بی شک سیطرۀ فکری بر جوامع بشری، خطرناكترين نوع استعمار به شمار می رود که قدرت های غربی در عصر کنونی آن را دنبال می کنند، در این میان دولت های لیبرالی در راستای فراهم آوردن زمينه استعمار فكرى و سياسى، ترجيح [1]مى دهند بيش از هر چيز روى شاخه اقتصادى آن تكيه كنند.[2]
مهم آنست كه ما چشم و گوش خود را باز كنيم فريب آب و رنگ مكتب ها، تيترها و شعارهای اقتصادی غرب را نخوريم، و خود را به دام تئوری های غربی نيفكنيم.[3]
لذا بهترين خط اقتصادى براى ما و همه ملل آزاده جهان كه مى خواهند مستقل و آزاد زندگى كنند، و زير سلطه هيچ ابرقدرتى نباشند، همان خط معروف نه شرقى و نه غربى است خطى كه ما را به ترك هر گونه وابستگى دعوت مى كند، خطى كه ما را بسوى خودكفائى در تمام زمينه ها پيش مى برد، خلاصه خطى كه به ما اجازه مى دهد خودمان باشيم، و نه بيگانه از خود.[4]که همان اندیشه اقتصاد اسلامی است؛ اقتصادى كه تمام ويژگي هاى پیشرفت حقیقی یک جامعه در آن نمايان است و با بهره گیری از آموزه های اقتصادی ائمۀ معصومین علیهم السلام، از هر گونه گرايشى به اقتصاد لیبرالی خالى است.[5]
بر این اساس ضرورت بهرهگیری از اندیشه های اقتصادی ائمه معصومین علیهمالسلام بهویژه امام سجاد علیهالسلام باید بیشازپیش موردتوجه قرار گیرد که در صورت تحقق این مهم، مردم به خودآگاهی دست خواهند یافت و جامعه در شرایط سخت و بحرانی، زندگی قابلقبول خواهند داشت.[6]
غایتمندی در اقتصادی ؛ رمز موفقیت و تکامل در زندگی دنیوی و اخروی
جهت گيرى اقتصاد در دنياى امروز تنها به سوى رفاه مادى و لذائذ جسمانى است و سهم روح و روان انسان، به كلّى ناديده گرفته شده است.[7] لذا اقتصاد در جوامع غربی كاملا خشك و بى روح است،[8] چرا كه اصل حاكم بر آن منافع مادّى است[9] و معيار در اين طرز تفكّر درآمد بيشتر با تلاش كمتر است، از هر راهى كه مقدور باشد؛ يعنى هر چه سطح درآمد بالاتر و تلاش كمتر باشد مطلوب تر است.[10] لذا هر چيزى كه در تعارض و تضادّ با آن باشد، فداى منافع مادّى مى گردد. [11]
بر این اساس «اقتصاددانان غربی» نقطه اوج تكامل انسان را وصول به هر چه افزونتر فرآورده هاى صنعتى و اقتصاى مى دانند.[12] اتفاقاً يكى از علل مهمّ بى نتيجه ماندن و گرفتار بن بست شدن اين مكتب هاى اقتصادى نيز همين است.[13]
ولى بينش اقتصادى اسلام با این مسأله موافق نيست.[14]زیرا اقتصاد از شئون زندگى انسانهاست و ابعادش بايد ابعاد وجود انسان باشد، به راستی ما چگونه مى توانيم انسانى را كه وجودش هم بعد مادى دارد و هم بعد معنوى در يك مكتب اقتصادى محصور كنيم كه تنها ارزش هاى مادى در آن مطرح است، يقيناً اين قبا براى آن قامت نارسا است، و دير يا زود، اثرات منفى خود را آشكار مى سازد.[15]
لذا در بينش اقتصادى اسلام نخست هدف و خط سير اين كشتى مشخص شده و به تناسب آن طرح تازه اى براى زندگى اقتصادى رهبران و سرنشينان و مسافران كشتى و همچنين محتويات و محموله هاى آن تعيين شده است.[16]
این امر در اندیشۀ امام سجاد علیه السلام به وضوح قابل مشاهده است؛ آن حضرت در ضمن نیایش هاي خود در این باره میفرماید:«و خلق لهم النهار مبصرا لیبتغوا فیه من فضله، و لیتسببوا الی رزقه، و یسرحوا فی ارضه طلبا لما فیه نیل العاجل من دنیاهم، و درک الآجل فی اخریهم،بکل ذلک یصلح شانهم؛[17] و خداوند، روز را بینایی بخش قرار داد تا در آن به جستجوي فضل حق خیزند و به اسباب رزق و روزي او دست یابند و در زمین او در پی سود ناپایدار دنیا و ادراك نفع همیشگی آن جهان به راه افتند، و بر اثر همه این امور(كار و تلاش و رفتن به دنبال رزق و روزي) كار ایشان را به سامان می آورد»[18]
امام زین العابدین علیه السلام در فرازی دیگر فرمود: «کسی که دنیای خویش را به سبب آخرت و یاآخرت خود را به سبب دنیایش رها کند از ما نیست».[19]،[20]
روشن است در اين نگاه، امكانات مادى ، در خدمت فرد و جامعه، جهت پرورش استعدادها و رسيدن به كمال به كار گرفته شده و امور فرهنگى، سياسى و اجتماعى جامعه نيز در پرتو اقتصاد سالم و پويا، سامان مى يابد.[21]
تأمل در مطالب اين بخش، بيانگر آن است كه اسلام براى فعاليت هاى اقتصادى، جايگاه ويژه اى قائل است تا جايى كه مى توان با تكيه بر قدرت اقتصادى، ضمن تأمين آسايش فردى، به واقعيت جامعه اسلامى و دينى دست يافت، و ساختار آن را بر اساس تقوا و پرهيزكارى بنا نهاد؛ دنيا را آباد كرد و از گذر آن، سعادت اخروى را تضمين نمود.[22]
همان گونه که در قرآن کریم نیز هدايت سرمايه به سمت آخرت سوق داده شده است، لذا می خوانیم: «وَابتَغِ فِيما آتاكَ اللّهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ احْسِن كَمآ احْسَنَ اللّهُ الَيْكَ وَ لاتَبْغِ الْفَسادَ فِى الْارْضِ انَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ؛ [23]و در آنچه خدا به تو داده است، سراى آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنيا فراموش مكن؛ و همان گونه كه خدا به تو نيكى كرده، نيكى كن؛ و هرگز در زمين در جستجوى فساد مباش، كه خدا مفسدان را دوست ندارد.»[24]
حال بر اساس کلام نورانی امام سجاد علیه السلام و نیز آیۀ شریفه قرآن کریم، در صورتى سرمايه ارزشمند است كه در مسير آخرت هدايت شود ، به تعبير ديگر، هم نياز دنيا را برآورده سازد و هم توشه اى براى آخرت باشد. در نتيجه حاكم بر اقتصاد اسلامى، ارزش هاى اخلاقى و معنوی است؛ در حالى كه اقتصاد مادّى فاقد اين ارزش هاست و طرفداران اين مكتب همه چيز را فداى منافع خود مى پندارند.[25]
اقتصاد و رابطه آن با فلسفه اخلاق
اقتصاد غربی اصل را بر لذّت و كام گرفتن از لذائذ مادّى نهاده است واخلاق را در صفات و افعالى مى دانند كه راه را براى وصول به لذّت هموار سازد.[26]زیرا جوامع غربی اصل را بر منافع شخصى و فردى نهاده اند و حتَّى جامعه بشرى را تا آن اندازه محترم مى شمرند كه در مسير منافع شخصى آنها باشد[27]
امّا اسلام داروى اين درد جانكاه را همچون ساير آلام بشر ارائه كرده است و آن اين كه مسائل اقتصادى بايد با اصول اخلاقى آميخته شود، و اقتصاد منهاى اخلاق ممنوع گردد.[28]به همين جهت بسيارى از رفتارهای اقتصادی و كسب ها و معاملات، چون ضد اخلاق است، باعث گرفتارى مستضعفان است، خون بى گناهان را مى ريزد، فقرا را فقيرتر مى كند و ... از نظر اسلام ممنوع است.[29]
از این رو امام سجاد، على بن الحسين عليه السلام در فرازی از خدا می خواهد:« وَ ازْوِ عَنِّي مِنَ الْمَالِ مَا يُحْدِثُ لِي مَخِيلَةً أَوْ تَأَدِّياً إِلَى بَغْيٍ أَوْ مَا أَتَعَقَّبُ مِنْهُ طُغْيَاناً؛و مالی را که برایم خودپسندی پیش آورد یا به ستمگری برساند یا در پی آن دچار سرکشی شوم، از من دور ساز».[30]،[31]
کلام آن حضرت نشان می دهد اقتصاد مطلوب، نه چنان آزاد و رهاست كه هر فعاليت اقتصادى كه به «سود بيشتر» و «زحمت كمتر» بيانجامد را مجاز بشمرد و با نفی اخلاق به این مهم دست یابد، بلکه توانمندی اقتصادی بر اساس آیۀ «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ؛[32] و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن»در گرو اخلاق مداری و خدمت به جامعه است که نه تنها عيب نيست بلكه افتخارى به حساب مى آيد[33]
آری اگر نظام حاكم بر اقتصاد جامعه، نظام تقوا و درستى و پاكى و تعاون و همكارى و انفاق باشد بدون شك چنين جامعه اى نيرومند و سربلند خواهد شد، اما اگر به عكس نظام استثمار و تقلب و چپاول و تجاوز و فراموش كردن [34]ديگران باشد چنين جامعه اى از نظر اقتصادى نيز عقب مانده خواهد بود، و رشته زندگى مادى آنها نيز متلاشى مى گردد.[35]
از نفی اقتصاد مسرفانه تا اثبات اقتصاد میانه
يكى از اصول اقتصاد در دنياى امروز آن است كه مصرف كنندگان را از طرق مختلف به مصرف بيشتر و حتى روى آوردن به [36]اشياء و وسايلى كه يا ارزش مصرفى ندارد و يا بسيار كم ارزش است، تشويق نمايند.[37]
دنياى سرمايه دارى امروز نه تنها دست مصرف كنندگان را براى مصرف بيشتر باز مى گذارد، بلكه با تبليغات گسترده، مردم را به اسراف گرايى تشويق مى كند، تا درآمد بيشترى را نصيب خود نمايد.[38]
اقتصاد لیبرالی ،همزمان با توليد سرسام آور، بازارهاى مصرف خود را نيز رونق می بخشد.[39] لذا از يك سو با تبليغات گسترده چنان صحنه سازى مى كند كه توده هاى مردم باور كنند كه اين فرآورده ها همه جزء ضروريّات زندگى است، و حدّاقل نشانه تمدّن و شخصيّت است و دليل بر برا از زندگى و افتخار![40]
از سوى ديگر پول لازم براى خريد اين فرآورده ها را از طريق وام هاى نزولى در اختيار مصرف كنندگان مى گذارد، آنها هم شايد كلّى خوشحال مى شوند كه چنين امكاناتى در اختيارشان گذارده شده.[41]
امّا نتيجه آن پر كردن خانه ها از يك مشت فرآورده هاى ماشينى گران قيمت و غالباً غير ضرورى است و سپس يك عمر زندگى اسقاطى! به طورى كه سر ماه هر چه بدست مى آورد بايد قسط بپردازد![42]
حال آنکه «اقتصاد» از ريشه «قصد» به معناى ميانه روى است و اعتدال در هرچيزى را شامل مى شود.[43]در این بین ميانه روى در مصرف، از بايسته هاى مصرف و مورد تأكيد اسلام است. ميانه روى، خواه در مصرف خوراك و پوشاك و مانند آن و خواه در هزينه هاى جارى ديگر توصيه شده است. درباره ميانه روى و اعتدال در مصرف، در احاديث فراوانى تعبيرات زنده اى ديده مى شود كه نشان مى دهد پايه اقتصاد سالم، بر اعتدال در مصرف نهاده شده است.[44]
از نمودهاى ميانه روى در مصرف، اجتناب از اسراف و تبذير است. در اسلام از ريخت و پاش و زياده روى در مصرف شديداً نكوهش شده است[45] از جمله کلام نورانی امام سجاد علیه السلام که در فرازی فرمود: «انَّ قَسْوَةَ الْبَطْنَةِ وَ فَتْرَ الْمَيْلَةِ وَ سَكْرَ الشَّبَعِ، وَ عِزَّةَ الْمُلْكِ مِمَّا يُثَبِّطُ وَ يُبْطِى عَنِ الْعَمَلِ وَ يَنْسِى الذِّكْرَ وَ يُلْهِى عَنِ اقْتِرَابِ الاجَلِ حَتّى كَانَّ الْمُبْتَلى بِحُبِّ الدُّنيَا بِهِ خَبْلٌ مِن سُكْرِ الشَّرَابِ؛ سنگدلى حاصل از شكم پرستى و پرخورى، سستى ميل (به دنيا) و مستى سيرى و غرور حاكميّت، از امورى است كه انسان را از عمل باز مى دارد و ياد خدا را به فراموشى مى سپرد و او را از فكر نزديك شدن اجل، غافل مى كند تا آنجا كه گويى گرفتار حبّ دنيا، مست شراب است».[46]،[47]
در فرازی دیگر از آن حضرت می خوانیم:« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْجُبْنِی عَنِ السَّرَفِ وَ الِازْدِیادِ، وَ قَوِّمْنِی بِالْبَذْلِ وَ الِاقْتِصَادِ، وَ عَلِّمْنِی حُسْنَ التَّقْدِیرِ، وَ اقْبِضْنِی بِلُطْفِک عَنِ التَّبْذِیرِ؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از اسراف و زیادیخواهی بازدار، و به بخشش و انتخاب میانه روی سامان ده، و اندازه نگاهداشتن نیکو را به من بیاموز، و مرا به لطف خود از ولخرجی حفظ کن».[48]،[49]
بی شک کلام آن حضرت ناظر بر مبناى خدامالكی «المال مال اللَّه يضعه عند الرجل ودائع؛[50] مال، مال خداوند است و آن را به امانت نزد شخص متمكّن سپرده است » است لذا انسان در می یابد كه اگر بخواهد حقّ اين امانت را آن گونه كه شايسته است بجا آورد بايد به اندازه نياز و با رعايت اقتصاد و اعتدال مصرف كند و باقيمانده را براى رفع نيازمندى هاى جامعه و مستمندان هزينه نمايد.[51]
بسيارند كسانى كه بر اثر اسراف و تبذير اموال خود را از دست مى دهند و نيازمند به ديگران مى شوند و عزت و حيثيت خود را بر سر آن مى نهند. هر گاه انسان، اعتدال و اقتصاد را در زندگى از دست ندهد نيازمند به ديگران نخواهد شد بنابراين توصيه های امام سجاد علیه السلام هرگز به معناى دعوت به بخل نيست بلكه به معناى دعوت به ميانه روى و اعتدال و ترك اسراف و تبذير است.[52]
با توجه به محدوديت منابع جهان و افزايش تدريجى نسل بشر، با الهام از دستورات ياد شده و رعايت اقتصاد و ميانه روى در مصرف، مى توان همگان را از مواهب طبيعى عالم بهره مند كرد و نسل هاى آينده را نيز از فقر و نيازمندى نجات بخشيد.[53]
در واقع اسراف در مصرف، نوعى ناسپاسى است، همان گونه كه شيطان به الطاف خداوند ناسپاس بود، مسرفان و مبذّران نيز با ريخت و پاش و تباه كردن اموال، نعمت هاى الهى را ناسپاسى مى كنند.[54]
تأکید بر استقلال اقتصادی، خوداتکایی و خودکفایی
جهان سرمايه دارى با تمام قوا مى كوشد ملت هاى مستضعف را «برده اقتصادى» خود سازد،و اين وابستگى اقتصادى را نسبت به خودش مستحكم سازد.[55]
حال آنکه نخستين شرط استقلال يك کشور، استقلال اقتصادى است [56] لذا جوامع اسلامى بايد بكوشند هر چه بيشتر، غنى و بى نياز گردند، به مرحله خود كفائى برسند و روى پاى خود بايستند و شرف و عزت و استقلال خود را بر اثر فقر، فداى وابستگى به ديگران نكنند و بدانند خط اصيل اسلام اين است.[57]،[58] آنچنان که امام سجاد علیه السلام به آن تصریح کرده و می فرماید:« پس بر محمد و آل او درود فرست و مرا به قدرت و توانایی خود از زیان بندگانت دور ساز و به بخشش خود از دیگران بی نیاز ساز»[59]،[60]
آن حضرت در فرازی دیگر می فرمایند:«مرا در درگاهت خوار و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان و چون با تو خلوت کرده تنها به سر برم فروتن و در میان بندگانت بلندمرتبه و سرفرازم نما و از کسی که از من بی نیاز است بی نیازم ساز»[61]،[62]
هم چنین امام سجاد علیه السلام در کلامی دیگر به صراحت فرمود: «دوست ندارم که با ذلت نفس به ارزند ه ترین سرمایه ها و ثروت ها دست یابم.»[63] به تعبیر آن حضرت «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، سبب ذلت و خواری در زندگی و در معاشرت خواهد بود. و نیز موجب از بین رفتنحیا و کاهش وقار خواهد گشت. و همین خود فقر بالفعل است که گریبان گیر شخص شده و اما کم بودن نیازمندی ها از مردم خود غنا وتوانمندی بالفعل است که شخص به آن آراسته است ».[64]،[65]
دليل بیان نورانی آن حضرت نیز روشن است، زيرا ائمۀ معصومین علیهم السلام خواهان عزت و استقلال جامعه اسلامى اند، و بنابر اصل محكم نفى سبيل : «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛[66] وخداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.»هرگونه تسلّط بيگانه و وابستگى به آنان را مردود مى دانند، لذا طبيعى است كه، توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى از يك طرف و تربيت نيروهاى متخصص انسانى ومجهز شدن به آخرين دستاوردهاى علمى بشر از سوى ديگر، در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين آسمانى قرار گيرد.[67]
با این تفاسیر همه مسلمانان جهان بايد آستين بالازنند، همه قشرها بايد براى تداوم حركت انقلابى به اين پيكار بزرگ بپردازند. در غير اين صورت چنان ضربه اى بر پايه هاى استقلال اقتصادی ما وارد خواهد شد كه جبران آن ميسر نيست.[68]
سخن آخر:(نمیتوان کشور را همزمان با اقتصاد مقاومتی و لیبرالی اداره کرد)
در خاتمه باید تأکید کرد نمى توان هم فرهنگ بيگانگان را پذيرفت و در عمل برخی نظریات اقتصاد لیبرالی را در جامعه گسترش داد و از سوی دیگر هم توقّع اجراى كامل برنامه هاى اقتصاد مقاومتی را داشت. بلکه بايد براى اجراى فضاسازى مورد نظر مقام معظم رهبری در تحقق اقتصاد مقاومتی باید تغییرات ساختاری انجام گيرد، تا جامعه اسلامى به سهولت، اقتصاد مقاومتی را پذيرا شود؛ همان گونه كه تحقّق اخلاق اسلامى، سياست و دولت اسلامى، خانواده مورد نظر اسلام و مانند آن نيز با پذيرش فرهنگ هاى بيگانه سخت دشوار و گاه ناممكن است.[69]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص7.
[2] همان؛ ص 8.
[3] همان.
[4] همان.
[5] همان
[6] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش اقتصاد مقاومتی و مقاومسازی فرهنگی در سبک زندگی امام سجاد علیه السلام؛ 17/2/1397.
[7] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص120.
[8] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص41.
[9] مثالهاى زيباى قرآن، ج 1، ص: 158.
[10] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص41.
[11] مثالهاى زيباى قرآن، ج 1، ص: 158.
[12] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص16.
[13] همان ؛ ص124.
[14] همان؛ ص16.
[15] همان؛ص124.
[16] همان؛ص18.
[17] صحیفه سجادیه؛ دعای 6.
[18] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص331.
[19] صحیفه سجادیه؛ دعای3.
[20] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص331.
[21] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص45.
[22] همان.
[23] سوره قصص؛آیۀ77.
[24] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص160.
[25] همان.
[26] اخلاق در قرآن ؛ ج 1 ؛ ص63.
[27] همان.
[28] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص174.
[29] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص42.
[30] صحیفه سجادیه؛دعای30.
[31] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص18.
[32] سورۀ قصص؛آیۀ77.
[33] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص19.
[34] تفسير نمونه ؛ ج 11 ؛ ص317.
[35] همان؛ ص 318.
[36] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص381.
[37] همان؛ ص 382.
[38] همان؛ص381.
[39] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص135.
[40] همان.
[41] همان.
[42] همان.
[43] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص535.
[44] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص380.
[45] همان؛ص381.
[46] تحف العقول؛ كلمات امام سجاد عليه السلام« ومن كلامه عليه السلام فى الزهد»؛ص 311.
[47] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص339.
[48] صحیفه سجادیه؛ دعای 30.
[49] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص380.
[50] سفینه البحار؛ص365.
[51] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص115.
[52] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 9 ؛ ص632.
[53] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص381.
[54] همان؛ ص 382.
[55] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص8.
[56] خمس پشتوانه بيت المال، ص 17.
[57] تفسير نمونه؛ج 16؛ص 174.
[58] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص368.
[59] مستدرک الوسایل؛ ج 5؛ ص 533 .
[60] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص369.
[61] مستدرک الوسایل؛ ج 5؛ ص 534 .
[62] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص369.
[63] مستدرک الوسایل؛ ج 2؛ ص 364 .
[64] تحف العقول؛ ص 210 .
[65] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص32.
[66] سورۀ نساء؛ آيه 141.
[67] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص321.
[68] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص32.
[69] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص506.