بشر در تاریخ حیات اجتماعی خویش، در مواجهه با مشکلات زندگی اجتماعی و ناکامی از «اجرای عدالت» و «صیانت از صلح جهانی»، از خود می پرسد که آینده صلح و عدالت جهانی چه خواهد شد؟ آيا سرنوشت آينده بشريت، صلح و عدالت و امنيت و آزادى انسانها از چنگال هر گونه ظلم و ستم و تبعيض و استعمار است؟ يا آنگونه كه بعضى پيش بينى مىكنند، هرج و مرجها روزافزون، فاصله ها بيشتر، ناهماهنگيها و نابسامانيها فراوان تر، و سرانجام يك جنگ اتمى يا فوق اتمى عالمگير، پايههاى تمّدن انسانى را ويران خواهد ساخت؟
اگر بنا هست جهان به سوى «عدل» و «صلح» گام بردارد، آيا اجراى اين اصول بدون انقلاب ممكن است؟ و به تعبير ديگر: آيا اصلاحات «تدريجى» و «رفورمها» توانايى بر دگرگون ساختن چهره عمومى جهان با اين همه ناهنجاريها دارند؟ اگر لازم است انقلابى صورت گيرد، آيا تنها از طريق قوانين مادى امكان پذير است؟
اگر قبول كنيم چنين انقلابى انجام گرفتنى است، رهبر اين انقلاب چه صفاتى بايد داشته باشد؟ آيا اين انقلاب الزاما به «حكومت واحد جهانى» مى انجامد؟ آيا آمادگيهاى قبلی و خاصّی براى چنان حكومتى لازم نيست؟
آيا اين امور با عقيده عمومى ادیان جهان نسبت به ظهور يك «مصلح بزرگ آسمانى»، ارتباطى دارد؟ بین این اعتقاد عمومی واعتقاد مسلمانان به ظهور «مهدی موعود» چه نسبتی وجود دارد؟
آيا اين فكر و عقيده عمومى مذاهب يك «واقعيت عينى» است و «مولود دلايل منطقى»، يا يك تخيّل است براى اشباع كاذب تمايلات سركوفته انسانها در مسير گمشده عمومى يعنى «صلح» و «عدالت»؟ و آیا ...
جواب این سؤالات و دغدغه های بشری را در کتاب «حکومت جهانی مهدی(عج)»، از تالیفات گران سنگ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی خواهید یافت.
در اين كتاب كوشش شده، دور از تعصّب و پيشداوري هاى غيرمنطقى، به اين پرسشها پاسخ گفته شود؛ پاسخ هايى كه از اعماق جان بجوشد، و با خرد سازگار باشد، و بتواند «عقل» و «عواطف» و «روح» و «جان» را سيراب سازد.