بررسی نام هاى خدا در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامى آمده نشان مى دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد.[1]
یکى از صفات مشهور و معروف خداوند «رحمت» است،[2] از جمله صفات افعال خداوند که دائماً ورد زبان ها است، و مرتباً در هر نماز و آغاز سوره هاى قرآن؛ بلکه آغاز هر کار تکرار می شود، صفت «رحمانیت» و «رحیمیت» او است که خبر از لطف و رحمت بی پایان او نسبت به همه بندگان بلکه همه موجودات می دهد.[3]
معناشناسی رحمت الهی
رحمت الهى مفهوم وسیعى دارد که دنیا و آخرت را در برمی گیرد، و در آیات قرآن بر معانى زیادى اطلاق شده است، گاه بر مساله هدایت، گاه نجات از چنگال دشمن، گاه باران پر برکت، گاه به نعمت هاى دیگرى همچون نعمت نور و ظلمت، و در موارد بسیارى نیز به بهشت و مواهب خدا در قیامت اطلاق شده است.[4]
مراتب رحمت
رحمت، درجات و مراتب دارد که یکى از مراتب آن «قابلیت و استعداد» است، و مرتبه دیگر «فعلیت».
مثلاً باران رحمت الهى است، یعنى این قابلیت و شایستگى، در تمام قطرات آن وجود دارد که منشاء خیر و برکت و نمو و حیات باشد، ولى مسلماً ظهور و بروز آثار این رحمت تنها در سرزمین هاى آماده و مستعد است، بنا بر این هم می توانیم بگوئیم تمام قطره هاى باران، «رحمت» است و هم صحیح است گفته شود این قطرات در سرزمین هاى مستعد و آماده، مایه «رحمت» است، جمله اول اشاره به مرحله «اقتضا و قابلیت» است، و جمله دوم اشاره به مرحله «وجود و فعلیت».[5]
اقسام رحمت الهی
خداوند داراى دو رحمت است: «رحمت عام»(رحمان) که همگان را شامل می شود و «رحمت خاص»(رحیم) که مخصوص اهل ایمان و طاعت است.[6] این بنده نوازى و لطف خدا، بندگان را شیفته او می سازد: که با یک دنیا علاقه بگویند: «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ».[7]
رحمت عام الهی
«رحمانیت»[8] رحمت عام خداست؛ بدین معنا که خداوند برخى از نعمت هایش را به همه موجودات مى دهد و تفاوتى بین انسان و غیر انسان و مسلمان و غیر مسلمان نمی گذارد. نور آفتاب که بزرگ ترین نعمت پروردگار است در اختیار همه موجودات قرار گرفته است. اکسیژن، معادن، دریا ها، میوه ها، آب ها، همسر و فرزند، سلامتى و مانند آن، از نعمت هایى است که خداوند به مقتضاى رحمانیت خویش به کافر و مسلمان، همگى مى دهد.[9]
خزائن رحمت الهى چنان است که به محض گشوده شدن، بر خلایق جارى می شوند، و نیاز به چیز دیگرى نیست، و هیچ کس مانع از آن نتواند شد؛[10] بلکه باران رحمت بی حسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده و همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهره مندند، و روزى خویش را از سفره گسترده نعمت هاى بى پایانش بر مى گیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در دریاى آن غوطهورند.[11]
از سوی دیگر کار خدا فراهم آوردن زمینه هاى رحمت است او انسان را آفرید، و به او عقل داد، و پیامبران براى را راهنمایى او فرستاده و انواع مواهب را در اختیار وى گذارد، و راهى به سوى زندگى جاویدان به روى همگان گشود. این ها بدون استثناء رحمت است.[12] همین رحمت است که ایجاب می کند هرگز روى زمین از حجت الهى خالى نماند.[13]
هم چنین نزول قرآن از سوى پروردگار از «رحمت عامه» او سرچشمه می گیرد که همه انسان ها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت می کند.[14] البته این خود مردمند که باید تصمیم بگیرند و از این در وارد شوند.[15] و این است مقام رحمت عامه و رحمانیت پروردگار که دوست و دشمن را در برمی گیرد.[16]
رحمت خاص پروردگار
صفت رحیمیت[17] رحمت خاصّه اوست که همه انسان ها را در بر نمی گیرد. بلکه تنها مؤمنان را تحت پوشش قرار مى دهد، و شامل غیر مؤمنان نمی گردد.[18]
و این رحمت خاص خدا است که مؤمنان را از ظلمات اوهام و شهوات و وساوس شیطانى بیرون می آورد، و به نور یقین و اطمینان و تسلط بر نفس رهنمون می گردد که اگر رحمت او نبود این راه پر پیچ و خم هرگز پیموده نمی شد.[19]
این صفت در دنیا فقط شامل مؤمنان می شود، ولى در آخرت تمام رحمت خداوند از این قسم است، و آن جهان تنها میدان رحمت خاصّه مالک روز جزاست.[20]
رحمت الهی تجلی صیرورت
رحمت به معناى اعطاء فیض و نعمت به موجودى است که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد. و از آنجا که انسان با آن ساختمان مخصوص، و روحى که از برکت نفخه الهى در او دمیده شده، استعداد حیات جاویدان و رسیدن به کمالات فراوان دارد، خداوند رحمان رحیم چنین فیض و سعادتى را از او قطع نمی کند، و فیض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد.[21]
خداوند قادر توانا، بر مبنای رحمت عامه که همه خلایق را شامل می شود (رحمن) و رحمت خاصه اش که ویژه مؤمنان است (رحیم)،[22] رحمت را بر خود مقرّر داشته؛ «کتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»[23] تا به انسان امید بخشد و اینچنین او را در راه طولانى تکامل و سیر الى اللَّه که در پیش دارد یارى دهد که قطع این مرحله بى همراهى لطف او نمی شود و ظلمات است و خطر گمراهى دارد.[24]
آرى! آن کس که در سایه ولایت «اللّه» قرار گیرد، هجرتش از رذائل به فضائل و از بدی ها به خوبی ها آغاز می گردد؛ او به سوى رحمت و رأفت پیش می رود، چرا که ذات خداوند، رحمان و رحیم است؛ و به همین ترتیب، حرکت به سوی فضائل دیگر شروع می شود، چرا که نقطه امید و مقصد و مقصود و معبود و محبوب، اوست.[25]
رحمت خدا است که حتى به آلوده ترین اقوام فرصت و مهلت براى مطالعه، تجدید نظر و بازگشت مى دهد.[26] زیرا رحمت واسعه او ایجاب می کند که انسان را در مسیر تکامل پیش ببرد، همین رحمت ایجاب می کند انسان را که استعداد بقاء و زندگى جاودانى دارد پس از مرگ در لباس حیاتى نوین و در عالمى وسیع تر در آورد و در این سیر ابدى تکامل دست رحمتش پشت سر او باشد.[27]
از آیات و اخبار اسلامى استفاده می شود که دریاى رحمت الهى آن قدر وسیع و گسترده است که گروه عظیمى از خطاکاران را دربر می گیرد: گروهى از طریق شفاعت، گروهى از طریق عفو، گروهى از طریق اعمال نیک کوچکى که انجام داده اند و خداوند به بزرگى خودش آن اعمال کوچک را پاداش عظیم مى دهد؛ و گروه دیگرى بعد از آن که مدّتى در دوزخ مجازات شدند و در این بوته الهى تصفیه گشتند، به رحمت و مواهب الهى باز می گردند.
تنها گروهى باقى می مانند که بر اثر لجاجت و دشمنى با حق، و ظلم و فساد و نفاق بیش از حد، وجودشان را سر تا پا ظلمت کفر و بی ایمانى فرا گرفته است.[28]
بهانۀ خلقت
بعضى امور مقدمه براى بعضى دیگر است، آگاهى و معرفت مقدمه اى است براى بندگى و عبادت، و آن نیز مقدمه اى است براى آزمون و تربیت بشر و آن هم مقدمه اى است براى بهرهگیرى از رحمت خدا.[29]
در این میان هدف اصلى خلقت همان «عبودیت» است عبودیت نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خداست؛ هدف نهائى آفرینش بشر که خدا براى وصول به آن میدان آزمایشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهائی آن نیز غرق شدن در اقیانوس «رحمت» اوست.[30]
آری «رحمت واسعه خداوند»[31] زیر بناى تمام عالم هستى،[32] و نتیجه این عبودیت است،[33] و (خداوند) براى همین پذیرش رحمت آن ها را آفرید.[34]
رحمت خاص خدا نسبت به مردم
آن ها که بخواهند در زیر چتر رحمت الهى قرار بگیرند راه براى آن ها باز است رحمتى که از طریق تشخیص عقل و هدایت انبیاء و کتب آسمانى به همه مردم افاضه شده است.[35] لذا خداوند در قرآن کریم فرمود: «انَ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رئوف و مهربان است».[36]
حق نیز این است که همه مردم باید اهل نجات باشند، چرا که رحمت واسعه الهى سبب شده تا خداوند صدو بیست و چهار هزار پیامبر و این همه کتاب هاى آسمانى به خصوص قرآن را بفرستد، علاوه بر این به انسان عقل و هوش داده که اگر از آن استفاده کنند، بر نفس مسلّط می شوند؛ همچنین فطرت پاکى به [مردم] داده که باعث هدایت می شود و وجدان به آن ها داده که داور و قاضى خوبى است. درس هاى عبرتى براى او در زندگى قرار داده که با چشم خویش می بیند؛ آیات توحید و عظمتش، آسمان و زمین را پر کرده است.[37]
سخن آخر: (ناامیدی از رحمت الهی، دام خطرناک شیطان)
در خاتمه باید گوشزد نمود یأس از رحمت خدا بالاترین گناهان است، زیرا کسى که از رحمت حق مأیوس شود از هیچ گناهى إبایى ندارد، چون می گوید: آب از سر من گذشته و من غرق شده ام چه یک قامت چه صد قامت. ناامیدى خطرناک ترین راه نفوذ شیطان در دل آدمى است که او را آلوده هر گونه گناه می کند،[38] ابلیس را نیز به همین مناسبت ابلیس گفتهاند که از رحمت خدا مأیوس و غمناک شد.[39] بی جهت نیست که شیطان، انسان را به پوچى و بی هدفى تشویق می کند که نتیجه آن، سرگردانى است.[40]
بنابراین با علم و اطلاع از حکمت و رحمت واسعه خدا و محبت و مهربانى او، باید تمام وسوسه های شیطان را نقش بر آب کنیم.[41] و در مشکلات سخت و حوادث بسیار پیچیده و دردناک باید به این وصف امیدبخش الهى پناه بریم، و خود را در سایه رحمت او قرار دهیم، هم چنین بکوشیم مظهر این صفت باشیم و لااقل پرتوى از آن را در وجود خود زنده کنیم.[42]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. تفسیر نمونه
2. پیام قرآن
[1] برگزيده تفسير نمونه، ج 1، ص 27.
[2] پيام قرآن، ج 5، ص 210.
[3] همان، ج 4، ص 355.
[4] تفسير نمونه، ج 21، ص 282.
[5] همان، ج 8، ص 17.
[6] لغات در تفسير نمونه، ص 249.
[7] سورۀ حمد، آیۀ1؛ (تفسير نمونه، ج 1، ص 37).
[8] «الرَّحْمنُ»؛ (سوره رحمن، آیه 1).
[9] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم(ع)، ص 60.
[10] سورۀ فاطر، آيه 2؛ ( تفسیر نمونه، ج 18، ص 189).
[11] تفسير نمونه، ج 1، ص 22.
[12] همان، ج 5، ص 167.
[13] همان، ج 12، ص 271.
[14] همان، ج 15، ص 186.
[15] همان، ج 6، ص 393.
[16] همان، ج 21، ص 11.
[17] «وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً»؛ (سورۀ احزاب، آیه 43).
[18] والاترين بندگان، ص 19.
[19] تفسیر نمونه، ج 17، ص 354.
[20] والاترين بندگان، ص 19.
[21] پيام قرآن، ج 5، ص 210.
[22] تفسير نمونه، ج 23، ص 552.
[23] سورۀ انعام، آيه 12؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 8، ص 239).
[24] تفسير نمونه، ج 23، ص 552.
[25] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 374.
[26] تفسير نمونه، ج 16، ص 256.
[27] همان، ج 5، ص 165.
[28] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 149.
[29] تفسير نمونه، ج 24، ص 264.
[30] رک: همان، ج 22، ص 388.
[31] همان، ج 22، ص 387.
[32] برگزيده تفسير نمونه، ج 4، ص 57.
[33] تفسير نمونه، ج 22، ص 387.
[34] «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»؛ (سوره هود، آیۀ 119).
[35] تفسير نمونه، ج 9، ص 280.
[36] سوره بقره، آيه 143.
[37] مشكات هدايت، ص 78.
[38] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 12، ص 515.
[39] تفسير نمونه، ج 16، ص 378.
[40] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 5، ص 479.
[41] تفسير نمونه، ج 6، ص 117.
[42] پيام قرآن، ج 4، ص 358.