حضرت آيتالله العظمى مكارم شيرازى در ابتدای درس خارج خود که با حضور طلاب و فضلای حوزه علمیه در مسجد اعظم قم برگزار شد، توضيحات زير را درباره سند 2030 بيان فرمودند:
هدف از بيان اين مطالب خداى ناكرده، جسارت به كسى نيست، بلكه بيان توضيحاتى است درباره سند 2030 تا ملت عزيز ما و مسؤولين محترم وظيفه خود را درباره آن بدانند.
و اينكه قبلاً به سراغ آن نرفتم، نخواستم فضاى شيرين انتخابات پرشور و امن و امان تحت تأثير واقع شود.
ضمناً قضاوتهاى ما مربوط به خود اين سند است و آنچه كه در فضاهاى مجازى منتشر کرده و نسبت داده اند مورد نظر ما نيست.
نخست به سراغ تاريخچه اين سند مىرويم. در اولين مادّه آن كه به عنوان مقدمه است مىخوانيم: ما رؤساى دولتها و كشورها و نمايندگان عالى رتبه كه به مناسبت هفتادمين سالروز تاسيس سازمان ملل متحد از 25 تا 27 سپتامبر 2015 در مقرّ آن در نيويورك گرد هم آمدهايم، در مورد اهداف جديدى براى توسعه پايدار توافق كرديم (یعنی تعهد کرده ایم).
در ماده 2 مىگويد ما به نيابت از مردمى كه به آنها خدمت مىكنيم در مورد مجموعهاى از اهداف جامع، فراگير و مردم محور جهانى و دگرگون كننده تصميمى تاريخى اتخاذ كردهايم، سپس اضافه مىكند ما متعهد مىشويم كه براى تحقق كامل اين دستور تا سال 2030 (15 سال ديگر) بدون وقفه تلاش كنيم.
اين سند داراى 59 بند و 17 هدف است كه بسيارى از آن اهداف زيبا و انسانی است وليكن مجموع آن تثبيت نظام سلطه است.
در هدف چهارم و پنجم مىخوانيم:
تضمين آموزش با كيفيت برابر و فراگير و ترويج فرصتهاى يادگيرى مادام العمر براى همه و دستيابى به تساوى جنسيتى و توانمندسازى همه زنان و دختران.
و در اصل هشتم از اصول پنجاهونه گانه اين سند مىخوانيم: ما به جهانى مىانديشيم كه در همه جاى آن حقوق بشر و كرامت انسانى محترم شمرده شده... و در آن همه زنان و دختران به طور همه جانبه تساوى جنسيتى را درك كنند و همه موانع حقوقى، اجتماعى و اقتصادى موجود بر سر راه توانمند سازى آنان از ميان برداشته شود. در اينجا توجه به چند نكته لازم است:
1. اين سند همانطور كه از مقدمهاش پيداست در واقع يك عهدنامه است براى برنامههاى آموزشى و اقتصادى و اجتماعى و غير آن، در پانزده سال در جهان. يعنى عدهاى نشستهاند براى مردم دنيا تصميم گرفتهاند كه فرهنگ سكولار غرب را در همه جا پياده كنند و به گفته خودشان، هدفشان دگرگون ساختن جهان ماست.
سؤال اين است آيا ما بايد بنشينيم تا ديگران درباره 15 سال، تمام شئون زندگى ما (توجه داشته باشيد سند مخصوص آموزش نيست به همه مسائل حتى محيط زيست و مسائل اقتصادى و غير آن نظر دارد) تصميم بگيرند و ما هم با اينكه مىتوانيم آن را نپذيريم، چون صورت تخيير دارد آن را بپذيريم و قبول كنيم. با اينكه براى تحوّل آموزشى و ساير امور كشور خودمان برنامه داريم. آيا اين پيروى، پذيرش نظام سلطه و قیومیت دیگران نيست؟
2. مهم اين است كه وقتى اين سند را پذيرفتيم بايد گزارش سالانه تمام اين امور را به آنها بدهيم. يعنى آنها مثلاً 120 سؤال درباره مسائل مختلف درباره تمام شئون كشور ما مطرح مىكنند و می گویند پاسخگو باشيد. اگر پاسخ دروغ بگوييم واويلا، اگر راست بگوييم از تمام شئون كشور ما باخبر مىشوند (جاسوسی آشکار). فراموش نكنيد كه از متولّیان اصلى اين سند يونسكو است كه بخش فرهنگى سازمان ملل است و هميشه دولتهاى سلطهگر جاسوسهايى در آن داشته و دارند، مانند ساير نهادهاى جهانى.
3. آقايان مىگويند ما هنگام پذيرش اين سند زير آن نوشتهايم ما تا آنجا اين سند را قبول داريم كه با فرهنگ و مذهب ما سازگار باشد، راست مىگويند اين را نوشتهاند و در نامهاى كه به امضاء سه وزير نوشته شده، خدمت مقام معظم رهبرى ارسال داشتهاند و رونوشت آن نامه را نيز براى ما فرستادهاند؛ ولى به اين نكته گويا توجه نفرمودهاند كه تنظيم كنندگان اين سند معتقدند استثناء و شروطى كه در ذيل آن نوشته مىشود تا آنجا اعتبار دارد كه با روح اين سند مخالفت نداشته باشد؛ درست نظير آنچه ما در باب شرايط ضمن العقد مىگوييم كه اگر شرط برخلاف مقتضاى عقد باشد پذيرفته نيست. مسلّماً آنها مىگويند اينكه شرط كردهايد برخلاف مذهب و فرهنگ و نظام شما نباشد اين برخلاف روح اين سند است. اين سند آزادى كامل براى همه جنسيتها مىخواهد و براى همه مذاهب. بنابراين اين ملاحظه و شرط شما پذيرفته نيست. در نتيجه معيار همان متن سند است منهاى حاشيهها.
4. الفاظى در اين سند بكار برده شده كه معنى آن را آنها بر طبق اصطلاح خودشان تفسير مىكنند، مثلاً واژه خانواده، آنها معتقدند خانواده هم خانوادههاى معمولى را در بر مىگيرد، هم خانوادههاى همجنسگرا را. يا واژه خشونت، كه بسيارى از عقايد و افعال مذهبى، را به نظر آنها شامل مىشود. آنها سپاه و بسیج ما را مصداق خشونت می دانند.
5. اين سؤال براى همه مطرح است كه چرا اين سند بىسر و صدا به آموزش و پرورش داده شد و چندين كارگروه براى اجراى آن در آموزش و پرورش انتخاب شدند و گفته مىشود در بعضى از جاها نيز به اجرا درآمده. متولى اصلى اين گونه اسناد شوراى عالى انقلاب فرهنگى است، ما با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى صحبت كرديم كه آيا اين سند را به شما دادهاند و بررسى و تصويب كردهايد؟ گفتند: ابدا، چنين چيزى نبوده. بعلاوه چرا مجلس و بالاتر از آن رهبر انقلاب را در جريان نگذاشتند؟ اين سؤالى است كه جواب آن آسان نيست.
6. در اين سند درباره كمك به كودكان و پايان دادن فقر در همه اشكال آن و در همه جا تصريح شده، از جمله در هدف 2 از اهداف هفده گانه مىخوانيم پايان دادن به گرسنگى، تامين امنيت غذايى و تغذيه بهتر و توسعه كشاورزى پايدار.
تصويب كنندگان اين سند در اين دو سال كه از عمر آن مىگذرد، كدام قدم براى محروميت زدايى از كودكان گرسنه يمن برداشتهاند. كودكانى كه گرفتار بيمارى وبا و كمبود دارو و تغذيه هستند و چگونه نتوانستند گامى براى محاصرۀ اقتصادى يمن و غزّه بردارند تا مردم اين مناطق بتوانند از تغذيه سالمى برخوردار باشند. چه كمكى به ويرانىهاى سوريه و عراق كردند. اگر هدف دگرگون ساختن جهان است كه تيتر اين سند مىباشد، چه قدمى براى دگرگونى در اين دو سال برداشتند؟ آيا اينها دليل بر آن نيست كه هدف اصلى چيز ديگرى است. بنابراين بايد اعتراف كرد كه اين سند برخلاف ظاهر پارهاى از قسمتهاى آن دامى است حساب شده براى ملتهاى جهان كه آنها را در زير سلطه خود درآورند و فرهنگ و مذهب آنها را دگرگون سازند.