آموزه ها و مولّفه های راهبردی در سیره ی نبوی صلّی الله علیه وآله وسلّم از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

آموزه ها و مولّفه های راهبردی در سیره ی نبوی صلّی الله علیه وآله وسلّم از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


مهرورزی در هدایت انسان ها / اخلاق مداری؛ شکوه سیره ی نبوی / قرآن محوری؛ شاکله ی بنیادین در سیره ی نبوی / قانون مداری؛ ارمغان تشکیل حکومت اسلامی / نفی اسلام سکولار؛ ضرورت انکار ناپذیر در حکومت اسلامی / علم گرایی در پرتو جهل زدایی‌

در سالروز رحلت جانسوز پیامبر گرامی اسلام، خاتم پیامبران صلّی الله علیه وآله وسلّم قرار داریم، پیامبری که  درب ‏هاى دلها و فکرهایی که به وسیله قفل هاى ضلالت و گمراهى بسته شده بود و راه هدایت را مسدود ساخته بود گشود.[1] لذا باید در آثار آن حضرت تعمّق نماییم. تاریخ زنده اسلام را در مکّه و مدینه مطالعه کنیم، و با یک سیر روحانى، به دل تاریخ اسلام و زمان پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در صدر اسلام سفر کنیم، و با چشم دل ببینیم که چگونه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم تنها با حضرت خدیجه علیها السلام و حضرت على علیه السلام در مقابل دیدگان مشرکان و دشمنان اسلام و در برابر ذات لایزال حضرت حق به نماز مى‏ ایستاد، و جز به رضایت پروردگار به هیچ چیز نمى ‏اندیشید.[2]

آرى به راستى معمّاست که رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم چگونه با وسائل آن روز اسلام با این سرعت عجیب در اعماق قلوب میلیون ‏ها انسان نفوذ کرد، تمدّن ‏ها را در خود هضم کرد و تمدّنى نوین به وجود آورد؟!.[3]

حال با این تفاسیر و از باب اینکه که خداوند متعال پیامبر خاتم محمد بن عبدالله صلّی الله علیه وآله وسلّم را به عنوان اسوه برگزید (لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِى رَسُولِ اللّه اسْوَةٌ حَسَنَةٌ)،[4] ضرورت واکاوی چیستی آموزه ها و مولّفه های راهبردی در سیرۀ بی بدیل پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم از نگاه ژرف اندیشانه  و اندیشۀ متعالی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله)، می تواند در نوع  خود مبیّن چیستی سبک زندگی نبوی صلّی الله علیه وآله وسلّم باشد، که از این رهگذر شاخصه های کلیدی سیره و رفتار پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم برای عاشقان به آن حضرت بیش از پیش تبیین خواهد گردید که در این نگاشته به مخاطبان گرامی ارائه می گردد.

مهرورزی در هدایت انسان ها

در وهلۀ نخست باید گفت «هدایت» مفهوم وسیعى دارد که هم توحید و سایر اصول اعتقادى را شامل مى‏ شود و هم صبر و استقامت، و نیز سایر اصول اخلاق و تعلیم و تربیت،[5] لذا قرآن کریم نه تنها عظمت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را نشان می دهد بلکه «حرص بر هدایت‏ مردم و نجات آنها از گمراهى» را از جمله صفات ایشان برای الگوگیری بیان می کند، به عنوان نمونه در آیه «لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ[6]؛ به یقین، رسولی از خود شما بسوی­تان آمد که رنج­ های شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است»، خدا در این آیه پنج صفت «انفسکم»، «عزیز»، «حریص»، «رئوف» و «رحیم» را برای پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بیان می کند و می فرماید: پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم از درون جان و روح شما ظاهر شده است و آشنا به تمامی مشکلات و رنج های شماست.[7]

لذا قرآن کریم از واژه «حریص» برای پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم استفاده کرده تا میزان علاقۀ شدید ایشان به هدایت مردم را نشان دهد، از این رو می فرماید؛ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نسبت به مومنان بسیار مهربان است و نسبت به سنگدلان خشمگین است.[8]

اخلاق مداری؛ شکوه سیره ی نبوی

باید اذعان نمود غالب مشکلات فردى و اجتماعى ناشى از ضعف­ هاى اخلاقى‏ است، مشکلات و گرفتاری ها و بن بست هاى جهانى مخصوصاً سران بسیارى از کشورهاى جهان نیز از فقر اخلاقى سرچشمه مى‏ گیرد، زیرا اخلاق سرمایۀ اصلى اقوام و ملت ها، کلید حل مشکلات مهم اجتماعى و خمیر مایۀ تمدن و هم نیز ستون فقرات یک زندگى اجتماعى سالم است، هم چنین اخلاق بهترین وسیله انسان در سیر الهى است؛ لذا  تا مسائل اخلاقى در جوامع انسانى حل نشود هیچ مسأله‏ اى حل نخواهد شد، به همین دلیل «تهذیب نفوس» و «تزکیه قلوب» و «تکمیل مکارم اخلاق‏» به عنوان یکى از اهداف اصلى بعثت پیامبر بزرگ اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم مورد نظر قرار گرفته است.[9]

از این رو باید تأکید نمود رمز موفقیت پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم و آنچه دخیل در گرایش مردم به او شد، اخلاق‏ و نرمى و تواضع او بود،[10] لذا  آنچه که از خصوصیّات اخلاقى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم در خلال فعالیت‏ هاى اجتماعی و طبق تواریخى که دوست و دشمن نوشته‏اند بر ما مسلّم است، این است که او آن قدر پاک و درست‏کار بود که حتّى در عصر جاهلیّت او را امین لقب داده بودند، بنا بر نقل تاریخ، هنگامى که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم مى‏ خواست به مدینه هجرت کند، على علیه السلام را مأمور کرد که بعد از او امانت‏ هاى مردم را به آنها بسپارد.[11] گفتنی است حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلّم فوق العاده متواضع بود، به همه سلام مى‏ کرد، در مجلس ناشناخته بود، هنگام سفر بخشى از کارها را بر عهده مى‏ گرفت، و از اینکه همه کارها و زحمت ها بر دوش دیگران باشد، اجتناب مى‏ ورزید.[12]

هم چنین شجاعت و استقامت و حسن خلق، و سعه صدر، و جوانمردى و گذشت او را از خلال جنگ و صلح آن حضرت مى‏ توان به دست آورد، مخصوصاً فرمان عفو عمومى که درباره مردم مکّه پس از فتح این شهر و تسلیم دشمنان خون خوار در برابر اسلام صادر کرد سند زنده‏ اى بر مقولۀ اخلاق مداری رسول مهربانی[13] است.

نباید فراموش نمود پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در زمینه برنامه‏ هاى اجرایى هرگز اجازه نداد که از منطق «هدف وسیله را توجیه مى‏ کند» استفاده کنند، بلکه براى رسیدن به هدف‏ هاى مقدّس به دنبال وسائل مقدّس بود، صریحاً مى‏ فرمود:‏ «ولا یجرمنکم شنآن قوم على الا تعدلوا»؛[14] «دشمنى با هیچ گروه نباید مانع شما از اجراى عدالت گردد»؛ دستوراتش در زمینه رعایت اصول اخلاقى در میدان جنگ عدم تعرض نسبت به غیر نظامیان، از بین نبردن نخلستان‏ ها و درختان، آلوده نساختن آب آشامیدنى دشمن و رعایت نهایت محبّت با اسیران جنگى و ده‏ ها موارد دیگر روشنگر این واقعیّت است.[15]

آرى، اگر این اخلاق‏ نیکو و ملکات الهى نبود آن ملّت عقب‏ ماندۀ جاهلى و آن جمع خشن انعطاف‏ ناپذیر به اسلام درنمى‏ آمدند، بلکه به مصداق آیه‏ «لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[16] همه از گرد او پراکنده مى‏ شدند و همان راه و روش دوران جاهلیّت را ادامه مى‏ دادند. و چه خوب است که این اخلاق اسلامى امروز زنده شود و در هر مسلمانى، پرتوى از اخلاق و خوى پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم باشد.[17]

قرآن محوری؛ شاکله ی بنیادین در سیره ی نبوی

در تشریح این مسأله باید گفت همه دانشمندان اسلام معتقدند که قرآن مجید برترین معجزه پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم است. زیرا قرآن معجزه‏ اى است عقلى که با روح و فکر مردم سر و کار دارد و نیز معجزه‏ اى است جاودانى و همیشگى،[18] لیکن قبل از هر چیز باید محیطى را که قرآن از آن جامعه برخاست از نظر فکرى و فرهنگى مورد توجّه قرار داد. سرزمین حجاز به اعتراف همه مورّخان از عقب افتاده‏ ترین مناطق جهان در آن روز بود، به گونه‏ اى که گاهى مردم عصر جاهلیت را اقوام وحشى یا نیمه‏ وحشى مى‏ خواندند؛[19] از نظر عقیدتى سخت به بت‏ پرستى عشق مى‏ ورزیدند، و بت‏ هاى سنگى و چوبى به اشکال مختلف بر تمام فرهنگ آنها سایه شوم و گسترده‏ اى افکنده بود، از توحید و یگانه‏ پرستى سخت تعجّب مى ‏کردند، نظام قبیلگى بر جامعه آنها به شدت حکومت مى‏ کرد و اختلاف در میان قبایل به قدرى شدید بود که آتش جنگ در میانشان هرگز خاموش نمى‏ شد، از میان چنین محیطى، فردى درس نخوانده و مکتب و استاد ندیده، برخاست و کتابى آورد آنچنان پرمحتوا که بعد از چهارده قرن هنوز دانشمندان به تفسیر آن مشغولند و هر زمان حقایق تازه ‏اى از آن کشف مى‏ کنند.[20]

حال با این تفاسیر اصلاح یک جامعۀ سر تا پا فاسد را در یک روز نمى ‏توان انجام داد، به همین دلیل قرآن تدریجاً نازل شد تا بخوبى اجرا گردد و از تزلزل مصون بماند و جامعه نیز قدرت جذب و پذیرش و حفظ آن را داشته باشد.[21]

از این رو  پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم بیشترین تکیه خود را در آموزه های «قرآنی» مبذول داشت.[22] و شاهکارى از علم و دانش، اصول هدایت‏ و تربیت، اخلاق، قوانین و آداب زندگى و اسرار آفرینش را بر مبنای آموزه های ارزشمند کلام وحی را در همه جا گسترانید.[23]

لذا جاذبۀ خاصّى که در مفاهیم والای قرآن کریم نهفته بود به قدرى شدید و حیرت‏ انگیز بود که دشمنانش آن را «سحر» مى‏ خواندند و مى‏ گفتند: به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم نزدیک نشوید که سخنان نافذش شما را مسحور مى‏ سازد و به آیین خود مى‏ کشاند! و این خود مى‏ رساند که حتّى دشمنان به‏ «نفوذ خارق‏ العاده قرآن در افکار و دل‏ها» ایمان داشتند. علاوه بر این از نظر محتویاّت و مضمون، آن چنان بود که در مدّت کوتاهى راهبرد قرآن محوری توسط پیامبر مهربانی صلّی الله علیه وآله وسلّم، تحّول فوق‏ العاده‏ اى در محیط جهان آن روز بوجود آورد و تمدّن درخشانى را همراه با یک انقلاب دامنه ‏دار علمى و فکرى پى ریزى نمود.[24] در عصر کنونی  نیز بر دولت اسلامى، آحاد مسئولان در نظام اسلامی، مطبوعات، رسانه‏ ها، مخصوصاً صدا و سیما لازم است نسبت به ترویج آموزه های قرانی در جامعۀ اسلامی  همّت گمارند، و برنامه ‏هاى خویش را بر اساس قرآن مجید پایه ‏ریزى کنند.[25]

قانون مداری؛ ارمغان تشکیل حکومت اسلامی

گفتنی است اهدافى که پیامبران الهى علیهم السلام داشتند و مأمورِ اجراى آن بودند، بدون تشکیل حکومت‏ عملى نبود، و آنچه ممکن بود به صورت محدود پیاده مى‏ شد. از این رو از جمله اهداف پیامبر الهى که در قرآن مجید به آن اشاره شده است مبتنی بر تعلیم و تربیت، قیام به قسط، عدالت اجتماعى، آزاد کردن انسان از اسارت ها، احقاق حقوق مظلومان، تربیت نفوس و پرورش فضایل اخلاقى است.[26] لیکن این اهداف بدون تشکیل حکومت اسلامى در سطح وسیع و گسترده و برخورد قاطعانه با هرگونه تخلف از قانون قابل تحقّق نیست.[27] لذا نخستین کارى که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم بعد از هجرت به مدینه و بر طرف شدن موانع به آن مبادرت ورزید، تشکیل حکومت اسلامى و تبیین‏ قوانین اسلام بود و هرگونه تخلف از آن را گناه و قابل تعقیب شمرد.[28]

آرى، در عصر حکومت‏ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم، کارها به دست صالحان سپرده مى‏ شد؛ و برنامه ‏هاى حکومت اسلامى در تمام زمینه ‏ها در مسیر اسلام پیش مى‏ رفت؛[29] پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم آمد و حکومت‏ را از صورت دنیوى و مادّى به صورت حکومت الهى درآورد که در آن نیکان و پاکان نقش داشته باشند.[30]

نفی اسلام سکولار؛ ضرورت انکار ناپذیر در حکومت اسلامی

بی شک تحقق عدالت اجتماعی، اعطاى آزادى به انسانها، و رهانیدن آنان از اسارت‏ هاى هوا و هوس و ظلم ظالمان و ستمگران، بدون تشکیل حکومت اسلامى امکان‏ پذیر نیست.[31] به راستی آیا به صرف توصیه و پند و اندرز در داخل مساجد و حسینیّه‏ ها عدالت اجتماعى محقّق مى‏ شود؟ آیا بدون داشتن قدرت اجرایى و اسباب و ابزار بازدارنده، و امکانات مجازات فاسدان و مفسدان اقتصادى، مى‏ توان حقّ مظلومان را از ظالمان گرفت؟[32] آرى، اگر اهداف دین یک سلسله مسایل فردى نظیر نماز و روزه و مانند آن بود بدون تشکیل حکومت‏ هم قابل اجرا بود (البتّه آن هم در سطح وسیع و گسترده امکان‏ پذیر نبود)، لیکن اسلام یک آیین اجتماعى فراگیر است و دستورات فراوان اجتماعى دارد، و لازمه اجرایى کردن آن تشکیل حکومت دینى است. لذا هنگامى که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم به مدینه هجرت نمود، و از شرّ دشمنان اسلام نجات پیدا کرد، در اوّلین گام حکومت اسلامى را تشکیل داد تا بتواند اهدافش را پیاده کند.[33]

بدین ترتیب تنها حکومتى که مى ‏توان آن را با تمام وجود پذیرفت حکومت الهى است. حکومت‏ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم و امامان‏ معصوم علیهم السلام و کسانى‏ که‏ با داشتن‏ شرایط ویژه، حق حکومت را از سوى آنها دریافت مى‏ دارند؛ و به یقین دنیا هرگز روى عدالت و صلاح و سعادت را نخواهد دید؛ مگر اینکه در سایه حکومت‏ هاى الهى قرار گیرد.[34]

بنابراین، آنها که مدّعى جدایى دین از سیاست‏ اند، نه معناى سیاست را فهمیده‏ اند و نه دین و برنامه‏ هاى آن را به درستى شناخته‏ اند.[35]

علم گرایی در پرتو جهل زدایی

تاریخ جامعه بشریّت در آستانه ظهور پیامبر اسلام و مخصوصاً جاهلیّت عرب، حقیقت حاکمیّت جهل و ظلمت را در آن جامعه به خوبى تأیید مى‏ کند.[36] لذا هر قدر شرایط نامساعدتر و حاکمیّت جهل‏ و نادانى، قوى‏ تر و گسترش دامنه فساد در جامعه بیشتر باشد، مسئولیت و رسالت رهبران الهى و منادیان عدل و داد و اخلاق و فضیلت، سخت‏ تر و سنگین‏ تر است به همین نسبت، عظمت مقام آنها به هنگام پیروزى بر مشکلات نمایان‏ تر مى‏ شود.[37]

بدیهی است پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم به عنوان رهبر یک انقلاب فکرى و اجتماعى، براى نجات بشریّت از انواع بت پرستى و خرافات، و آزادى انسان‏ ها از چنگال جهل‏ و بیدادگرى قیام کرد،[38] لذا اسلام با وجود اینکه از محیط جاهلیّت برخاست امّا بیشترین اهمیّت را به علم و دانش داد و این مسألۀ مهم یکی از معجزات پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله وسلّم است که از محیط سراسر جهل طلوع کرد اما بزرگترین مدافع علم بود .اینکه در احادیث شریف اهل بیت علیهم السلام می خوانیم نگاه به صورت عالم عبادت است و مجلس علم باغی از باغ های بهشت است، و یا عالم هزاران بار بر عابد برتری دارد، همه و همه بیانگر اهمیّت جایگاه دانش در اسلام است، یکی از بهترین دلایل این مدعا این است که نخستین آیه ای که بر قلب مبارک پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم نازل شد دعوت به مطالعه بود.[39]

لیکن نکتۀ راهبردی این است که  چگونه ممکن است از محیط جهل عالى‏ ترین تجلّیات علمى بدرخشد؟!،[40] در تبیین این مسألۀ مهم می­ توان تعابیر مختلفی از قرآن کریم را مورد توجه قرار داد که هر کدام یکی از ابعاد شخصیّتی حضرت محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم را بیان می کند؛ به عنوان نمونه در سوره جمعه از آن حضرت به عنوان معلم و مربی اخلاق نه تنها برای مسلمانان بلکه برای همه جهان بشریت یاد شده است.[41]

 

هم چنین خداوند متعال در آیه 157 سوره اعراف از آن حضرت به عنوان شخصیتی یاد نموده است که، اولاً مبتنی بر این اصل کلیدی است که تعلیمات او گواه بر حقّانیت اوست و ثانیاً باید گفت  پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم غل و زنجیر های جهل، خرافات، ناامنی ها و نا مهربانی ها را زدود،[42] هم چنین در آیه نخست سوره ابراهیم نیز تاکید شده است که آن حضرت مردم را از ظلمات بیرون آورد و به سوی نور هدایت نمود، این ظلمت شامل خرافات، جهل، فقر و دیگر موارد می شود.[43] در مفاهیم دیگر آیات قران کریم نیز به این نکته اشاره شده است که پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده تا راه و صراط مستقیم را نشان دهد و مردم را از بیراهه­ ها و کج راهه ها نجات و مسیر سعادت را به آنها نشان دهد. قرآن کریم در جایی دیگر تاکید کرده که کار پیامبر زنده کردن دنیای مرده است، از نظر ظاهر فیزیکی مردم جاهلیت زنده بودند، اما از نظر انسانیت مرده به حساب می آمدند و در جهل و خرافات و نا امنی گرفتار بودند لیکن حضرت خاتم الانبیا صلّی الله علیه وآله وسلّم آنها را از این گمراهی نجات دادند.[44]

لذا از آنجا که پیامبران و انبیاى الهى چراغ‏ هاى پرنورى‏ هستند که سینه ظلمت کفر و جهل‏ را مى‏ شکافند و سیرۀ رسول مهربانی صلّی الله علیه وآله وسلّم  بر این امر استوار گردید که غل و زنجیرهای جهالت و خرافات را بزدایند  و مردم را به صراط مستقیم هدایت نمایند از این رو پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم را باید یکى از پر فروغ ‏ترین چراغ‏ هاى هدایت نامید.[45]

سخن آخر:

 

در خاتمه باید گفت به راستى پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم چنین بود، جاذبه‏ هاى اخلاقى آن حضرت، تواضع، محبّت، مهربانى، عفو و گذشت آمیخته با شجاعت و شهامت، دلها را به سوى خود جذب مى‏ کرد و تلاش فوق العاده او در طریق هدایت‏ و اصلاح مردم، چشم‏ها را به او متوجّه مى ‏ساخت.[46]

با این اوصاف متأسفانه برخی مقام و منزلت و سیرۀ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را صرفاً ماورایی و آسمانی  جلوه می دهند تا  مردم گمان کنند دیگر نمی توان به حد ایشان رسید و ایشان خارج از محدودۀ زندگی بشری است؛[47] در حالی که پیامبر بزرگ صلّی الله علیه وآله وسلّم یک الگو و اسوه براى همه حق طلبان جهان است، و مکتب او می تواند به عنوان یک مکتب انسان ساز مورد استفاده همگان قرار گیرد.[48] لذا پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم سرمشق و الگو و «اسوه» براى همه امّت است.[49] بدین نحو که بهترین الگو در تمام مراحل زندگى، شخص پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم است؛ روحیات عالى او، استقامت و شکیبایى او، هوشیارى و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی ها و مشکلات، هر کدام مى‏ تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد.[50] زیرا این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه‏ اش گرفتار سخت‏ ترین طوفان ها مى‏ شود کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى دهد، او هم ناخداست هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.[51]

حال با این تفاسیر می توان اذعان نمود مشکلات جهان اسلام نتیجه فاصله گرفتن از مسیر پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم است، به راستی چرا امروز جهان اسلام گرفتار این همه مشکلات شده است، مفاسد اخلاقی و مشکلات فرهنگی و کشت و کشتارها غوغا می کند؛ خونریزی ها و ویرانگری های بی حساب نشانه فاصله گرفتن از مبدأ حیات و مسیر حضرت رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم است،[52] از این رو گرچه در رحلت‏ پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم قلوب مسلمانان جریحه دار و دیدگانشان اشکبار است،[53] لیکن  همگان باید به راه و رسم پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم اقتدا کنیم که بهترین راه و رسم‏ ها است. همچنین رفتارمان را باید با روش و سیرۀ ناب  پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله وسلّم تطبیق دهیم که هدایت‏ کننده‏ ترین روش­ها است.[54]

پژوهش، تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir

 

[1] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه؛ متن‏ و ترجمه (ج ‏1)؛ ص 382.

[2] از تو سوال مى کنند (مجموعه سوالات قرآنى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم)؛ ص 53.

[3] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 218.

[4] سوره احزاب، آیه 21.

[5] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج‏ 1؛ ص 620.

[6] سوره توبه، آیه 128.

[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم اختتامیه همایش اساتید تفسیر حوزه علمیه قم، 1394/01/29.

[8] همان.

[9] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج ‏1؛ ص 7.

[10] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)؛ ج ‏2؛ ص 144.

[11] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 214.

[12] سوگندهاى پر بار قرآن؛ ص 354.

[13] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 214.

[14] سوره مائده؛ آیه 8.

[15] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 216.

[16] سوره آل عمران؛ آیه 159.

[17] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 239.

[18] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 183.

[19] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 197.

[20] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 198.

[21] تفسیر نمونه؛ ج‏ 12؛ ص 318.

[23] سوگندهاى پر بار قرآن؛ ص 114.

[24] اسلام در یک نگاه؛ ص 60.

[25] سوگندهاى پر بار قرآن؛ ص 114.

[26] اهداف قیام حسینى؛ ص 83.

[27] همان.

[28] پیام قرآن؛ ج‏ 8؛ ص 291.

[29] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج‏ 4؛ ص 493.

[30] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج‏ 6؛ ص 459.

[31] اهداف قیام حسینى؛ ص 85.

[32] همان.

[33] اهداف قیام حسینى؛ ص 86.

[34] پیام قرآن؛ ج ‏10؛ ص 33.

[35] اهداف قیام حسینى؛ ص 85.

[36] در جلد اوّل این شرح، ذیل خطبه اوّل، صفحه 228 به بعد، بحث گویایى در این زمینه داشتیم.

[37] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج ‏4؛ ص 265.

[38] فلسفه شهادت؛ ص 7.

[39] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار با علما، روحانیون، ائمه جمعه و جماعات استان کردستان، 1394/9/2.

[40] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 215.

[41] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) در آیین گشایش مدرسه علمیه امام موسی کاظم علیه السلام، 1393/10/19.

[42] همان.

[43] همان.

[44] همان.

[45] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج ‏4؛ ص 517.

[46] پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج ‏4؛ ص 289.

[47] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم اختتامیه همایش اساتید تفسیر حوزه علمیه قم، 1394/01/29.

[48] تفسیر نمونه؛ ج‏ 1؛ ص 460.

[49] اخلاق در قرآن؛ ج‏ 2؛ ص 73.

[50] تفسیر نمونه؛ ج‏ 17؛ ص 242.

[51] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج‏ 3؛ ص 600.

[52] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) در آیین گشایش مدرسه علمیه امام موسی کاظم علیه السلام، 1393/10/19.

[53] مثالهاى زیباى قرآن؛ ج ‏2؛ ص 286.

[54] ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه؛ ‏ج‏ 2؛ ص 45.

captcha