مسأله 1189ـ هرگاه کسى اوّل وقت مسافر بوده و نماز را نخوانده و بعد به وطن يا جايى که قصد دارد ده روز بماند وارد شود بايد نماز را تمام بخواند و بعکس، اگر کسى اوّل وقت در وطن يا محلّ اقامت بوده و نماز را نخوانده، مسافرت کرد، بايد نمازش را در سفر شکسته بخواند.
مسأله 1188ـ هرگاه کسى مشغول نماز شکسته شود و در بين نماز يادش بيايد که مسافر نيست و يا سفرش سفرى نيست که نماز در آن شکسته باشد، بايد نماز را چهار رکعتى تمام کند و نمازش صحيح است.
مسأله 1160ـ چند چيز است که سفر را قطع مى کند و بايد نماز را تمام خواند:
اوّل ـ رسيدن به «وطن»
منظور از وطن چيست
منظور از وطن محلّى است که انسان آن را براى اقامت و زندگى خود انتخاب کرده، خواه در آنجا متولّد شده باشد يا نه و خواه وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را انتخاب کرده است.
مسأله 1150ـ کسى که شغلش رانندگى داخل شهرهاست اگر اتّفاقاً به سفر خارج از شهر برود و هشت فرسخ و بيشتر باشد نمازش شکسته است، امّا کسى که هم رانندگى داخل شهر مى کند و هم راننده بيابانى است وقتى به خارج شهر مى رود نماز را بايد تمام بخواند.
مسأله 1147ـ کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى غير از شغل خود (مثلاً براى حج يا زيارت يا مقصد ديگرى) مسافرت کند، بايد مانند ساير مسافران نماز را شکسته بخواند، ولى اگر راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت کرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت کند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1146ـ كسى كه شغلش مسافرت نيست، ولى مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و كارگر و كارمندى كه خودش ساكن شهرى است و همه روز براى انجام كار به نقطه ديگرى مى رود كه رفت و آمد او هشت فرسخ يا بيشتر است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط مستحب، دو سه روز اوّل را جمع بخواند.
مسأله 1145ـ راننده ها، خلبان ها، كشتيبان ها و ساربان ها و مانند آنها كه سفر شغل آنهاست بايد نماز را تمام بخوانند، ولی در آغاز کار بنابر احتیاط مستحب، دو سه روز اوّل را جمع بخوانند.
مسأله 1140ـ کسى که براى امرار معاش به شکار مى رود سفرش حلال و نمازش شکسته است، همچنين اگر براى فراهم کردن درآمد بيشتر باشد، امّا کسى که براى لهو و تفريح و خوشگذرانى به شکار مى رود، سفرش حرام ونمازش را بايد تمام بخواند.
مسأله 1139ـ مسافرت به قصد تفريح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا که موجب اسراف و کار حرام ديگرى نباشد جايز است و نماز را بايد شکسته بخواند.
مسأله 1138ـ هرگاه کسى همراه ظالمى سفر کند و مسافرت او کمک به ظالم محسوب شود سفر او حرام است و نمازش را بايد تمام بخواند، مگر آن که مجبور باشد يا براى انجام وظيفه مهمترى مانند نجات جان مظلومى با او سفر کند که در اين صورت نمازش شکسته است.
مسأله 1137ـ اگر سفر حرام نيست، ولى سوار بر مرکب غصبى شود، يا در زمين غصبى مسافرت مى کند، بنابر احتياط جمع ميان نماز شکسته و تمام کند، يعنى هم نماز دو رکعتى هم چهاررکعتى به جاآورد.
مسأله 1136ـ هرگاه براى فرار از انجام کار واجبى مسافرت نمايد، مثل اين که بدهکار است و مى تواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه مى کند، امّا او براى فرار از پرداخت بدهى مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام به جا آورد، ولى اگر چنين قصدى را ندارد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1134ـ اگر به قصد دزدى، خيانت، يا کار حرام ديگرى سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر خود سفر حرام باشد مثل اين که چنان مسافرتى براى بدن او ضرر قابل ملاحظه اى دارد، يا زن بدون اجازه شوهر سفر کند (بنا بر احتياط واجب) يا فرزند با نهى پدر و مادر سفر نمايد بطورى که مايه اذيّت آنها شود، بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر سفر واجبى مانند حجّ واجب بوده باشد رضايت شوهر و پدر ومادر شرط نيست و نماز شکسته است.
مسأله 1132ـ هرگاه بخواهد به محلّى که هشت فرسخ يا بيشتر است برود، اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد مردّد شود که بقيّه راه را برود يا نه و در آنجا مقدارى متوقّف شود و بعد تصميم بگيرد بقيّه راه را ادامه دهد بايد نماز را شکسته بخواند و اگر در حال ترديد مقدارى از مسافت را طى کند سپس تصميمش بر ادامه راه شود، چنانچه باقيمانده راه با آنچه قبلاً با قصد طى کرده هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز را شکسته مى خواند.
مسأله 1130ـ کسى که اختيارش در سفر با ديگرى است مانند پسرى که با پدر خود مسافرت مى کند، چنانچه بداند سفر پدرش هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند، حتّى اگر کسى را به اجبار به جايى مى برند (مانند زندانى) و بداند مسافت او هشت فرسخ يا بيشتر است همين حکم را دارد، مگر اين که احتمال عقلايى بدهد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از آنها جدا مى شود و برمى گردد.
مسأله 705ـ نافله ظهر و عصر در سفر ساقط است و نبايد خواند و احتياط آن است که نافله عشارا نيز ترک کند، امّا بقيّه نافله هاى شبانه روزى يعنى نافله صبح و مغرب و نافله شب در سفر ساقط نمى شود.
در مورد مسافری که جاهل به خصوصیات است و روزه می گیرد و بعد از وقت علم پیدا می کند، (فکر می کرده در وطن شوهر نماز و روزه تمام است) در استفتائی که از طریق سایت کرده ایم فرموده اید ((بنا به فتوا باید روزه هایش را قضا کند)) آیا نظر شما در عروه صحیح است یا باید روزه ها را قضا کند؟
بنده دانشجوی دکتری در تهران هستم و شهر محل سکونتم اصفهان است؛ طول دوره دکتری رشته من 4 سال بوده که دو سال اول دروس تئوری و ادامه آن پایاننامه است؛ در طول مدت دو سال اول که بنده هر هفته از اصفهان دو روز برای تحصیل به تهران میآمدم نماز و روزه خود را کامل ادا میکردم هم اینکه دروس تئوری به پایان رسیده رفتوآمد من کم شده و در حد ماهی یکبار با اقامت حداکثر یکشب شده است؛ میخواستم بدانم تکلیف نماز و روزه من الآن چگونه است و یابد شکسته خواند یا کامل باید باشد؟
من 42 سال سن دارم و 20 سال است ازدواجکرده و با همسر و سه فرزند بهصورت مستقل از پدرم زندگی میکنم: پدرم سرمایهدار و سالم است و متأسفانه انسانی مادیگرا و بیانصاف و لجباز است و همیشه با بداخلاقی با من برخورد میکند اکنونکه متوجه شده که قصد سفر به مشهد برای زیارت امام رضا را دارم به شدّت مخالفت میکند درصورتیکه هیچ اذیت و آزاری متوجه ایشان نخواهد شد: میخواستم حکم شرعی این سفر خود را بدانم؟