حکمت اجتماعی حجاب از منظر معظم له

حکمت اجتماعی حجاب از منظر معظم له


اهمیت و ضرورت بحث از حکمت اجتماعی حجاب/ حجاب؛ تکلیف شخصی یا الزام اجتماعی؟/ نقش حجاب در تحکیم بنیان خانواده/ الزام حکومتی حجاب در سایۀ ضرورت حفظ نظام/ حجاب و امنیت اجتماعی/ سخنان رئیس جمهور درباره حجاب زننده بود‌

تمام احكام الهى بدون شك تابع اسرار و فلسفه هايى است كه سبب تشريع آن احكام شده و اين مصالح و مفاسد، همه به بندگان بازمى گردد؛[1] البته اسرار بسيارى از احكام شرع به طور كامل برما روشن نيست.[2]

در این میان انسان مأمور است در برابر خدا و پيامبران وى تسليم باشد، در عين حال موظف است كه اين اطاعت فرمان را با فكر و انديشه انجام دهد، نه اين كه كوركورانه پيروى كند. بلکه بايد از اسرار احكام الهى آگاه گردد، و با درك صحيح آنها را انجام دهد. [3]

معنى اين سخن آن نيست كه اطاعت احكام الهى، مشروط به درك فلسفه آنهاست، بلكه منظور اين است كه هرگز نمى توانيم اطاعت از اين دستورات و احكام را مشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم، زيرا در اين صورت ادعاى علم نامحدود براى خود كرده ايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده ايم و اين با هيچ منطقى سازگار نيست.[4]بلکه به موازات اين اطاعت، بايد کوشید تا از اسرار و روح احكام خدا آگاه شد.[5]

اهمیت این مسأله از آن جهت است که احكام و شریعت اسلامی، علاوه بر آنکه از علم الهى سر چشمه گرفته، و آميخته با حكمت است،[6] با ترازوى عقل، نيز كاملاً قابل سنجش و قابل درك است؛[7] چرا که اصل حکمت بدون انطباق با عرصه های اجتماعى و كل جامعه انسانى به شدت بی معناست.[8]

در این بین احکام حجاب و پوشش از جمله دستورهایی است که از علم الهى سرچشمه گرفته، و آميخته با حكمت است و حقوق اجتماعی همه افراد در آن در نظر گرفته شده، و با اصل عدالت و قسط اسلامى كاملاً هماهنگ است،[9] چرا که كه جنبه روانشناسى و اجتماعى و مردم دارى دارد؛ از این جهت رعايت آنها براى همگان در زندگى مهم و كارساز است. [10]

حال افراط و تفریط در اين مسئله به نحوی که مسألۀ حجاب را وسيله اى براى محدود كردن فقه اجتماعی، و تحت الشعاع منافع برخی جریانات منفعت طلب قرار دهیم ، قابل پذیرش نیست، [11] چرا که اگر فايده و نتيجه اى در اين حکم الهی وجود دارد مخصوص ما و مربوط به ما و جامعۀ پیرامونی ماست.[12] لذا شایسته است ابعاد و زوایای اجتماعی حِکمت و فلسفۀ حجاب بیش از پیش مورد تأکید قرار گیرد.[13]

اهمیت و ضرورت بحث از حکمت اجتماعی حجاب

ريشه معنوى حكمت به معنى عامل باز دارنده از جهل وخطا، وقرار دادن هر چيز در موضوع مناسب آن است؛ لذا منظور از حكمت، آگاهى از اسرار و علل ونتايج احكام ، ونيز اسرار آفرينش جهان وانسان، وسر نوشت و سرانجام كار او است.[14]

آگاهى بر اسرار و فلسفه ها سبب مى شود كه انسان در اجراى احكام و دستورات مصمم تر باشد.[15] احكامى كه با گذشت زمان و تكامل عقل بشر و پيشرفت علوم ، پرده از روى اسرار آنها برداشته شده و چهره آنها نمايان گشته و در آينده نيز ممكن است اسرار قسمت هاى ديگر واضح و روشن گردد. و ما مى توانيم آنها را سندهاى زنده اى بر عظمت و اصالت اين احكام آسمانى بدانيم.[16]

منطق قرآن و روش پيشوايان اسلام هم گواه بر اين است كه هر مسلمان حق دارد به بحث و بررسى درباره اسرار و فلسفه احكام بپردازد و در اين زمينه تفكر و بررسى و سؤال كند.[17]

اما اين سخن به اين معنا نيست كه ما بدون هيچ ضابطه و مقياسى هر چه مى خواهد دل تنگمان بگوييم و هركس هر چه به فكرش رسيد به نام فلسفه حكم بازگو كند.چه اين كه فلسفه بافى هاى نادرست، به اندازه تعبدهاى خشك و ممنوع ساختن از سؤال و جواب، زيان بخش و خطرناك و غير منطقى است.[18]

لذا ما درباره فلسفه احكام الهى بحث مى كنيم تا به ارزش و اهميت و آثار مختلف آنها آشناتر شويم، نه براى اين كه ببينيم آيا بايد به آنها عمل كرد يا نه؟[19]

اين مسأله درست به اين مى ماند كه از طبيب حاذق معالج خود توضيحاتى درباره فوايد داروهايى كه براى ما تجويز كرده و چگونگى تأثير آنها بخواهيم تا آگاهى و علاقه بيشترى به آن پيدا كنيم، نه اين كه به كار بستن دستورات وى مشروط به توضيحات قانع كننده او باشد، زيرا در اين صورت بايد خود ما هم طبيب باشيم.[20]

آری، منظور از بحث و بررسى درباره اسرار احكام اين نيست كه آسمان و ريسمان را به هم ببافيم و براى احكام و دستورات عالى مذهبى با يك مشت تخيلات و حدس و گمان، فلسفه هايى سر هم كنيد و مثلا نماز را يك نوع ورزش سوئدى و اذان را وسيله اى براى تقويت تارهاى صوتى و روزه را منحصرا رژيمى براى لاغر شدن و حج را وسيله اى براى كمك مالى به باديه نشينان عرب و ركوع و سجود را دستورى براى بهداشت ستون فقرات و پيشگيرى از بيمارى سياتيك بدانيم![21]

نه، منظور هرگز اين نيست؛ زيرا اين فلسفه بافى هاى مضحك نه تنها كسى را به دستورات علاقه مند نمى سازند، بلكه وسيله خوبى براى از بين بردن ارزش و بى اعتبار جلوه دادن آنها خواهد بود.[22]

بلکه ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مى توانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم، نه همه آنها و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم.[23]

به عبارت دیگر انديشه بايد در تمام زمينه ها انجام گيرد، براى نيازمندي هاى جسم و جان، روح و بدن و دغدغه های اجتماعی، چرا كه دنيا و آخرت به هم مربوطند، و ويرانى هر يك در ديگرى اثر مى گذارد. اصولاً انديشه درباره يكى از اين دو به تنهايى نمى تواند ترسيم صحيحى، از واقعيت اين عالم، در اختيار انسان بگذارد، چرا كه هر يك از اين دو، بخشى از اين عالم است، دنيا بخش كوچك تر، و آخرت، بخش عظيم تر و آنها كه تنها درباره يكى از اين دو مى انديشند، تفكر درستى از عالم هستى ندارند.[24]

با همۀ این تفاسیر متأسفانه شاهدیم از فلسفه هاى عالى احكام اسلام و اسرار اجتماعى آن به ویژه حکمت اجتماعی حجاب و عفاف غافل شدیم. [25]

در حالى كه اگر توجه مى داشتيم و به آنها عمل مى كرديم سعادت همه جانبه نصيب ما مى شد و در اين زندگى پر رنج و مشقت و آميخته به انواع بدبختي ها گرفتار نمى شديم، اساس خانواده ها اين چنين متزلزل نمى گشت و نظام زندگى زناشويى دچار اين نابسامانى و هرج و مرج نمى شد.[26]

لذا پاسخ این پرسش که به راستی چه لزومى دارد كه ما به سراغ حکمت تفصیلی احکام برويم؟[27] روشن می شود؛ زيرا علم تفصيلى نسبت به فلسفه احكام فوائدى دارد كه در علم اجمالى حاصل نمى شود. از این رو وقتى انسان به مصالح يك تكليف واجب هم چون لزوم رعایت حجاب و پوشش در جامعه پى می برد يا از مفسده يك تكليف حرام هم چون بی حجابی آگاه می شود، به يقين انگيزه قوى ترى براى انجام آن تكليف و ترك اين حرام پيدا مى كند.[28]

اهمیت شناخت اسرار و حکمت اجتماعی حجاب؛ در حقیقت علم تفصيلى نسبت به هدف و غرض اجتماعی آن حكم الهی است.[29] زیرا قوانين اسلامى در عين اينكه آسمانى است، به نوبۀ خود زمينى است و بر اساس مصالح و مفاسد موجود در زندگى بشر است. به اين معنا كه جنبه مرموز و صد در صد مخفى و رمزى ندارد كه كسى بگويد: «حكم خدا به اين حرف ها بستگى ندارد، خدا قانونى وضع كرده و خودش از رمزش آگاه است» چرا كه اسلام اساساً خودش بيان مى كند كه هرچه قانون وضع كرده ام بر اساس مصالحى است كه يا به جسم شما مربوط است و يا به روح شما و يا به اخلاق و روابط اجتماعى شما و ...».[30]

بنابراین ما حق داريم تا آنجا كه در توان ماست در جستجوى فلسفه احكام شرع هم چون مسألۀ حجاب، از طريق دلايل قطعى عقل و آيات و روايات اسلامى باشيم و از آن پرسش كنيم و جوياى پاسخ آن گرديم چرا كه اين امر هم انگيزه هاى طاعت را قوى تر مى كند و هم آيين خدا را عقلانى و به صورت منطقى جلوه گر مى سازد؛[31] در این میان كسانى كه به وضع حساس مسائل اجتماعى آشنا هستند بیش از دیگران می توانند حکمت اجتماعی حجاب و پوشش را دريابند.[32]

حجاب؛ تکلیف شخصی یا الزام اجتماعی؟

دين مجموعه اى از اندرزها و نصايح و يا مسائل مربوط به زندگى شخصى و خصوصى نيست ، بلکه مجموعه اى از قوانين حيات و برنامه فراگيرى است كه تمام زندگى انسان ها مخصوصاً مسائل اجتماعى را در بر مى گيرد.[33]

بعضى از ناآگاهان، به مسائل دینی و شرعی ، به عنوان يك امر خصوصى در زندگى شخصى مى نگرند، و يا آنها را مسائل مقدّس روحانى و معنوى مى دانند كه تنها در زندگى سراى ديگر اثر دارد، در حالى كه اين يك اشتباه بزرگ است؛ زیرا مسائل فقهی به علت پیوند ناگسستنی با اخلاق، آثار راهبردی در زندگى اجتماعى بشر دارد.[34]

در این بین احكام اجتماعى ناظر بر مسألۀ قانون و قراردادهای اجتماعی است ،[35] چرا که وضع زندگى اجتماعى انسان ها ، احساس نياز به هنجارهای مختلف را معنادار می سازد و از این رهگذر آن مسأله به عنوان يك «ضرورت» در جامعه مطرح می شود.[36]

از این رو حجاب علاوه بر اینکه موضوعی دینی است، یک قانون و الزام اجتماعی است که باید مورد اهتمام آحاد مردم قرار گیرد.[37]

البته هر انسانى در آغاز چنان است كه مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هيچ گونه محدوديّتى در زندگى او وجود نداشته باشد، ولى پس از مدتی درمی باید كه اين گونه آزادى های بی قاعده، او را از بسيارى از امتيازات زندگى جمعى محروم مى سازد، و به خواست هاى اصيل او زيان مى رساند؛ و اگر قيد و بندهايى به نام «قانون» و «قراردادهای اعتباری» را نپذيرد، اجتماعى كه در آن زندگى مى كند گرفتار هرج و مرج مى شود و از هم متلاشى مى گردد؛ اينجاست كه تن به مقررات و اصول و قوانينى مى دهد.[38]

حال با پيشرفت جوامع نیز؛ روز به روز بر ميزان اين قيد و بندها افزوده مى شود، و باز همه آنها را به عنوان «ضرورت» مى پذيرد.[39]

در مورد حجاب و پوشش نیز اینگونه است؛ لذا انسان در وهلۀ نخست مایل است با هر نوع پوشش و حجاب در جامعه حضور یابد ؛ ولى تداوم هنجار شکنی در قالب برهنگی و بدحجابی به دیگران نیز سرایت خواهد چرا که دليلى ندارد تا ديگران اینچنین نكنند، و نتيجه آن هرج و مرج و انواع خطرهای اجتماعی است.[40] لذا بايد مقرّراتى در كار باشد، تا از وقوع ناهنجاری های اجتماعی جلوگیری شود.[41]

بر این اساس «الزام اجتماعى» عامل مؤثّری است كه با كاربرد نيرومند خود، مردم را خواه ناخواه، به سوى يك زندگى آميخته با پاکی و عفت؛ پيش مى برد، و پايه هاى زندگی اجتماعی را بر اساس طرح تازه اى مى چيند.[42]

گسترۀ این امر تا آنجاست که افراد جامعه نه تنها موظفند مسئولیت خود را در حضور عفیفانه در اجتماع به منصۀ ظهور برسانند بلكه موظفند ديگران را هم در قالب فریضۀ امر به معروف و نهی از منکر به عفاف وادارند؛ زيرا اختلاف و پراكندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شكست برنامه ها و اخلال در «الزام اجتماعی» است و از این منظر دود آن در چشم همه مى رود؛ ما نمى توانیم بگويیم چون وظيفه خود را انجام داده ایم از آثار شوم وظيفه نشناسى هاى ديگران بر كنار خواهیم ماند چرا که آثار مسائل اجتماعى، فردى و شخصى نيست و به عموم باز می گردد .[43]

متأسفانه شاهدیم عده اى منفعت طلب و همسو با دشمنان نظام اسلامی، از روى عناد و لجاجت و بى بندوبارى، کارکردهای اجتماعی حجاب را به عنوان الزام اجتماعی كه بر اساس يك حكم فطرى و ضرورت اجتماعى بنا شده و اجراى صحيح آن مى تواند به عنوان يك حربه مؤثر براى مبارزه با بسيارى از مفاسد اجتماعى مورد استفاده قرار گيرد، را بر نمی تابند و با شعار دروغین حجاب اجباری، آن را وسيله اى براى اجراى نيات ناپاك خود قرار داده اند.تا آنجا كه هر نوع ناهنجاری ها را در پشت اين «ماسك» عملى ساخته اند.[44]

 كار به جايى رسيده كه غرب گرایان در رسانه های پرطمطراق خود، معناى حجاب را به شدت تنزل داده اند و بدون هيچ گونه توجهی به مفهوم حجاب و لوازم اجتماعی آن، حجاب را امری شخصی پنداشته اند. [45]

حال آنکه وضع قانون حجاب، بیانگر ضررت رعایت آن در قالب الزام اجتماعی است که مصلحت افراد و مصلحت اجتماع را توأمان در پی داشته و حق جمع را بر حق فرد مقدم داشته، و آزادي هاى حقیقی برای ارتباطات میان گروهی و میان فردی را نیز به نحو حدأکثری تأمين کرده است.[46]

 البته تأمين همه آزادي های افراد صددرصد ناممكن است، لیکن الزامات اجتماعی همچون لزوم تبعیت از قانون حجاب، حداكثر آزادي ها را برای انسان تأمين می كنند.[47]

بر این اساس عبارت حجاب اجباری واژه‌ای نادرست است، چرا که الزام با اجبار تفاوت دارد، اجبار به معنای تحمیل غیرمنطقی است؛ ولی الزام به معنای الزامی بودن قانون؛ لذا حجاب الزامی است نه اجباری ، زیرا هر جا که قانونی درست شد الزامی در کنار آن وجود دارد.[48]

در نتیجه ضرورت رعایت حجاب در جامعه، تكليف قانونى است يعنى آنچه به موجب قوانين بر مردم الزام مى شود و نقض آنها سبب بازخواست دادگاه ها و ديوانخانه ها مى گردد.[49]

همانگونه که مقررات راهنمایی رانندگی الزامی است نه اجباری، لذا الزام به حجاب به معنای وظیفه است؛ حجاب قانونی اسلامی و یک وظیفه قانونی بوده و اینچنین الزامی فقط مربوط به دنیای اسلام نیست و در همه کشورها قوانینی وجود دارد و هر امری که قانون باشد الزام نیز خواهد داشت .[50]همانگونه که ترک مواد مخدر، مشروبات، رشوه خواری و ربا جنبه الزامی دارد.[51]

در مجموع، نگاه افراد به حجاب باید مانند نگاه به دیگر قوانین باشد، حال کسانی که الزام حجاب را زیرپا می گذارند مانند کسانی که دیگر الزام‌ها را زیرپا می‌گذارند هستند و فرقی بین رعایت حجاب و دیگر قوانین نیست. اگر این مسئله به خوبی تفهیم شود بهانه ها برچیده می‌شود.[52]

نقش حجاب در تحکیم بنیان خانواده

خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است؛[53] چرا که بعد از ازدواج، شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعى مى شود و فرد خود را شديداً مسؤول حفظ اخلاق و کرامت همسر و آبروى خانواده مى بيند، بدون شك امدادهاى الهى و نيروهاى مرموز معنوى نيز به كمك چنين افراد مى آيد كه براى انجام وظيفه انسانى و حفظ پاكى خود اقدام به ازدواج مى كنند.[54]

از این منظر هر چیزی که اساس خانواده را متزلزل مى سازد و موجب به هم ريختن نظام خانوادگى گردد، مورد نفی واقع شده است، زیراهدف اسلام اولاً حفظ آبرو و حيثيت انسان ها است، و ثانيا جلوگيرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است كه از اين رهگذر دامان جامعه را مى گيرد.[55]

با همۀ این تفاسیر امروزه شاهدیم مسأله بی حجابی و جلوه نمایی در جامعه به صورت يكى از پيچيده ترين مسائل حادّ اجتماعى درآمده است، و كمتر خانواده اى است كه از اين موضوع ناله نكند و رنج نبرد.[56]

حال آنکه مسأله تشكيل خانواده براساس الگوها و معيارها و ارزش هاى اسلامی ، از يكسو رابطه مستقيم و نزديكى با حلّ مشكلات خانوادگى و نابساماني هاى شخصى مردم دارد، و از سوى ديگر نيز پيوند روشنى با حلّ مشكلات اجتماعى دارد.[57]

به همين دليل براى تحكيم روابط عمومى اجتماعى انسان ها، بايد قبل از هر چيز به فكر استحكام ريشه اصلى افتاد، و پايه هاى خانواده را بر شالوده قوى و محكم اعتقادی بنا نمود.[58]

بدیهی است بدحجابی زنان در جامعه، به نوبۀ خود موجوديت خانواده ر با خطر مواجه می سازد، و محيطى از سوء ظن و بدبينى ایجاد می کند، بازار شايعه سازان داغ، و همه پاكدامنان در اذهان لكه دار مى گردند.[59]

هم چنین جلوه نمایی زنان در جامعه، حيثيت و نواميس مردم را همواره در معرض خطر قرار مى دهد و حتى سبب مى شود كه به خاطر اين تهمت هاى ناروا، همسر نسبت به همسرش بد بين گردد.[60]

آری ره آورد جلوه نمایی نامشروع زنان در اجتماع، تضعيف روابط عاطفى و سست شدن بنيان خانواده ، است.[61] و از این رهگذر طلاق به عنوان منفورترين حلال ها در جامعه به مسأله ای عادی تبدیل می شود، حال آنکه اسلام که يك آيين كاملًا اجتماعى است به هيچ وجه راضى به هيچ گونه جدايى و تفرقه در اجتماع اسلامى به خصوص در كانون خانواده و مخصوصاً در مورد زوجين نيست.[62]

بنابراين شارع اسلام طبق آن فلسفه عالى كه در نظر دارد همواره مى كوشد از طریق ارتقای حجاب و عفاف در جامعه، طلاق و جدايى در نهاد مقدس خانواده تقليل يابد.[63]

الزام حکومتی حجاب در سایۀ ضرورت حفظ نظام

وجوب حفظ نظام و حرمت اختلال در آن، از جمله احكام اوّليّه است.حال وقتی قوانين و مقرّرات كلّى براى جامعه وضع مى شود. مثل قوانين رعایت حجاب و عفاف و مانند آن. در این صورت وجوب حفظ نظام حكم كلّى اوّلى است، كه در ضمن احكام حكومتى ديگر پياده مى گردد.[64] چرا که حجاب سمبل اسلام، نظام و اخلاق است؛ از این‌رو باید اسلامیت نظام حفظ و مشخص شود.[65]

باید دانست امروز حجاب به مسائل سیاسی و نظامی نظام اسلامی گره خورده است و یقین بدارید اگر روزی حجاب برداشته شود، نظام هم برداشته خواهد شد،[66] لذا شاهدیم دشمنان نظام اسلامی با هدف سیاسی و دهن کجی به نظام، در راستای تضعیف حجاب حرکت می کنند؛ چنان که برخی کشورهای اروپایی نیز با حجاب برخورد سیاسی کرده و با آن مقابله می‌کنند.[67] لذا باید برروی این مساله حجاب سرمایه گذاری کرد.[68]

حال اگر افرادی بخواهند در مسیر اجراى قوانين سنگ اندازی کنند، و بخواهند پا را از گليم خود فراتر نهند و از قوانين دين سوء استفاده نمايند، حكومت اسلامى در راستای حمايت از قانون و صیانت از تمامیت نظام، باید افراد متجاوز و سوء استفاده كننده را سر جاى خود بنشاند.[69]

این مهم از آن جهت است که عدم اهتمام به قوانین اجتماعی ، مجازات و تعزیراتی را به همراه خواهد داشت؛ مجازاتی که زير نظر حكومت اسلامى بايد اجرا گردد، و منظور از آن حفظ نظام اجتماع و ريشه كن ساختن فساد از جوامع انسانى است.[70]

اين يك حكم راهبردی براى حفظ نظام اجتماعى است و در مقابل امورى است كه نه تنها امنيت اجتماعى بلكه اصل نظام اسلام را تهديد مى كند.[71] چرا که هر قانونى باید ضمانت اجرائى داشته باشد، يعنى پشتوانه و انگيزه ای براى اجراى آن، که اگر قانون از پشتوانه اجرائى خالى شود، تنها مبدّل به يك توصيه اخلاقى خواهد شد و كاربردى در عمل نخواهد داشت.[72]

گفتنی است اگر چه انگيزه هاى الهى و ثواب و عقاب روز قيامت براى مؤمنان از نيرومندترين انگيزه هاست؛ ولى اسلام تنها به انگيزه هاى الهى و اخروى قناعت نمى كند؛ هر چند براى آنها ارج و ارزش فراوانى قائل است، بلكه انگيزه هاى دنيوى و مادّى را نيز بر آن مى افزايد، تا آنها كه ايمان ضعيفى دارند و انگيزه هاى الهى در آنها كم اثر است لااقل ترس مجازات دنيوى در حفظ قوانين و حدود الهى بكوشند، مبادا صحنه اجتماع جولانگاه فاسدان و مفسدان بى ايمان يا ضعيف الايمان گردد.[73]

در این بین رعایت حجاب در جامعه از آنجا که موضوعی اجتماعی و حقی الهی است و نه فردی، حاکم اسلامی مکلف است در راستای حفظ نظام اسلامی، برقراری و حفظ امنیت، منع از اشاعه فحشا و دفع مفاسد اجتماعی، تأمین منافع مادی و سعادت اخروی، برمبنای فریضۀ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر و قاعده فقهی تعزیر، این واجب الهی را در سطح اجتماع پیاده سازد و با افراد بدحجاب یا بی‌حجاب، که مرتکب حرام اجتماعی شده‌اند، برخورد مناسب نماید.[74]

بر این مبنا قانون گذار، «بی حجابی» را در تبصره 638 قانون مجازات اسلامی ، در فصل هجدهم که به جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی می پردازد، جرم دانسته و گفته است: «هر کس علناً در انظار و معابر، عفت عمومی را جریحه دار نماید، به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد». در این تبصره، برای رعایت نکردن حجاب اسلامی، مجازات تعیین شده است.[75]

این مسأله نشان می دهد حكومت اسلامى و مسلمانان گرچه نسبت به گناهان پنهانى افراد وظيفه اى ندارند، ولى بدون شك نسبت به گناهانى كه به طور علنى و آشكار، در سطح جامعه انجام مى شود دولت وظيفه نهى از منكر دارد و باید از بدحجابى يا بى حجابى جلوگيرى نمايد.[76] البتّه با اين تفاوت كه مردم بايد به نهى از منكر زبانى اكتفا كنند. و ازهر گونه برخورد فيزيكى اجتناب ورزند، ولى حكومت مى تواند وارد اين مرحله نيز شود.[77]

البته باید توجه نمود که اجتماعی بودن حجاب و موظف بودن حکومت اسلامی در پاسداشت و گسترش آن، لزوماً به این معنی نیست که حکومت باید بدین منظور حتما از قوه قاهره و اقدامات قضایی و جزایی بهره ببرد، بلکه دولت موظف به اتخاذ نیکوترین طرق دعوت، برای اقامه این معروف است. همانگونه که مصادیق تعزیر نیز در حکومت اسلامی بسیار متنوع و متعدد است و منحصر به حبس یا شلاق نیست؛ بلکه تعزیر از مراتب ضعیف مانند نهی زبانی، وعظ و توبیخ شروع می‌شود و تا مراحل ضرب‌وجرح و زندان شدت می‌یابد.[78]

لذا در وهلۀ نخست بايد پايه ها و زيربناها را محكم كرد، و تا زمانى كه پايه هاى اعتقادى مردم مستحكم نباشد مردم نه رغبتى نسبت به انجام واجبات خواهند داشت، و نه انگيزه اى براى ترك گناهان و محرّمات. از این رو معتقديم در عصر ما نيز براى مبارزه با مفاسد اجتماعى، نظير بى حجابى، بدحجابى و مانند آن، بايد پايه هاى عقيدتى مردم را محكم كرد. نبايد فشارها را صرفاً متوجّه دادگاه ها، جريمه ها، مجازات ها و اجراى حدود و مانند آن كرد.[79]

بر این اساس بايد در بخش فرهنگى و تقويت اعتقادات مردم نيز سرمايه گذارى كرد؛ یعنی رسانۀ ملی عمده فعاليت هاى خود را در اين بخش متمركز كند. دیگر رسانه ها نیز بر ابعاد اجتماعی حجاب و عفاف متمرکز شوند. نقش مساجد، نمازهاى جمعه، عزادارى ها، همايش ها، مجالس وعظ و مانند آن در بسط و گسترش حجاب و عفاف در جامعه نیز انکار ناپذیر است.[80]

حجاب و امنیت اجتماعی

سلامت جامعه و امنيّت و ثبات در آن، اصل و ريشه هر خير و بركتى است؛ و امنيّت اجتماعى بدون اجراى حدود و احقاق حقوق حاصل نمى شود؛ در غير اين صورت مردم به جان هم مى افتند و ظلم و فساد سطح جامعه را فرا مى گيرد؛ شهرها ويران، و بندگان خدا به استضعاف كشيده مى شوند.[81]

در این میان پدیدۀ شوم بد حجابی، مقدّمه برهنگى، آزادى جنسى و بى بند و بارى در جامعه است كه مشكلات و پیامدهای آن بر امنیت اجتماعی ، در عصر و زمان کنونی بر كسى پوشيده نيست.[82] لذا کسانی که با لباس های رنگارنگ و به اشکال مختلف و نیمه عریان در جامعه ظاهر می شوند، کم کم هوای نفس، غرایز جنسی و وسوسه های شیطان بر انسان مسلط شده و تمامی قید و بندها شکسته می شود.[83]

مطالعات تاريخى نشان مى دهد اشخاص يا جوامعى كه بهره كافى از عفّت داشته اند، از نيروهاى خداداد خود، بالاترين استفاده را در راه پيشرفت خود و جامعه خويش برده و در سطح بالايى از آرامش و امنيت زيسته اند، اما افراد يا جوامعى كه با برهنگی در مسیر «شهوت پرستى» غرق شده اند، نيروهاى خود را از دست داده و در معرض سقوط و ناامنی اجتماعی قرار گرفته اند.[84]

من متعجبم از کسانی که در فلسفه حجاب شک و تردید دارند در حالی که مفاسد بدحجابی در جامعه هویدا است.[85]

لذا گسترش دامنه فساد و ناهنجاری های اجتماعی را باید از دردناك ترين پيامدهاى بى حجابى دانست؛[86] حال با توجه به اينكه«فحشاء» و فساد، سر چشمه انواع جنايت ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناك اين مساله روشن تر مى شود.[87] به نحوی که هر قدر اين مسئله تشديد شود، به همان نسبت آلودگى به بى عفتى بيشتر مى شود.[88]

بى حجابى، علاوه بر اين كه از نظر اخلاقى سبب ناامنى خانواده ها و بروز آسیب های جامعه مى شود، سبب ايجاد هيجان هاى مستمر عصبى و حتّى بيمارى هاى روانى مى گردد كه ثمره آن سستى پيوند خانواده ها و كاهش ارزش شخصيت زن در جامعه است.[89]

هم چنین بی حجابى سبب مى شود كه گروهى از زنان، در يك مسابقه بى پايان، در نشان دادن اندام خود و تحريك مردان هوسباز شركت كنند. اين امر در عصر و زمان کنونی كه به خاطر گرفتارى هاى تحصيلى و اقتصادى سن ازدواج بالا رفته و قشر عظيمى از جامعه را جوانان مجرّد تشكيل مى دهد، آثار بسيار زيانبارى برای زنان و مردان جامعه به همراه دارد.[90]

با این تفاسیر هيچ انسان عاقلى هر چند تابع دين مقدّس اسلام نباشد نمی پذیرد كه افرادی كه ، امنيّت اجتماعی را به خطر مى اندازند، و پايبند به هيچ اصلى از اصول دينى و انسانى نيستند، در جامعه آزادانه رفت و آمد كنند و مرتكب هر هنجار شکنی شوند؛ بلكه تمام عقلاى دنيا لزوم مقابله قاطع با اخلال گران امنیت جامعه را به عنوان مهمترین راهبرد در مقابله با مفاسد اجتماعى مى پذيرند، و از آن استقبال مى كنند.[91]

تجربه نيز نشان مى دهد كه فراموش كردن شدّت عمل در مورد اين گونه اشخاص، به توسعه فساد و سلب امنيّت اجتماعى كمك مى كند.[92]

زیرا اگر بخواهيم در اين دنيا زندگى كنيم و به هم اعتماد داشته باشيم بايد به يك سلسله مبانى معتقد باشيم تا بتوانيم در كنار هم با امنيّت و آرامش زندگى كنيم، اگر جامعه مؤمن شد و به لوازم آن همچون رعایت حجاب در جامعه معتقد شد سلامت روانی جامعه ارتقا خواهد یافت، در غیر این صورت، زندگى اجتماعى ناممكن مى شود.[93]

اینگونه است که قرآن مجيد در مقابل فتنه و فساد اجتماعى برخورد شديدى كرده است؛ زيرا زندگى در چنان جامعه اى بسيار مشكل است. لذا براى تحصيل يا حفظ امنيّت جامعه بايد هر بهايى را پرداخت. تا آنجا كه اسلام به خاطر آن اجازه جنگ با اخلال گران امنيّت اجتماعى را صادر مى كند.[94]

سخن آخر:( سخنان رئیس جمهور درباره حجاب زننده بود)

در خاتمه باید تأکید کرد اگر دولت نسبت به مساله حجاب بی تفاوت نباشد، مساله حل است؛ اولین کاری که دولت می تواند انجام دهد این است که یکی از شرط های استخدام بانوان در ادارات ملزوم به رعایت حجاب اسلامی هستند؛ در این صورت در تمام نهادها به ویژه رسانه ملی الزامات حجاب رعایت خواهد شد؛ دولت اگر بخواهد پیش قدم شود، کار درست می شود؛ مشکل این است که در مراحل بالا، بی تفاوتی ها، عدم احساس مسئولیت ها و... کار را خراب می کند.[95]

به راستی دولت اگر نمی‌تواند حجاب را در کل جامعه گسترش دهد، چرا در این زمینه کم‌کاری و کوتاهی می‌کند، آیا مفاسد بی‌حجابی که طلاق و متلاشی شدن خانواده است، بر کسی پوشیده است؟[96]

اخيرا جناب رئيس جمهور جمله ای[97] درباره مسئله حجاب گفتند كه متاسفانه زننده بود؛ چرا که شدیداً با حکمت اجتماعی حجاب مغایر است.[98]

بی شک رئيس جمهوري كه قسم خورده است ارزش هاي اسلامي هم چون مسئله حجاب به عنوان مولفۀ ضروري اسلام، را حفظ كند، بايد به قسم خود پايبند باشد؛ ما اگر اين همه شهيد داديم، براي ارزش هاي اسلامي بوده است. اگر به قول غربي ها در منطقه اولين قدرت هستيم، آن هم بر اثر اسلام است؛ اين را بايد حفظ كرد، آقای روحانی؛ شما رئيس جمهوري اسلامي هستيد؛ نه رئيس جمهور كشور دموكراتيك سكولار.[99]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir


[1] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص418.

[2] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص184.

[3] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص199.

[4] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص122.

[5] همان.

[6] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص166.

[7] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص125.

[8] همان ؛ ص103.

[9] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص160.

[10] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص255.

[11] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص381.

[12] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص274.

[13] همان.

[14] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص247.

[15] همان ؛ ج 7 ؛ ص20.

[16] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص276.

[17] همان ؛ ص273.

[18] همان.

[19] همان ؛ ص272.

[20] همان.

[21] همان.

[22] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص393.

[23] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص271.

[24] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص122.

[25] همان.

[26] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص252.

[27] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص394.

[28] همان.

[29] همان ؛ ص393.

[30] همان ؛ ص396.

[31] همان ؛ ص418.

[32] اسلام و آزادى بردگان ؛ ص17.

[33] تفسير نمونه ؛ ج 15 ؛ ص420.

[34] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص45.

[35] همان.

[36] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص33.

[37] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار فرمانده نیروی انتظامی؛4/1/1397.

[38] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص33.

[39] همان.

[40] همان؛ ص 34.

[41] همان.

[42] همان ؛ ص37.

[43] تفسير نمونه ؛ ج 7 ؛ ص131.

[44] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص234.

[45] همان.

[46] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص289.

[47] همان.

[48] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار فرمانده نیروی انتظامی؛4/1/1397.

[49] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص442.

[50] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار فرمانده نیروی انتظامی؛4/1/1397.

[51] همان.

[52] همان.

[53] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص396.

[54] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص465.

[55] همان ؛ ص376.

[56] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص15.

[57] همان ؛ ص16.

[58] همان ؛ ص17.

[59] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص376.

[60] همان.

[61] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص57.

[62] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص261.

[63] همان.

[64] تعزير و گستره آن ؛ ص60.

[65] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مربیان مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی سلام الله علیها؛ مدرسه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام ؛8/6/1394.

[66] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع فعالین کانونهای فرهنگی دانشجویی دانشگاههای زنجان و موسسات غیردولتی در حوزه عفاف و حجاب؛31/2/1394.

[67] همان.

[68] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مربیان مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی سلام الله علیها؛ مدرسه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام؛ 8/6/1394.

[69] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص602.

[70] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص282.

[71] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص107.

[72] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص181.

[73] همان.

[74] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص282.

[75] همان.

[76] همان.

[77] احكام بانوان ؛ ص186.

[78] همان.

[79] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص556.

[80] همان.

[81] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص169.

[82] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص319.

[83] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مربیان مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی سلام الله علیها؛ مدرسه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام ؛8/6/1394.

[84] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص278.

[85] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مربیان مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی سلام الله علیها؛ مدرسه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام؛ 8/6/1394.

[86] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص444.

[87] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص320.

[88] همان ؛ ص319.

[89] همان ؛ ص320.

[90] همان.

[91] آيين رحمت ؛ ص54.

[92] اسلام در يك نگاه ؛ ص109.

[93] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص208.

[94] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص89.

[95] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مدرسه امام کاظم علیه السلام؛14/3/1397.

[96] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مسؤولان و مربیان مرکز تحقیقات و طرح‌های کاربردی حجاب ریحانه‌النبی سلام الله علیها؛ مدرسه‌ امیرالمؤمنین علیه السلام ؛8/6/1394.

[97] «حجاب چماق بر سر زنان است». 1/11/1397.

[98] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛3/11/1397.

[99] همان.

captcha