كسى كه همواره موقع ادرار اجزاى منى هم از مجراى او خارج میشود و اميد خوب شدن نيز ندارد، آيا میتواند تيمّم كند و اعمالش را انجام دهد؟ چون فرض بر اين است كه غسل جنابت بهصورت هميشگى براى او زيان غیرقابلجبران جسمى دارد.
اگر بيمار، كاملاً بیهوش باشد و یا طفل صغیری باشد و در حال حاضر هیچیک از خويشاوندان وى نيز در دسترس نباشند و از طرفى جان بيمار درخطر جدی باشد، جهت اجازه و شرط چه بايد كرد؟ آيا میتوان طبق وظيفه پزشكى هرگونه اقدام ممكن را بدون اجازه انجام داد؟ اگر با اقدامات غير مؤثر بهصورت غیرعمدی به مرگ بيمار تسريع بخشيده شود مسئولیتی بر گردن پزشك معالج خواهد بود؟ اگر به خاطر خوف از عدم تأثير درمان و كمك به تسريع مرگ و مديون شدن، پزشك هيچ كارى انجام ندهد، در اين صورت مسئول خواهد بود؟
اگر پزشك براثر فراموشى انواع و علائم بیماریها ـ به خاطر گستردگى موضوع ـ بيمارى شخص را تشخيص ندهد، درنتیجه اصلاً دارويى تجويز نكند; درصورتیکه بيمارى تشديد و يا منجر به مرگ گردد، اين پزشك در چه حدّى مسئول است؟ (درصورتیکه امكان ارجاع به متخصّص باشد)
اگر تشخيص بيمارى بهدرستی صورت گيرد، ولى داروى مؤثر در دسترس نباشد و يا بسيار گران باشد، بهگونهای كه بيمار قادر بر تهيّه آن نباشد، آيا پزشكِ معالج ملزم به تهيّه آن، به هر طريق ممكن است؟
بيمارى به علّت ضربه به نخاع كه، احتمال قطع شدن نخاع مىرفته، در ايّام تعطيلات به بيمارستان اعزامشده و پزشك معالج درخواست وجه خارج از مقررات نموده است. كارشناس ناظر نيز در جريان امر بوده، ولى با استدلال حفظ سلامت بيمار در آن مرحله اعتراض و اقدامى نكرده است، عمل كارشناس ناظر چه حكمى دارد؟
اگر دانشجوى پزشكى از اسرار استادش، كه پزشك است آگاه باشد و فساد اخلاقى او را بداند، وظیفهاش چيست؟ درحالیکه بقيّه او را كاملاً مؤمن میدانند و در مسائل بسيارى به او مراجعه میکنند.
پدرم اعتقاد چندانى به مسائل دینى ندارد، در نتیجه با عدم رعایت فروع دین، عدم اعتقاد عملى به اصول را نشان مى دهد. دوستى با ایشان من را نسبت به دین و حلال و حرام و واجبات بى تفاوت مى کند. چگونه مى توان این مطلب را به ایشان متذکّر شد به طورى که ناراحت نشود، و از طرف من نیز اتمام حجّت شده باشد. با توجّه به این که ایشان بسیار عاطفى هستند، و به کوچکترین انتقادات سازنده اى ناراحت مى شوند، و اشک مى ریزند؟
چنانچه شخصی کثیرالسفر بوده است اما مسئله را نمیدانسته که کثیرالسفر است و نمازها را بهصورت شکسته خوانده است، اما بعد از مدتی متوجه شده است، تکلیف او در مورد نمازهای خواندهشده چیست؟
چنانچه والدینی نماز و روزه ی قضا داشته باشند اما وصیت کرده باشند که لازم نیست برای آنها نماز و روزه به جا آورند، در این صورت وظیفه ی پسر بزرگ چه می باشد؟