از آغاز جریان مبارزه با دیکتاتوری رژیم پهلوی، همواره حوزه های علمیه و مراجع معظم تقلید و علماء و مدرسین نهاد مقدس دین، در صف مقدم این حرکت قرار داشته و با عطفِ توجه به شرایط زمانی و مکانی و متناسب با موقعیتی که در آن واقع بوده اند در این مسیر گام برداشته اند.
در این میان آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه یکی از ستاره های درخشان این آسمان است که از دوره جوانی با نبوغ و استعدادی سرشار، در طریق مبارزه وارد شد و به روشنگری مردم به ویژه نسل جوان پرداخت.
اولین سند فعالیت سیاسی ایشان، به دو ماه پایانیِ عمر دولت دکتر مصدق و نه سال پیش از نهضت امام خمینی رحمه الله علیه یعنی آنگاه که طلبه ای 27ساله بودند باز می گردد.
با آغاز نهضت و مخالفت امام با تصویب لایجه انجمن های ایالتی ولایتی در سال 1341 ش، شور و هیجان فراوانی در مسیر مبارزه ایجاد شد که آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه در شمار یکی از شورآفرینان این حرکت به شمار می آید.
برپایی جلسات سخنرانی با طعم مسائل اعتقادی و رنگ و بوی سیاسی در شهرهای مختلف ایران، معظم له را به عنوان یکی از شخصیت های تأثیرگذار در حرکت فرهنگی انقلاب اسلامی معرفی نمود و به دلیل همین اقدمات، دستگیری ها و مزاحمت های نیروهای امنیتی و در نهایت تبعید ایشان در ماه های پایانی عمر رژیم شاهنشاهی، زینت بخش پرونده ی مبارزاتی معظم له گردید.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه پس از بازگشت از تبعید به فعالیت های سیاسی خود شدت بخشید و در این مسیر با انتشار خاطرانی از هفت ماه تبعید خود و نیز نگارش مقالات و اعلامیه های مختلف، با روشنگری از توطئه های رژیم پهلوی در ایجاد تفرقه میان ملت مسلمان، نقش بی بدیلی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایفا نمود.[1]
تلگرام به رئیس جمهور فرانسه
آیتالله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه پس از بازگشت از تبعید، فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی علیه رژیم پهلوی را تشدید نمود. ایشان پس از عزیمت امام خمینی رحمه الله علیه در 14 مهرماه 1357 از عراق به فرانسه، به همراه گروهی از مدرسین حوزه علمیه قم در تلگرامی به والری ژیسکاردستن، رئیس جمهور فرانسه، از او خواستند در مهماننوازی و احترام به امام خمینی رحمه الله علیه بذل توجه کند.[2]
شروع انتشار مقالات
آیتالله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با نگارش و انتشار خاطراتی از هفت ماه تبعید خود در روزنامه کیهان (4 و 6 آبان 1357)، به افشای اقدامات رژیم پهلوی پرداخت.
هم چنین معظم له به همراه گروهی از علما، روحانیان تهران در 8 آبان 1357 اعلامیهای درباره ترفندهای رژیم برای ایجاد تفرقه در میان ملت مسلمان نوشت.[3]
تلگرام به امام خمینی رحمه الله علیه
در 10 آبان 1357 آیتالله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه به همراه گروهى از علما و استادان و فضلاى حوزه علمیه قم که مجله مکتب اسلام، ارگان حوزه علمیه قم را هم اداره میکردند، تلگرامی به فرانسه مخابره کردند:
«بسمه تعالى. حضرت آیتاللهالعظمى خمینى مرجع و زعیم عالیقدر شیعیان جهان مدظلهالعالى. الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبیل الله و اموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله. ترک اجبارى جوار مولا امیرمومنان على علیه السلام و مهاجرت به دیار غرب موجب ناراحتى شدید عموم مردم مسلمان ایران و همه گروههاى علاقمند به آزادى و عدالت در سراسر جهان است. شک نیست حضرتعالى در هر کجا که باشید دفاع از حقوق این ملت ستمدیده در سر لوحه برنامههایتان قرار دارد. دوام عمر و پیروزى حضرتعالى را در راه احقاق حق و دفاع از حریم مقدس اسلام از خداى بزرگ خواستاریم.»[4]
دولت نظامی با جهاد روبرو خواهد شد
با توجه به حوادث ماه های مرداد تا آبان 1357 نظیر«20مرداد1357؛ تظاهرات خونین مردم اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر»،« 28مرداد1357، به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان و شهادت377نفر»، «5شهریور1357؛ سقوط دولت جمشید آموزگار و روی کارآمدن دولت جعفر شریف امامی»، «13شهریور1357؛ بزرگترین تظاهرات مردم تهران بعد از نماز عید فطر»، «16 شهریور1357؛اعلام حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر»، «17شهریور 1357؛جمعه خونین و کشتاروسیع مردم در میدان ژاله(شهدا)»، «18شهریور1357؛پیام امام خمینی رحمه الله علیه به ملت ایران درباره کشتار وحشیانه17شهریوردر میدان ژاله تهران»، «13مهر1357؛عزیمت امام خمینی رحمه الله علیه از عراق به فرانسه»، «19مهر1357؛سخنرانی امام خمینی رحمه الله علیه در جمع ایرانیان مقیم فرانسه درباره جنایات رژیم شاه و اهداف انقلاب»، «24مهر1357؛به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان به دست عوامل رژیم شاه»، «13آبان1357؛کشتار دانش آموزان و دانشجویان مقابل دانشگاه تهران و در پی آن پیام تلویزیونی شاه که در آن اعلام کرد صدای انقلاب مردم را شنیده است و آتش سوزی مشکوک در 14آبان1357که به دنبال آن، روز بعد، دولت نظامی علامرضا ازهاری،جانشین دولت شریف امامی شد، خبرنگار روزنامه اطلاعات در 14آبان 1357 در آستانه روی کارآمدن این دولت نظامی، در یک گفت و گوی اختصاصی نظریات آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه را در مسائل مختلف اجتماعی از قبیل علل و انگیزه های پیدایش انقلاب و همچنین حکومت اسلامی و نقش روحانیون، جویا شد.
معظم له در آن مصاحبه، تشكيل حكومت اسلامي در ایران را امكانپذير دانست و تاکید کرد حكومت اسلامي بر اساس عدالت، آزادي، مبارزه با فساد طبقاتي و مبارزه با فساد در تمام دستگاههاست.
معظم له افزود: اگر دولت نظامي سر كار آيد و مردم چارهاي جز دفاع از خود نداشته باشند، جهاد اعلام میشود.[5]
دیگر فرازهای مهم بیانات معظم له در گفت و گو با خبرنگار روزنامه اطلاعات به شرح ذیل است:
بی توجهی به مذهب، محدود کردن آزادی، سانسور مطبوعات و حتی سانسور نامه و تلفن ها و نیز سوء استفاده های زیاد از اموال عموماً و نیز محرومیت ها و فاصله های طبقاتی از نظر اقتصادی نیز باعث برانگیختن نارضایی ها شده است.
هر ناراضی می تواند اعتراض کند. قیام عمومی می تواند همه قشرها را در بر گیرد. تاکنون هم بر اثر مداخله مأمورین برخورد پیش آمده و الا هیچ مشکلی پیش نمی آید.
هر راه حلی که در نظر گرفته می شود باید با نظر مراجع بزرگ تقلید مخصوصاً حضرت آیت الله العظمی خمینی رحمه الله علیه باشد.[6]
حکومت اسلامی چگونه حکومتی است؟
با شدت گرفتن مخالفت ها با حکومت پهلوی، شاه مجبور شد برای سرکوب مردم در 15آبان 1357دولت نظامی غلامرضا ازهاری را روی کار بیاورد، همزمان با روی کار آمدن دولت ازهاری، نظامیان برای سانسور بیشتر در نشریات مستقر شدند که این کار منجر به اعتصاب61روزه نشریات از 15آبان تا 16دی1357شد.
با توجه به گسترش نهضت اسلامی و فراگیر شدن آن در سراسر کشور، دولت نظامی ازهاری نتوانست به مقابله جدی انقلابیون برود، تاجایی که این دولت مجبور شد تظاهرات در روزهای تاسوعا و عاشورا (19و20آذر1357) را آزاد اعلام کند.
امام خمینی رحمه الله علیه که در اثر فشار دولت عراق مجبور به ترک این کشور شده بود نیز در مهرماه به فرانسه رفته بود و با توجه به وجود رسانه های فراوان، از آنجا انقلاب را با سرعت بیشتری هدایت می کرد.
امام خمینی رحمه الله علیه راه پیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا را«رفراندومی علیه حکومت پهلوی»نامیدند. پس از این راه پیمایی شکوهمند، ناکارآمدی دولت نظامی ازهاری بیشتر نمایان شد.
سرانجام در اوایل دی1357، ازهاری به بهانه بیماری از نخست وزیری کناره گرفت و از کشور خارج شد.
در همین ایام، شاه با چند نفر از شخصیت های ملی مذاکره کرد و در نهایت شاپور بختیار را برای نخست وزیری برگزید.
امام خمینی رحمه الله علیه دولت بختیار را مثل دیگر دولت هایی که شاه معرفی کرده بود، محکوم کردند و در اعلامیه ای از اهالی مطبوعات خواستند که به اعتصاب خود پایان دهند و مطبوعات در 16دی 1357مجددا منتشر شدند.
مطبوعات در دوره جدید فعالیت خود به انعکاس وسیع پیام ها و سخنان امام خمینی رحمه الله علیه و هم چنین گزارش وقایع انقلاب در سراسر کشور پرداختند.
امام خمینی رحمه الله علیه که خود را برای بازگشت به ایران آماده می کردند، در پیامی در 22دی 1357تشکیل«شورای انقلاب اسلامی»را اعلام کردند.
یک روز پس از این پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای در روزنامه کیهان تحت عنوان«حکومت اسلامی چگونه حکومتی است؟» تأکید کرد: «مفهوم حکومت اسلامی ؛ قطع پیوند با جهانیان، بستنِ درِ چاه های نفت بر روی مردم دنیا،مبارزه با صنعتی شدن کشور، بازگشت به زندگی سنتی قرون وسطا،گذراندن اقلیت ها از دم شمشیر، محرومیت زنان از حقوق اجتماعی، حذف دمکراسی از برنامه حکومت، و روی آوردن به خشونت و استبداد،آنچنان که دکتر اوئن و همفکرانش در شرق و غرب پنداشته اند، نیست. بلکه حکومت اسلامی تلاشی است سازنده و انقلابی است پویا در جهت عکس آن.»[7]
دیگر فرازهای مهم بیانات معظم له درآن مقاله به شرح ذیل است:
1. در مورد حقوق زنان برخی با قاطعیت می گویند: اگر روزی حکومت اسلامی تشکیل شود، زنان که نیمی از جامعه ما را تشکیل می دهند، از جامعه طرد خواهند شد، درهای مدارس و دانشگاه ها به روی آنان بسته می شود، از حقوق اجتماعی محروم می شوند و قوانینی که در جهت حمایت منافع آنهاست لغو می گردد!.
بعضی چنین فکر می کنند که در فضای یک حکومت اسلامی ، خشونت بر همه چیز سایه می افکند و جای انعطاف و نرمش را در همه جا خواهد گرفت.
بی شک قسمت زیادی از این شبهات، زائیدۀ تبلیغات حساب شده و غرض آلود، دشمنان اسلام در خارج و داخل است که آتش بیاران این معرکه اند.[8]
نامه سرگشاده به بختیار؛ دولت شما فقط یک عیب دارد!
شاه پس از رأی اعتماد مجلسین سنا و شورای ملی به کابینه شاپور بختیار، در 26دی 1357 از کشورخارج شد و به بهانه استراحت و مداوا به مصر رفت، پس از خروج شاه از ایران، کشور غرق در شادی شد. مردم ایران در این روز پس از ماه ها سرکوب و عزاداری برای شهدا، طعم شادی فرار دیکتاتور را چشیدند.
در پی خروج شاه، امام خمینی رحمه الله علیه اعلام کردند به زودی به ایران خواهند آمد.
سه روز پس از خروج شاه، با پیام امام خمینی رحمه الله علیه مردم سراسر ایران در تظاهرات میلیونی اربعین(29دی 1357)شرکت کردند. بیش از پانزده میلیون نفر در سراسر کشور با حضور در این تظاهرات و انتشار قطع نامه هایی خواستار سقوط حکومت پهلوی، بازگشت امام خمینی رحمه الله علیه به کشور و تشکیل«حکومت اسلامی» در ایران شدند.
با این حال شاپور بختیار، که حتی از حزبش نیز اخراج شده بود، با تأکید بر اینکه«نخست وزیر قانونی»است، ادعا کرد90درصد روحانیون نیز طرفدار اویند؛ ادعایی که بلافاصله با انتشار اعلامیه هایی از سوی روحانیون طراز اول ایران به شدت رد شد.
امام خمینی رحمه الله علیه در 3بهمن1357 به خبرنگار تلویزیون فرانسه گفتند:«برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است. ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست می گیریم و حکومت را مستقر می کنیم.»
در همین حال، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به بختیار با عنوان«دولت شما فقط یک عیب دارد!» در روزنامه اطلاعات(3بهمن1357) نوشت: «درست است که شما مرغ طوفانید اما این باد طوفان نیست،«صاعقه» آش زاست...خودتان هم کم و بیش احساس کرده اید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است یک عیب شما! و نیز همین است دلیل غیر قانونی بودم حکومت شما!»[9]
دیگر فرازهای مهم بیانات معظم له درآن نگاشته به شرح ذیل است:
1. آیت الله العظمی خمینی رحمه الله علیه صریحاً دولت شما را غیر قانونی شمرده اند؛ جبهۀ ملی و سیاستمداران وابسته به آن که قبل از نخست وزیری به جنابعالی «رأی کبود » داده اند؛ مردم که با شعار در کوچه و خیابان و پشت بام ها قول «عدم همکاری» به شما داده اند.
2. اگر آنچه در روزنامه های می نویسند راست باشد که دولت آمریکا پشتیبان و مدافع شماست، این نه تنها شما را از گرداب عظیم رهایی نمی بخشد، بلکه بزرگ ترین عامل شکست شما همین است.
3. قسمت قابل ملاحظه برنامه جنابعالی جنبه«عدمی» داشت حال آنکه «کار عدمی» سهل و آسان است و از همه کس ساخته است مانند: عدم سانسور مطبوعات؛ عدم دخالت دولت در امر دانشگاه ها، عدم دخالت در امر صنعت مگر صنایع مادر، عدم تمرکز در کلیه امور کشوری...چه بهتر که بقیه برنامه خود را نیز در همان شکل عدمی یعنی« عدم دخالت در همه چیز» عرضه کنید و راه را برای پیشروی ملت به سوی هدفشان باز گذارید.
ده اصل برای پیروزی انقلاب
در دی و بهمن 1357هنگامی که مردم ایران شاهد خروج گسترده خارجیان،خصوصاً اتباع کشورهای غربی از ایران به وسیله هواپیما بودند ، شاپور بختیار که ورود امام خمینی رحمه الله علیه به کشور را پایان حکومت خود می دانست اعلام کرد فرودگاه های کشور به علت مشکل فنی تعطیل است!
بختیار سعی داشت با به تأخیر انداختن ورود امام خمینی رحمه الله علیه به کشور، اجتماعاتی به طرفداری خود برپاکند و از سوی دیگر با وعده هایی از قبیل انحلال ساواک و مجازات مقامات سابق و...در صف انقلابیون شکاف ایجاد کند.
در آن برهه از زمان، در برخی از اجتماعات مردمی نیز درگیری هایی بین عناصر چپی و نیروهای مذهبی رخ داده بود، علاوه بر این ، برخی از نشریات نیز با انتشار مقالات و خبرهایی می کوشیدند در میان مبارزان تفرقه به وجود بیاورند.
در این اوضاع و احوال، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای با عنوان «10 اصل برای پیروزی انقلاب؛ سهم همه گروه ها در انقلاب ایران باید محترم شمرده شود» در روزنامه کیهان(4بهمن1357)سعی کردبا این اقدامات دولت بختیار مقابله کند.
معظم له در این مقاله ضمن بر شمردن ده اصل برای پیروزی انقلاب تأکید کرد: «این انقلاب به همان نسبت که به هدف نهایی نزدیک تر می گردد، پیچیده تر، حساس تر و شکننده تر خواهد بود و کمترین اشتباه و غفلت در موضع گیری صحیح انقلابی، ممکن است ضربه های دردناکی بر ما وارد سازد و چون این بار با تمام سرمایه وجود خود پا به میدان نهاده ایم، اگر خدای ناکرده نتیجه عقیم بماند، چنان ضربه ای بر ما وارد می شود که به آسانی کمر راست نخواهیم کرد و همه چیز را از دست خواهیم داد.»[10]
دیگر فرازهای مهم از بیانات معظم له درتبیین اصول ده گانه انقلاب به شرح ذیل است:
1. دشمن چشم به تفرقه میان صفوف رزمندگان ما دوخته..باید این آخرین سنگر دشمن را با هوشیاری کامل درهم بشکنیم.
2. باید پیش از آنکه دیگران از ما انتقاد می کنند خودمان به انتقاد از خویش بپردازیم، باید با شهامت و صراحت اشکالات را بگوئیم و با شجاعت به رفع آنها بپردازیم.
3. باید از هدر دادن نیروها به شدت بپرهیزیم، باید بدانیم در یک مورد صدهزار قربانی کم است و در یک مورد یک نفر هم زیاد.
4. همه چیز باید در زیر چتر رهبری قرار گیرد، ممکن است افراد کم تجربه یا ناآگاهی باشند که با داشتن حسن نیست، دست به اقداماتی بزنند که چهرۀ نهضت مقدس ما را در داخل و خارج دگرگون سازند.
5. سهم همه گروه ها در این انقلاب مقدس محترم شمرده شود...
درست است که این مبارزه به رهبری روحانیت و مراجع محترم تقلید بالاخص حضرت آیت الله العظمی خمینی رحمه الله علیه انجام گرفته، اما نباید فراموش کرد که سیاستمداران ملی، دانشگاهیان و قضات اگاه، کارمندان محترم ادارات، نویسندگان با استقامت، کارگران فداکار، بازاریان و اصناف غیور و سایر قشرهای مجاهد ملت ما هر یک در این مبارزه اسلامی و ملی سهم غیر قابل انکاری دارند.
6. باید یک ستاد خبری و یک گروه تحقیف آزموده تشکیل گردد که اخبار صحیح را تایید و از پخش شایعات جلوگیری کند.
7. در این مبارزه که گذشته از جنبه های ملی، چهره اسلامی روشنی دارد باید توجه داشت که برای پیشرفت کار حتما از «وسایل مشروع» استفاده شود و در تمام تاکتیک های مبارزه دستورهای اسلامی مد نظر باشد؛ نباید اجازه دهیم افرادی به نام مبارزه، دست به تسویه حساب های خصوصی زنند و یا خودسرانه کسانی را مجازات کنند که این کار تنها در صلاحیت یک دادگاه اسلامی و ملی است.
8. سعی کنیم بازوی پرقدرت «احساسات» در اختیار«آگاهی و بینیش عمیق انقلابی» قرار گیرد تا هیچ کس نتواند مسیر مبارزه را منحرف سازد.
9. باید با یأس و نا امیدی به شدت مبارزه کنیم...بر مبنای وعدۀ بزرگ الهی، باید خود را برای یک مبارزه سخت و دراز مدت اما با نتایج درخشان آماده کنیم.
10. آمادگی برای آینده یکی از مهم ترین وظایف ماست. پس از ویران ساختن قدرت های مستکبر، باید بازسازی و نوسازی جامعه را رقم زنیم و این کار ساده ای نیست بلکه عقل و هوش و درایت و شجاعت فراوان می خواهد.لذا از هم اکنون باید به پرورش و تربیت استعدادها در فردای نوسازی در تمام زمینه های فکری و فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی و سیاسی نیازمندیم. [11]
بیایید از یک فاجعه خونین جلوگیری کنیم!
دولت شاپور بختیار در اوایل بهمن 1357 از نظر حمایت مردمی حرفی برای گفتن نداشت.اتکای این دولت به نظامیان و حامیان غربی و در رأس آنان آمریکا بود که با گسیل ژنرال رابرت هایزر به ایران در صدد نجات حکومت پهلوی بودند.
بختیار برای پیداکردن پایگاه اجتماعی با همراهی گسترده نظامیان و خانواده هایشان در 5بهمن، اجتماعی در تهران برپا کرد. آنان اعلام کردند این تظاهرات در حمایت از «قانون اساسی» است. از سوی دیگر، نظامیان در برخی نقاط دست به مانور و رژه زدند.
در چنین اوضاعی، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای با عنوان« بیایید از یک فاجعه خونین جلوگیری کنیم!» در روزنامه اطلاعات(5بهمن 1357) سعی کرد ارتش را به سوی مردم جلب کند.
معظم له در بخشی از این مقاله تصریح کرد:«من فکر می کنم اگر همه گروه هایی که در داخل و خارج با مسائل ایران درگیر هستند، در رویارویی با حوادثی که با سرعت بر ما می گذرد، واقعیات را هر چند بر خلاف تمایلاتشان باشد بپذیرند و عقل و درایت را به یاری طلبند، یافتن راه سلامت در این مثلث مرگ و زندگی(پیروزی انقلاب؟ادامه هرج و مرج؟یا جاری شدن سیل خون؟)مشکل نخواهد بود و هرگز فاجعه ای رخ نخواهد داد؛ فاجعه ای که هیچ کس از آن سودی نمی برد.»[12]
أهم فرازهای دیگر از این نگاشته عبارتنداز:
1. انقلاب ملت ایران همچون میوه رسیده ای است که از شاخه جدا شده و دیگر به شاخه باز نمی گردد. و یا همچون نوزادی است که بازگشتش به رحم مادر محال است...بنابراین کودتا چه پیروز شود چه شکست بخورد، شکست خورده است.
2. آمریکا بداند دیگر ما نمی توانیم خریدار بی قید و شرط سلاح های آنها به قیمت ویرانی کشورمان باشیم.دیگر ایران ژاندار خلیج فارس نخواهد بود؛ قدرت های غربی باید دوران منافع سرسام آور خود را به هر حال پایان یافته تلقی کنند.
3. جناح نیروی مذهبی نیز باید به این حقیقت توجه کند که گروه های دیگری نیز وجود دارند که در اصل انقلاب همگام اند...با توجه به این شرایط تنها راهی که می تواند جلوی فاجعه را بگیرد آن است که از طریق نظر خواهی عمومی و مراجعه به رفراندوم بن بست بشکند و همه به نتایج آن احترام بگذارند.[13]
سخنی با امرای ارتش؛ اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید
بختیار پس از آنکه موفق شد موقتاً مانع ورود امام خمینی رحمه الله علیه به کشور شود و با کمک نظامیان و خانواده هایشان چندین تظاهرات در تهران و برخی از شهرها در طرفداری از قانون اساسی راه بیندازد، تصور کرد می تواند با ترساندن مردم و کشتاری دیگر، مخالفان را عقب براند. از این رو در 8 بهمن 1357 در میدان24اسفند(میدان انقلاب)، نظامیان از بالای ساختمان ستاد ژاندرامری به سوی مردم آتش گشودند و دست به کشتار جدیدی زدند. در یورش نظامیان دهها نفر شهید و صدها نفر زحمی شدند.
در برخی از شهرها نیز چماقداران با حمایت نظامیان به مردم حمله ور شدند. بختیار از سوی دیگر سعی کرد با امام خیمنی مذاکره کند، اما امام با رد پیشنهاد بختیار اعلام کرد دیدارش با بختیار منوط به استعفای او از نخست وزیری است.
مردم و روحانیون نیز بر عزم خود برای ساقط کردن حکومت پهلوی افزودند.
روحانیون، از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه در اعتراض به بسته شدن فرودگاه ها از صبح 8بهمن1357 در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند؛ تحصنی که با استقبال گروه های مختلف روبرو شد.
در روز های اوج گیری انقلاب، حامی اصلی دولت بختیار نظامیان بودند؛ لذا آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای با عنوان«سخنی با امرای ارتش؛ اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید»در روزنامه اطلاعات(10بهمن1357)به نظامیان تأکید کرد:«فردا که دادگاه ملت تشکیل گردد، تو را هم چون سایر مأموران ناپذیرفته عذری که هم اکنون در کنج زندان در انتظار محاکمه های پر سر و صدا به سر می برند، به پای میز محاکمه و دادگاه عدالت خواهند کشید. هر قدر زورمند باشی از «هویداها» و «نصیری ها» که روزی مردم از سایۀ آنها وحشت داشتند زورمند تر نیستی.سری به زندانها بزن و حال و روزگار آنها را ببین و عبرت بگیر! آخرین سخن برادرانه ام این است که اگر با تمام این اوصاف با ما نیستی در صف مخالفان ما نیز مباش! و این کمترین چیزی است که از تو انتظار داریم»[14]
معظم له در فرازی دیگر افزود: برادر ارتشی! چه برادران خود را بکشی و چه نکشی، یقین بدان آتش این انقلاب فرو نخواهد نشست.حتی قدرت های بزرگ جهان نیز دریافته اند که باید با انقلابی که سراسر قشرها را در تمام شهرها و روستاها فراگرفته به نحوی کنار بیایند.بالاتر بگویم مطمئن باش خونهایی را که می ریزی همچون بنزین است که بر این آتش و انقلاب ریخته می شود و آن را فروزان تر خواهد ساخت.
برادر ارتشی! اگر به تو گفته اند در حکومت اسلامی ارتشی وجود ندارد و یا از مقام و ارج و قدرت و امکانات و افتخارات تو ذره ای کاسته می شود، بدان دروغ است و اشتباه...این را نیز بدان نه در پیشگاه خدا و نه در دادگاه عدل ملت، اینکه بگویی«مأمور بودم و معذور»پذیرفته نخواهد شد.[15]
اصول اساسی حکومت اسلامی
سرانجام شاپور بختیار در اثر فشار مردم و تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران و سایر نقاط مجبور شد فرودگاه ها را بازگشایی کند.
با قطعی شدن ورود امام خمینی رحمه الله علیه به کشور، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای با عنوان«اصول اساسی حکومت اسلامی» در روزنامه کیهان(11بهمن 1357) این اصول را بر شمرد:
1.حق مشارکت مردم
2.استفاده از صاحب نظران هر رشته
3.نظارت فقیه
معظم له در فراز پایانی مقاله خطاب به بختیار نوشت:« این را نیز باید بگویم شما کراراً می گوئید من بسیاری از خواسته های مردم را انجام داده ام. می پرسیم: با استفاده از کدام اختیارات؟می گوئید: نخست وزیرم!ولی آیا این ادعا با گفته شما که می گوئید25سال است دیکتاتوری بر همه چیز این کشور سایه انداخته، طبعاً مجلس قانون گذاری رستاخیزی اش تلاش مظهر کامل این دیکتاتوری است، تناقض آشکاری ندارد؟!»[16]
هم چنین معظم له اصول اساسی حکومت را اینچنین بر شمرد:
1. حکومت اسلامی یک نظام دیکتاتوری و استبدادی نیست و هر گونه استبداد را نفی می کند و از نظر بافت حکومت با «جمهوری» شباهت نزدیک دارد.
2. در این نظام، تمام آزادی های دمکراتیک پیش بینی شده؛ آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و هر گونه آزادی دیگر، تنها شرط این است که به زیان جامعه و مخالف قوانین اسلامی نباشد، حتی پیروان سایر مکتب ها و مذهب ها به هیچ وجه تحت فشار برای تغییر عقیده قرار نخواهد گرفت.
3. در نظام این حکومت، هرگونه سوء استفاده، فساد، رشوه خواری، دزدی از بیت المال، احتکار محکوم است و شدید ترین مجازات ها برای این گروه ها در نظر گرفته شده...اصولاً با تبدیل تعلیم و تربیت یک بُعدی غرب به تعلیم و تربیت چند بعدی اسلامی، ریشه بسیاری از این سوء استفاده ها برچیده می شود.
4. در زمینه آزادی زنان و حقوق آنها...اسلام هیچ گونه محدودیتی برای تحصیل یا انتخاب شغل برای آنها قائل نیست.
5. در زمینه سیاست خارجی، حکومت اسلامی در عین حفظ ارتباط با تمام دولت های جهان؛ اجازه نمی دهد کشورهای اسلامی دیگر در سیطرۀ قدرت های دیگر قرار گیرد...البته با دولت های غاصب هم چون اسراییل رابطه نخواهیم داشت و از جنبش های آزادی بخش حمایت خواهیم کرد.[17]
زن کالای تزیینی و مصرفی نیست
سرانجام امام خمینی رحمه الله علیه پس از چهارده سال و سه ماه تبعید و دوری از وطن(از 13آبان 1343 تا 12 بهمن 1357) در میان استقبال میلیون ها ایرانی در 12 بهمن 1357 با پرواز ایرفرانس از پاریس وارد تهران شد.
با نزدیک شدن به زمان سقوط حکومت پهلوی و روی کارآمدن دولت اسلامی در ایران پرسش های مختلفی در جامعه مطرح بود. لذا خبرنگار روزنامه کیهان در 15 بهمن 1357 درباره نقش زن در حکومت اسلامی و مسائل مربوط به اشتغال زنان در مشاغل مختلف اجتماعی در سیستم حکومت اسلامی با آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه گفت و گو کرد.
معظم له در این مصاحبه تأکید کرد از نظر اسلام؛ شرکت زنان در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده اجتماعی ممنوع نیست. ایشان درباره حجاب گفت: « حجاب اسلامی منحصر به چادر نیست. چادر حالت یک لباس ملی، برای زنان ما به خود گرفته است. هیچ یک از مراجع دینی، در هیچ یک از رساله ها اصراری روی چادر نکرده اند ولی با این حال پوشیدن چادر آن گونه که بعضی گمان می برند نه عیب است و نه مانع کار(بلکه حجاب برتر است).[18]
دیگر فرازهای مهم معظم له به شرح ذیل است:
1. زنان نباید به صورت یک وسیله هوس انگیز برای تبلیغ کالاها درآیند...شخصیت و شرافت زن اجازه چنین کارهایی را نمی دهد.
2. پرداختن زن به مسائل اجتماعی نباید به قیمت فراموش کردن وظیفه مادری و تربیت صحیح فرزندان تمام شود.
3. آیا اگر یک بانوی کُرد، لباس کردی و یا بانوی بلوچ لباس محلی خود را بپوشد و از پوشیدن لباس های اروپایی خودداری کند باید بر او خرده گرفت؟...به حال بار دیگر تأکید می کنم در حجاب اسلامی تأکید و اصراری بر مسأله چادر نیست.[19]
بختیار و مسأله جهاد و جمهوری اسلامی
در شب 15 بهمن 1357، شاپور بختیار در گفتگویی با رادیو تهران گفت:« جمهوری اسلامی برای من به تمام معنا مجهول است.» بختیار در باره احتمال اعلام جهاد علیه دولتش گفت من به عنوان یک مسلمان تا به حال نشنیده بودم که جهاد مربوط به یک مسلمان با مسلمانان دیگری باشد. بختیار افزود برادر کشی و تهدید به برادر کشی کاری نیست که از یک ایرانی؛ مخصوصاٌ از یک شخص عالیقدر و یک روحانیتی مثل آیت الله خمینی (رحمه الله علیه) قابل قبول باشد.
عصر روز 16بهمن 1357 آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه در یادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان «بختیار و مسأله جهاد و جمهوری اسلامی» به سخنان بختیار واکنش نشان داد .
معظم نوشت؛ بختیار جهاد را تنها در برابر دشمن غیر مسلمان دانسته در حالیکه دوران حکومت حضرت علی علیه السلام در مبارزه با سه گروه به ظاهر مسلمان ناکثین، ثاسطین و مارقین خلاصه می شود.
حال اگر در عصر حاصر نیز گروهی پیدا شوند که از نظر زندگی اجتماعی با یکی از سه الگو(یا با هر سه الگو) تطبیق کنند، چرا با آنها نمی توان جهاد کرد؟ اما از جنگ امام حسین علیه السلام با یزید چیزی نمی گوئیم.[20]
استبداد؛ اتهام بزرگ روز!
پس از آنکه امام خمینی رحمه الله علیه مهدی بازرگان را در 15 بهمن 1357 به نخست وزیری موقت برگزید، مردم در سراسر کشور با راهپیمایی های گسترده ای، حمایت خود را از نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان اعلام کردند، اما شاپور بختیار هم چنان بر قانونی بودن خود اصرار داشت.
در این روزها که حکومت مستبد پهلوی در آستانه سقوط قرار داشت اتهام استبداد به نیروهای انقلابی زده می شد.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه با انتشار مقاله ای با عنوان« استبداد اتهام بزرگ روز!چرا دشمن ما را متهم به استبداد می کند و چه کنیم تا به استبداد متهم نشویم؟» در روز نامه اطلاعات(18بهمن 1357) تأکید کرد:« این بسیار طبیعی است که یک اکثریت نیرومند و قاطع را در معرض چنین اتهامی قرار دهند، زیرا این بهترین وصله ای است که دشمن می تواند بچسباند و روی آن تکیه کند. و نیز طبیعی است که گاهی قاطعیت که برای پیشبرد هر مبارزه انقلابی شرط است؛ با استبداد اشتباه شود، زیرا مرز این دو کاملاً به هم نزدیک می باشد».[21]
دیگر فرازهای مهم بیانات معظم له به شرح ذیل است:
1. باید با استفاده از تمام امکانات موجود، مکرر در مکرر اعلام کرد که آینده حکومت در مملکت ما تنها از طریق مراجعه به آرای عمومی ملت تعیین خواهد شد و هر احتمالی غیر از این نادرست است و تنها رای ملت است که قاطعیت دارد.
2. چقدر جالب توجه بود هنگامی که چند لحظه پیش از ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی رحمه الله علیه در سالن فرودگاه در حالی که صفوف استقبال کنندگان هر کدام در جای خود ایستاده بودند و این سخن را از بلند گو شنیدم:« باید سنت های طاغوتی را در همه جا حتی در مراسم استقبال بشکنیم و سنت های اسلامی را جایگزین آن کنیم، لذا مردم نباید به هنگام ورود معظم له دست به سینه بگذارند یا تعظیم کنند. کاملا ساده و طبیعی بایستند».[22]
استقبال از امام خمینی رحمه الله علیه و پیروزی انقلاب اسلامی
سرانجام در 12 بهمن1357 امام خمینی رحمه الله علیه به کشور بازگشتند. آیتالله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه نیز صبح 12 بهمن به فرودگاه مهرآباد رفت و در مراسم استقبال از امام خمینی رحمه الله علیه شرکت کرد. سه روز بعد ، در 15 بهمن ، امام خمینی رحمه الله علیه در حکمی مهندس مهدی بازرگان را به نخستوزیری موقت برگزید و مردم نیز با تظاهرات گسترده در سراسر کشور از این انتخاب امام خمینی رحمه الله علیه حمایت کردند.
در نتیجه پس از چند روز مقاوت ارتش و کشتار مردم در شهرهای مختلف در 22 بهمن1357 ارتش اعلام بیطرفی کرد و حکومت پهلوی سقوط کرد.
و اینگونه انقلاب اسلامی مردم ایران که نقطه آغاز آن قیام خونین 15خرداد 1342 بود با رهبری الهی و هوشمندانه امام خمینی رحمه الله علیه و دیگر علمای انقلابی به ویژه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه و نیز همراهی آگاهانه و گسترده مردم ایران به پیروزی رسید و زمستان 1357 به بهار بیداری اندیشه های الهی پیوند خورد.[23]
منبع: «از تبعید تا پیروزی»، میرزا باقر علیاننژاد
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[1] از تبعید تا پیروزی؛ ص86.
[2] همان.
[3] همان؛ ص87.
[4] همان.
[5] همان؛ ص138.
[6] همان؛ ص142.
[7] همان؛ص144.
[8] همان؛ص147.
[9] همان؛ص154.
[10] همان؛ص160.
[11] همان؛ص165
[12] همان؛ص167.
[13] همان؛ص170
[14] همان؛ص173.
[15] همان؛ص176
[16] همان؛ ص179.
[17] همان؛ص184
[18] همان؛ص187
[19] همان؛ص190
[20] همان؛ص196
[21] همان؛ص197
[22] همان؛ص201
[23] همان؛ص203