مادّهای است به نام «نسوار» که از تنباکو و آهک تهیّه میشود، مادّه مزبور را در دهان میگذارند و مقدارى هم سبب بیحالی میشود، استفاده از آن براى روزهدار چه حکمى دارد؟
اخیراً در برخى از مناطق رسم شده که بستگان متوفی بهجای برگزارى مراسم عزادارى و فاتحه، پول آن را هزینه امور خیریه میکنند. به نظر میرسد با توسعه این تفکّر، مردم و میّت از برکات مجالس مذکور که آشنایى با معارف دین و تذکّر و تنبیه و به یاد جهان آخرت افتادن، همدردى با صاحبان عزا و قرائت فاتحه و قرآن براى میّت و ذکر توسّل و مانند آن است، محروم میشوند. با توجّه به این مطلب، کدامیک اولویت دارد؟
مسأله 1572ـ به سيّدى که عادل نيست مى توان خمس داد، ولى احتياط واجب آن است به کسى بدهند که آشکارا گناه نکند و اگر در سفر مانده است در صورتى مى توان به او خمس داد که سفرش سفر معصيت نباشد، مگر اين که توبه کند و باقيمانده سفر را در طريق معصيت انجام ندهد.
مسأله 1569ـ سهم سادات را بدون اجازه مجتهد نمى توان به ساداتى كه در بالا گفته شد پرداخت (بنابر احتياط واجب)، و سهم امام(عليه السلام) را نيز اگر بدون اجازه مجتهد که از او تقلید کند بپردازد قبول نيست، مگر اين كه مجتهد بعداً بپذيرد و اجازه دهد.
مسأله 1567ـ صرف كردن قسمتى از سهم مبارك امام(عليه السلام) براى ساختن مساجد يا حسينيه ها يا بيمارستان و درمانگاه و مدارس، تنها در صورتى مجاز است كه با اجازه مجتهد عادل و مطابق با فتوای او و رعايت اولويّت باشد، ولى سهم سادات را جز در مورد ساداتى كه گفته شد نمى توان مصرف كرد.
مسأله 1566ـ خمس را بايد دو قسمت كرد: يك قسمت آن سهم مبارك امام(عليه السلام)است و نيم ديگر سهم سادات. سهم سادات را بايد بنابر احتیاط واجب به مجتهد داد، یا با اجازه¬ی مجتهدی که از او تقلید می¬کند سادات فقير يا يتيم نيازمند، يا ساداتى كه در سفر وامانده اند و نيازمند هستند، بدهد (هرچند در محلّ خود فقير نباشند) ولى سهم امام(عليه السلام) را در زمان ما بايد به مجتهد عادل که از او تقلید می¬کند يا نماينده او تحویل داد، تا در مصارفى كه مورد رضاى امام(عليه السلام) است از مصالح مسلمين و مخصوصاً اداره حوزه هاى علميّه و مانند آن مصرف كند.
مسأله 1732ـ همانطور که قبلاً هم اشاره شد زکات فطره را بنابر احتياط واجب در غير مورد فقرا و مساکين نمى توان مصرف کرد، همچنين نمى توان از آن کارخانه هايى تأسيس کرد و منافع آن را در خدمت نيازمندان گذارد، ولى تهيّه سرمايه از آن براى افراد نيازمند به مقدارى که زندگانى آنها را اداره کند جايزاست.
مسأله 1731ـ احتياط واجب آن است که زکات فطره را در همان محل مصرف کند، مثلاً نمى تواند براى بستگانش که در شهر ديگرى هستند بفرستد، مگر اين که در آن محل مستحقّى پيدا نشود و هرگاه با وجود مستحق فطره را به جاى ديگرى ببرد و تلف شود ضامن است، ولى حاکم شرع مى تواند با توجّه به مصالح نيازمندان اجازه دهد آن را به محلّ ديگرى ببرند.
مسأله 1673ـ هنگامى که حاکم شرع مبسوط اليد است يعنى مى تواند احکام اسلام را اجرا نمايد احتياط واجب آن است که زکات را به او دهند، يا به اجازه او مصرف کنند و اقدام اشخاص به تقسيم آن بدون اذن حاکم شرع در اين صورت اشکال دارد.
مسأله 1641ـ زکات را در يکى از هشت مورد زير بايد صرف کرد:
1 و 2ـ «فقرا» و «مساکين» و آنها کسانى هستند که مخارج سال خود و عيالاتشان را ندارند. تفاوت فقير و مسکين در اين است که فقير روى سؤال از کسى ندارد، امّا مسکين نيازمندى است که روى سؤال دارد، کسانى که صنعت و ملک و سرمايه و کسبى دارند که زندگى آنها را اداره نمى کند فقير محسوب مى شوند و کمبود زندگى خود را مى توانند از زکات بگيرند.
3ـ کسى که از طرف امام يا نايب او مأمور جمع آورى زکات يا نگهدارى يا رسيدگى به حساب آن و يا رساندن آن به امام و نايب او، يا رساندن به مصارف لازم هستند مى توانند به اندازه زحمتى که مى کشند از زکات استفاده کنند.
4ـ افراد ضعيف الايمانى که با گرفتن زکات تقويت مى شوند و تمايل به اسلام پيدا مى کنند.
5ـ خريدن برده ها و آزاد کردن آنها.
6ـ اشخاص بدهکارى که نمى توانند قرض خود را ادا کنند.
7ـ «سبيل اللّه» يعنى کارهايى مانند ساختن مسجد که منفعت دينى عمومى دارد و همچنين مدارس علوم دينى، مراکز تبليغاتى، اعزام مبلّغين، نشر کتابهاى مفيد اسلامى و خلاصه آنچه براى اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا.
8ـ «ابن السّبيل» يعنى مسافرى که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نيازش مى تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محلّ خود غنى و بى نياز باشد.
مسأله 2294ـ اگر چيزى براى حرم يکى از امامان يا امامزادگان نذر کند بايد آن را به مصارف حرم برساند، از قبيل تعميرات و فرش و روشنايى و خدّامى که مشغول خدمت هستند و مانند آن، ولى اگر چيزى براى خود امام(عليه السلام) يا امامزاده نذر کرده بى آن که نام حرم را ببرد، مى تواند علاوه بر امورى که ذکر شد صرف مجالس عزادارى و سوگوارى يا نشر آثار آن بزرگواران، يا کمک به زوّار آنها يا هر کار ديگرى که نسبتى با آنها دارد بکند.
مسأله 1911ـ «ديوانه» و «سفيه» يعنى کسى که مال خود را بيهوده مصرف مى کند و توانايى بر نگهدارى و معامله ندارد، حق ندارند در مال خود تصرّف کنند بلکه بايد زير نظر ولىّ آنها باشد.
زمین موقوفه ای که وقف نامه آن در حال حاضر موجود نمی باشد و مورد مصرفی مشخصی ندارد؛ حکم مصرفی این زمین با توجه به این که اهالی محل همگی اتفاق بر وقف بودن این زمین مذکور را دارند چیست؟
آیا میشود نیات واقف را به دلیل اقلیت مذهبی بودن آن تغییر داد یا از درآمد موقوفات زرتشتیان مبالغی را جهت ترویج فرهنگ قرآنی و برگزاری مسابقات قرآنی هزینه نمود؟
ما باغ پسته ای داریم که یک درخت آن وقف امام حسین می باشد، آیا میشود پسته های آن را فروخته و پول آن را در این راه خرج کرد، یا باید عینا خود پسته را به حرم ببریم؟
در محلی موقوفه ای با نيت 5 دانگ خاص و يگ دانگ عام پس از كسر هزينه ها و مخارج نگهداري هر آنچه بماند جهت مصرف روضه خواني اهل بيت و ساير ائمه ميباشد حال آيا مقداری که برای مصرف روضه خواني است را مي تواند بابت هزينه هاي تبليغات روضه و سخنران و مداحي و پذيرايي شامل قند و چايي و شربت و غذا به عزاداران و هر آنچه كه عرف تاييد ميكند جهت روضه خواني هزينه نمود ؟
واقفی 2ساعت آب را جهت تولیت حمام وقف می کند نظر به اینکه در قدیم روستا دارای حمام عمومی بوده است و آب حمام که برای شستشو مورد استفاده می گرفته به همراه یک قطعه زمین وقف نموده است و هر کسی که تولیت حمام را بر عهده می گرفته است برای امورات زندگی از آن استفاده می کرده است حال چند سالی است که حمام بلا استفاده قرار گرفته است و هر کسی در منزل خود حمام دارد این آب و زمین به پسر واقف بصورت اجاره داده شده است حال وجوهات که از اجاره جمع شده است کجا مصرف شود ؟ و با توجه به اعتراض دیگر افراد خانوادهِ واقف مبنی بر واگذاری وقف به شخص دیگری این موضوع چگونه بایستی حل گردد ؟
شخصی ملکی را وقف نموده است تا از درآمد موقوفه در مسجد خاصی در ماه مبارک خرما جهت افطاری به نمازگزاران داده شود اما درآمد موقوفه زیاد است و از مصرف متعارف زیاد می آید سوال این است که آیا متولی مازاد را میتواند در مطلق امور خیر مصرف نماید یا باید در موضوعات نزدیک به نیت واقف مصرف نمود؟
میتی ثلث اموال را در کار خیر وصیت کرده و دو وصی و ناظر خانه ای را در مشهد به این عنوان جهت زوار نیازمند از بستگان خریداری کرده است آیا باید این خانه را وقف کنند و در این صورت وقف و تعیین متولی با کیست در صورتی که میت دو وصی و یک ناظر تعیین کرده است حال تکلیف چیست؟
اگر در جاده باحيواني تصادف كنم و در معرض مردن باشد، ميتوانم ذبحش كنم تاحلال شود؟ در صورت ذبح ميتوانم گوشتش را استفاده كنم يا بايد از طرف صاحبش به فقير بدهم؟