اگر قاضى غیر مجتهد مأذون که از جانب ولیفقیه به قضاوت منصوبشده، به هنگام صدور رأی مثلاً در زمینه حدود، قصاص، معاملات و مانند آن متوجّه شود که مادّه قانونى مربوطه که مصوَّب مجلس شوراى اسلامى و شوراى نگهبان است (با فتواى مرجع تقلیدش متعارض است)، با توجّه به اینکه اگر در این مواقع از صدور رأی خوددارى کند، یا بدون توجّه به قانون مربوطه صرفاً با استناد به فتواى مرجع تقلیدش حکم دهد، قانوناً مرتکب تخلّف انتظامی شده تکلیف او چیست؟
اگر مقلد، در چندین مسئله که حکمشان احتیاط واجب است، در هرکدام به فتوای مرجع تقلیدی دیگر رجوع کند، آیا لازم است که هنگام اجرای آن احکام، یادش باشد به کدام مرجع رجوع کرده یا همینکه فتوای رجوع شده به آن در ذهنش باشد کافی است؟ مثلاً راجع به وجوب شرکت در نماز جمعه، لازم است همیشه بداند که به مقام معظم رهبری رجوع کرده یا اگر این را فراموش کند، ولی حکم در ذهنش باشد کافی است؟
با توجّه به پیشنهاد برخى از شخصیتها، در زمینه تخصّصى شدن مرجعیت تقلید، نظر خود را دراینباره بفرمایید. تخصّصى شدن مراجع تقلید در زمینههای مختلف علمى چه حکمى دارد؟
بعضى از فقها در مسئله سودهاى بانکى و نیز چند مسئله دیگر که محل ابتلاى من است، با مرجع اینجانب اختلافنظر دارند، آیا در این چند مسئله میتوانم به مرجع دیگرى رجوع کنم؟
در مورد مسئله 19 رساله توضيح المسائل (تقليد از دو مجتهد مساوى) در قسمتى از جواب يك استفتا فرمودهايد: «احكامى كه ارتباط خاصی با يكديگر دارند از مجتهد واحد تقليد كنيد» منظور از ارتباط خاص، چيست؟ آيا منظور تقسيمبندىهاى کلی مثل طهارت، نماز و روزه و مانند آن است؟
شخصى پس از فوت مرجع تقلیدش از مجتهدى تقلید نموده، ولى قبل از عمل به فتواى آن مجتهد مجدداً از مرجع قبلى که فوت نموده تقلید کرده است، آیا عدول با توصیف فوقالذکر جایز میباشد؟ با در نظر گرفتن اینکه در بعضى از مسائل ازجمله در مسائل تقلید، مقلّد همین مجتهد زنده میباشد.
آیا آنچه مشمول مسئله بقاء بر میت نیست و اگر خلاف نظر میت هم باشد باید از حیّ تقلید شود فقط اصل مسئله بقاء است یا مسائلی که نتیجتاً در بقاء یا عدم بقاء تأثیر دارد هم همینطور است؟ مثلاً حیِّ و میت در جواز رجوع به فالاعلم در احتیاطات اعلم اختلاف دارند و میت قائل به جواز و اعلم است و حیّ قائل له عدم جواز و فالاعلم است؟
اگر بر انسان طبق فتواى مرجع قبلى خود، احکامى از قبیل خمس و غیره واجب و یا بعضى از اعمالش باطل و یا مشکوک به نظر برسد، ولى طبق فتواى مرجع فعلى اعمالش صحیح و یا خمس و غیره واجب نباشد، لطفاً مرقوم فرمایید آیا میتواند طبق فتواى مرجع بعدى خود عمل و درنتیجه اعمالش صحیح و خمس و امثال آن را پرداخت ننماید؟
آيا تبعيض در يك مسئله جزئى از يك باب فقه جايز مىباشد، بهطوریکه امروز در آن مسئله از مجتهدى تقليد كرده و فردا در همان مسئله از مجتهدى ديگر تقليد كند؟
مرجع بنده تبعیض در تقلید را خلاف احتیاط میداند و از مجتهدی که جایز میدانست تقلید نموده و در مسئله تقلید از میت از سومی تقلید کردم و میت تقلید از اعلم را واجب نمیداند و بنده در مسئله تبعیض از دومی و تقلید از غیر اعلم از آخری تقلید کردم و از تعدادی مجتهد تقلید کردم. آیا تمام تقلیدم صحیح است؟
بسیارى از کسانى که بر تقلید میّت باقیماندهاند، مایلاند در تمام مسائل از مرجع تقلید زنده پیروى کنند; زیرا در برخى از مسائل دچار شک و تردید میشوند که آیا در زمان مرجع متوفی به فتواى او در خصوص فلان مسئله عمل کردهاند، یا خیر؟ آیا راهى وجود دارد که بهطورکلی از مرجع زنده تقلید کنند؟
شخصى از مرجعى تقلید میکرده است، پس از فوت او با اجازه مرجع دوّم زنده به تقلید مرجع اوّل باقیمانده است، سپس مرجع دوّم از دنیا رفته است و اکنون از مرجع سوّم که زنده است تقلید میکند، اکنون آیا با اجازه مرجع زنده باید بر تقلید از مرجع اوّل باقى بماند یا مرجع دوّم؟
وظیفه مکلّفى که از چند مجتهد، یکى پس از فوت دیگرى، تقلید نموده و از هرکدام مسائلی را در زمان حیاتشان یاد گرفته، نسبت به بقاء بر تقلید درصورتیکه هر سه میّت باهم مساوى یا مشکوک الاعلمیّه و اعلم از حىّ بودهاند.
وظیفه مکلّفى که از چند مجتهد، یکى پس از فوت دیگرى، تقلید نموده و از هرکدام مسائلی را در زمان حیاتشان یاد گرفته، نسبت به بقاء بر تقلید درصورتیکه دو نفر از این مراجع متوفی باهم مساوى یا مشکوک الاعلمیّه بودهاند و هر دو، از میّتِ سوم و از حىّ اعلم بودهاند چیست؟
وظیفه مکلّفى که از چند مجتهد، یکى پس از فوت دیگرى، تقلید نموده و از هرکدام مسائلی را در زمان حیاتشان یاد گرفته، نسبت به بقاء بر تقلید درصورتیکه هر یک از مراجع میّت قبلى، اعلم از بعدى بودهاند و اعلم از حىّ بودهاند؟
آیا آنچه مشمول مسئله بقاء بر میت نیست و اگر خلاف نظر میت هم باشد باید از حی تقلید شود، فقط اصل مسئله بقاء است یا مسائلی که نتیجتاً در بقاء یا عدم بقاء تأثیر دارد هم همینطور است؟ مثلاً حی و میت در جواز رجوع به فالاعلم در احتیاطات اعلم اختلاف دارند و میت قائل به جواز و اعلم است و حی قائل به عدم جواز و فالاعلم است.