در يك قريه يا شهر نهرى قديمى وجود دارد كه چندين سال از آب آن براى كشاورزى استفاده مىكردند؛ امّا الآن كسانى كه در ابتداى نهر قرار دارند و آب از ملك آنها عبور مىكند به ديگران اجازه نمىدهند كه از آن آب استفاده كنند، آيا اين كار جايز است؟
مالك چشمه ای که زراعت خود را با آب همان چشمه آبيارى مىكرده و به همسايگان نيز اجازه داده كه در ملكش جوى آب ايجاد نمايند، مدّت بيست و چند سال از آب چشمه زراعتشان را مشروب نمودهاند، آيا اكنون مالك مذكور مىتواند همسايگان را از رفت و آمد در ملكش، جهت سركشى و استفاده از آب چشمه، منع نمايد؟
نماز خواندن در اماکن و ادارات دولتى استیجارى که مالکش مصرّ به تخلیه است و اظهار عدم رضایت مى کند در صورتى که به علت ناچارى ساختمان هنوز تحت اختیار ارگانهاى دولتى مى باشد چه حکمى دارد؟
شخصى گوشه اى از ملك خود را براى عبادت برگزيده است. به تدريج همسايگان او نيز در حال حياتش در آن محل نماز مى خوانند و بعد از وفات شخص مذكور، آن مکان را به صورت مسجد در مى آورند ولى ورثه راضى به این کار نیستند، بلكه آن زمين را غصبى اعلان كرده اند. حكم این مسجد و نمازهايى كه در ظرف بيست سال در آن خوانده شده چيست؟