علل و عوامل شكل گيری انقلاب اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

علل و عوامل شكل گيری انقلاب اسلامی از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی


وابستگی رژیم پهلوی به آمریکا / رژِیم پهلوی؛ مجری سیاست های قدرت های استکباری در اسلام زدایی / منجلاب فساد و ناكارآمدی رژیم پهلوی / سقوط شاه؛ حاصل استبداد، خودکامگی و دیکتاتوری حکومت پهلوی‌

در آستانه دهه فجر قرار داريم؛ دهه اى كه امام خمینی رحمه الله عزتمندانه وارد ايران شد و انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به ثمر نشست و در سايه آن نظام ستم شاهى جاى خود را به نظام اسلامى داد.[1]

در این میان باید خدا را شکر کرد که بعد از سی و نه سال با این همه کارشکنی هایی که در مورد نظام جمهوری اسلامی می شود این نظام همچنان پابرجا مانده است و نه تنها در منطقه حرف اول را می زند، بلکه در بسیاری از معادلات بین المللی، از جمله کشورهایی است که حرف اول را می زند. البته انکار نمی کنیم در کشور مشکلاتی نیز وجود دارد که باید در حل آنها کوشش نمود.[2]

لیکن نکته مهم این است که به راستی چرا انقلاب کردیم و در رژیم شاه چه عیوبی وجود داشت که به سمت انقلاب روی آوردیم؟ به راستی[3] شاه چه مى كرد كه ملّت در برابر او قيام كرد؟ اعمال و سیاست های رژیم منحوس پهلوی  چه بود که اینگونه خروش مردم انقلابی را در پی داشت و موجبات شکل گیری نظام شکوهمند انقلاب اسلامی را فراهم کرد؟ آری باید این مسائل مورد واکاوی قرار گیرد.[4] تا از طریق بازخوانى تاريخ پرافتخار انقلاب، بر خود آگاهی ملت شجاع و انقلابی ایران بیش از پیش افزوده گردد.[5]

وابستگی رژیم پهلوی به آمریکا

از جمله شاخص هاى رشد و توسعه اقتصادى يك جامعه، عدم وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بیگانگان و خودكفايى در توليدات استراتژيك و صنايع مهم و اساسى است.[6] لذا در جهان امروز قدرت هاى بزرگ براى تسليم كردن كشورهاى جهان سوم در برابر خواسته هاى نامشروع خويش، از نياز و وابستگى اقتصادى آنها به خودشان، به عنوان حربه اى نيرومند استفاده مى كنند و از اين راه، آنها را در امور سياسى و فرهنگى نيز به خودشان وابسته مى سازند.[7]

این چالش در حالی است که در رژیم گذشته به اجانب وابسته بودیم و حکومت بر عهده ی مردم نبود بلکه با بیگانگان بود و مستشاران آمریکایی در ارتش و سایر جاها حضور داشتند.[8]

سرسپردگی رژیم شاه به غرب به گونه ای بود که وقتی آمریکایی ها به شاه دستوری می دادند، دیگر کسی جرئت نمی کرد، بر خلاف آن حرفی بزند؛ مثلاً درباره برخورد با فرقه های ضاله کسی حق نداشت صحبت کند. هرکس می خواست به مجلس راه پیدا کند، باید با مشورت آمریکا صورت می گرفت، زیرا سفارت خانه های غربی فهرست اسامی کاندیداها را آماده می کردند.[9]

آری وابستگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رژیم پهلوی به دولت های غربی به ویژه آمریکا غیر قابل انکار است، این آفت بزرگ در حکومت پهلوی موجب شده بود بيگانگان جهت اعمال سياست هاى خود بر ایران اهرم فشار داشته باشند؛ بسيار روشن است كه اين فشارها در آن برهه از زمان در كند كردن حركت رشد و توسعه ایران تأثير به سزایی داشت، و اینگونه بود که با سیاست های كشورهاى استکباری، ایران مداوم از عرصه های مختلف پیشرفت عقب نگه داشته شد و از اين طريق بازارهاى پر رونقى نیز براى محصولات غربی در کشور فراهم گردید.[10]

هم چنین وابستگى شدید و تحقیر آمیز رژیم پهلوی به آمریکا، تهديد جدى براى امنيّت اقتصادى و سیاسی محسوب مى شد؛ به عنوان نمونه وابستگى در حوزه كالاهاى اساسى چون گندم و ساير ارزاق عمومى به نحوی بود كه كشور پيوسته در معرض تعرّض و فشار اقتصادى قرار می­گرفت چون مجبور بود كه در فعاليت هاى كلان اقتصادى و سیاسی و فرهنگی از سياست هاى آمریکا پيروى كند.[11]

لذا وابستگی اقتصادی ایران به قدرت های استکباری به ویژه آمریکا موجب شد، ایران به بازار مصرف کشورهای غربی تبديل شود و تمام منابع ثروت جامعه، از اين طريق به يغما رود؛ هم چنین در مسائل سياسى نیز رژیم پهلوی در راستای زیاده خواهی های دولت های غربی به ویژه علیه منافع امت اسلامی حرکت می کرد.[12]

از سوی دیگر وابستگی به بيگانان در دوران منحوس پهلوی موجب شد افكار، آداب و رسوم نادرست قدرت های غربی به جامعۀ اسلامی نفوذ كند. که ضايعات غير قابل جبرانى براى کشور به همراه داشت.[13]

این امر در حالی است که از منظر اسلام، وابستگی نوعى اسارت است: «احْتَجْ إلى مَنْ شِئْتَ تَكُنْ أَسيرَه؛[14] به هركس مى خواهى محتاج شو تا اسيرش شوى» و سفارش پيشوايان دينى آن است كه تا جايى كه امكان دارد، بايد به خود متكى بود: «إدفع المسألة ما وجدت التحمّل يمكنك[15]؛ تا جايى كه مى توانى تحمّل كنى دست نياز دراز مكن».[16]

و تا ضرورتى پيش نيامده بايد دامن تقاضا را كوتاه كرد: «لاتصلح المسألة إلّافي ثلاثة ... فى غرم مثقل ».[17]،[18]

در آموزه هاى دينى بى نيازى از ديگران و خوداتكايى سبب عزّتمندى است: «وعزّه استغناءه عن النّاس؛ عزت مومن، در بی نیازیش از مردم است»،[19] از اين رو هنگامى كه امام صادق عليه السلام در هواى گرم و داغ به فعاليت اقتصادى مى پردازد و مورد پرسش قرار مى گيرد كه چرا در اين روز گرم خود را به رنج مى اندازيد، مى فرمايد: «خرجتُ في طلب الرّزق لأستغنى عن مثلك؛ براى طلب روزى تلاش مى كنم تا از وابستگى به تو و امثال تو بى نياز شوم».[20]،[21]

با این تفاسیر بسيار روشن است كه اگر فقر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در مقياس يك كشور و يك جامعه باشد آثار منفى آن، بيشتر و وحشتناك تر است. زیرا تبعات اقدامات نابخردانه رژیم پهلوی علاوه بر تضعیف جامعه به انواع گناهان و مفاسد اخلاقى، وابستگی روز افزون دولت را به همراه دارد که نتیجه اين وابستگى اقتصادى، سياسى و فرهنگى، مستعمره شدن دولتی شبه آمریکایی بود كه به شدت به سیاست های ظالمانۀ آمریکا وابسته شده بود.[22]

اینچنین بود که خروش مردمی علیه ظلم و بی عدالتی به منصۀ ظهور رسید به نحوی که سیل خروشان مردم در کنار رهبری امام رحمه الله، برای پایان دادن به نظام استبدادی تلاش کردند؛ زیرا تبعات اقدامات نابخردانه رژیم پهلوی علاوه بر تضعیف جامعه به انواع گناهان و مفاسد اخلاقى، وابستگی روز افزون دولت و تمامیت کشور را به همراه داشت که نتیجه اين وابستگى اقتصادى، سياسى و فرهنگى، مستعمره شدن و وابستگی همه جانبه به سیاست های ظالمانۀ آمریکا  بود.[23]

لیکن با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، عنایت خداوند باعث شد مملکت روی پای خود بایستد و وابستگی به دیگران را قطع کند. بنابراین اگر کسی زمان قبل از انقلاب را با الآن مقایسه کند و تفاوت ها را نفهمد، بی انصافی است.[24]

رژِیم پهلوی؛ مجری سیاست های قدرت های استکباری در اسلام‌زدایی

نباید فراموش کرد که در دوران رژیم پهلوی مسائل ضد ارزش اسلامی در کشور وجود داشت. به قول بعضی تعداد مشروب فروشی ها در تهران بیش از نانوایی بود. همچنین است سایر مفاسد اخلاقی و حتی رژیم شاه به این مفاسد آلوده بود. بی حجابی ها و عیّاشی ها و سفرهای خارجه بخشی از این مفاسد بود،[25] زیرا خاندان پهلوى علاقه اى به اسلام نداشتند.[26]

لذا خاندان پهلوی در واقع مجری سیاست گام به گام اسلام‌زدایی قدرت های غربی  در ایران بودند؛ رضاخان توسط غربی‌ها روی کار آمد و بنا شد سیاست غربی‌ها را اجرایی کند؛ و از آنجا که آنها اسلام و به خصوص اسلام تشیع را مزاحم و مخالف خود می‌دانستند؛ لذا یکی از کارهایی که به رضاخان دستور دادند کشف حجاب بود؛ رضاخان در مسجد گوهرشاد و جوار حضرت رضا علیه السلام حمام خون به راه انداخت و چقدر به زنان مملکت ما ظلم کرد تا دستور غربی ها را برای دور شدن مسلمانان از اسلام اجرایی کند.[27]

اینگونه بود که دوران رژيم طاغوت، زنان را مجبور به كشف حجاب مى كردند.[28] آن روز هر كوى و بر زن مركز فساد بود، در خانواده ها بى بند و بارى عجيبى حكمفرما بود، آمار طلاق فوق العاده زياد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و هزاران بدبختى ديگر.[29]

و یا «تغییر لباس»، گام دیگر نفوذ غربی‌ها در زمان رضاخان بود، این خیانت آشکار از سوی رژیم پهلوی در حالی است که امروز عرب‌ها، پاکستانی‌ها و هندی‌ها لباس ملی دارند، ما هم لباس ملی داشتیم، اما رضاخان تحمیل کرد باید لباس‌ها و کلاه‌ها تغییر کند.[30]

هم چنین با تغییر الفبا، به دنبال قطع ارتباط جامعه ایران با فرهنگ اسلامی بودند؛ به گونه ای که تلاش برای از بین بردن زبان فارسی و جایگزینی حروف لاتین، از جمله راهبردهای گام به گام غربی‌ها در ایران به شمار می آید که توسط رضاخان دنبال می شد؛ آنها در ترکیه الفبا را به لاتین تغییر داده بودند و از این طریق، رابطه آنها با تمام فرهنگ اسلامی و کتب عربی و فارسی قطع شد، در ایران هم به دنبال تحقق همین هدف بودند، لذا می‌گفتند اگر حروف الفبای شما لاتین شود، با تمام کتاب‌های دنیا آشنا می‌شوید و این گونه وسوسه می‌کردند، اما کشور و ملت ما مقاومت کردند و حاضر نشدند الفبا را تغییر دهند.[31]

از همه مهمتر  باید به توطئۀ شوم «تغییر تاریخ» اشاره کرد که به عنوان یکی از مهمترین مصادیق نفوذهای گام به گام غربی‌ مطرح بود که این مسأله توسط محمد رضا پهلوی انجام شد، آنها آمدند برحسب ظاهر، تاریخ اسلامی ما را به تاریخ شاهنشاهی تغییر دادند و گفتند شما دارای فرهنگ ۲۵۰۰ ساله هستید و دلیل ندارد دنبال تاریخ اسلام ۱۳۰۰ ساله باشید.[32]

لیکن خروش غیرت دینی در ملت، و پیوند ناگسستنی آنان با امام امت و علما و مراجع معظم تقلید، در عمل پاى بندى و وابستگى شديد مردم به ارزش های اسلامی را به همراه داشت.[33] که ايستادگى و پايمردى بر ارزش هاى والاى انسانى و اخلاقى و اجتماعى با هدف حفظ دين و ايمان و حفظ كشور، در نهایت به سقوط رژیم منحط پهلوی انجامید.[34]

بی شک این حرکت عظیم مردمی علیه سیاسیت های ضد دینی شاه منبعث از غيرت دینی است که در حقيقت به معناى وفادارى نسبت به حفظ دين و آب و خاك كشور اسلام قلمداد می شود؛[35] زیرا مردم متدین و انقلابی ایران خود را متعهد و مسئوول به حفظ دین می دانستند و از دستبرد و تجاوز بيگانه به آنها فوق العاده ناراحت بودند که از ایمان والای مردم حکایت داشت.[36] همانگونه که در حديثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم آمده است كه فرمود: «انَّ الْغيرَةَ مِنَ الْايمانِ؛ غيرت از ايمان است». (چرا كه ايمان انسان را دعوت به حفظ دين و آيين و كشور و ناموس خود مى كند، و آن كس كه از اينها دفاع نكند و غيرت نداشته باشد با ايمان نيست).[37]،[38]

در این میان اگر امام خمینی رحمه الله بزرگ پرچمدار حمایت از  اسلام ناب محمدی صلّی الله علیه وآله وسلّم قیام نکرده بود، سیاست اسلام زدایی گام به گام همچنان ادامه پیدا می کرد تا اینکه ما را به کلی از اسلام دور و وابسته به خود کنند.[39]

منجلاب فساد و ناكارآمدی‌ رژیم‌ پهلوی

در دوران رژیم شاهنشاهی، فاسدترين خاندان سياسي ايران ثروت های کشور را غارت کردند از سوی دیگر قدرت های غربی نیز  نفت و سایر معادن ما را به قیمت ارزان می خریدند و اجناس خود را به آلاف و الوف به ما می فروختند. به گفته ی بعضی، بیچاره ملتی که اگر می خواهد جنسی بفروشد و یا بخرد هر دو قیمت را دیگران برای او تعیین کنند و او حق تعیین قیمت در مبادلات را نداشته باشد.[40]

از نظر اخلاقی نیز مفاسد اخلاقی بسیار زیاد بود و انواع مفاسد اخلاقی در میان جمعیت نمایان و آشکار بود و اگر کسی اعتراضی داشت یا صدایش را خاموش می کردند و یا گوش شنوایی برای او نبود.[41]

اما از نظر مفاسد اقتصادی نیز شاه و دار و دسته هایش ثروت های هنگفتی برای خودشان فراهم کرده بودند و در حال غارت مملکت بودند و غربی ها هم مملکت را غارت می کردند.[42]

از نظر سیاسی هم وضع چنین بود و در انتخابات افرادی را که خود در نظر داشتند وارد عرصه می شدند.[43] لذا گاه هنگام انتخابات ابتدا لیست کاندیداها می بایست توسط سفارت آمریکا و امثال آن تأیید می شد و بعد همان افراد به زور از میان آراء انتخاب می شد.[44]

درباریان هم خود ثروت کشور را غارت می کردند و هم آمریکایی ها و انگلیسی ها منابع عظیم و خدادادی این ملت را به یغما می بردند؛ لذا آن ها از رژیم پهلوی حمایت می کردند، چرا که برای آن ها منافع بسیار و درآمد فراوانی داشت.[45]

آرى خاندان پهلوی آنچنان در فساد و گناه فرو رفتند كه مورد نفرت همه مردم قرار گرفتند.[46] در این میان مردم به ویژه جوانان که از خود آگاهی بالا و از هوش و صداقت كافى بر خوردار بودند با رهنمودها و روشنگری های امام خمینی رحمه الله به فساد گستردۀ خاندان پهلوی پى بردند و تصميم بر قيام گرفتند[47] قیامی که در نهایت رژیمی فاسد پهلوی را از اوج قدرت به زیر کشید.[48]

سخن آخر: (سقوط شاه؛ حاصل استبداد، خودکامگی و  دیکتاتوری حکومت پهلوی)

در خاتمه باید گفت ویرانه های كاخ هاى شاهان که ويران شده اند نشان می دهد آنان با آن همه قدرت و يال و كوپال نتوانستند خود را زنده نگاه دارند و جلوى مرگ را بگيرند.[49]

لذا درس هاى عبرت فراوان است. همين شاه منحوس، محمّد رضا پهلوى، در سقف كاخش دو دستگاه برقى تعبيه شده بود كه اگر شب هوس مى كرد آسمان را ببيند با كليدى سقف باز مى شد و تازه اين جزئى از امكانات مادّى بود كه برای[50] خود فراهم كرده بودند. اينها به كجا رسيدند؟ مگر نه اين است كه سرانجام در دل خاك خانه كردند.[51]

بی تردید حکومت پهلوی نمونه بارز حكومت هاى خودكامه و استبدادى و دیکتاتوری است كه بر اساس حاكميت فرد و تأمین منافع نامشروع قدرت های غربی بنا شده و بر محور اراده فرد و منافع بیگانگان استوار است که نتيجه آن بردگى جامعه و بدبختى و سيه روزى خواهد بود. در اين نوع حكومت اراده مردم و ارزش های الهی و معنوی دین مبین اسلام هيچ گونه نقشى ندارد و مصالح آنها مطرح نیست و همه چيز بر محور زور و استبداد مى چرخید.[52]

امام قدس سره همه این موارد را دید و به غیرت اسلامی او برخورد و قیام کرد.[53] و اینگونه بود که قاطعیت و شجاعت امام قدس سره و  اتحاد و همبستگی مردم[54] تبعیت عملی از ولایت فقیه را تحقق بخشید و به دوران خودكامگی های حکومت پهلوی پايان داد، و منافع نامشروع  آمریکا و سرسپرده‌ای مثل محمد رضا پهلوی را قطع کرد، و مستضعفان را از چنگال آنها رهايى بخشید.[55]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir


[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1386/11/10.

[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1386/11/10.

[5] همان.

[7] همان؛ ص 327.

[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/11/19.

[11] همان؛ ص 141.

[12] همان؛ ص 196.

[13] همان؛ ص 184.

[14] بحارالانوار؛ ج 71؛ ص 411؛ ح 21.

[15] مستدرك الوسائل؛ ج 13؛، ص 29؛ ح 8.

[17] بحارالانوار؛ ج 75؛ ص 326.

[19] كافى؛ ج 2؛ ص 148؛ ح 1.

[20] همان؛ ج 5؛ ص 74؛ ح 3.

[22] همان؛ ص 197.

[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/11/19.

[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 7؛ ص 448.

[34] همان.

[37] کنزالعمال؛ ص 385؛ ح 7065.

 [46] تفسير نمونه؛ ج 2؛ ص 649.

[50] همان؛ ص118.

captcha