)

[6] مجموعه ورام، ج1، ص35 ؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏14، ص634).

[7] کافى، ج8، ص108، ح84؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏14، ص635).

[8] همان، ج2، ص455، ح10؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏14، ص634).

[9] برگزیده تفسیر نمونه، ج‏4، ص428.

[10] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏14، ص636.

[11] عیون اخبار الرّضا، ج2، ص69، بحارالانوار، ج67، ص242؛ (اخلاق در قرآن، ج‏1، ص280).

[12] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص511.

[13] تفسیر نمونه، ج‏21، ص328.

[14] کلیات مفاتیح نوین، ص610.

[15] سفینة البحار، ج1، ص427، ماده «خمر»؛ (تفسیر نمونه، ج‏15، ص61).

[16] مستدرک الوسائل، ج17، ص57، ح20737.

[17] بحارالانوار، ج72، ص122، ح34؛ (اخلاق در قرآن، ج‏3، ص116).

[18] مکارم الاخلاق، ج2، ص20؛ (مثالهاى زیباى قرآن، ج‏1، ص284).

[19] کافى، ج2، ص279، ح9.

[20] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏6، ص603.

[21] سورۀ اعراف، آیه142.

[22] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏15، ص305.

[23] مصباح المتهجّد، ص787 و تهذیب، ج 6، ص52، ح37.

[24] کلیات مفاتیح نوین، ص401.

[25] رجوع کنید به: بحارالانوار، ج45، ص206، ح13 و ص210، ح18، ح22 و ح23.

[26] عاشورا ریشه ها، انگیزه ‏ها، رویدادها، پیامدها، ص633.

[27] مجمع البیان، ج9، ص65 (ذیل آیات مورد بحث)؛ (تفسیر نمونه، ج‏21، ص179).

[28] مجمع البیان، ذیل آیات مورد بحث؛ (گفتار معصومین علیهم السلام، ج‏2، ص14).

captcha