زنى ادّعا میکند شوهرش او را از منزل بیرون کرده و نفقهاش را در مدّت خاصی نپرداخته است، شوهر ضمن اقرار به اینکه نفقه معوّقه همسرش را پرداخت نکرده، ادّعا میکند که همسرش ناشزه است و بدون اجازه او منزل مشترک را ترک کرده و از اداى وظایف زناشویى امتناع نموده و درنتیجه استحقاق نفقه ندارد؛ در فرض مذکور، با توجّه به اینکه زوجین جدا از یکدیگر زندگى میکنند، قول کدامیک مقدّم و بیّنه بر عهده چه کسى است؟
زنى که شوهرش مرده و خودش هم جوان است (مثلاً 30 ساله است) به خاطر فوت شوهرش بیشتر از متعارف ترک زینت میکند، حتّى نظافت هم بهاندازه عرف نمیکند و ازدواج را نیز ترک کرده است و اگر کسى براى خواستگارى بیاید میگوید: من با شوهرم عهد کردهام دیگر ازدواج نکنم و بین ما شرط شده که هر کس جلوتر مُرد، دیگرى ازدواج نکند، آیا این کار درست است و شرط آنها واجب العمل است؟
اگر در ضمن عقد لازمى (مانند عقد نکاح) به زوجه وکالت داده شود که هرگاه عارضهای پیش آمد خود را مطلقه سازد، سپس زوج مجنون شود، آیا زن میتواند با استفاده از این وکالت، خود را مطلقه سازد؟
زنى بهصورت مزمن مبتلابه جنون دائم یا ادوارى بوده و سوابق جنون و بسترى شدن در بیمارستان روانى را از شوهر مخفى نگاه داشته و حتّى پس از طرح دعوا از طرف مرد، نیز موضوع را آن کار نموده است. مرد پس از ازدواج و دخول و گذشت چند سال، از نوع بیمارى و سوابق بسترى شدن قبلى زوجه در بیمارستان آگاهى نسبى یافته و بلافاصله پس از اطّلاع، ضمن مشورت با حقوقدانها، اقدام به فسخ نکاح مینماید. حال اگر بیمارى فوق توسّط گروه پزشکى قانونى بهصورت زیر تأیید گردد: «زوجه داراى سابقه اختلال روانى واجد علائم جنون حدّ اقل از سال 1367 (شش سال قبل از ازدواج) بوده و در حال حاضر نیز دچار عوارض مزمن بیمارى است.» در فرض مسئله آیا مرد حقّ فسخ دارد و به زن مهریّهای تعلّق میگیرد؟
در صورتى که مردى زوجه اش را عمداً به قتل برساند و ورّاث مقتوله منحصر به مادر و یک دختر باشد و با عنایت به عدم امکان قصاص پدر توسط دختر و تقاضاى قصاص قاتل توسّط مادر مقتوله: الف) با عنایت به لزوم پرداخت نصف دیه توسط متقاضیّه قصاص به قاتل، آیا نسبت به سهم دختر باید دیه پرداخت کند یا خیر و با توجّه به این که قاتل داراى پدر مى باشد که جدّ صغیره محسوب مى شود، آیا رعایت غبطه صغیر، و تقاضاى دیه یا عفو به عهده جد مى باشد یا خیر؟ ب) در صورت امتناع و یا عدم توانایى مالى متقاضى قصاص نسبت به پرداخت دیات متعلّقه، آیا حقّ قصاص ساقط یا تبدیل به دیه مى گردد یا اجراى آن به تأخیر مى افتد و در صورت تاخیر، آیا محکوم از زندان آزاد مى گردد یا خیر؟
اگر مردى در شب زفاف، به علّت عنن، یا عامدا، به وسیله انگشت، یا شىء مناسب دیگرى غیر از آلت رجولیّت، بکارت همسرش را زایل نماید آیا این عمل تعزیر داردو احکام دخول بر آن جاری می گردد، و زوجه مستحقّ کلّ مهر است؟
با توجه به روايات، نزديكي با همسر در شب اول ماه رمضان مستحب و در شب چهارشنبه مکروه می باشد؛ حال اگر شب اول ماه رمضان، شب چهارشنبه باشد حکم مسأله چه می باشد؟