سیری در کتاب « زندگی در پرتو اخلاق »

سیری در کتاب « زندگی در پرتو اخلاق »


دست یافتن به اخلاق نیکو خواسته ای مقدس و تلاش برای آن نشانه مسلمانی است. اما اخلاق مبحثی بسیار گسترده است به نحوی که در هر لحظه و در هر جنبه از زندگی انسان حضور دارد و آدمی به واسطه عمل و عکس العمل اخلاقی در هر موقعیتی از زندگی شکل می گیرد و شخصیت آن ساخته و معرفی می شود.شاید بسیاری از ما به دنبال راهنمایی می گردیم که به صریح ترین شکل، و آسان ترین روش، خلقیات ناپسند را از خود دور سازیم و به اخلاق زیبا مزین شویم.‌

اخلاق مقوله ایست چند وجهی که در دین مبین اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است لذا یکی از الزامات زندگی  مسلمانان  تلاش برای رسیدن به اخلاق حسنه است.

دست یافتن به اخلاق نیکو خواسته ای مقدس و تلاش برای آن نشانه مسلمانی است. اما اخلاق مبحثی بسیار گسترده است به نحوی که در هر لحظه و در هر جنبه از زندگی انسان حضور دارد و آدمی به واسطه عمل و عکس العمل اخلاقی در هر موقعیتی از زندگی شکل می گیرد و شخصیت آن ساخته و معرفی می شود.شاید بسیاری از ما به دنبال راهنمایی می گردیم که به صریح ترین شکل، و آسان ترین روش، خلقیات ناپسند را از خود دور سازیم و به اخلاق زیبا مزین شویم.

در این میان کتاب «زندگی در پرتو اخلاق » تألیف ارزشمند حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) از جمله کتاب های ساده و روان در این زمینه است که الفبا و کلیات اخلاق هم چون تهذیب نفس، راه سعادت و خوشبختی، اخلاق بد و سنجش اعمال .. و البته مراحل کاربردی برای نیل به اخلاق نیکو را در زندگی، در اختیار ما  قرار داده و  به زیبایی به نقش اخلاقیات در پرورش انسان می پردازد. معظم له  با توجه دادن انسانها به اهمیت اخلاق در زندگی برای آن جایگاه ویژه ای در نظر می گیرد.

 بی تردید تربیت ، معاشرت با نیکان و اهمیت محیط اجتماعی در تربیت انسان و بسیاری مطالب کاربردی دیگر، در این کتاب که به خوانندگان تقدیم شده است می تواند در یک نگاه کلی ، راهنمای بسیار خوبی برای شناخت اهمیت اخلاقیات و راههای دستیابی به صفات پسندیده اخلاقی باشد.

انگیزه تالیف کتاب

مولف کتاب در تبیین چرایی نگارش این اثر با عنوان «در اين كتاب به دنبال چه مى گرديم؟» می نویسد:بن بستهاى جهانى، ناله هاى قربانيان تجاوزها، جنگها، جنايتها و بريدن روزافزون پيوندهاى خانوادگى؛ همگى گواه  يك حقيقتند كه  قوانين جارى دنيا با تمام تلاشى كه ظاهراً در راه اصلاح و بهبود و اجراى آنها مى شود نه تنها نتيجه اى براى بخشيدن يك زندگى ايده آل به انسانها نداشته، بلكه اين اميد را براى آينده نيز از بين برده است.[1]بنابراين بايد ديد عيب كار كجاست و با تشخيص آن پيرامون راه حل آن بينديشيم.[2]

در مرحله اول به اين نكته برخورد مى كنيم كه قوانين بین المللی هرگز نتوانسته اند كوچكترين گامى در اعماق وجدان بشرى كه الهام بخش تلاشها و كوششها و حركات اوست بگذارند و از درون، نيروهاى او را بسيج كنند و ريشه هاى درد را بركنند.[3]

به راستی كدام قانون مى تواندقدرت های غربی و  ثروتمندان دنيا را بر سر عقل و عاطفه انسانى بياورد و به حمايت از ميليونها گرسنه آفريقايى دعوت كند؟ كدام قانون مى تواند روح نوع دوستى را در آنها زنده كند، و به نجات جان ميليونها مردم مستضعف در جهان دعوت نمايد؟[4]

كدام قانون مى تواند غريزه هاى سركش و ويرانگر  قدرتهاى عظيم صنعتى را در مسير عمران و آبادى كشورها به كار گيرد؟آيا قانونى توانايى دارد در قلمرو روح و جان ايشان نفوذ كند و اين دگرگونيها را بوجود آورد؟ بديهى است در ميان قوانين كنونى پاسخ منفی است.[5]

اينجاست كه ضرورت پرورش و توسعه اصل ديگرى به نام «اخلاق» روشن مى شود، اصلى كه به درون جان آدمى راه پيدا مى كند، او را زير و رو كرده و شخصى تازه با صفاتى عالى و آسمانى و به معنى واقعى كلمه، انسانى مى سازد.[6]آری  بايد اين اصل را زنده كرد. و كتاب حاضر نيز به همين منظور نوشته شده و از منابع غنى و پرمايه اسلامى ريشه گرفته است.[7]

با این اوصاف مولف کتاب زندگی در پرتو اخلاق ، به بررسی مسائل تربیتی و راهکارهای اسلام برای اصلاح اخلاق فرد و جامعه پرداخته که به بیان معظم له، به دنبال زنده کردن اصل اخلاق در جامعه است.

ساختار کلی کتاب

كتاب زندگی در پرتو اخلاق ، از مقدمه صاحب اثر و متن اصلى شامل ده مبحث اصلى و ده‌ها بحث فرعى اخلاقى تشكيل شده است. که فصول ده گانۀ آن عبارتند از :

1. اخلاق و تربيت 2. اصول چهارگانه اخلاق از نظر قدما3. نخستين گام در راه تهذيب اخلاق پس از آشنايى با الفباى اين علم 4. راستى بارزترين نشانه شخصيت 5.غیبت6. سوءظن و بدگمانى 7. اجتماع سالم در پرتو اخلاق 8.واحدهای اجتماعی9.راه تسخیر دلها10.رابطۀ اخلاق و تربیت.

معرفی اجمالی کتاب « زندگی در پرتو اخلاق »

مرجع عالیقدر جهان تشیع در اين كتاب چند موضوع مهم اخلاقى هم چون  ارزش اخلاق در پيشرفت جامعه، راستى، غيبت، سوء ظنّ، آداب بحث و گفتگو را با استفاده از آيات و روايات توضيح داده است. زبان و ادبيات نويسنده رسا و شيوا و متناسب با فرهنگ امروز است.

مولف  در ابتدا به بررسی بعضی مسائل نظری علم اخلاق پرداخته و بعد از اثبات اصلاح پذیری اخلاق و بیان اینکه این اصلاح باید در بستر اجتماع شکل بگیرد نه انزوا، گام هایی را برای تهذیب اخلاق بیان نموده و در این راه اولین گام را اصلاح زبان دانسته است.

معظم له بعد از بیان چند نمونه از این گام­ها، به اخلاق اجتماعی اشاره نموده  و با بررسی خاستگاه اجتماع و لزوم اصلاح اخلاق جامعه به بیان موضع اسلام در مورد اخلاق جامعه پرداخته است. در این قسمت عوامل اساسی در تعالیم اسلام که زمینه ساز تشکیل جامعه واحد جهانی است مطرح شده است.

بخش بعدی کتاب، به دنبال پاسخی برای این پرسش کلیدی است که: «چه کنیم که پندها و اندرزها و سخنان ما در دل دیگران مؤثر بیفتد؟».

در فصل پایانی کتاب نیز مؤلف، رابطه اخلاق و تربیت از نگاه اسلام را بیان نموده  و رابطه تربیت و شکل گیری شخصیت را بررسی کرده است.

گزارش محتوایی اثر

هر چند درباره محتواى اين اثر گرانسگ، گفتنى‌ها فراوان است ولى به جهت رعايت اختصار به ذكر نمونه‌هايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مى‌شود:

نقش اخلاق در تعدیل غرایز سرکش انسانی

مولف در مقدمه کتاب با نقد دیدگاههای غربی می نویسد : « ... قوانین جاری دنیا با تمام تلاشی که ظاهراً در راه اصلاح و بهبود و اجرای آنها می شود نه تنها نتیجه ای برای بخشیدن یک زندگی ایده آل به انسانها نداشته، بلکه این امید را برای آینده از بین برده است. نمی دانم تا به کِی باید این اصول فرسوده را آزمود و بازهم آزمود، اینها حتی نمی توانند از متولیان خود حمایت کنند تا چه رسد به دیگران؟»[8].

مولف معتقد است اخلاق است که می تواند انسان را در برابر غریزه سرکش و ویرانگر خود رام و احساسات او را تلطیف کند و او را فردی درستکار و خیراندیش برای اجتماع تبدیل نماید.

نویسنده اثر در ادامه اخلاق را به عنوان مهمترین اصل در پویایی زندگی اجتماعی بر می شمرد و می نویسد : « اصل «اخلاق» ، اصلی است که همچون امواج نیرومند از هر مانعی عبور می کند و به درون جان آدمی راه پیدا کرده و  او را زیر و رو کند؛ در نتیجه افق وسیع فکر او، سبب می شود از مزاحمتها، تجاوزها، تنگ نظریها، و انتقام جوییها بر کنار بماند، و با دیگر همنوعان خود یک واحد حقیقی تشکیل دهد».[9]

تربیت ؛ مهمترین ابزار در  تحقق شخصیت انسان

معظم له  در کتاب «زندگی در پرتو اخلاق» ، «تربیت» را مهمترین ابزار برای ساختن انسان واقعی می داند . ایشان انسان را موجودی تغییر پذیر می داند که به واسطه تربیت ، صفات شایسته در او استوار می شوند. البته تربیتی که بر مبنای فرامین نورانی دین اسلام و برگرفته از آیات قرآن مجید و سخنان پند دهنده پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاک اوست. این نوع تربیت اسلامی به فرد می آموزد که چگونه صفات نیک را در خود پرورش دهد و چگونه با هوس های سرکش نفس خود مبارزه کند .لذا مولف در آن اثر برخی نظریه های فیلسوفان غربی را در زمینه علم اخلاق نقد کرده و برخی اندیشه های غربی را نیز در این زمینه ستوده است

نقش و جایگاه زبان در تربیت دینی و اخلاقی

معظم له در مورد اهميت زبان در مسائل اخلاقی  چنين نوشته است:« اصلاح «زبان» و گفتار از آن جهت اهميت فوق‌العاده در بحث‌هاى اخلاقى به‌خود گرفته كه زبان، ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت انسان است و مهم‌ترين دريچه‌اى مى‌باشد كه به روح انسان گشوده مى‌شود. اهميت اصلاح زبان آنگاه آشكارتر مى‌گردد كه بدانيم قسمت مهمى از گناهان، مانند قسمت مهمى از اعمال نيك به وسيله زبان انجام مى‌گيرد. مرحوم «فيض» در كتاب «محجة البيضاء» و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان «گناهان زبان» ذكر كرده‌اند؛ از جمله غزالى بيست نوع انحراف و گناه براى زبان نقل نموده است و مواردى از آفات زبان هم هست كه در كلام او ذكر نشده است. جاى ترديد نيست كه مسأله اصلاح زبان بايد به عنوان يكى از مهم‌ترين مسائل اخلاقى مورد مطالعه و تعليم قرار گيرد»[10]

صداقت؛ اعتماد و اعتبار

هم چنین نويسنده تأكيد كرده است: از نظر اجتماعى بزرگ‌ترين خدمتى كه صدق و راستى مى‌تواند به انسانها كند، مسأله جلب اطمينان و اعتماد است. البته مى‌دانيم تمام پيشرفت‌هاى علمى و صنعتى و اقتصادى كه نصيب بشر شده مولود سيستم زندگى او، يعنى زندگى دسته‌جمعى است؛ ولى همكارى و همفكرى كه اساس زندگى دسته‌جمعى است در صورتى ميسر است كه افراد نسبت به هم اعتماد و اطمينان كامل داشته باشند. در غير اين صورت مشكلات زندگى دسته‌جمعى، مزاحمت‌ها، نزاع‌ها، كشمكش‌ها و كارشكنى‌ها را خواهند داشت بدون اينكه از فوايد آن بهره‌مند گردند. بديهى است مهم‌ترين و مؤثرترين وسيله جلب اطمينان و اعتماد همان «صدق و راستى» و خطرناك‌ترين دشمن آن دروغ است.[11]

غیبت چه کسی مجاز است؟

صاحب اثر  در این زمینه يادآور شده است: آنچه از احاديث برمى‌آيد اين است كه فرد متجاهر، اصولاً احترام ندارد (همان احترامى كه وجود آن، مانع از جواز غيبت است). به عبارت ديگر اين‌گونه افراد (و افراد ستمگر و بدعت‌گزار) از نظر «شخصيت اجتماعى» محترم نيستند و هتك حيثيت آنها ممنوع نمى‌باشد و به همين دليل ترك غيبت و حفظ آبروى آنها لازم نيست. اگر ما از احاديث فوق چنين استفاده كنيم همان‌طور كه تعبير «لا غيبة له» و «لا حرمة له» و امثال آن گواهى مى‌دهد مطلب روشن مى‌گردد و نيازى به توضيح زياد پيدا نمى‌كند؛ زيرا اصولاً ادله عقلى و نقلى حرام بودن غيبت شامل چنين كسى نخواهد بود. ولى بايد توجه داشت كه ظاهراً منظور از متجاهر، هر كسى است كه به كلى پرده حيا را دريده و در برابر گناهان جسور و بى‌باك است، و شامل تمام افرادى كه به علتى دست به يك گناه علنى مى‌زنند نمى‌شود، بنابراين در مورد اين اشخاص تنها در موردى كه متجاهرند، مى‌توان غيبت كرد.[12]

رهبانیت از دیدگاه اسلام

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیراز ی(مدظله) در تبیین دیدگاه  اسلام در مورد رهبانيت این چنين می نویسد:« اسلام، «انزواى اجتماعى» و همه مظاهر آن را كه از آن تعبير به «رهبانيّت» نموده است، محكوم مى‌كند. حديث معروف «لا رهبانية في الإسلام» را در بسيارى از كتب حديث نقل كرده‌اند، و «رُهبانية» (بضم راء) و «رَهبانية» (بفتح راء) منسوب به «رُهبان» و «رَهبان» هر دو يك معنى دارد؛ در اصل لغت از ماده «رهب» به معنى خوف، وحشت و ترس گرفته شده و در عرف به كسانى گفته مى‌شود كه «انقطاع و انفراد از مردم پيدا مى‌كنند به خاطر عبادت و ترس از خدا».[13] 

تحقق ملکات اخلاقی ؛ اینگونه و اینچنین...

هم چنین  مولف  چگونگی ایجاد یک «ملکه اخلاقی» را مورد واکاوی قرار داده است. چرا که «هر عمل خوب یا بد اثری موافق خود در روح انسان باقی می گذارد و روح انسان را به سوی خود جذب می کند. تکرار یک عمل این اثر را بیشتر می نماید و کم کم کیفیتی به نام عادت حاصل می شود و اگر بیشتر شود به صورت ملکه درمی آید و به این ترتیب تمایل درونی انسان به ریشه دار شدن عادات و ملکات نسبت به عمل بیشتر می گردد».[14]لذا در بخشی از این اثر فاخر می خوانیم:« چون وضع جهان دیگر در حقیقت تجسمی از وضع این جهان می باشد ممکن است آن «صراط» تجسمی از همین اعتدال ملکات اخلاقی در این دنیا بوده باشد».[15]

چرا از جر و بحث نتیجه نمى گیریم ؟

معظم له در فراز پایانی کتاب تحت عنوان «راه تسخير دلها»، مطالبى مطرح كرده که در جای خود بسیار مهم و راهبردی است  از جمله اینکه معظم له با طرح اين پرسش که چرا از مباحثات خود نتيجه نمى‌گيريم؟ چنين پاسخ داده است: «براى اينكه اين بحث‌ها به منظور پى‌جويى از حقيقت نبوده، بلكه به‌خاطر غلبه و پيروزى بر حريف صورت گرفته است، و ميان اين دو فرق بسيار است؛ اگرچه در ظاهر يكى مى‌باشند. هدف از تحقيق و پى‌جويى حقيقت، اين است كه چيزى را به كسى كه ندارد بدهند، بدون اينكه چيزى از او بگيرند، يعنى تعليمى به او بدهند بدون اينكه شخصيت او را درهم بشكنند. اما هدف مشاجرات و جدال‌هاى به ظاهر منطقى اين است كه افتخار و غرور و شخصيت را از طرف بگيرند و عواطف او را جريحه‌دار سازند؛ در برابر تعليم دادن چيزى كه شايد در نظر او يا در واقع چندان مهم و جالب نباشد. بنابراين جاى تعجب نيست اگر در برابر آن مقاومت نشان دهد و از آن متنفر باشد. هرگز نادانى را به قوه منطق و به‌صورت جدال نمى‌توان متقاعد نمود. بهترين وسيله براى پيروزى در بحث، احتراز از بحث است، اصولاً بحث‌هايى كه به‌صورت كشمكش يا هجوم و دفاع و به تعبير عادى «جرّ و بحث» درمى‌آيد كمتر ممكن است اثر قابل ملاحظه‌اى در جلب موافقت باطنى افراد از خود بگذارد و اينكه مى‌بينيم طرف مقابل مقاومت به خرج مى‌دهد نشانه اين است كه چيزى از شؤون خود را در خطر مى‌بيند».[16]

اصول نگارشی كتاب

در خاتمه باید گفت كتاب « زندگی در پرتو اخلاق »  اثری کاملاً مستند است و مولّف، ارجاعات را به‌صورت پاورقى ذکر کرده است، لذا  در پاورقى‌ها نام و نشان آيات بیان شده و منابع با ذكر نام نويسنده، كتاب و شماره جلد و صفحه مورد اشاره قرار گرفته است ؛ گاه  افزون بر ذكر منابع، توضيحاتى نیز بیان شده و يا به‌طور مستقل، اصطلاحاتی ، شرح داده است.

لازم به ذکر است اين كتاب نفیس نخستين بار در سال 1352 نگاشته و منتشر شده است ؛ لیکن  چاپ جدید آن اثر گرانبها  در سال1380 در  یک جلد و در 261صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات سرور به زیور طبع آراسته شده که  تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] زندگى در پرتو اخلاق، ص11.

[2] همان؛ ص 12.

[3] همان.

[4] همان.

[5] همان.

[6] همان؛ص13.

[7] همان.

[8] همان ؛ ص11.

[9] همان ؛ ص13.

[10] ر.ك: متن كتاب؛ ص71- 75.

[11] همان؛ ص85.

[12] ر.ك: همان؛ ص130- 131.

[13] همان؛ ص173- 174.

[14] همان؛ص18.

[15] همان؛ص147.

[16] همان؛ ص233- 235.

captcha