اسرار وقوف در عرفات از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

اسرار وقوف در عرفات از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی


اعمال حج تمتع در یک نگاه / نخستین موقف حج / تحلیلی معناشناختی از سرزمین مقدس عرفات / عرفات در قرآن / فضيلت وقوف در عرفات / عرفات؛ سرزمین مناجات / عرفات؛ همايش شناخت و خودسازی / صحرای عرفات تجلی اخلاص و بندگی است‌

احكام و دستورات آسمانى از علم بى پايان خداوند سرچشمه مى گيرد؛[1] لیکن ما علاوه بر مجهولات عالم آفرينش، هميشه مسايلى در احكام شرعى داريم كه اسرار آن براى ما كشف نگرديده؟ آيا ما مى دانيم بوسيدن حجرالاسودكه جزء آداب و مستحبات حج است چه اثرى دارد؟ با اينكه قطعه سنگى بيش نيست كه نمى تواند به ما سود يا زيانى برساند، و [یا اسرار وقوف در عرفات] و امثال اينها؟[2]

لذا از یک سو حج ، اسرار مهمى دارد كه شايسته است به همه مسلمانان، به خصوص جوانان، تعليم داده شود.[3] از سوی دیگر باید دانست ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مى توانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم، نه همه آنها، و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم.[4]

بحث از فلسفه و اسرار احكام و حق ورود در اين بحث مطلبى است و اطاعت از آنها مطلبى ديگر و هيچ گاه دومى مشروط به اولى نبوده ونيست.[5]

منظور از بحث و بررسى درباره اسرار احكام نیز اين نيست كه آسمان و ريسمان را به هم ببافيم و براى احكام و دستورات عالى مذهبى با يك مشت تخيلات و حدس و گمان، فلسفه هايى سر هم كنيد و مثلا حج را وسيله اى براى كمك مالى به باديه نشينان عرب بدانيم![6]

بلکه ما درباره فلسفه احكام الهى بحث مى كنيم تا به ارزش و اهميت و آثار مختلف آنها آشناتر شويم، نه براى اين كه ببينيم آيا بايد به آنها عمل كرد يا نه؟[7]

اینگونه است که اگر زوار بيت الله الحرام به اسرار اعمال و مناسكى كه انجام مى دهند دقيقاً توجه داشته باشند، هر گامى كه بر مى دارند گامى به سوى خدا نزديكتر مى شوند و معبود و محبوب حقيقى را در همه جا حاضر مى بينند.[8]

اعمال حج تمتع در یک نگاه

حجاج بیت الله الحرام، نخست از نقاط معينى كه ميقات نام دارد احرام مى بندند: يعنى متعهد مى شوند يك سلسله كارها كه بر محرم حرام است ترك كنند و جامه احرام كه دو قطعه لباس ندوخته است بر تن مى كنند و لبيك گويان به سمت خانه خدا مى آيند، هفت بار دور خانه خدا طواف مى كنند و سپس در محلى كه به نام مقام ابراهيم معروف است دو ركعت نماز به جا مى آورند و بعد در ميان دو كوه صفا و مروه هفت مرتبه رفت و آمد مى نمايند و بعد با چيدن كمى از مو يا ناخن خود، از احرام خارج مى شوند و براى مراسم حج از مكه احرام بسته و روز نهم ذى الحجه به عرفات كه بيابانى است در چهار فرسخى مكه مى روند و آن روز را از ظهر تا غروب آفتاب در آنجا مى مانند و به نيايش پروردگار مشغول مى شوند و سپس از غروب آفتاب به سوى«مشعر الحرام» كه در حدود دو فرسخ و نيمى مكه قرار دارد كوچ مى كنند و شب را تا صبح در آن وادى مقدس مى مانند و هنگام طلوع آفتاب از آن سرزمين به منى كه در نزديكى آن قرار دارد حركت مى كنند و در همان روز كه روز عيد قربان است به ستون مخصوصى كه نام آن «جمره عقبه» است هفت سنگ مى زنند سپس قربانى مى كنند و با تراشيدن سر از احرام بيرون مى آيند.[9]

و همان روز يا بعد از آن به مكه باز مى گردند و طواف خانه خدا و نماز طواف و سعى صفا و مره و طواف نساء و نماز طواف نساء بجا مى آورند و در روزهاى يازدهم و دوازدهم به سه ستون مخصوص در منى كه «جمرات» نام دارد يكى پس از ديگرى را هفت بار سنگ مى زنند و شبهاى يازدهم و دوازدهم در سرزمين منى مى مانند و به اين ترتيب مراسم حج كه هر كدام زنده كننده يك خاطره تاريخى است و كنايات و اشاراتى به مسائل مربوط به تهذيب نفس و فلسفه هاى اجتماعى است اینچنین پایان می یابد.[10]

نخستین موقف حج

دومين واجب از واجبات حج، وقوف در عرفات است.[11] زائران خانه خدا بعد از انجام مراسم عمره راهى مراسم حج مى شوند و نخستين مرحله همان وقوف در عرفات است كه از نيمه روز نهم ذى الحجه[12]یعنی روز عرفه، که روزى بسيار بافضيلت است[13]تا غروب آفتاب در آنجا توقف مى نمايند سپس از آنجا به سوى مشعر الحرام حركت مى كنند.[14]

تحلیلی معناشناختی از سرزمین مقدس عرفات

«عرفات» بيابانى است در حدود بيست كيلومترى مكه كه امروزه به صورت نيمه مشجر درآمده است.[15] در نامگذارى سرزمين «عرفات » به اين نام جهات گوناگونى ذكر كرده اند، گاه گفته اند[16]عرفات را از اين نظر عرفات مى نامند كه سرزمين بلندى است كه اطراف آن را كوه هايى گرفته است.[17]

دلیل دیگر برای نامیده شدن عرفات، این است که مردم اعتراف به گناه کرده و گناهان در آنجا آمرزیده می شود. توبه در عرفات بسیار با اهمیت است.[18]

یکی از معانی عِرف، صبر و تحمل است و چون برای رفتن به آن سرزمین، صبر و تحمل فراوانی است لذا عرفات نام گرفته است.[19]

و یا هنگامى كه پيك وحى خداوند جبرئيل مناسك حج را در آنجا به ابراهيم نشان داد ابراهيم مى فرمود: «عرفت، عرفت»؛ (شناختم- شناختم)، لذا آنجا را عرفات گفتند.[20]

گاه گفته اند اين داستان براى آدم واقع شد و گاه گفته شده كه آدم و حوا در آن سرزمين يكديگر را پيدا كردند و شناختند و گاه گفته شده زوار خانه خدا در آنجا يكديگر را مى بينند و مى شناسند و تفسيرهاى ديگر[21]

ولى بعيد نيست اين نامگذارى اشاره به حقيقت ديگرى باشد[22] و آن اينكه یکی از معانی عُرف بوی خوش است. گفته می شود این سرزمین مقدس به دلیل عبادتی که در آن انجام می شود[23] و محيط بسيار آماده براى معرفت پروردگار و شناسايى ذات پاك او،[24]بوی خوش معنوی دارد و سرزمینی خوشبوست؛ لذا عرفات به دلیل خوشبو بودن معنوی و روحانی این نام را گرفته است.[25]

به راستى آن جذبه معنوى و روحانى كه انسان به هنگام ورود در عرفات پيدا مى كند با هيچ بيان و سخنى قابل توصيف نيست، تنها بايد رفت و مشاهده كرد؛ همه يك شكل، همه يك نواخت، همه بيابان نشين همه از هياهوى شهر و از هياهوى دنياى مادى و زرق و برقش فرار كرده، در زير آن آسمان نيلى در آن هواى آزاد و پاك از آلودگى گناه در آنجا كه فرشته وحى بال و پر مى زند، در آنجا كه از لابلاى نسيمش صداى زمزمه جبرئيل و آهنگ مردانه ابراهيم خليل و طنين حيات بخش صداى پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مجاهدان صدر اسلام شنيده مى شود.[26]

در اين سرزمين خاطره انگيز كه گويا دريچه اى به جهان ما وراى طبيعت در آن گشوده شده، انسان نه تنها از نشئه عرفان پروردگار سر مست مى شود و لحظه اى با زمزمه تسبيح عمومى خلقت هماهنگ مى گردد، بلكه در درون وجود خود، خودش را هم كه عمرى است گم كرده و به دنبالش مى گردد پيدا مى كند و به حال خويشتن نيز عارف مى گردد و مى داند او آن كس نيست كه شب و روز در تلاش معاش حريصانه كوه و صحرا را زير پا مى گذارد و هر چه مى يابد عطشش فرو نمى نشيند، مى يابد گوهر ديگرى در درون جان او نهفته است كه او در حقيقت همان است آرى اين سرزمين را «عرفات» مى نامند راستى چه اسم جالب و مناسبى![27]

عرفات در قرآن

در روايات آمده است كه قبيله قريش در جاهليت امتيازات نادرستى براى خود قائل بودند و براى هيچ يك از اعراب مقامى را كه براى خويشتن مى دانستند قايل نبودند آنها خود را «حُمس» (بر وزن خمس) به معنى كسى كه در دين خود محكم و پابرجاست مى خواندند و به عنوان فرزندان ابراهيم و سرپرستان خانه كعبه خود را از همه برتر مى شمردند.[28]

از جمله اينكه مى گفتند ما نبايد در مراسم حج به عرفات برويم زيرا عرفات از حرم مكه بيرون است، اگر چنين كنيم عرب براى ما ارزشى قائل نخواهد شد، حرم مكه با نقاط بيرون حرم يكسان نيست، اين سخن را در حالى مى گفتند كه مى دانستند وقوف در عرفات جزء مراسم حج ابراهيمى است. [29] قرآن کریم خط بطلان بر اين اوهام كشيد و به مسلمانان دستور داد همه با هم در عرفات وقوف كنند و از آنجا همگى به سوى مشعر الحرام و از آنجا به سوى منى كوچ نمایند جمله «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ » از همان جا كه مردم كوچ مى كنند شما هم كوچ كنيد اشاره لطيفى به اين معنى است.[30]

در واقع قرآن با اين بيان دستور مى دهد كه همه مردم بدون استثناء نخست به عرفات بروند و از آنجا به مشعر الحرام و سپس به سرزمين منى كوچ كنند.[31]

فضيلت وقوف در عرفات

امام صادق عليه السلام فرمود: «الْحاجُّ اذَا دَخَلَ مَكَّةَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكَيْنِ يَحْفِظَانِ عَلَيْهِ طَوافَهُ وَ صَلاتَهُ وَ سَعْيَهُ، فَاذَا وَقَفَ بِعَرَفَةَ ضَرَبا عَلَى مِنْكَبِهِ الْأَيْمَنِ، ثُمَّ قَالا: امَّا مَا مَضى فَقَد كُفيتَهُ فَانْظُرْ كَيفَ تَكُونَ فِيَما تَسْتَقْبِلْ؛[32] هنگامى كه حاجى وارد مكه مى شود خدا دو فرشته محافظ بر وى مى گمارد، كه از طواف و نماز طواف و سعى وى محافظت كنند. زمانى كه به عرفات رفته، و در آنجا وقوف مى كند، آن دو فرشته به وى مى گويند: نسبت به گذشته ات نگران نباش، بخشيده شد؛ اما مواظب اعمال و كردار آينده ات باش».[33]

در حدیثی دیگر آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «خداوند یک دری در آسمان دنیا گشوده که درب رحمت و توبه و نیازها و مهربانی و نیکی و سخاوت و بخشندگی و عفو نامند، کسی نمی آید عرفات مگر آنکه همه ابواب نصیبش بشود و هرکه در این وقت در عرفات جمع آید مستحق این صفات گردد».[34]

عرفات؛ سرزمین مناجات

لذت درك معرفة الله، و جذبه هاى جلال و جمال او، و انوار الطاف خفيه پروردگار و مستى از جام عشق ذات مقدس او، آنچنان است كه يك لحظه از آن از تمام نعمت هاى مادى جهان برتر است.[35]

ما گاهى نمونه هاى بسيار كمرنگ اين مطلب را در اين دنيا تجربه كرده ايم كه وقتى حالى براى عبادت و خلوقت با پروردگار دست دهد و انسان غرق مناجات با قاضى الحاجات گردد، دنيا و آنچه در آن است به فراموشى بسپرد و در لحظات كوتاهى محو جمال بى مثال او شود، مخصوصا اگر اين امر در مراكز حساسى همچون جوار خانه كعبه، يا در عرفات و امثال آن از مراكز خاص عبادت باشد، آنچنان نشاط و لذت به انسان دست مى دهد كه با هيچ قلم و بيانى قابل شرح و تقرير نيست.[36]

آری حجاج در صحراى عرفات حال عجيبى دارند، مخصوصاً آن هنگام كه دعاى عالية المضامين عرفه قرائت مى شود. دعايى كه بدون شك از والاترين دعاهاست. در آن صحرا و آن ساعات، به اهل معرفت شور و حالى مى دهد كه قابل توصيف نيست، شور و حالى كه در غير آن مكان حاصل نمى شود.[37]

عرفات؛ همايش شناخت و خودسازی

اگر حاجى اعمال حج را به معناى واقعى كلمه بجا آورد، بدون شك پس از بازگشت انسان تازه اى مى شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در حديث پرمعنايى فرمودند:«مَنْ حَجَّ الْبَيْتَ ... خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّه ؛[38] كسى كه حج خانه خدا بجا آورد ... همچون روزى كه از مادر متولد شده، از گناهان خارج مى شود».[39]

چرا كه انسان در اين مراسم باشكوه چند روزى قيد و بند دنيا را كنار مى گذارد، و از زرق و برق دنيا چشم مى پوشد، مثلا خود را نمى آرايد، بوى خوش استعمال نمى كند، موهايش را شانه نمى زند، و حتى در آيينه نمى نگرد.[40]

زائر خانه خدا که از ظهر روز نهم تا شب دهم كه در صحراى عرفات مى ماند و هيچ عملى جز ماندن در آنجا بر او واجب نيست، به گذشته خويش مى انديشد، و بر آنچه تاكنون انجام داده مرورى مى كند. از خطاها و گناهان و معاصى سابق خود توبه مى كند، و تصميم مى گيرد كه با اعمال نيك آينده گذشته را جبران نمايد. و براى آينده خود به گونه اى برنامه ريزى مى كند كه راه نفوذ كمترى براى شيطان باقى بماند.[41]

سپس به كوچكى و حقارت دنيا بيشتر مى انديشد، و از اينكه اين دنياى حقير و پست اينگونه او را در قيد و بند خود اسير كرده، شرمسار مى شود و تصميم به جبران مى گيرد. [42]

سخن آخر: (صحرای عرفات تجلی اخلاص و بندگی است)

«اخلاص نيت» به گونه اى كه كمترين شائبه غير خدا در آن نباشد كار آسانى نيست، هم چنین تواضع و خضوع در آنجا كه با روح سركش آدمى نمى سازد كار بسيار سختى است، دليل آن هم روشن است، زيرا نيروى بيشترى از نظر جسم و روح براى انجام آن لازم است و مى دانيم پاداش اعمال به اندازه نيروهايى است كه براى انجام آن به كار گرفته مى شود.[43]

لذا هر چه اعمال پرزحمت تر و گزنده تر و سخت تر، در پيشگاه خدا ارزش بيشترى دارد.[44] همچون مناسك و مراسم حج که در آن سرزمين خشك و سوزان ؛ با برنامه هايى خاص بر نفس آدمى شاق و سنگين است[45] و مشتمل بر اعمال و رفتار بسيار متواضعانه است كه در برابر حق انجام مى شود و هيچ عبادتى در ميان عبادات تا اين حد، نشانه هاى تواضع و (اخلاص) در آن نمايان نيست.[46]

 در این میان وقوف در بيابان عرفات در کنار دیگر اعمال حج از قبیل احرام بستن و از تمام لباس و زر و زيورها به دو قطعه پارچه ندوخته قناعت نمودن و طواف خانه خدا و سعى صفا و مروه و و مشعر و منى و رمى جمرات و تراشيدن سر، همه اعمالى است متواضعانه كه در برابر عظمت پروردگار انجام مى گيرد و به راستى غرور و تكبر و نخوت هر انسانى را در هم مى شكند.[47]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. پيام امام امير المومنين عليه السلام

2.تفسیر نمونه

3.بیانات معظم له

 


[1] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص269.

[2] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص164.

[3] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم(ع) ؛ ص183.

[4] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص271.

[5] همان ؛ ص269.

[6] همان.

[7] همان.

[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص262.

[9] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص49.

[10] ر.ک: تفسير نمونه؛ ج14؛ ص75-82 / تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص50.

[11] مناسك جامع حج ؛ ص281.

[12] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص59.

[13] كليات مفاتيح نوين ؛ ص835.

[14] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص59.

[15] مناسك حج فارسى ؛ ص132.

[16] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص59.

[17] ر.ک: لسان العرب، مقاييس اللغة و مجمع البحرين/ پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص652.

[18] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 23/7/1392.

[19] همان.

[20] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص59.

[21] فخر رازى در اينجا هشت قول در تفسير معنى«عرفات» ذكر كرده است (تفسیر نمونه؛ ج 5 ؛ ص 173 و 174). در اينكه«عرفات» مفرد است يا جمع در ميان مفسران گفتگو بسيار است بعضى آن را جمع" عرفه" مى دانند و بعضى گفته اند عرفه نام زمان آن اعمال( نهم ذى الحجه) و عرفات نام آن مكان است ( روح المعانى؛ ج2؛ ص 87).

[22] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص60.

[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 23/7/1392.

[24] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص60.

[25] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 23/7/1392.

[26] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص60.

[27] همان.

[28] همان؛ ص61.

[29] سيره ابن هشام؛ ج1؛ ص 211 و 212.

[30] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص61.

[31] همان ؛ ص62.

[32] سفينة البحار؛ ج 2؛ ص 69.

[33] همراه زائر ؛ ص45.

[34] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 14/6/1394.

[35] پيام قرآن ؛ ج 6 ؛ ص213.

[36] همان.

[37] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص159.

[38] عوالى اللئالى؛ ج 1؛ ص 426؛ ح 113.

[39] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص162.

[40] همان.

[41] همان.

[42] همان.

[43] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص432.

[44] همان.

[45] همان؛ ص433.

[46] همان؛ ج1 ؛ ص256.

[47] همان.

captcha