شناخت خداوند گوهر گرانبهايى است كه شرط بسيارى از عبادت ها همچون زيارات است؛ چه اينكه آثار و ثواب زيارت ها براى كسى در نظر گرفته شده است كه زيارت بامعرفت انجام دهد.[1]،[2]لذا شایسته است عاشقان امام حسین(علیه السلام)، در كنار توسّل و زيارت و عزادارى و عشق به آن حضرت، با تعمق در مضامین بلند زيارت اربعين ، در ترویج معارف توحیدی در جامعه و ارتقای بصیرت دینی خود بكوشند.[3]
خلاصه هر قدر در فضيلت زيارت اربعین گفته شود كم است، ولى نبايد فراموش كرد كه شرطِ گرفتن نتيجه آن است كه زائران محتواى زيارت را درك كند و در مسير آن حركت نمايد.[4]
فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام
در این زمینه می خوانیم: خداوند هزاران فرشته را مأمور قبر امام حسين عليه السلام قرار داده، و هيچ زائرى به زيارت آن حضرت نمى رود مگر اين كه از او استقبال مى كنند، و هيچ زائرى با آن حضرت وداع نمى كند مگر اين كه او را بدرقه مى نمايند، و هيچ زائرى مريض نمى شود مگر اين كه از او عيادت مى كنند و هيچ زائرى نمى ميرد مگر اين كه بر جنازه اش نماز مى خوانند و بعد از مرگش براى او استغفار مى كنند،[5]،[6]
مطابق روايت ديگرى اگر در اثناى سفر از دنيا برود ملائكه غسلش مى دهند و درهاى بهشت به رويش باز مى شود!.[7] هم چنین هفتاد هزار فرشته را خداوند مأمور قبر امام حسين عليه السلام قرار داده كه در آن جا عبادت خدا بجا مى آورند و يك نماز آنان برابر با هزار نماز از انسان هاست، ثواب نمازشان براى زوّار قبر امام حسين عليه السلام نوشته مى شود!.[8]
در روایتی دیگر آمده است: هر كس نزد قبر آن حضرت دو ركعت نماز بخواند و چيزى را از خدا طلب كند حاجتش برآورده مى شود، و اگر براى زيارت او در آب فرات غسل كند تمام گناهانش همانند روزى كه از مادر متولّد شده ريخته مى شود، و اگر كسى را در اين راه كمك كند و هزينه سفرش را بدهد در برابر هر درهمى، خداوند چند برابر به او عطا مى كند و بلاهايى كه مقدّر شده بود به او اصابت كند را از او دور مى سازد و از اموالش حفاظت مى شود.[9]
از شهود توحیدی تا شکوه کرامت حسینی
در فرازی از زیارت اربعین می خوانیم:«اللَّهُمَّ انّى اشْهَدُ انَّهُ وَلِيُّكَ، وَابْنُ وَلِيِّكَ، وَصَفِيُّكَ وَابْنُ صَفِيِّكَ، الْفآئِزُ بِكَرامَتِكَ، اكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ؛[10]خدايا گواهى مى دهم كه او به يقين ولىّ تو و فرزند ولى تو و برگزيده تو و فرزند برگزيده توست، كه به بزرگداشت تو رستگار گشته، او را با مقام شهادت گرامى داشتى» .[11]
در تبیین این فراز از کلام امام صادق(علیه السلام) که در قالب زیارت اربعین تجلی پیدا کرده است باید گفت انسان به جايى مى رسد كه خويشتن خويش را فراموش مى كند، آنچه مى بيند خداست و غير او از نظرش محو مى شود و به مرحله حق اليقين نائل می شود ؛ این مرحله مخصوص خاصان و مقربان[12]و نیز ويژه گروه خاصى از اولياء اللّه، همچون معصومان عليهم السّلام است.[13]
در تبیین واژۀ« اشْهَدُ؛گواهی می دهم» باید گفت شهود به گفته مقائيس اللغة در اصل به معناى حضور و آگاهى و اعلام است، و به هنگام شهادت دادن هم علم لازم است هم حضور، و هم اعلام.[14]ولى راغب در مفردات مى گويد: اين واژه به معناى حضور توأم با مشاهده است، خواه با چشم ظاهر باشد يا با چشم دل.[15]
لذا شهود به معنى آگاهى توأم با حضور است مفهوم اين سخن آن است كه شاهد بودن پيامبر (ص) بر همه مسلمانها به معنى آگاهى او از اعمال امت خويش است، و اين با روايات« عرض اعمال»و بعضى از آيات قرآن كه به آن اشاره مى كند كاملاً سازگار مى باشد، چرا كه طبق اين روايات اعمال همه امت را در عرض هفته به حضور پيامبر (ص) عرضه مى دارند و روح پاك او از همه اينها آگاه و با خبر مى شود، بنا بر اين او شاهد و گواه اين امت است.[16]
اما شاهد و گواه بودن اين امت، طبق بعضى از روايات به معنى معصومين اين امت و امامان است كه آنها نيز گواهان بر اعمال مردمند.[17]
در حديثى از امام على بن موسى الرضا (علیه السلام) مى خوانيم: كه فرمود:«نحن حجج اللَّه فى خلقه و نحن شهداء اللَّه و اعلامه فى بريته؛ما حجتهاى خدا در ميان خلقيم و شاهدان او و نشانه هايش در ميان مردميم»[18] در حقيقت مخاطب در جمله«لتكونوا»ظاهرا همه امتند اما در واقع گروهى از سران و بزرگان آنها مى باشد.
البته«شهود» معنى ديگرى نيز دارد و آن«شهادت عملى» است، يعنى مقياس سنجش و الگو بودن اعمال يك فرد نمونه و بارز براى اعمال سايرين، در اين صورت تمام مسلمانان راستين چنين خواهند بود، چرا كه آنها امت نمونه اى هستند با برترين آئين كه مى توانند مقياس و الگويى براى سنجش شخصيت و فضيلت در ميان همه امتها باشند.[19]
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام ص مى خوانيم كه خداوند چند فضيلت و برترى به امت اسلام داده است، از جمله اينكه در امتهاى پيشين، پيامبر آنها شاهد و گواه قومش بود ولى خداوند تمام امت مرا گواهان بر خلق قرار داده زيرا مى فرمايد:«لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ [20] يعنى همانگونه كه پيامبر (ص) اسوه و الگوى امت خويش است شما هم اسوه ها و الگوها براى مردم جهانيد.[21]
اين تفسير در عين حال با تفسير سابق منافات ندارد ممكن است همه امت شاهد و گواه باشند و امامان شاهدان و گواهان نمونه و ممتاز[22] .[23]
در آخرين بخش از این فراز نورانی آمده است« اكْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ؛[24] با مقام شهادت گرامى داشتى» [25]،که بر مقام شهادت و كرامت امام حسین(علیه السلام) تأکید دارد و[26] نشان می دهد شهادت نعمت و كرامت است [27]و آيين خدا كه راهگشاى همه انسان ها به سوى سعادت جاويدان است به قدرى مهم است كه مردانى همچون امام حسين عليه السلام و ياران با ايمانش براى نجات آن از سلطه منافقان و دشمنان حق، هستى خويش را مخلصانه تقديم مى كنند.[28]
اینگونه است که امام سجاد عليه السلام می فرماید: «أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ كشته شدن (در راه خدا)، عادت (ديرين) ما و شهادت ، مايه كرامت و افتخار ماست».[29]
امام حسین(علیه السلام)؛ مظهر عزت و کرامت انسانی
بدیهی است در نظام زندگى انسانهاى شايسته و با شخصيت، زندگى مادّى و ظاهرى برترين ارزش نيست، همان گونه كه مرگ مادى ضدّ ارزش نمى باشد، بلكه ارزش والا در نظر آزاد مردان با ايمان، در زندگى توأم با عزّت است به همين دليل هر گاه بر سر دو راهى قرار گيرند، شهادت توأم با عزّت و سربلندى را بر زندگى ذليلانه ترجيح مى دهند، زیرا عزّت جامعه اسلامى بر هر چيز مقدّم است و هر بهايى به خاطر آن پرداخته شود بجاست.[30]
این مقوله در سخنان امام حسين عليه السّلام در حادثه خونين كربلا تجلّى كرد آن زمان كه فرمود: «لا و اللّه لا أعطيكم بيدي إعطاء الذّليل و لا أقرّ لكم اقرار العبيد؛نه، به خدا سوگند دست ذلّت در دست شما نمى گذارم، و همچون [31]بردگان تسليم نمى شوم، (بلكه مى جنگم و سربلند شربت شهادت را مى نوشم![32])».[33]
سعادت و کمال؛ گرانبهاترین هدیه خداوند به بشر
در دیگر فراز اربعینی می خوانیم:«وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ؛ و به او سعادت عطا فرمودی»[34]، «حَبْو» به معناى بخشيدن و عطا كردن گرفته شده است [35] حُبًى و حِبًى در اصل به معناى بخشش چيزى بدون انتظار پاداش است. [36]
بدیهی است سعادت که گم شده همه انسانهاست عبارتست از فراهم بودن اسباب تكامل براى يك فرد يا يك جامعه؛[37]ولى بايد توجه داشت كه پايه اصلى سعادت و شقاوت، اراده و خواست خود انسان است اوست كه مى تواند وسائل لازم را براى ساختن خويش و حتى جامعه اش فراهم سازد، و اوست كه مى تواند با عوامل بدبختى و شقاوت به مبارزه برخيزد و يا تسليم آن شود.[38]
در منطق انبياء سعادت و شقاوت چيزى نيست كه در درون ذات انسان باشد، و حتى نارسائيهاى محيط و خانوادگى و وراثت در برابر تصميم و اراده خود انسان، قابل تغيير و دگرگونى است، لذا امام صادق عليه السّلام از جدش امير مؤمنان عليه السّلام چنين نقل مى كند: «حقيقت سعادت اين است كه آخرين مرحله زندگى انسان با عمل سعادتمندانه اى پايان [39]پذيرد و حقيقت شقاوت اين است كه آخرين مرحله عمر با عمل شقاوتمندانه اى خاتمه يابد».[40]
شهادت طلبی؛ رمز سعادت جامعه اسلامی
در این زمینه، در اشعار پر معنای امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا و در حالى كه به سوى ميدان شهادت گام بر مى داشت می خوانیم:[41]« فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيا تُعَدُّ نَفيسَةً فَإِنَّ ثَوابَ اللَّهِ أَعْلى وَ أَنْبَلُ ؛ اگر دنيا چيزى ارزشمند شمرده شود، به يقين پاداش الهى برتر و ارزشمندتر است».[42]و... ، اين اشعار كه در نوع خود بى نظير است، بيانگر مكتب امام حسين عليه السلام و عمق افكار آن حضرت در روز عاشورا در انتخاب شهادت طلبی به عنوان رمز سعادت و کمال به شمار می آید.[43]
هم چنین در این زمینه، حضرت زينب كبرى عليها السلام در سخنانی کوبنده فرمود:«وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، أَلَّذِي خَتَمَ لِأَوَّلِنا بِالسَّعادَةِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَلِآخِرِنا بِالشَّهادَةِ وَالرَّحْمَةِ....؛ حمد و ستايش ويژه خداوندى است كه پروردگار جهانيان است، همانكه آغاز كار ما را به سعادت و مغفرت و پايان كار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند براى آن شهيدان پاداش كامل و افزودن بر پاداش ها، مى طلبم و (از او مى خواهم كه) ما را جانشين نيك آنها قرار دهد؛ او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را كافى است و او بهترين حامى ماست».[44]،[45]
و یا خطبه امام سجاد عليه السلام در كنار دروازه مدينه که فرمود:« فَعِنْدَاللَّهِ نَحْتَسِبُ فِيما أَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، إِنَّهُ عَزِيزٌ ذُوانْتِقامٍ؛ در برابر مصائبى كه به ما رسيده از خدا پاداش مى طلبيم. به يقين خداوند شكست ناپذيرو صاحب انتقام است».[46]
و اين نشانه روحيه بلند آنهاست كه هرگز در بند حيات مادى نبودند كه اگر دوستانشان آن را از دست دهند، ناراحت شوند و اگر زنده بمانند به يكديگر تبريك بگويند، و شادمان باشند. آنها به شهادت در راه خدا افتخار مى كردند و بزرگترين سعادت خود را در شهادت مى دانستند.[47]
آری راهى که به سوى «شهادت » پيش مى رود نهايت آن سعادت است [48] زیرا توجه به خدا روحيه انسان را تقويت مى كند و در پرتو آن احساس مى نمايد كه در ميدان مبارزه تنها نيست، تكيه گاه نيرومندى دارد كه هيچ قدرتى در برابر آن مقاومت نمى كند، و اگر هم كشته شود به بزرگترين سعادت ، يعنى سعادت شهادت رسيده است.[49]
حصول سعادت بشر در گرو تبعیت از مکتب حسینی
باید در این مسأله تأمل نمود كه چطور اصحاب امام حسين عليه السلام روز عاشورا در يك نيم روز، سعادت دنيا و آخرت را براى خويش خريدند و آن همه افتخار كسب كردند.[50]
اینگونه است که از نظر سعادت و شقاوت، همه ما به وجود «حر بن يزيد رياحى» افتخار مى كنيم در حالى كه مدتى طولانى از عمرش در خدمت حاكمان ظالم بنى اميه بود، همين كه در آخرين ساعات عمرش بيدار شد و شهادت در راه امام حسين عليه السلام را بر همه چيز ترجيح داد نام او از فهرست شقاوتمندان حذف گرديد و در فهرست سعادتمندان قرار گرفت. به عكس، جمعى از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله را مى بينيم كه در آغاز در صف بهشتيان بودند؛ اما بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله آتش جنگ برافروختند و عده زيادى را به كشتن دادند و امروز متأسفانه تاريخ اسلام نام آنها را به نيكى نمى برد.اينجاست كه همه ما دست به دعا برداشته عرضه مى داريم: خداوندا! به ما حسن عاقبت عنايت فرما.[51]
همه این امور در پرتو این مسأله محقق می شود که اسلام در تعليمات خود اين درس بزرگ را به پیروان مکتب امام حسین(علیه السلام)آموخته است كه شهادت در راه خدا و در طريق حق و عدالت به معنى فناء و نابودى و مرگ نيست،[52]بلکه رمز عزت، سعادت و حيات جاويدان در جهاد و شهادت پر افتخار نهفته است، و ذلت، خوارى و روسياهى در دنيا و آخرت در ترك جهاد با دشمن.[53]
اینچنین است كه امام افزون بر طلب سعادت ، شهادت را نيز هم براى خويش و هم براى یارانش از خدا مى طلبد؛ دعايى كه به زودى به اجابت رسيد و امام در روز عاشورا شربت شهادت نوشيدند.[54]
سخن آخر
در خاتمه باید این نکته را در بهره گیری از معارف ناب زیارت اربعین متذکر شد که وقتى كسى اشخاص كريم و باشخصيت و بزرگوار را معرفى مى كند مفهومش اين است كه او اين اشخاص را دوست مى دارد و كَرَم و كرامت را ارزش مى شمرد اگر چنين است خودش از همه بيشتر بايد به اين موضوع اهميت بدهد؛[55]كسى كه حاتم طايى را مدح و ستايش مى كند بايد خودش سهمى از سخاوت و كرم داشته باشد.[56]
از آن فراتر كسى كه امام بزرگوارى را به صفات برجسته اى مى ستايد؛ اميرمؤمنان عليه السلام را به جود و سخاوت و شجاعت و علم و درايت و امام حسين عليه السلام را به ايثار و شهادت در راه خدا مى ستايد و همچنين هر يك از ائمه عليهم السلام را به صفات برجسته اى توصيف مى كند چگونه مى تواند خودش از تمام اين اوصاف بيگانه و تهى باشد. آرى آن كس كه كرامت كريمان را مى ستايد از همه شايسته تر است كه راه آن ها را بپويد.[57]
از خداوند بزرگ مسئلت دارم كه زندگانى ما را با سعادت و شهادت پايان بخشد كه ما همه با افتخار به سوى او باز مى گرديم.[58]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] ر.ک: وسايل الشيعه؛ ج 10؛ ابواب المزار؛ ب 82 .
[2] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص283.
[3] اهداف قيام حسينى ؛ ص80.
[4] كليات مفاتيح نوين ؛ ص394.
[5] کامل الزیارات؛ ص 119؛ ح 1.
[6] كليات مفاتيح نوين ؛ ص359.
[7] کامل الزیارات؛ ب 46؛ ص 128؛ ح 2.
[8] همان؛ ب 42؛ ص 121؛ح 1.
[9] همان؛ ب 44؛ ص 123؛ح 2.
[10] كليات مفاتيح نوين ؛ ص401.
[11] همان.
[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص542.
[13] همان.
[14] پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص407.
[15] همان.
[16] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص184.
[17] همان.
[18] « كمال الدين» صدوق؛ طبق نقل تفسير نور الثقلين؛ ج 3 ؛ ص 526 .
[19] تفسير نمونه؛ ج 14؛ ص 185.
[20] تفسير برهان؛ ج 3؛ ص 105.
[21] تفسير نمونه؛ ج 14؛ ص 185.
[22] ر.ک: تفسير نمونه؛ج1؛ ذيل آيه 143 سوره بقره و تفسیر نمونه؛ ج3؛ ذيل آيه 41 سوره نساء .
[23] تفسير نمونه، ج 14، ص 185.
[24] كليات مفاتيح نوين ؛ ص401.
[25] همان.
[26] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص604.
[27] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص251.
[28] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص230.
[29] همان ؛ ص579.
[30] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص575.
[31] همان.
[32] بحار الانوار؛ ج 45؛ ص 7.
[33] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 2، ص 576.
[34] كليات مفاتيح نوين ؛ ص401.
[35] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص18.
[36] همان ؛ ج 7 ؛ ص632.
[37] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص379.
[38] همان.
[39] همان.
[40] همان؛ص 380.
[41] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص516.
[42] همان ؛ ص518.
[43] همان.
[44] ر.ک: مقتل الحسين مقرّم؛ ص 357- 359، بحارالانوار؛ ج 45؛، ص 132- 135 ، احتجاج؛ ج 2؛ ص 122- 130( با مقدارى تفاوت).
[45] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص602.
[46] همان ؛ ص644.
[47] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 5 ؛ ص219.
[48] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص233.
[49] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص157.
[50] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص42.
[51] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 13 ؛ ص263.
[52] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص523.
[53] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 11 ؛ ص245.
[54] همان ؛ ص154.
[55] همان ؛ ج 15 ؛ ص480.
[56] همان؛ ص 481.
[57] همان.
[58] همان ؛ ج 11 ؛ ص150.