متولی موقوفه ای که عرصه و اعیان آن وقف بوده به جهت آنکه اعیانی در معرض خرابی قرار گرفته و قابل استفاده نبوده ، طی انعقاد قرارداد با سازنده ساختمان به شیوه ای که در جامعه معمول است ، آپارتمانی ۹ واحدی احداث می نماید که توافق می کنند ۶ واحد سهم سازنده و ۳ واحد سهم موقوفه باشد حال سوال این است که :
۱- آیا پس از احداث ساختمان ،اعیانی سه واحدی که سهم موقوفه بوده به خودی خود وقف خواهد بود و خرید و فروش آن ممنوع است یا طلق است؟
۲-آیا متولی می تواند صرفاً یکی از سه واحد ساخته شده را به عنوان اعیانی وقف منظور کند (جایگزین همان یک واحد مسکونی که تخریب شده) و دو واحد دیگر (فقط اعیانی آن ) را به عنوان عوائد موقوفه تلقی کند و بفروشد و وجه حاصل از فروش را صرف نیت واقف نماید؟
مسأله 1686ـ انسان مى تواند از زکات، کتابهاى دينى و علمى و قرآن و دعا و ساير کتبى که در پيشرفت هدفهاى اسلامى مؤثّر است بخرد و وقف نمايد، خواه وقف عموم کند، يا وقف اشخاص خاص، حتّى مى تواند بر اولاد خود و کسانى که واجب النّفقه او هستند وقف کند، ولى نمى تواند از زکات املاکى بخرد و بر اولاد خود وقف نمايد.
مسأله 2322ـ مؤسّسات و جمعيّت هايى که در زمان ما تشکيل مى دهند و به ثبت مى رسانند و داراى شخصيّت حقوقى است مى توان چيزى را به آن تمليک کرد و در اين صورت بايد مطابق اساسنامه مصرف شود، اموال اين گونه مؤسّسات در بعضى از جهات شبيه وقف است، ولى وقف نيست، بلکه ملک آن مؤسّسه است و هرگاه کسى از مؤسّسين يا اداره کنندگان از دنيا بروند چيزى به وارث آنها نمى رسد، مگراين که در اساسنامه ذکر شده باشد. آنچه در بالا گفته شد در مورد مؤسّساتى که طبق موازين عقلاء تشکيل شده، ولى هنوز به ثبت قانونى نرسيده، نيز جارى است.
مسأله 2318ـ هرگاه در اوقاف عمومى متولّى خيانت کند و عايدات آن را به مصرفى که معيّن شده نرساند، حاکم شرع بايد متولّى امينى براى آن معيّن نمايد يا در کنار او بگذارد و اگر متولّى وقف خاص خيانت کند، حاکم شرع با موافقت طبقه موجود براى آنها متولّى تعيين، يا ضميمه مى کند.
مسأله 2317ـ وقف مشاع جايز است، يعنى مى توان مثلاً، دو دانگ از خانه يا مزرعه اى را وقف کرد و در صورت لزوم حاکم شرع يا متولّى مى تواند مال موقوفه را با نظر اهل خبره جدا کند.
مسأله 2314ـ هرگاه براى چيزى که وقف کرده متولّى معيّن کند، بايد مطابق قرارداد او رفتار نمايد و اگر معيّن نکند اگر از قبيل اوقاف عامّه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعيين متولّى وظيفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکى که وقف بر اولاد است) در مورد کارهايى که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد مى باشد، احتياط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت يکديگر تعيين متولّى کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختيار آن با خود آنهاست در صورتى که بالغ باشند و اگر بالغ نباشند اختيار با ولىّ آنهاست.
مسأله 2313ـ هرگاه کسى چيزى را براى خودش وقف کند (مثل آن که ملکى را وقف کند که عايدى آن صرف خودش شود، يا بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند). صحيح نيست ولى اگر مثلاً، مدرسه يا مزرعه اى را وقف بر طلاّب کند و خودش طلبه باشد، مى تواند مانند سايرين از منافع وقف استفاده نمايد.
مسأله 2312ـ وقف براى کسانى که هنوز به دنيا نيامده اند صحيح نمى باشد، ولى وقف براى اشخاصى که بعضى از آنها به دنيا آمده اند و بعضى هنوز به دنيا نيامده اند صحيح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهاى آينده) و آنها که بعداً به دنيا مى آيند در آن وقف شريک خواهند شد.
مسأله 2311ـ وقف کننده بايد بالغ و عاقل و داراى قصد و اختيار باشد و شرعاً حق تصرّف در اموال خود را داشته باشد، بنابراين انسان سفيه يا بدهکارى که حاکم شرع او را از تصرّف در اموالش منع کرده اگر چيزى از اموال خود را وقف کند صحيح نيست.
مسأله 2310ـ وقف در صورتى صحيح است که مال وقف را به تصرّف کسانى که براى آنها وقف شده يا وکيل يا ولىّ آنها بدهد، ولى در اوقاف عامّه مانند مساجد و مدارس و امثال آنها تحويل دادن شرط نيست، هرچند احتياط مستحب آن است که پس از خواندن صيغه آن را در اختيار کسانى که وقف براى آنها شده قراردهند تا وقف کامل گردد.
مسأله 2309ـ كسى كه مالى را وقف مى كند بنابر احتياط مستحب بايد از همان موقع خواندن صيغه وقف كند، ولى بايد براى هميشه مال را وقف کند و اگر مثلاً بگويد اين مال بعد از وفات من وقف باشد اشكال دارد، يا بگويد از حالا تا ده سال وقف باشد آن نيز اشكال دارد، ولی می توان مالی را برای هميشه وقت کرد مشروط بر اینکه مثلاً چند سال اوّل منافعش در اختیار واقف یا شخص دیگری باشد و در موقوفه مصرف نشود.
مسأله 2306ـ صيغه وقف را مى توان به عربى يا به هر زبان ديگر خواند، مثلاً اگر بگويد: «خانه خود را براى فلان منظور وقف کردم» کافى است و احتياج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد يا وقف خاص، هرچند احتياط مستحب آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصى که براى آنها وقف شده در وقف خاص، صيغه قبول بخوانند.
مسأله 2305ـ هرگاه کسى چيزى را وقف کند از ملک او خارج مى شود نه او، و نه ديگران نمى توانند آن را بفروشند، يا ببخشند و هيچ کس از آن ارث نمى برد، ولى در بعضى از موارد که در مسأله 1786 گفته شد فروختن آن جايز است.
مسأله 917ـ احتياط واجب آن است که در نماز، وقف به حرکت ننمايد و معنى وقف به حرکت آن است که زير و زبر آخر کلمه را بگويد امّا بين آن کلمه و کلمه بعد فاصله دهد، مثل اين که بگويد: اَللّهُ اَکْبَرُ (و آخر آن راپيش دهد) امّا مدّتى سکوت کند بعد بِسْمِ اللّه را شروع نمايد، ولى وصل به سکون مانعى ندارد، هرچند ترک آن بهتر است، معنى وصل به سکون اين است که آخر جمله را بدون زير و زبر بخواند و بلافاصله آيه يا کلمه بعد را بگويد.
اگر شخصي صد و بيست سال پيش در وصيتنامه خود قطعه زمين متعلق به خود را به مدت نود سال حبس و نحوه خرج منافع را مشخص نمايد و اولاد أيشان در طي اين سألها و پس از تأسيس سازمان ثبت و إلزام قانوني در أخذ سند مالكيت، براي عمل نمودن به وصيت پدر و جلوگيري از نقل و انتقال أقدام به أخذ سند تحت عنوان وقف نمايند در حاليكه هيچ وقفنامه اي تنظيم ننموده و حبس مدتدار را در معناي وقف دانسته باشند أيا پس از صد و بيست سال از تاريخ حبس إمكان استرداد وجود دارد؟
آیا زمینی که وقف حسینیه است میتوان ملحق به زمین مسجد کرد ومسجد ساخت؟ که هم بعنوان مسجد وهم برای عزاداری سید الشهدا استفاده کرد، البته باحفظ حرمت مسجد ؟