از جمله مهمترین مباحث دین اسلام، بحث امامت است؛ چرا که در فرهنگ اسلامی و نگاه شیعی، «امامت»، تداوم خط «رسالت» است و «امام» به عنوان وصی و جانشین «پیامبر»، نقش مدیریت جامعه و هدایت مسلمانان و تربیت نفوس مؤمنان و اجرای احکام قرآن و دفاع از اسلام و تبیین خط راستین مکتب و مقابله با تحریف ها و انحراف ها و بدعت ها را بر عهده دارد.
لذا پاسخگویی به این پرسش کلیدی که پس از پیامبر، چه کسی باید عهده دار «ولایت» باشد و مردم تکلیف دارند از چه کسی و با کدام شاخصه ها و اوصاف، فرمان برداری کنند، مسئله ای مهم و سرنوشت ساز است. به همین دلیل شناخت چنین کسی لازم است.
از این رو در روایات متعدد بر ضرورت «امام شناسی» تأکید شده است. چنانچه رسول خدا(ص) فرموده است: «من مات و هو لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة؛[1]هر کس بمیرد، در حالی که امام خود را نمی شناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.»بنابراین شناخت امام عنوان یک تکلیف حتمی و نجات بخش، لازم است و آنان که امام خود را نشناسند و از امام شایسته و بر حق تبعیت نکنند، به گمراهی خواهند افتاد.
بر این اساس لازم است اهتمام به تألیف آثار متعدد در زمینه امام شناسی ؛ مورد نظر علما و نخبگان جامعۀ اسلامی قرار گیرد تا اینچنین معارف ناب شیعی در جامعه اسلامی گسترش یابد؛ که در این میان کتاب « ده درس امامشناسی» از جمله آثار مهم و ارزشمندی است که به قلم حضرت آيةاللَّه العظمی مكارم شيرازى كه از دهها سال قبل در حوزه علميه قم در زمرۀ يشگامان بحثهاى عقيدتى قرار دارند به زیور طبع آراسته شده است؛ کتابی مهم که براى همه جستوجوگران اين راه مفيد و سازنده است و مولّف مسئله امامت را طبق دلائل عقلى و تاريخى و آيات قرآن، و سنّت پيامبربررسی کرده است.[2]
انگیزه تالیف کتاب
مولف کتاب در تبیین چرایی نگارش این اثر می نویسد: مهمترين ويژگى انقلاب ما اسلامى بودن آن است و مهمترين ويژگى مكتب اسلام، انسانسازى بر اساس معيارهاى الهى است.
هدف ما اين است كه مجموعهاى دقيق و مستدل و در عين حال جالب و شيرين از اعتقادات خالص اسلامى از جمله«امامت» را در اختيار همگان به ويژه نسل جوان قرار گيرد تا بتوانند در اين شرايط خاص انقلاب اسلامى، خود را بسازند و ايمانى نيرومند كه در اعمال و رفتار آنها پرتوافكن باشد فراهم آورند. و هم مقدمهاى باشد براى مطالعات بيشتر.
ساختار کلی کتاب
کتاب « ده درس امامشناسی» از ده مبحث اصلى تشكيل شده است.که فصول ده گانۀ آن عبارتند از :1. بحث امامت از كى آغاز شد؟2. فلسفه وجود امام عليه السلام3. شرايط و صفات ويژه امام عليه السلام4. نصب امام عليه السلام بر عهده كيست؟ 5. قرآن و امامت6. امامت در سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله 7. حديث منزلت و حديث يوم الدار8. حديث ثَقَلين و سفينه نوح9. امامان دوازدهگانه10. حضرت مهدى(عج) دوازدهمين پيشوا و مصلح بزرگ جهانى.
« ده درس امامشناسی» در یک نگاه
گفتنی است حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با طرح مباحث بنیادین امامت و ترسیم خطوط اصلی و فرعی آن ؛ تبیین و تعمیق هر چه بهتر آن مباحث را فراهم کرده است و مخاطبان اثر را بیش از پیش به تفکر و اندیشه واداشته است.
مولف دانشمند اثر در فصل اول با تبیین رهیافت تاریخی مسألۀ امامت کوشیده است با ابزارها و روش های رایج در دانش تاریخ، به تحلیل این امر بپردازد که آیا رسول خدا(ص) شخص خاصی را پس از خود برای تصدی امر امامت معین و مشخص ساخته است یا خیر؟ که پاسخ آن روشن است و در فرازی از بخش اول کتاب می خوانیم؛«پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اين كار را كرده، و على عليه السلام را به عنوان جانشين خود برگزيده است».[3]
گفتنی است مولف در این اثر با طرح عناوینی هم چون تكامل معنوى در كنار وجود رهبران الهى؛ پاسدارى شرايع آسمانى، رهبرى سياسى و اجتماعى امت، لزوم اتمام حجّت و امام عليه السلام واسطه بزرگ فيض الهى ، خطوط اصلی فلسفه وجود امام عليه السلام را به خوبی تبیین کرده است.
در بخشی از اثر معصوم بودن از خطا و گناه؛ علم سرشار؛ شجاعت؛ زهد و وارستگى؛ جاذبه اخلاقى به عنوان مهمترين شرايط و ویژگی های امام عليه السلام ذكر شده است.
از جمله مباحث بنیادین مسأله امامت، «انتصابي و الهي» يا «انتخابي و عادي» بودن آن است. شيعيان معتقد به انتصابي بودن و ديگر مذاهب اسلامي پيرو انتخابي بودن آن هستند.
در این بین مولف اثر با بیان استدلال و تبیین مفهوم شناسی دقیق «امامت» ؛ و روشنگری نسبت به ناکارامدی قائلان به انتخابی بودن امامت ، به نحو عینی آشکار نمود که طرح اين گونه سؤالات از عاملان سقیفه؛ خود دليل بر اين است كه راه نصب امام انتخاب گرایی نبوده است.
گفتنی است مولف در اثبات اصل امامت ؛ نص صریح قرآن کریم را مورد توجه قرار داده و اینگونه می نویسد:«قرآن اين بزرگ كتاب آسمانى ما بهترين راهگشا در همه چيز، و در مسئله امامت است، و آن را از ابعاد مختلفى مورد بررسى قرار داده است».[4]
از این رو مولف در اثبات امامت به نحو عام و تبیین امامت و خلافت بلافصل امام اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام ؛ کلام نورانی پیامبر اکرم (ص)را مورد واکاوی قرار داده است لذا معرفی چند حديث معروف از جمله حدیث غدیر ، حديث منزلت و حديث يوم الدار، حديث ثَقَلين و سفينه نوح از پیامبر اکرم(ص)منطبق بر احادیث معتبر شیعه و منبع معتبر اهل سنت از جمله روایاتی است که این مهم را به خوبی به اثبات رسانده است.
لازم به ذکر است مولف پس از اثبات امامت و خلافت بلافصل امام اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام از امامت بقيه امامان سخن می گوید لذا روايات متعدّد كتب اهل سنّت و شيعه که به صورت كلّى که از خلافت «دوازده خليفه و امام» بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله سخن مىگويد را به ویزه در منابع معتبیر اهل سنت به خوبی بیان کرده و محتوای آن احادیث را نیز برای مخاطب به تفصیل شرح داده است.
فصل دهم و پایانی اثر با عنوان حضرت مهدى دوازدهمين پيشوا و مصلح بزرگ جهانى با طرح این پرسش اغاز می شود که آیا وجود انحرافات عقيدتى و مفاسد اخلاقى فراوان در جهان معاصر، همچون باتلاق متعفّن، انسان ها را در خود فرو مىبرد؟و يا روزنه اميدى براى نجات و اصلاح وجود دارد؟[5]
در این بین مولف دانشمند کتاب در پاسخ به این پرسش با رویکرد فطرت محوری، ضرورت اصل انتظار و ظهور منجی موعود را در همۀ ادیان و مکاتب توحیدی و غیر توحیدی اثبات می سازد و در ادامه نیز با طرح دلایل عقلی و استناد به آیات و روایات ظهور حضرت مهدی(عج) را به عنوان مهمترین ضروریات مذهب مورد تأکید قرار می دهد.
گفتنی است این کتاب به شیوه درسنامه تنظیم شده است، بدین نحو که مولف در پایان هر فصل با طرح پرسش های مرتبط با عنوان و محتوای آن فصل؛ در ارتقای تعمیق مخاطبان به اصل امامت کوشیده است که این رویکرد دقیق مولف، ان اثر ارزشمند را از دیگر آثار مرتبط با مبحث امامت متمایز کرده است. لذا کتاب « ده درس امامشناسی» برای تدریس در مراکز آموزشی و مدارس بسیار مناسب است.
گزارش محتوایی اثر
هر چند درباره محتواى اين اثر گرانسگ، گفتنىها فراوان است ولى به جهت رعايت اختصار به ذكر نمونههايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مىشود:
طرح مباحث امامت در سایۀ وحدت گرایی
وحدت گرایی و پرهیز از اخلاف گرایی و بیان اصل اعتقادی امامت به دور از طرح مباحث حاشیه ای از جمله اصول راهبردی مولف در نگارش کتاب ده درس امام شناسی است که ارزش این اثر را از دیگر اثار اعتقادی متمایز کرده است؛ مولّف در بخشی از کتاب می نویسد:«بحثهاى منطقى و مستدل و دور از تعصّب و لجاجت و پرخاشگرى، در محيطى صميمانه و دوستانه، نه تنها تفرقهانگيز نيست، بلكه فاصلهها را كم مىكند، و نقاط مشترك را تقويت مىنمايد.[6]
مولف معتقد است طرح اين مباحث نه تنها سوءِ اثرى در مناسبات ما ندارد؛ بلكه باعث تفاهم و خوشبينى بيشتر مىشود، فاصلهها را كمتر مىكند و كينههاى احتمالى را از سينهها مىشويد.مهم اين است كه در اين بحثها روشن مىشود ما با يكديگر نقطههاى مشترك فراوانى داريم كه مىتوانيم در برابر دشمنان مشترك، روى آن تكيه و تأكيد كنيم.[7]
لذا صاحب اثر می نویسد:چه اشكالى دارد بحث اعتقادات را از طريق منطق و استدلال تعقيب كنيم؟ولى در عین حال مراقب باشيم كه عواطف مذهبى ديگران را جريحهدار نكنيم.[8]
هنگامى كه ما مسئله امامت را به روشى كه در بالا گفتيم مطرح كنيم و نقاطى را كه شيعه بر آن تأكيد دارد با دلايلى از كتاب و سنّت روشن سازيم، معلوم مىگردد كه اين تبليغات دشمنان در شیعه هراسی دروغ بوده، و دشمنان مشترك ما دست به سمپاشى زدهاند.[9]
بهره گیری از دلایل عقلی در اثبات امامت
گفتنی است دغدغه مندی صاحب اثر به تبیین عقلانی و حکمی مسألۀ امامت و طرح آن مسأله از طریق بهره گیری از قواعد معتبر کلامی؛ اتقان و استحکام معرفتی اثر را دو چندان کرده است.لذا شاکلۀ استدلالی و منطقی کتاب بر مبنای قواع عقلی و کلامی هم چون قاعدۀ لطف استوارشده است؛تكامل معنوى در كنار وجود رهبران الهى؛پاسدارى شرايع آسمانى؛ رهبرى سياسى و اجتماعى امت؛ لزوم اتمام حجّت؛ امام عليه السلام واسطه بزرگ فيض الهى از جمله مولفه های آن اثر به شمار می رود.
لذا مولف در فرازی از کتاب می نویسد:«منظور از قاعده لطف اين است كه خداوند حكيم، تمام امورى را كه براى وصال انسان به هدف آفرينش لازم است، در اختيار او قرار مىدهد، از جمله بعثت پيامبران و نصب وجود امام معصوم و گرنه نقض غرض كرده است».[10]
تبیین جایگاه امامت در زندگی اجتماعی مردم
افق اندیشه دقیق مولفه نسبت به مولفه های اجتماعی ؛ بازنمایی دقیق کارکردهای اجتماعی و عینی امام در اجتماع را رقم زده است و پویایی خاصی به اثر بخشیده است: در بخشی از اثر می خوانیم:« آيا بىعدالتىها و فسادهاى اخلاقى و اجتماعى كه نوعى بىنظمى است مىتواند براى هميشه بر جامعه بشريّت حاكم باشد؟![11]...بدون شك هيچ جمع و گروهى بدون نظام اجتماعى كه در رأس آن رهبرى توانا باشد نمىتوانند به حيات خود ادامه دهند، ...لذا جامعه نیازمند نظام صحيحى است که بر آن حاكم باشد، استعدادهاى انسانى را شكوفا سازد، با كجىها و انحرافات مبارزه كند، حقوق همه افراد را حفظ نمايد، و براى رسيدن به هدفهاى بزرگ برنامهريزى و سازماندهى داشته باشد و انگيزههاى حركت را در يك محيط آزاد در كل جامعه بسيج كند».[12]
بهره گیری از منابع معتبر اهل سنت
بی شک از جمله امتیازات ویژۀ اثر این است که مولف با ظرافت و هنر مندی توانسته استاصل امامت را نه تنها با منابع روایی معتبر شیعی بلکه با بهره گیری از منابع معتبر اهل سنت به منصۀ ظهور رساند.
اینگونه است که مولّف در بخشی از کتاب می نویسد:«روايات متعدّدى در كتب اهل سنّت و شيعه، امروز در دست ماست كه به صورت كلّى سخن از خلافت «دوازده خليفه و امام» بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله مىگويد.اين احاديث در منابع بسيار معروف اهل سنّت مانند صحيح بخارى، صحيح ترمذى، صحيح مسلم، صحيح ابىداود و مسند احمد و امثال اين كتب نقل شده است.»[13]
هم چنین در بخش دیگر از اثر می خوانیم:«احاديث در زمينه اينكه حكومت جهانى توأم با صلح و عدالت به وسيله فردى از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله به نام «مهدى» تحقّق مىيابد در منابع حديث «شيعه» و «اهل سنّت» به قدرى زياد است كه از حدّ «تواتر» نيز مىگذرد.»[14]
لازم به ذکر است اين اثر نفیس برگرفته از دیگر کتاب گرانسنگ معظم له با عنوان «پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان» است که به صورت مستقل در سال 1390، در یک جلد و در 120 صفحه در قطع پالتویی توسط انتشارات نسل جوان منتشر شده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] بحارالانوار؛ ج 23؛ ص 76.
[2] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص234.
[3] همان.
[4] همان ؛ ص267.
[5] همان ؛ ص311.
[6] همان؛ ص 234.
[7] همان؛ ص 235.
[8] همان ؛ ص236.
[9] همان.
[10] همان ؛ ص242.
[11] همان؛ ص 317.
[12] همان ؛ ص244.
[13] همان ؛ ص301.
[14] همان ؛ ص319.