سه ویژگی خاص امام مجتبی (علیه السلام) از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

سه ویژگی خاص امام مجتبی (علیه السلام) از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)


ماجرای ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) / امام مجتبی (علیه السلام)، کوه حلم و بردباری / امام حسن (علیه السلام)؛ مظهر جود و سخاوت / عبادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) / کاش در عمل پیرو بزرگان باشیم‌

مطابق روایت مشهور روز پانزدهم ماه مبارک رمضان مصادف است با میلاد مقدس امام مجتبی(علیه السلام)، این مولود پرافتخار در سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.[1]

به هر حال اين روز، روز بسيار بافضيلتى است و دادن صدقه و خيرات و كمك به مستمندان در اين روز پاداش زيادى دارد.[2]

ماجرای ولادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

وقتی بانوی اسلام فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرزندش حسن را به دنیا آورد به علی(علیه السلام) عرض کرد:  نامی برای این مولود انتخاب کنید، فرمود: من در مورد نامگذاری او از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) پیشی نمی گیرم و نامی انتخاب نمی کنم.

مولود را در جامه سفیدی پیچیده و به نزد پیامبر آوردند، عرض کردند یا رسول الله نامی برای این مولود انتخاب کنید، فرمود: قبل از آنکه جبرئیل نامش را از سوی خدا بیاورد نامی انتخاب نمی کنم.

جبرئیل امین نازل شد، و از سوى خداى تعالى به وى تهنیت گفت و سپس عرض کرد: یا رسول الله، براستى که على(علیه السلام) نزد شما به منزله هارون است از موسى، فرزندان او نامی داشتند معادل حسن و حسین، پس او را به نام پسر هارون(حسن) نام بنه! و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) او را حسن نامید.[3]

 چه نام بامسمایی، واقعاً حضرت مجتبى(عليه السلام) از جهات مختلف شخصيّتى برجسته و صفاتى ممتاز داشت،[4]‏ و تمام صفات آن حضرت حَسن بود، اما در میان صفات آن حضرت، سه صفت، برجستگی خاصی داشت.[5]

امام مجتبی(علیه السلام)، کوه حلم و بردباری

حلم امام حسن مجتبی(علیه السلام) فوق العاده بود،[6] آن حضرت الگوى‏ «صبر» و مقاومت در برابر مشكلات بود، به همين دليل حالات آن حضرت به عنوان يك سرمشق بزرگ به مسلمانان درس صبر و استقامت می دهد.[7]

طوفان حوادث سخت، بی وفایی دوستان، نفوذ منافقین در صفوف لشگر، بی رحمی بنی امیه، همۀ اینها دست به دست هم داده بود و صلح تحمیلی را بر امام حسن(علیه السلام) وارد کرد.[8]

نفوذ عوامل معاويه در ميان لشكر آن حضرت به قدرى شديد شد كه مورّخان مى نويسند: يك بار امام حسن(عليه السلام) توسّط يكى از نيروهاى خودى در حال نماز با خنجر مورد تعرض قرار گرفت،‏[9] و بار ديگر برخى از سپاهيانش سجّاده از زيرپاى حضرت كشيدند.[10]

و گاه برخى از بزرگان لشكر امام(عليه السلام) به معاويه نامه نوشتند كه حاضرند امام مجتبى‏(عليه السلام) را دست بسته تحويل دهند و يا او را به قتل برسانند.[11]

امام حسن مجتبى‏(عليه السلام) وقتى مى ‏بيند كه جنگ در آن شرايط خاص نتيجه اى جز خون‏ريزى ندارد، و دشمن از يك سو سران قبايل را خريده و از سوى ديگر كيسه هاى زر چشم برخى از فرماندهان را كور كرده، و به معاويه نامه نوشته اند كه حاضريم امام حسن(عليه السلام) را دست بسته تحويل تو دهيم، چاره‏اى جز صلح نمى بيند.[12]

هر چند پس از برقرارى صلح، دوست و دشمن زخم زبان ها به امام زدند، و حتّى نامرد مردمى كه امام را مجبور به صلح نمودند به اشكال مختلف به امام اعتراض مى كردند، و لذا امام مجتبى(عليه السلام) سال هاى دردناكى را پشت سر گذاشت،‏[13] اما آن حضرت همۀ این مشکلات را تحمل کرد.[14]

داستان امام حسن مجتبى(عليه السلام) و آن مرد شامى نيز معروف است.[15]روزى يك مرد شامى‏ امام حسن عليه السلام را در كوچه ‏هاى مدينه ديد، شروع به لعن و ناسزا به آن حضرت كرد، امام رو به او كرد و سلام فرمود و در چهره او خنديد و فرمود: اى مرد محترم گمان مى كنم كه تو در اين ديار غريبى و حقايق بر تو مشتبه شده است هرگاه از ما طلب عفو كنى، تو را مى ‏بخشم و اگر چيزى بخواهى، به تو مى دهم، اگر راهنمايى بخواهى تو را راهنمايى مى كنم، و اگر مركبى از ما بخواهى در اختيارت مى گذارم، اگر گرسنه ‏اى سيرت مى كنم، و اگر از جايى رانده شده ‏اى پناهت مى دهم، هر حاجتى داشته باشى برآورده مى كنم. و اگر دعوت من را بپذيرى و به خانه من بيايى و ميهمان من بشوى، تا موقع حركت از تو پذيرايى مى كنم.[16]

آن مرد شامى‏ كه تبليغات سوء او را دشمن اهل بيت (علیهم السلام) كرده بود، اینچنین با حلم و بردباری و برخورد مناسب امام، هدايت شد.[17]

امام حسن(علیه السلام)؛ مظهر جود و سخاوت

انفاق و جود و كرم را بايد از امام مجتبی(عليه السلام) آموخت.[18] آن حضرت به قدری سخاوت داست که گاه تمام زندگیش را با سائل و متقاضی نصف می کرد؛ کسی از درخانۀ آن حضرت مأیوس برنگشت.[19]

در داستان امام حسن مجتبی(علیه السلام) می خوانیم: فقیری خدمت ایشان رسید و دو بیت شعر خواند که مضمون آن این است که در تمام خانه ی من چیزی که بتوانم آن را حتی به یک درهم بفروشم باقی نمانده است و حتی در چهره ی من اثر فقر روشن است. فقط یک سرمایه برای من مانده است که آمده ام آن را به شما بفروشم و آن آبروی من است. آن را هم نمی خواستم بفروشم ولی دیدم که شما مشتری خوبی هستی.

 امام(علیه السلام) به مسئول اموال خود فرمود: ما مجموعا چقدر داریم و او عرض کرد: دوازده هزار درهم. فرمود: همه را بیاور. او عرض کرد: این مخارج سال ماست و چیزی باقی نمی ماند. امام فرمود: توکلت به خدا زیاد باشد. او تمام آن اموال را آورد و حضرت همه را به فقیر داد و فرمود: این مال کم را قبول کن و گویا تو چیزی به ما نفروختی و ما هم چیزی از تو نخریدیم. (آبروی تو کاملا محفوظ است و این هم مال اندکی بود که ما در بساط داشتیم.)[20]

 

عبادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

و دیگر عبادات آن حضرت؛[21] وقتی صداى مؤذّن را مى شنود[22] در کنار درب مسجد می ایستد، بدنش می لرزد،[23] رنگش تغيير كرده و چهره ‏اش به زردى مى گراید، و وقتى از علت آن سؤال مى شد، مى فرمود: خداوند شخصى را براى ندا دادن من فرستاده تا خدمت‏ او رسم و خدمتش‏ كنم‏، و نمى دانم قبولم مى كند يا نه، پس چگونه رنگم تغيير نكند؟![24] آيا نماز ما چنين است؟![25]

سخن آخر: (کاش در عمل پیرو بزرگان باشیم)

اظهار ادب به محضر بزرگان دين، و توسّل به ذيل عنايات امام مجتبی(علیه السلام) كار خوبى است، امّا كافى نيست. بايد از اعمال و رفتار آن حضرت سرمشق بگيريم و به نيازمندان از اقوام و فاميل و دوستان و آشنايان و همسايه‏ ها[26]كمك كنيم. كسانى كه توانايى دارند دست زندانيان بى گناه، تصادفى‏ هاى غير عمدى، ورشكستگان، بيماران، محصلان و دانشجويان نيازمند، دختران دم بخت معطل جهيزيه و مانند آن را بگيرند، تا إن‏ شاء اللَّه خداوند متعال نيز در روزى كه هيچ چيز جز اعمال صالح به درد انسان نمى خورد دست ما را بگيرد.[27]

امیدوارم این روز مولود مبارک بر همۀ مسلمانان دنیا مخصوصاً شیعیان آن حضرت مبارک باشد و در سایۀ عنایات آن حضرت بتوانیم در مسیرشان گام برداریم.[28]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

2. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)

 

[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[2] كليات مفاتيح نوين، ص781.

[3] بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۳۸، و به همین مضمون روایات بسیارى در کتب اهل سنت نقل شده که بیشتر آن ها در ملحقات احقاق الحق، ج ۱۰، ص۴۹۲ به بعد ذکر شده است. (بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392).

[4] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص203.

[5]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[6] همان.

[7] اخلاق در قرآن، ج‏2، ص431.

[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[9] ارشاد مفيد، ص352؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص38؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج16، ص41.

[10] ارشاد مفيد، ص352؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص31؛ شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج16، ص41. (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها ، ص156).

[11] ارشاد مفيد، ص353؛ (عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها ، ص156).

[12] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص94.

[13] همان، ص95.

[14] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(س)، 2/5/1392.

[15] پيام امام امير المومنين عليه السلام ، ج‏13، ص717.

[16] بحارالانوار، ج43، ص344؛ (گفتار معصومين(علیه السلام)، ج‏2، ص228).

[17] آيات ولايت در قرآن، ص130.

[18] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص107.

[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[20] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، درس خارج فقه، مسجد اعظم قم، 8/7/1394.

[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[22] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص434.

[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

[24] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص434.

[25] همان، ج‏2، ص15.

[26] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى(مدظله)، ص107.

[27] همان، ص108.

[28] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم، حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)، 2/5/1392.

captcha