تبعات و پیامدهای ولایت ستیزی در آموزه های فاطمی از منظر معظم له

تبعات و پیامدهای ولایت ستیزی در آموزه های فاطمی از منظر معظم له


امیدوارم در سایه ولایت امیرمومنان(ع) همه ما بتوانیم به وظایف شرعی و دینی خود عمل کنیم و ان شاءالله در پیشگاه پروردگار روسفید باشیم و در پرتو ولایت آن حضرت بتوانیم با دشمنان اسلام مبارزه کنیم‌

باید اذعان نمود مقام ايمان و رضا و تسليم در حضرت فاطمه زهرا(س) ايجاب مى كند كه تمامى آلام و دردها و غم هاى جانسوز خود را به دست فراموشى بسپارد و تنها از رضاى خدا، از پيامبر (صلى الله عليه وآله)، از ولى او، و از آينده اسلام و مسلمين سخن بگويد[1]، لذا آن حضرت در خطبه اى جانسوز در برابر زنان مدينه [2] سخنان خود را  فقط بر محور خلافت و امامت استوار نمود، با آن كه بانوى اسلام مظالم زيادى بر او رفته بود و مناسب بود دادخواهى كند،[3] ولى نه دادخواهى كرد و نه لب به شكايت گشود، هر چه گفت از على (عليه السلام) گفت، از خلافت و از مصالح مسلمين گفت.[4]
آری اين خطبه كه از دل پر درد دختر گرامى پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) برخاسته كوبنده تر ،دردناك تر ، غم انگيزتر و در حقيقت رنجنامه اوست.[5]رنجى جانكاه كه تا اعماق استخوانش نفوذ كرده و تمام وجودش را در شعله هاى سوزان خود فرو برده است، به همين دليل كلامش در اين خطبه رنگ آتش به خود گرفته چرا كه از قلب آتشين برخاسته، و خون رنگ شده چرا كه از دليل او سرچشمه گرفته است.[6]
از عجايب و شگفتى هاى اين خطبه آن است كه بانوى اسلام (عليها السلام) بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) و قبل از شهادت مورد ستم هاى زيادى واقع شد، با اين حال حتى يك كلمه از حال خودش سخن نگفت، و محور تمام سخنان او مسأله غصب خلافت و مظلوميت على (عليه السلام) و خطرات آينده اين انحراف بزرگ براى امت اسلامى بود.[7]
چیستی مفهوم ولایت
گفتنی است عده اى معتقدند منظور از ولايت ، محبت و دوستى و عشق به اهل بيت عليهم السلام و توسل به آن بزرگواران است؛[8] این افراد با وجودی که اهل سوادند، ولی احکام و فقه اسلامی را با بی دقتی تحلیل می کنند.[9] و کاری به محتوای آن ها ندارند. باید به این افراد آموزش دهیم[10] در حالى كه منظور از ولايت در اينجا تشكيل حكومت است.[11]
 يعنى يك مسلمان علاوه بر نماز و زكات و حج و روزه، بايد حكومت اسلامى را پذيرا باشد. حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و جانشينان آن را بپذيرد.[12] لذا حضرت زهرا(س) می فرماید؛ «فجعل .. طاعتنا نظاما للملة، و امامتنا امانا من الفرقة، و الجهاد عزا للاسلام؛[13] «اطاعت» ما را باعث نظام ملت اسلام، و «امامت» ما را امان از تفرقه و پراكندگى و«جهاد» را موجب عزت اسلام »[14].
بنابراين، ولايت تنها عشق و علاقه و محبت و توسل نيست، بلكه به معناى پذيرش برنامه هاى حكومت اسلامى از سوى امامان معصوم يا پيامبران الهى عليهم السلام است.[15]
بنابراین در يك سوى مفهوم ولايت ، ولى و امام و رهبر است كه به هدايت خلق، تقویت هوشیاری امت در مقابل خطرات و توطئه ها واحقاق مطالبۀ ستمديدگان... مى پردازد و در سوى ديگر مردم هستند كه بايد سعى كنند گفتار و كردار و عقايد و افكارشان منطبق بر نظريات و انديشه هاى آن بزرگواران باشد،[16] لذاقطعاً مراد از ولایت سرپرستی و امامت است نه مساله دوستی.[17]
سکوت خواص بی بصیرت؛ لکۀ ننگ غصب خلافت
حضرت زهرا در خطبۀ آتشین خود در برابر زنان مدینه در فرازی فرمودند؛چقدر زشت است شكسته شدن شمشيرها (و سكوت در برابر غاصبان) و بازى كردن بعد از جد (و به شوخى گرفتن سرنوشت اسلام و مسلمين) و كوبيدن بر سنگ (و كار بى حاصل كردن) و شكافته شدن نيزه ها (و تسليم در برابر دشمن) و فساد عقيده، و گمراهى افكار، و لغزش اراده ها.[18]
آری آن حضرت ضمن اظهار تنفر و انزجار شديد از گروهى از مردان فرصت طلب و نان به نرخ روز خور، از مهاجرين و انصار بخاطر سكوتشان، نه فقط سكوت كه هماهنگى شان با جريانات انحرافى بعد از پيامبر (صلى الله عليه وآله) به آنها هشدار مى دهد كه مواظب اين آزمون بزرگ الهى باشند.[19]
او مجاهدت هاى بى نظير آنها را در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله) را به شمشيرهاى شكسته ، نيزه هاى شكسته، تشبيه مى كند كه قدرت و كارآيى خود را در برابر دشمن از دست داده است.[20]
هم چنین آنها را به این دلیل که مبانى اسلام را به شوخى گرفته، و بازيچه هوس هاى خود قرار داده اند و از اين كه اراده هاى آهنين آنها به سستى گراييده، و قدرت بر تصميم گيرى را در برابر جريانات انحرافى از دست داده اند سخت نكوهش مى كند.[21]
او به همه آنها هشدار مى دهد كه داغ ننگ غصب خلافت بر پيشانى آنهایی مى ماند كه سكوت كردند .[22]
تکذیب ولایت علوی؛ انقطاع حیات معنوی
 حضرت صدیقۀ کبری (س) می فرماید؛ (آرى) بخدا سوگند (اگر امر خلافت با علی (ع) بود) هر گاه مردم از جاده حق منحرف مى شدند آنها را با نرمى و ملايمت به سوى منزل مقصود سير مى داد..و در اين جا دنيا پرست از زاهد، و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن مى شد.[23]
(و همان گونه كه خداوند فرموده): «و اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم، ولى (آنها حق را) تكذيب كردند و ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم».[24]
در واقع بانوى اسلام (عليها السلام) اين حقيقت را به آنها يادآورى مى كند كه ارزش ها در محيط اسلام بعد از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) دگرگون شده، و اين گروه از مهاجران و انصار به خاطر انحراف مزاج روحشان از سلامت لازم، شهد شيرين ارزش هاى واقعى اسلام در ذائقه جانشان همچون حنظل تلخ و بد طعم شده است،[25]
اگر زمام اختياراتشان در كف با كفايت على (عليه السلام) بود آنها را بر مركب راهوار حق مى نشاند، و با نرمى و ملايمت و محبت و مدارا بسوى سرچشمه آب حيات رهنمون مى گشت، و سپس آنان را از آن چشمه جوشان و زلال و گوارا سيراب مى نمود، و حيات جاويدان مى بخشيد.[26]
اسارت امت اسلامی در بند حكومت هاى خودكامه
بانوى اسلام (عليها السلام) در خطبه اى جانسوز در برابر زنان مدينه به آنها هشدار مى دهد كه گمان نكنند اين سستى و كوتاهى، و ترك حمايت از لايق ترين فرد امت براى خلافت، ارزان تمام خواهد شد. بلکه بايد در انتظار پيامدهاى دردناك آن باشند و نتيجه تلخ آن را بچشند، آنها تصور نكنند كه از چنگال عذاب الهى در همين دنيا نيز مى توانند فرار كنند، نه، هرگز.[27]
آرى، سرانجام آنچه را كاشته اند درو خواهند كرد، و در چنگال حكومت هاى خودكامه و بى رحم و ستمگر و جبار و فاسد و مفسد همچون حكومت هاى بنى اميه و بنى عباس گرفتار خواهند شد، روزى كه راه فرارى در پيش و پس نداشته باشند و عذاب آخرت آنها نيز ناگفته پيداست.[28]
«ترجيح مرجوح بر راجح!»،در سایۀ نفی عقلانیت وآموزه های قرآنی
بی شک هيچ كس جز افرادى كه «مستقلات عقليه» را منكرند نمى توانند ترجيح «مرجوح» بر «راجح» را بپذيرد.[29]
آيا كسى را شنيده ايد كه به هنگام درمان بيمارى، يك طبيب عادى و كم تجربه را به طبيبى بزرگ و پرسابقه و با تجربه مقدم بشمرد؟ (بى آن كه امتياز ديگرى در كار باشد)،[30] لیکن مشكل اين جاست که در جامعه نه فقط پاى ارزش هاى كاذب به ميان مى آيد، بلكه ضد ارزش ها جانشين ارزش ها مى شود.[31]
قرآن مجيد در برابر مشركان و كفار كه آلوده اين كار زشت و نامعقول بودند بر همين مطلب تكيه كرده، مى فرمايد:
« (أفمن يهدى إلى الحق أحق أن يتبع أمن لا يهدى إلا أن يهدى فما لكم كيف تحكمون)؛[32] آيا كسى كه هدايت به حق مى كند براى رهبرى شايسته تر است يا آن كس كه خود هدايت نمى شود، مگر اين كه هدايتش كنند؟ شما را چه مى شود چگونه داورى مى كنيد».[33]
از این رو بانوى رشيد اسلام دختر گرامى پيامبر (صلى الله عليه وآله) در اين فراز از خطبه غرا و جانسوزش روى اين مسأله تكيه كرده مى گويد:«اى گروه مهاجران و انصار! چرا كسى را كه پيشگام در اسلام بود، و قبل از تمام مردان دست بيعت به پيامبر (صلى الله عليه وآله) داد، رها كرده، به دنبال كسانى مى رويد كه هرگز اين افتخار بزرگ نصيبشان نشده (بلكه مدت ها بعد از طلوع آفتاب جهانتاب اسلام نيز در برابر بت سجده مى كردند)»؟[34]
شما با اين كار خود قانون مسلم «ترجيح راجح بر مرجوح» را شكستيد، و حكم قرآن را در اين باره (كه در آيه فوق منعكس است) به دست فراموشى سپرديد.[35]بانوى اسلام (عليها السلام) از اين مطلب سخت تعجب مى كند، و دنيا را «جهان عجايب» مى شمرد .[36]
سیطرۀ حکومت های استبدادی برامت اسلامی
آن حضرت در فرازی فرمودند؛«طرفداران باطل گرفتار خسران مى شوند؛سرانجام، دنباله روان (چشم و گوش بسته و بى خبر)با تمام وجودشان آثار شوم آن را لمس مى كنند».[37] (برويد) و آمادۀ فتنه های پراضطرابى باشید که در انتظار شماست؛بی شک سلطه تجاوزگرانى ستمگر و خونخوار، و هرج و مرجى فراگير، و حكومتى مستبد از ناحيه ظالمان، شما را فرا خواهد گرفت.[38]
بانوى اسلام (عليها السلام) در چهارمين فراز از خطبه اش بر همين معنا تكيه مى كند و به آنها گوشزد مى فرمايد كم كم نوبت به ستمگران تاريخ و فرزندان و نواده هاى «ابوسفيان» و «حجاج ها» و «ابن اشعث ها» و بدتر از آنها مى رسد.[39]
آرى امروز كه ما به گذشته تاريخ مى نگريم واقعيت سخنان پر محتواى بانوى بزرگ اسلام (عليها السلام) را روشن تر از هميشه مى يابيم كه انحراف خلافت از محور اصلى چه عواقب دردناكى براى مسلمين به بار آورد؟ و چگونه جان و مال و نواميس آنها، و از آن افزون تر قوانين و احكام و مقدسات اسلام بازيچه دست بازماندگان احزاب جاهلى شد![40]
وضع زندان هاى امويان و شكنجه هاى عجيبى كه نسبت به زندانيان خود روا مى داشتند كه نه تنها تاريخ اسلام كه تاريخ بشريت را لكه دار و سياه كرده است گواه زنده گفتار بانوى اسلام (عليها السلام) است.[41]
آرى، حوادث آينده به خوبى در آيينه تابناك قلب بانوى اسلام (عليها السلام) منعكس بود، و همان گونه كه به روشنى در اين خطبه خبر داد، بزودى سلطه گران متجاوز و بى رحم با شمشيرهاى آخته و بران بر مردم هجوم آوردند و حكومت هاى خودكامه استبدادگر جان و مال و ناموس و دينشان را بر باد دادند.[42] هرج و مرج سايه شوم و سنگين خود را بر جامعه اسلامى افكند و مسلمانان تلخى آن همه سستى و تقصير در حمايت از حق را چشيدند.[43]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت اين خطبه ناظر به مسأله ولايت على (عليه السلام) است و درسى است براى همه مسلمان ها در تمام قرون و اعصار، كه در مسائل مربوط به حكومت اسلامى سستى و بى تفاوتى نشان ندهند و از در سازشكارى با افراد نااهل در نيايند،[44] که اگر چنين كنند بايد در انتظار نتيجه شوم اعمالشان باشند، و بدانند كه عواقب دردناك حكومت هاى ناصالح و خودكامه و طاغوت ها را با تمام وجود خود لمس مى كنند.[45]
حال با این تفاسیر شدت هجمه به امامت کاملاً پیداست[46] برخی می خواهند ریشه مباحث امامت و ولایت را بزنند[47] زیرا اگر ولایت نباشد نبوت متزلزل می شود[48] و از آنجا که معیار فضیلت افراد نیز در عصر حاضر بر محور داشتن مقام ولایت به معنی حقیقی نه صرف ادعا و ذکر الفاظ است[49] لذا می توان به جرأت مدعی گردید نه تنها پیروی از ولایت و مکتب اهل بیت افتخار بزرگ شیعیان است.[50] بلکه ولایت حلقه اتصال همه مسلمانان است. [51]
امیدوارم در سایه ولایت امیرمومنان(ع) همه ما بتوانیم به وظایف شرعی و دینی خود عمل کنیم و ان شاءالله در پیشگاه پروردگار روسفید باشیم [52] و در پرتو ولایت آن حضرت بتوانیم با دشمنان اسلام مبارزه کنیم و شرّ آنها را از سرزمین های اسلامی دفع کنیم.[53]


پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir



[1] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص215.
[2] همان، ص 211.
[3] همان؛ ص213.
[4] همان، ص 214.
[5] همان؛ ص 212.
[6] همان.
[7] همان.
[8] اهداف قيام حسينى ؛ ص86.
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با مسؤولان بنیاد بین المللی غدیر، نامه جامعه، تیر 1387 ، شماره 46 .
[10] همان.
[11] اهداف قيام حسينى ؛ ص86.
[12] همان؛ ص 87.
[13] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص165.
[14] همان؛ ص167.
[15] اهداف قيام حسينى ؛ ص87.
[16] آيات ولايت در قرآن ؛ ص71.
[17] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم؛ 20/7/1393.
[18] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص220.
[19] همان؛ ص221.
[20] همان.
[21] همان؛ص 222.
[22] همان ؛ ص221.
[23] همان ؛ ص225.
[24] همان.
[25] همان؛ ص226.
[26] همان ؛ ص227.
[27] همان ؛ ص228.
[28] همان.
[29] همان ؛ ص231.
[30] همان.
[31] همان.
[32] سورۀ يونس، آيه 35.
[33] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص232.
[34] همان.
[35] و از همه اينها عجيب تر گفتار ابن ابى الحديد است كه در خطبه كتابش مى گويد:« والحمدلله الذي قدم المفضول على الفاضل» حمد و سپاس سزاوار خداوندى است كه فرد پائين تر را بر فرد برتر ترجيح داد!.
[36] زهرا (ع) برترين بانوى جهان ؛ ص233.
[37] همان ؛ ص235.
[38] همان؛ ص 236.
[39] همان ؛ ص237.
[40] همان ؛ ص238.
[41] همان ؛ ص241.
[42] همان.
[43] همان.
[44] همان.
[45] همان.
[46] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسئولین بنیاد فرهنگی امامت؛ 9/2/1391.
[47] همان.
[48]  بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛24/9/1387.
[49] پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به کنگره بین المللی سلمان فارسی؛ 11/8/1391.
[50] بیانات حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی؛ جلسه تفسیر موضوعی قرآن کریم؛ حرم کریمه اهل بیت(ع)؛25/5/1391.
[51] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم، 20/7/1393.
[52] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در دیدار جمعی از استادان سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم؛29/3/1390.
[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛مسجد اعظم قم، 20/7/1393.

برچسب ها :
captcha