روز عاشورا روز پرحماسه و فراموش نشدنى تاريخ اسلام و تشيّع؛ روز فداكارى، جانبازى و شهادت سرور و سالار شهيدان حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام و ياران باوفايش، در سرزمين كربلا است.[1]
اهميّت فوق العاده شهادت حضرت سيّدالشّهدا عليه السلام و مصائب فوق العاده سنگين كه بر آن حضرات و اهل بيتش وارد شد[2] از آن جهت است که امام با خون سرخش مكتبى را براى آزادگان جهان بنا نهاد، كه مسأله مرگ و شهادت را افتخارآميز كرد. لذا شهادت آن حضرت، عميق و چند جانبه است كه باید معنای آن مورد تحليل و بررسى قرار گیرد.[3]
بقای دین اسلام ؛ راز شهادت امام حسین علیه السلام در عاشورا
در عصر حكومت بنى اميّه مخصوصاً يزيد منكرات همه جا را فرا گرفته بود،[4] دين اسلام به صورت دين معاويه و يزيد و زياد و ابن زياد در مى آمد، يعنى دين مكر و نيرنگ و خيانت و نفاق، دينى كه منبع هر گونه رذيله اى بود مى شد، اين دين كجا و آيين اسلام كه الهام بخش هر گونه فضيلتى است كجا؟![5]
در زمان حاکمیت بنی امیه حتی مركز حكومت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، مدينه منوّره، آلوده انواع منكرات و محرّمات شده بود.[6] كار به جايى رسيده بود كه گروهى از مردم مدينه به استقبال زنان خواننده مى رفتند و از اين كار احساس شرمندگى نمى كردند! تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل، و وضعيّت بقيّه شهرها را كه از مركز ظهور اسلام دور بودند در جای خود تأمل بر انگیز است البتّه اين يك روند طبيعى بود، زيرا وقتى سردمداران حكومت و كسانى كه خود را خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله [7]مى پنداشتند آلوده به انواع گناهان شوند، از مردم عادى چه توقّعى مى توان داشت؟![8]
آرى، منكرات، شرق و غرب جهان اسلام را فرا گرفت، و معروف ها به فراموشى سپرده شد. صلحا، عبّاد، مهاجران، انصار از صحنه حكومت كنار گذاشته شده، و ظالمان و فاسدان و تبعيديان زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و مطرودان، زمام امور را به دست گرفتند.[9]
آيا امام حسين عليه السلام در چنين شرايطى در برابر اين خطر بزرگ كه اسلام عزيز را تهديد مى كرد و در زمان «يزيد» به اوج خود رسيده بود، مى توانست سكوت كند و خاموش بنشيند؟[10]
به يقين نهضت خونينى همچون نهضت كربلا و استقبال امام حسين عليه السلام از همه حوادث شكننده آن و پذيرش شهادت خود، ياران و فرزندان و اسارت زنان و كودكانش، نمى تواند مسأله ساده اى باشد.[11]
بايد مطمئن بود كه آن امام بزرگوار و ياران گرانقدرش به دنبال هدفى مهم بودند كه تقديم جان و مال و پذيرش هر نوع سختى و آزار را براى آنان سهل و آسان مى كرد.هدفى كه والاتر از سرمايه هاى زندگى مردانى همچون حماسه سازان كربلا بود.[12]
اهمیت این مسأله از آن جهت است که خواب مردم عميق و جهل وناآگاهيشان ريشه دار بود كه جز خون قلب امام عليه السلام و ياران وفادارش اين آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نمی ساخت.[13]
از این رو امام حسين عليه السلام با تقديم خون خود اين وظيفه بزرگ را انجام داد و درخت نوپاى اسلام را آبيارى كرد، و آن را از نابودى نجات داد.[14]
«ماربين» مورّخ آلمانى نيز در كتاب «سياست اسلامى» مى گويد:«من معتقدم رمز بقا و پيشرفت اسلام و تكامل مسلمانان به سبب شهيد شدن حسين عليه السلام و آن رويدادهاى غم انگيز مى باشد ».[15]،[16]
لذا خون اباعبداللَّه الحسين عليه السلام و فرزندان و يارانش، هم مزرعه اسلام را آبيارى كرد و هم آن را آفت زدايى نمود.[17] مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه عليه السلام و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت، و بر سر نيزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى كربلا، از خواب غفلت بيدار شدند و قيام ها يكى پس از ديگرى شكل گرفت و بنى اميّه پس از واقعه كربلا روى خوش نديدند، تا اينكه اين خون هاى پاك منتهى به سقوط بنى اميّه و ريشه كن شدن اين درخت ناپاك شد.[18]،[19]
شهادت امام حسین علیه السلام؛ تجلی اسم اعظم خداوند
در اسلام موضوعات كشف نشده و اسرارآميزى وجود دارد كه رمز مخفى بودن آن به طور كامل روشن نيست، مانند اسم اعظم خداوند.[20]
«اسم اعظم » تنها تعلیم برخی الفاظ نيست كه بر زبان جارى شود، و چنين نيست كه فقط با تلفظ به آنها مشكلات حل گردد، درهاى خيرات و بركات گشوده شود، و نابسامانى ها سامان يابد، بلكه تخلّق به آنها شرط است.[21] يعنى بايد مفهوم «اسم اعظم خدا» در روح و جان انسان پياده شود، به هنگامى كه اين جمله را بر زبان جارى مى كند تمام وجود خويش را در پناه خدا ببيند، و از ذات پاكش با تمام هستى خويش مدد طلبد.[22]
آنچه مهم است پاكى دل و خلوص نيت و توجه به خدا و قطع اميد از غير او و تخلّق به اين اوصاف است كه روح اسم اعظم را تشكيل مى دهد.[23]
لذا اگر پيامبران و ائمۀ معصومین علیهم السلام از اسم اعظم آگاه بودند، مفهومش اين است كه حقيقت اين اسم بزرگ خدا را در وجود خودشان پياده كرده بودند و در پرتو اين حالت خداوند چنان مقام والايى به آنها داده بود.[24]
بی شک شهادت امام حسین علیه السلام مصداق بارز آیۀ شریفۀ«وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى »؛ به زودى پروردگارت به تو چندان عطا مى كند تا راضى شوى»[25] و تجلی اسم اعظم خداوند است [26] همانگونه که امام حسين عليه السلام هنگام وداع با حرم جدّش لحظاتى در خواب فرو رفت و در عالم رؤيا اين [27]سخن را از جدش شنيد:«انَّ لَكَ فِى الْجَنَّةِ دَرَجاتٌ لاتَنالُها الّا بِالشَّهادَةِ؛ براى تو مقامى نزد خدا تعيين شده كه جز با شهادت به آن نمى رسى».[28]،[29]
در این بین کلام نورانی امام حسین علیه السلام نیز موید این مدعاست؛ آن حضرت در پاسخ به محمّد حنفيّه که پيشنهاد كرد امام عليه السلام از رفتن به عراق خوددارى كند، فرمود:«أَتاني رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله بَعْدَ ما فارَقْتُكَ، فَقالَ: يا حُسَيْنُ عليه السلام اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ، قَدْ شاءَ انْ يَراكَ قَتيلًا؛ هنگامى كه از تو جدا شدم، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را در خواب ديدم، به من فرمود:اى حسين! رهسپار (عراق) شو، خداوند مى خواهد تو را كشته ببيند!».[30]
محمّد بن حنفيّه گفت: « «إِنَّا للَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»؛ ما از آن خداييم و به سوى خدا بر مى گرديم». با اين حال چرا اين زنان را با خود مى برى؟!امام عليه السلام فرمود: «قَدْ قالَ لِي: إِنَّ اللَّهَ قَدْ شاءَ أَنْ يَريهُنَّ سَبايا؛ رسول خدا به من فرمود:خداوند مى خواهد كه آنان را اسير ببيند!!».[31]
دستورى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در عالم رؤيا به فرزند دلبندش امام حسين عليه السلام داد، پرده از روى حقيقت مهمّى برداشت و آن اين كه گاه درهم شكستن دشمن سبب پيروزى و رسيدن به اهداف مقدّس مى شود و گاه شهادت و اسارت، و اين بار نوبت شهادت و اسارت بود![32]
بى شك، خواست خدا بدون حكمت نيست، حكمت بالغه الهى ايجاب مى كرد كه با شهادت امام و يارانش و اسارت همسر و خواهر و دخترانش از يك سو، پرده از چهره ننگين حاكمان ظالم و بى ايمان بنى اميّه برداشته شود و جهان اسلام بر ضدّ آنها بشورند و از سوى ديگر، امام حسين عليه السلام و يارانش جايگاهى در تاريخ جهان پيدا كنند و از بعد ناسوتی به بعد ملکوتی و جبروتی و لاهوتی خود نزدیک شود ؛ تا آن حضرت اسوه و قدوه ملّت هاى مظلوم گردند و درس آزادگى را از مكتب حضرت سیدالشهدا علیه السلام فراگيرند واینچنین امام عليه السلام به مقامى رسد كه بزرگترين شفيع روز جزا گردد![33]
امام عليه السلام در اين نهضت همواره به وظيفه الهى خويش مى انديشيد و نتيجه را به خدا واگذار كرد.[34]هنگامى كه دشمنان، امام را آماج تيرها قرار دادند تير به گلوى امام اصابت كرد و فرمود:«بِسْمِ اللَّهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، وَ هذا قَتيلٌ في رِضَى اللَّهِ ؛ به نام خداوند و هيچ حركت و نيرويى جز از جانب خدا نيست و اين شهيدى است در راه رضاى خدا!».[35]،[36] بى جهت نيست كه حسين عليه السلام در روز عاشورا هر قدر به لحظه شهادت نزديك تر مى شد چهره آن حضرت شاداب تر و برافروخته تر مى گشت، و از شوق ديدار يار در پوست نمى گنجيدند.[37]
آن حضرت همواره به ياد خداست، و جریان باطل را به سوى خدا فرا مى خواند ، و سرانجام بر چهره مرگ لبخند مى زند، و مقدم شهادت را گرامى مى دارد و با ياد خدا به استقبال آن مى شتابد![38]
در چنين شرايطى شهادت امام حسين عليه السلام به احياى آيين خدا كمك كرد و اسم اعظم خداوند را تجلی ساخت و درخت توحيد و نبوّت را طراوت و سرسبزى تازه اى بخشيد.[39]
و شايد به همين دليل در «زيارت وارث»[40] نه تنها امام حسين عليه السلام وارث پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بلكه وارث انبياى بزرگى همچون حضرت آدم عليه السلام، حضرت نوح عليه السلام، حضرت ابراهيم عليه السلام، حضرت موسى عليه السلام و حضرت عيسى عليه السلام ناميده شده است.گويا حسين عليه السلام همچون گلابى است كه از گل هاى متعدّد گلستان توحيد و نبوّت گرفته شده، بوى همه انبياى گذشته را دارد و وارث همه آنهاست.[41]چون آن حضرت اسوه شجاعت و شهامت و آزادى و نمونه اتمّ (كامل) شهادت در راه خدا بوده است.[42]
اینگونه است که وقتی امام عليه السلام كفى از خون خود را را به آسمان پاشيد قطره اى از آن به زمين بازنگشت![43] تا در آسمان در نزد ملكوتيان براى يوم المعاد ذخيره شود[44]
اخبار و رواياتى كه درباره تحوّلات آسمان و زمين و گريه آسمانيان و فرشتگان پس از شهادت جانسوز آن حضرت در منابع شيعه و سنّى نقل شده است نیز به اين حقيقت گواهى مى دهد.[45]،[46]
و اینچنین است که تجلی اسم اعظم الهى در شهادت امام علیه السلام، تمام زمان ها و مكان ها را فرا مى گيرد و همه انسان هاى گذشته و امروز و آينده را در يك مجموعه الهى و روحانى گردآورى مى كند.[47] زیرا همه يك حقيقت را مى جويند و يك مطلب را مى طلبند و در يك مسير گام بر مى دارند و براى يك هدف شمشير مى زنند و به خاطر جلب رضاى خداوند يكتا تلاش و كوشش مى كنند.[48]
شهادت امام حسین علیه السلام, نقطۀ عطف حریت و آزادگی در تاریخ بشری
مسئله آزادگى و حريت بر خلاف مفهوم آزادی که به معنای رهایی بیرونی است ، به معنی رهایی از درون و نفس آمده است که ريشه بسيارى از صفات اخلاقى است و اين كه آزادگان در قيد و بند اين دنيا نمى توانند بمانند و از اين رو به سرعت در صدد كوچ كردن به دار آزادگى هستند، از[49]جمله ويژگى های آن فضیلت اخلاقی است .[50]
رهايى انسان از نفس امّاره و طغيان ها و سركشى هاى آن و تصفيه درون انسان ها از وسوسه ها و رشد و تكامل بخشى به نفس آدمى است كه هرگاه به صلاح آيد مبدأ فضايل اخلاقى و اگر به فساد گرايد مبدأ رذايل اخلاقى است .[51]
لذا افرادى كه نمى توانند در مسير اخلاق انسانى سير كنند، جانشينان ناخلفى براى احراراند؛ اينها برخلاف مسير فطرت خود شنا مى كنند، اينها برخلاف تكوين و آفرينش حركت مى كنند و كسانى هستند كه شكوفه آزادى را به دست پژمردگى سپردند، اينها كسانى هستند كه در آسمان حرّيت ستاره اى ندارند، اينها كسانى هستند كه سوسوى فطرت را به خاموشى سپردند.[52]
حال آنکه خداوند بشر را با يك سلسله مواهب طبيعى آفريده و به او عقل و خرد و اراده و اختيار و حرّيّت و آزادى داده و راه سعادت و بدبختى را به او نشان داده است. [53]
در این بین آزادگى و حریت با نام حسين عليه السلام عجين شده است؛[54] لذا آن حضرت با اين كه پيشنهاد امان در صورت تسليم به او داده شد، ولى هرگز ننگ تسليم در برابر ظالمان را نپذيرفت، و سر در برابر خودكامگان بى ايمان فرود نياورد. شهادت را بر همه چيز ترجيح داد و آگاهانه بهاى اين آزادگى را پرداخت، تا پيشواى آزادگان جهان باشد، و سرمشقى براى همه ملت هاى دربند.[55]
آن حضرت در اشعاری فرمود:[56]
فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيا تُعَدُّ نَفيسَةً فَدارُ ثَوابِ اللَّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُ
وَ إِنْ تَكُنِ الْأَبْدانُ لِلْمُوتِ أُنْشِأَتْ فَقَتْلُ امْرِى ءٍ بِالسَّيْفِ فِي اللَّهِ أَفْضَلُ
وَ إِنْ تَكُنِ الْأَرْزاقُ قِسْماً مُقَدَّراً فَقِلَّةُ حِرْصِ الْمَرْءِ فِي الرِّزْقِ أَجْمَلُ
وَ إِنْ تَكُنِ الْأَمْوالُ لِلتَّرْكِ جَمْعُها فَما بالُ مَتْرُوكٍ بِهِ الْحُرُّ يَبْخَلُ [57]
اگر (لذّات) دنيوى با ارزش به شمار آيد، سراى پاداشِ الهى (بهشت) از آن برتر و ارزشمندتر است و اگر بدن ها براى مرگ آفريده شده، شهادت در زير ضربات شمشير در راه خدا بهتر است و اگر روزى ها به تقدير الهى تقسيم شده، حريص نبودن در طلب روزى زيباتر است و اگر اموال و دارايى براى واگذاشتن جمع آورى مى شود، چرا آزادمردان (در بذل و بخشش آن) بخل بورزند؟[58]،[59]
اوج حریت امام حسین عليه السلام در اين اشعار كاملًا جلوه گر است او مى داند براى رهايى خود از ننگ تسليم در برابر خودكامگان فرومايه و براى نجات اسلام از چنگال مشركان مسلمان نما از دودمان بنى اميّه راهى جز پذيرش شهادت و آمادگى براى استقبال از شمشيرها وجود ندارد. امام عليه السلام از اين طريق ياران خود را نيز براى اين هدف بزرگ مى سازد و آماده مى كند.[60]
اندرز و نصيحت لشکر دشمن توسط امام حسین علیه السلام از حریت و آزادگی آن حضرت نشأت می گیرد.[61] لذا امام علیه السلام آغاز گر جنگ نبود[62] زیرا حضرت سیدالشهدا علیه السلام از بند اسارت نفس رها بود لذا کریمانه با دشمن می جنگید؛ البته در برابر هيچ ظالمى سرخم نکرد. [63]
حریت و آزادگی امام در راستای تحقق احياى دين خدا، مبارزه با بدعت ها و مفاسد دستگاه بنى اميّه و رهايى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در اين راه موفّقيّت بزرگى نصيب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و ياران باوفايش به شهادت رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام حكومت جبّاران افكندند، در نتيجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى صلى الله عليه و آله جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند.[64]
در زيارت معروف اربعين مى خوانيم:«وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛ او (حسين) خون پاكش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهى نجات دهد».[65]
از سوی دیگر صبر، نشانه حرّيّت و آزادگى است [66] لذا تا آخرین لحظات درروز عاشورا، همه جا سخن امام علیه السلام از صبر و شكيبايى و رضا و تسليم در برابر قادر متعال و خداوند لايزال است. آفرين و هزاران آفرين از سوى خدا بر تو باد اى پيشواى آزادگان![67]
خدا نیز مى خواست مكتبى ساخته شود كه آزادى خواهان جهان در طول تاريخ در آن درس آزادگى و افتخار بياموزند و بدانند «مرگ با عزّت و افتخار، بهتر از زندگى ننگين است»![68]
لذا شهادت امام حسین علیه السلام به مردم حرّيت داد و آنها را از گرداب فساد به ساحل فلاح رسانيد.[69]اين خون پاك ومقدّس در جوى تاريخ بشر، و در رگ هاى انسان هاى آزاده و با ايمان نيز جريان دارد، و با آن، خطوط حریت و آزادگى بر پيشانى رهروان اين راه ترسيم مى گردد.[70]
به تعبیر شاعر:
حسين مظهر آزادگى و آزادى است خوشا كسى كه چنينش مرام و آيين است
نه ظلم كن به كسى، نى بزير ظلم برو كه اين مرام حسين است و منطق دين است
همين نه گريه بر آن شاه تشنه لب كافيست اگر چه گريه بر آلام قلب، تسكين است
ببين كه مقصد عالى وى چه بود اى دوست كه درك آن سبب عزّ و جاه و تمكين است
ز خاك مردم آزاده بوى عشق آيد نشان شيعه و آثار پيروى اين است [71]
سخن آخر:( شهادت امام حسین علیه السلام؛ حرارتی در قلوب مومنین)
در خاتمه باید گفت پيكار خونين در جهان بسيار بوده كه با گذشت چند ماه و چند سال به دست فراموشى سپرده شده است و گذشت ماه و سال گرد و غبار نسيان بر آن پاشيده؛ امّا خاطره جانبازى آنان كه در راه خدا و آزادى انسانها، در راه شرف و فضيلت همه چيز خود را فدا كردند فراموش نخواهد شد؛ زيرا، خدامحوری، حریت و آزادگی،دین گرایی، شرف و فضيلت فرازمانی و فرامکانی است و كهنه شدنى نيست؛ که امام حسين عليه السلام و يارانش سر سلسله اين مجاهدان بودند.[72]
لذا پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله زمانی که نه عاشورا و نه کربلایی اتفاق افتاده بود فرمود:«إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةٌ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً[73]،شهادت امام حسين عليه السلام در دل هاى افراد با ايمان آتش و حرارتى ايجاد مى كند كه هرگز خاموش نخواهد شد».[74]
آری امام حسین علیه السلام شهید شد و با شهادتش چنان دلها را گرم و داغ دار کرد که خاموشی ندارد و هر لحظه و با گذشت زمان این شعله افروزنتر میشود.[75]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] كليات مفاتيح نوين، ص: 600.
[2] احكام عزادارى ؛ ص115.
[3] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص656.
[4] اهداف قيام حسينى ؛ ص41.
[5] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص303.
[6] در دوران كوتاه حكومت يزيد دربار وى مركز فساد و فحشا و گناه بود و آثار آن در جامعه نيز گسترش يافته بود، به گونه اى كه حتّى در محيط مقدّسى همچون مكّه و مدينه جمعى به نوازندگى و استعمال آلات لهو و لعب مى پرداختند.( مسعودى در مروج الذهب؛ ج 3؛ ص 67)،( عاشورا؛ ص 216)،( اهداف قيام حسينى ؛ ص41).
[7] اهداف قيام حسينى؛ ص 42.
[8] همان.
[9] معاويه افرادى همچون عمروبن عاص، زياد بن ابيه، مغيرة بن شعبه، سمرة بن جندب رادر شهرهاى مصر و بصره و كوفه در حكومت شريك كرد. جالب اينكه حضرت على عليه السلام در يك پيش بينى شگفت آور در نامه 62 نهج البلاغه از اين واقعه خبر داد،ر.ک: عاشورا؛ ص 163 .( اهداف قيام حسينى؛ ص 42).
[10] احكام عزادارى ؛ ص18.
[11] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص229.
[12] همان.
[13] اهداف قيام حسينى؛ ص 79.
[14] همان؛ص43.
[15] فلسفه شهادت و عزادارى حسين بن على عليه السلام؛ ص 109.
[16] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص72.
[17] اهداف قيام حسينى؛ ص 43.
[18] شهادت امام حسين عليه السلام از همان روز عاشورا اثر بيداركننده خود را گذاشت، و فرياد انتقام از يكى از زنان سربازان دشمن كه از قبيله بكر بن وائل بود سر داده شد. و با فرياد يالثارات رسول اللَّه مردم را به گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين عليه السلام تشويق كرد و در پى آن قيام هاى متعدّدى رخ داد تا بالاخره حكومت بنى اميّه را سرنگون ساخت( سوگنامه آل محمد؛ ص 533)،( اهداف قيام حسينى ؛ ص79).
[19] اهداف قيام حسينى ؛ ص79.
[20] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص165.
[21] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص45.
[22] همان ؛ ج 4 ؛ ص57.
[23] همان.
[24] تفسير نمونه ؛ ج 7 ؛ ص31.
[25] سوره ضحى ؛ آيه 5.
[26] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص482.
[27] اهداف قيام حسينى ؛ ص117.
[28] بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 313 و 328.
[29] اهداف قيام حسينى، ص 118.
[30] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص351.
[31] همان.
[32] همان.
[33] همان؛ ص 352.
[34] همان ؛ ص30.
[35] مناقب ابن شهر آشوب؛ ج 4؛ ص 120.
[36] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص524.
[37] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص332.
[38] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص524.
[39] همان ؛ ص660.
[40] كامل الزيارات؛ ص 375، تهذيب الاحكام؛ ج 6؛ ص 88، اقبال سيّد بن طاووس؛ ج 2؛ ص 63 ومفاتيح الجنان.
[41] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص660.
[42] اهداف قيام حسينى ؛ ص9.
[43] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص525.
[44] همان.
[45] ر.ک: بحارالانوار؛ ج 45؛ ص 201- 219 ، سير اعلام النبلاء؛ ج 4؛ ص 425- 428.
[46] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص30.
[47] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص501.
[48] همان.
[49] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص33.
[50] همان؛ ص 34.
[51] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص80.
[52] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص34.
[53] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص56.
[54] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص56.
[55] همان ؛ ص420.
[56] همان ؛ ص362.
[57] همان.
[58] تاريخ ابن عساكر( شرح حال امام حسين عليه السلام)؛ ص 163 ، بحارالانوار؛ ج 44؛ ص 374.
[59] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص362.
[60] همان ؛ ص363.
[61] همان ؛ ص519.
[62] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 10 ؛ ص43.
[63] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص27.
[64] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص234.
[65] همان.
[66] پيدايش مذاهب ؛ ص68.
[67] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص530.
[68] همان ؛ ص521.
[69] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 2 ؛ ص28.
[70] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص525.
[71] ر.ک: ديوان خوشدل تهرانى؛ ص 240- 244.
[72] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص21.
[73] مستدرك الوسايل؛ ج 2؛ ص 217.
[74] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص21.
[75] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛30/7/1393.