روایات مختلفى به نحوى به مسئله سخاوت و انفاق و بذل و بخشش پرداخته است و به خوبى عظمت و اهميت و ارزش والاى اين صفت برجسته انسانى را آشکار کرده است؛ صفاتی که نه تنها باعث نظم و سعادت جوامع انسانى و مبارزه با فقر و محروميتى كه سرچشمه انواع نابسامانى ها و گناهان است، بلكه در تكامل معنوى و روحى انسان نيز نقش بسيار مهمى دارد.[1]
در این نگاشته در صددیم يك سلسله آثار و بركات مادی و معنوى انفاق را كه البته روايت هاى فراوانى از معصومين عليهم السلام در این زمینه وارد شده است، مورد واکاوی قرار دهیم.
انفاق و آمرزش گناهان
سخاوت و انفاق در راه خدا، بركات مادى و معنوى را به خانه انسان سرازير مىكند، از جمله اینکه انفاق در راه خدا در آمرزش گناهان اثر عميق دارد.
درباره اين كه انفاق سبب آمرزش مىشود روايات فراوانى از طرق اهل بيت واهل تسنن وارد شده است، از جمله در حديثى آمده است: «انفاق نهانى خشم خدا را فرو مىنشاند، و همانگونه كه آب آتش را خاموش مىكند، گناه انسان را از بين مىبرد!».[2]
و نيز در روايتى آمده است: «كسى كه انفاق نهانى مىكند بهطورى كه دست راست او از انفاقى كه دست چپ او كرده آگاه نمىگردد، خداوند او را در سايه لطف خود قرار مىدهد، در روزى كه سايه اى جز سايه او نيست».[3]
و یا این روایت از امام صادق علیه السلام که می فرمایند: «إنَّ صَدَقَةَ اللَّيْلِ تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ تَمْحُو الذَّنْبَ الْعَظيمَ؛ صدقه شبانه، خشم پروردگار را فرو مىنشاند وگناه بزرگ را پاك مىكند».[4]
امام على عليه السلام نیز در این زمینه فرموده است: «وَ صَدَقَة السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ؛ صدقه نهانى است كه گناه را پاك مىكند».[5]
البته مفهوم اين روایات آن نيست كه بر اثر انفاق كوچكى همه گناهان بخشوده خواهد شد، بلكه از این روایات استفاده مىشود كه انفاق بخشى از گناهان را مى پوشاند. روشن است كه آن بخش بستگى به (مقدار انفاق) و ميزان اخلاص دارد.[6]
طول عمر و نیکوکاری
شکی نیست که يك سلسله عوامل طبيعى در افزايش عمر دخالت دارند، همانند تغذيه صحيح، كار و حركت مداوم، دورى از هيجانات مداوم، و داشتن ايمان قوى كه بتواند انسان را در ناملايمات زندگى آرامش و قدرت بخشد.[7] ولى علاوه بر اينها طول عمر، مولود آرامش فكر و آسودگى خيال و جلوگيرى از فقر و همكارى و همبستگى اجتماعى است و اين امور در سايه اخلاق و نیکوکاری به دست مىآيد.[8]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در این زمینه مىفرمايد: «انفاق در راه خدا عمرها را طولانى مىكند».[9] و یا در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام اين مسأله روایت شده است: «نيكوكارى عمرها را زياد مىكند!».[10]
هم چنین امام باقر عليه السلام مىفرمايند: «نيكوكارى و انفاق پنهانى، عمر را زياد مىكند».[11]
تحقق این مسأله از آن جهت است که «اجل» و سر رسيد عمر انسان بر اثر تقوا و نيكوكارى و تدبير ممكن است بسيار عقب بيفتد. لذا امام صادق عليه السلام مىفرمايد:« ...مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ؛ ...آنها كه بر اثر نيكوكارى عمر مىكنند از آنها كه با عمر طبيعى زندگى مىنمايند زيادترند!».[12]
اميرمؤمنان على عليه السلام نیز در فرازی اینچنین مىفرمايد: «...حَياتُهُ بِالبِرِّ اَكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمُرِ؛ ...طول عمر افراد بر اثر نيكوكارى از طول عمر به عوامل طبيعى زيادتر مىباشد».[13]
شکی نیست که نيكوكارى به خاطر اثر عميقى كه در آرامش روح و وجدان دارد مىتواند سرچشمه عمر طولانى گردد؛[14] چرا که افراد نيكوكار از درون وجدان خود تشويق مىشوند و همين تشويق معنوى نيرو و نشاط تازه اى به آنها مىدهد و بر طول عمر آنها مىافزايد نتيجه اين كه، كار نيك عمر آدمى را طولانى مىسازد.[15]
چگونگی دفع عذاب هلاکت از جامعه
باید دانست اثر و منافع انفاق به زندگى انفاق كنندگان بازگشت مىكند؛ ممكن است در ابتدا چنين به نظر برسد كه منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاقكننده، همان پاداش و نتايج اخروى آن است؛ البته اين معنى صحيح است، ولى نبايد تصور كرد كه سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد، بلكه از نظر اين دنيا نيز به سود آنهاست.[16]
از نظر معنوى، انفاق، روح گذشت و بخشش و فداكارى و نوع دوستى را در انفاقكننده پرورش مىدهد، و در حقيقت وسيله مؤثرى براى تكامل روحى و پرورش شخصيت اوست. اما از نظر مادى وجود «افراد محروم و بينوا» در يك اجتماع، موجب انفجارهاى خطرناك مىگردد، همان انفجارى كه گاه تمام اصل مالكيت را در خود فرو مى برد و تمام ثروت ها را مى بلعد و نابود مى سازد![17]
در این بین، انفاق، فاصله طبقاتى را كم مىكند و خطراتى را كه از اين رهگذر متوجه افراد اجتماع مىشود، از ميان مىبرد.انفاق آتش خشم و شعله هاى سوزان طبقات محروم را فرو مىنشاند و روح انتقام و كينهتوزى را از آنها مىگيرد. [18]
بنابراين، انفاق از نظر سلامت جامعه و امنيت آن به سود انفاقكنندگان نيز هست،[19] چرا که مانع هلاكت اجتماع است؛ همچنان که وقتی مسأله انفاق فراموش شود و ثروت ها در يك قطب جمع شود، افرادى محروم و بينوا به وجود مىآيند، و ديرى نخواهد گذشت كه يك انفجار عظيم در اجتماع به وجود مىآيد كه نفوس و اموال سرمايه داران در آتش آن خواهد سوخت.[20]
و از اينجا رابطه مساله انفاق و پيشگيرى از هلاكت روشن مى شود. اینگونه است که امير مؤمنان على علیه السلام در يكى از كلمات قصارش به اين حقيقت اشاره فرموده، مىفرماید: «حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ؛ اموال خويش را با دادن زكات حفظ كنيد».[21] يعنى اگر انفاق فى سبيل الله ترك شود ثروتمندان خودشان را با دست خود به هلاكت افكنده اند و اكثريت محروم سرانجام به پا خاسته قوانين را در هم مىشكنند و شورشى غير قابل كنترل ايجاد مىكنند؛[22] و این یعنی مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانى، مخصوصاً در نظامى همچون نظام اسلام كه بر نيكو كارى بنا شده است.[23]
از نظر معنوى نيز جاى ترديد نيست كه خداوند بركات خود را از كسانى بر مىگيرد كه حقوق محرومان را نمىپردازند.[24]
نقش انفاق در عمران و آبادی شهرها
عمران و آبادى در سايه اتحاد و صميميت و همكارى در ميان قشرهاى جامعه به وجود مىآيد، و آنچه باعث تحكيم اين امور شود، از عوامل مهم عمران و آبادى خواهد بود.[25]
در این میان انفاق به محرومان و ناتوانان، اگر بطور فراگير بر تمام خانه ها و بر فرد فرد جامعه سايه بگستراند و از جامعه فقر به كلى ريشهكن گردد؛ قهرى است كه شهرها نيز آباد مىگردد. زیرا جامعه همچون درختى است كه ثروت بايد به صورت مواد غذائى از آوندها و مجارى تغذيه آن بالا رفته و به تمامى سلول ها، حتى سلول هائى كه در زواياى يك برگ لميده اند برسد، وگرنه به تدريج شاخه هاى آن رو به زردى گرائيده و تمام درخت نابود مىگردد.[26]
در روایات نیز به این مسأله اشاره شده است، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «إنَّ الصّدقة و صِلَةُ الرَّحِمِ تَعمُران الدِّيارَ؛ انفاق در راه خدا و صله رحم خانهها را آباد مىكند».[27]
در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام می خوانیم: «البِرُّ وحُسنُ الخُلُقِ يَعمُرانِ الدِّيارَ؛ نيكوكارى و حسن اخلاق، خانه ها (و شهرها) را آباد مىكند».[28]
با این تفاسیر از جمله مبانى و اصولى كه فعالان اقتصادى بايد به آن معتقد باشند و آن را به عنوان يكى از سنت هاى حاكم الهى بپذيرند اين است كه از بذل و بخشش اموال در راه خدا هراسى نورزند و باور داشته باشند كه انفاق فى سبيل الله، نه تنها سبب ركود اقتصادى نمىشود، بلكه رشد و ترقى را در پى دارد.[29]
باید از بخل و امساك در راه عمران و آبادانى شهرها و رفع نيازهاى نيازمندان جامعه و احياى ارزش هاى دينى و اخلاقى پرهیز کرد و انفاق و گذشت در راه خدا را منافى برنامه ريزى ها و محاسبات دقيق اقتصادى خویش ندید.[30]
چرا که در اجتماعى كه به نيازمندى هاى عمومى رسيدگى شود قدرت فكرى و جسمى طبقه زحمتكش و كارگر كه اكثريت اجتماع را تشكيل مىدهد بهكار مىافتد و به دنبال آن يك نظام صحيح اقتصادى كه بر پايه همكارى عمومى و بهرهگيرى عموم استوار است بهوجود مىآيد.[31]
نیکوکاری در سایۀ افزايش رزق و روزی
وقتى انسان مىخواهد انفاق كند شيطان به او وعده فقر مىدهد، ولى خداوند وعده آمرزش و فزونى مىدهد.[32]
در تفسير مجمع البيان از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه هنگام انفاق دو چيز از طرف خدا است و دو چيز از ناحيه شيطان است، آنچه از جانب خداست «آمرزش گناهان» و «وسعت روزى» است، و آنچه از طرف شيطان است «وعده فقر» و «امر بفحشاء» است.[33]
حال آنکه در قرآن کریم می خوانیم: «وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَىْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِين؛ هرچيزى را (در راه او) انفاق كنيد، عوض آن را مىدهد (و جاى آن را پر مىكند)؛ و او بهترين روزى دهندگان است».[34]
اين تعبير، انفاق را از مفهوم فنا بيرون مىآورد، و رنگ بقا به آن مىدهد، چرا كه خداوند تضمين كرده، كه با مواهب مادى و معنوى خود كه چندين برابر است، جاى آن را پر كند.[35]
جالب توجه اينكه، از اميرمؤمنان على عليه السلام نقل شده كه فرمود: «هنگامى كه در سختى و تنگدستى افتاديد بوسيله انفاق كردن، با خدا معامله كنيد يعنى انفاق كنيد تا از تهيدستى نجات يابيد».[36]
در روايتى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نیز مىخوانيم كه مىفرمايد: «يُنَادِي مُنَادٍ كُلَّ لَيْلَةٍ؛ اللّهُمَّ هَبْ لِلْمُنْفِقِ خَلَفاً؛ هرشب منادى آسمانى ندا مىدهد، خداوندا براى آنها كه انفاق مىكنند عوض قرار ده».[37]
در حديث ديگرى از آن حضرت مىخوانيم: «مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ سَخَتْ نَفْسُهُ بِالنَّفَقَةِ؛ كسى كه يقين به عوض و جانشين داشته باشد در انفاق كردن سخاوتمند خواهد بود».[38]
و اینچنین خداوند صدقات را افزايش مىدهد، زيرا كسانى كه با عواطف انسانى و دلسوزى در اجتماع گام مىنهند و از سرمايه و اموالى كه تحت اختيار دارند انفاق كرده و در رفع نيازمندى هاى مردم مىكوشند با محبت و عواطف عمومى مواجه مىگردند و سرمايه آنها نه تنها در معرض خطر نيست، بلكه با همكارى عمومى، رشد طبيعى خود را طى مىكند.[39]
سریع ترین پاداش ها
از روايات استفاده مىشود كه نيكوكارى درباره ديگران سريعتر از كارهاى خير ديگر پاداشش به انسان ها خواهد رسيد.[40]
رسول اكرم صلى الله عليه و آله در این زمینه فرمود: «إِنَّ أَسْرَعَ اَلْخَيْرِ ثَوَاباً اَلْبِرُّ؛ چيزى كه ثواب آن بسيار زود به انسان مىرسد نيكوكارى است».[41]
در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نیز این فراز نقل شده است كه: «إِنَّ أَسْرَعَ اَلْخَيْرِ ثَوَاباً اَلْبِرُّ؛ سريع ترين چيزى كه ثوابش به انسان مىرسد نيكوكارى در حق ديگران است».[42]
جلوگیری از مرگ بد
پيشتر گفته شد كه انفاق و صدقه پيش از آن كه براى گيرنده مفيد باشد، براى دهنده آن سودمند است. و اينك گوييم كه صدقه بازدارنده بلايا و مرگ هاى بد فرجام است.[43]
امام باقر عليه السلام در این زمینه مىفرمايند:«اَلْبِرُّ وَ صَدَقَةُ اَلسِّرِّ يَدْفَعَانِ عَنْ سَبْعِينَ مِيتَةَ سَوْءٍ؛ نيكوكارى و انفاق پنهانى از هفتاد گونه مرگ و مير بد جلوگيرى مىكند».[44]
منظور از «ميتة السوء» مرگ و ميرهايى است كه با شكنجه و ناراحتى شديد واقع مىشود؛ مانند سوختن در آتش و بيمارى هاى جانكاه و مشقت بار و تصادف هاى شديد به هنگام رانندگى.[45]
هم چنین پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در روايتى مىفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَدْفَعُ بِالصَّدَقَةِ الدَّاءَ وَ الدُّبَيْلَةَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ؛ وَعَدَّ سَبْعينَ باباً مِنَ السُّوءِ؛ خداوند به وسيله صدقه و انفاق، دردهاى بيرونى و درونى، آتش سوزى، غرق شدن، ماندن زير آوار و ديوانگى را از انسان دفع مىكند. سپس راوى مىگويد: پيامبر صلى الله عليه و آله هفتاد نوع درد و بلا را برشمرد كه به وسيله صدقه دفع مىشود».[46]
قطعاً فرموده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزافه و مبالغه نيست؛ به واقع همه اينها از آثار صدقه و انفاق است و اگر اين سنت اسلامى احيا شود، بسيارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود.[47]
سخن آخر: (نیکوکاری حرکت در مسیر انبیاء و اولیاست)
اين بحث را با حديثى از امام صادق عليه السلام پايان مىدهيم. آن حضرت فرمود: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ خَصَّ الانْبِياءَ عليهم السّلام بِمَكارِمِ الاخْلاقِ، فَمَنْ كانَتْ فيهِ فَلْيَحْمَدِ اللهَ عَلى ذلِكَ وَمَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلْيَتَضَرَّعْ اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَلْيَسْأَلْهُ اِيّاها، قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِداكَ وَما هُنَّ؟ قالَ: هُنَّ الْوَرَعُ، وَالْقَناعَةُ، وَالْصَبْرُ، وَالشُّكْرُ، وَالْحِلْمُ، وَالْحَياءُ، وَالسَّخاءُ، وَالشَّجاعَةُ، وَالْغِيرَةُ وَالْبِرُّ، وَصِدْقُ الْحَديثِ، وَاَداءُ الامَانَةِ؛ خداوند متعال پيامبران را به فضايل اخلاقى آراست. كسى كه اين فضايل در او باشد خدا را بر آن سپاس گويد و كسىكه نداشته باشد به درگاه خداوند متعال تضرع كند و آنها را از او بخواهد. راوى مىگويد: عرض كردم: فدايت شوم، اين مكارم اخلاق كه فرموديد چيست؟ فرمود: ورع، قناعت، صبر، شكر، حلم، حيا، سخاوت، شجاعت، غيرت، نيكوكارى، راستگويى و اداى امانت است».[48]
آرى كسى كه اين اوصاف دوازدهگانه را داشته باشد به يقين انسان كامل و برجسته و در خط انبيا و اولياست.[49]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. اسلام و كمك هاى مردمى
2.تفسیر نمونه
3. پيام امام امير المومنين عليه السلام
[1] اخلاق در قرآن، ج2، ص391.
[2] اسلام و كمكهاى مردمى، ص91.
[3] مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 385؛ (اسلام و كمكهاى مردمى، ص91).
[4] بحارالانوار، ج 97، ص 125؛ (گفتار معصومين(ع)، ج2، ص216).
[5] نهج البلاغه، خ 110؛ (گفتار معصومين(ع)، ج2، ص216).
[6] اسلام و كمك هاى مردمى، ص91.
[7] برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص62.
[8] اخلاق در قرآن، ج1، ص59.
[9] تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 354.
[10] بحارالانوار، ج 68، ص 395؛ (اخلاق در قرآن، ج3، ص146).
[11] سفينة البحار، ج 2، ص 23 ماده صدقه؛ (تفسير نمونه، ج18، ص208).
[12] به نقل از كتاب سفينةالبحار؛ (يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص85).
[13] سفينة البحار، ص 489؛ (يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص132).
[14] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص132.
[15] همان، ص85.
[16] اسلام و كمك هاى مردمى، ص57.
[17] همان.
[18] تفسير نمونه، ج2، ص354.
[19] اسلام و كمك هاى مردمى، ص57.
[20] گفتار معصومين(ع)، ج1، ص124.
[21] نهج البلاغه، ح 146؛ (اسلام و كمك هاى مردمى، ص63).
[22] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص184.
[23] تفسير فى ضلال القرآن، ج 1، ص 276؛ (تفسير نمونه، ج2، ص38).
[24] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص184.
[25] اخلاق در قرآن، ج1، ص59.
[26] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص335.
[27] تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 354؛ (تفسير نمونه، ج18، ص208).
[28] بحارالانوار، ج 68، ص 395؛ (اخلاق در قرآن، ج1، ص59).
[29] دائرة المعارف فقه مقارن، ج2، ص126.
[30] همان.
[31] همان.
[32] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص165.
[33] اسلام و كمك هاى مردمى، ص53.
[34] سورۀ سبأ، آيه 39؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص121).
[35] گفتار معصومين(ع)، ج1، ص121.
[36] اسلام و كمك هاى مردمى، ص54.
[37] تفسير مجمع البيان، ذيل آيه 39 سوره سبأ؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص121).
[38] تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 340؛ (گفتار معصومين(ع)، ج1، ص121).
[39] تفسير نمونه، ج2، ص371.
[40] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص731.
[41] بحارالانوار، ج 69، ص 195، ح 18؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص465).
[42] کافی، ج2، ص 459، ح 1. اين حديث شريف از امام سجاد على بن الحسين عليه السلام نيز نقل شده است.( همان، ح 4)؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص731).
[43] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص123.
[44] سفينة البحار، ماده« صدقة»؛ (تفسير نمونه، ج18، ص208).
[45] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج4، ص628.
[46] وسائل الشيعه، ج 6، ابواب الصدقه، ب 9، ح 1؛ (مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص132).
[47] مثال هاى زيباى قرآن، ج1، ص132.
[48] كافى، ج 2، ص 56، ح 3.
[49] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج15، ص326.