مهریه زنی یک میلیون تومان به شرط انتقال یک باب خانه معین توسط زوج ظرف یک سال، ضمن عقد نکاح تعیین می شود.
1-چنانچه زوج قبل از انجام شرط فعل مذکور، زوجه خود را طلاق شرعی دهد، آیا به جهت منتفی شدن عقد اصلی، شرط فعل مذکور نیز زایل می شود و دیگر زوجه حقی نسبت به خانه مذکور ندارد یا دارد؟
2-اگر زوج قبل از طلاق و قبل از انتقال خانه مذکور به زوجه، آن را به شخص ثالثی بفروشد. آیا معامله دوم صحیح است یا زوجه به استناد شرط ضمن عقد نکاح، می تواند ادعا کند معامله یاد شده سبب تضییع حق وی شده؛ بنابراین نافذ نیست و آن را ردّ بنماید؟
3-در صورتی که زوج بعد از عقد نکاح و قبل از عمل به شرط یاد شده، از دنیا برود و عقد نکاح به سبب مرگ منفسخ شود، آیا زوجه می تواند علیه ورثه نسبت به انتقال خانه مذکور اقامه دعوا کند، یا به جهت این که شرط فعل تنها ایجاد تکلیف علیه مشروط علیه می کند و حکم وضعی بر آن بار نمی شود تا قابل انتقال به ترکه باشد، دیگر پس از وفات زوج، تکلیف مذکور منتفی می شود و زوجه حقی به خانه ندارد؟
4-در صورتی که مهر مذکور به صورت شرط فعل ضمن عقد نکاح تعیین نمی شد بلکه به عنوان یک قرارداد معین و مستقل تعیین می شد، آیا تأثیری در پاسخ پرسشهای سابق الذکر داشت یا خیر؟
1-آیا زوجه می تواند نکاح را مشروط به عدم طلاق خود کند؟
2-بافرض مشروعیت شرط عدم طلاق،درصورت تخلف زوج از شرط ،آیا طلاق نافذ است یا طلاق باطل است؟
3-چه راهکارههایی از لحاظ فقهی میتوان برای پایبندی زوج به این شرط در نظرگرفت؟
چنانچه شخصی به زن دوم خود قول داده باشد که اگر با من ازدواج کنی زن اولم را طلاق می دهم و زن دوم با این شرط ازدواج را قبول کرده باشد و در حال حاضر طلاق زن اول برای او عسر و حرج داشته باشد آیا وفای به این شرط واجب است؟
مادرشوهرم ازپدرشوهرم طلاق گرفته بعد باهم صیغه نودونه ساله شدن، تا بتوانند ازحقوق پدرومادرش استفاده کند، پدر و مادرش فوت کردند و الان شش ماه است که حقوق به حساب مادر شوهرم واریز می شود، من خیلی مانعش شدم که این کار را نکند، به او گفتم این پول حرام است اما می گوید شوهرم خرجی بهم نمیدهد چیزی برای خانه نمیخرد تا غذادرست کنم من هم مجبورشدم این کار را انجام بدهم، بعدهروقت غذادرست میکند به ماهم می گوید بیا بخوریم، شوهرمن که پسرش است، برای خانه چیزی نمیخرد تا من غذا درست کنم، بهم می گوید باید همان جا غذابخوری، الان تکلیف من چیست؟ غذا خوردن من چه حکمی دارد؟
در استفتائات آمده است اگر در عقد موقت مدت تعیین نشده است احتیاط آن است که زوج زوجه را طلاق نیز بدهد اولا آیا این احتیاط مستحب است یا واجب ثانیا اگر مدت مشخص شده و مهر را معین نکرده باشند نیز همین حکم را دارد؟
زن متاهلی در دوران عقد و عده همسر اولش با مردی زنا کرده و سپس بعد از عده طلاق همسر اول با زانی عقد موقت کرده(که بنابر بر فتوای معظم له حرام ابدی میباشند) و هنوز عقد موقت به پایان نرسیده با مرد سوم دیگری عقد موقت کرده... آیا با توجه به اینکه به زانی حرام ابدی بوده و عقد جاری نشده است عقد موقتی که با مرد سوم کرده است صحیح میباشد و رابطه شان حلال میباشد و میتوانند به زندگی ادامه دهند؟
با توجه به قوانین، ازدواج مجدد مرد منوط به اذن همسر اول یا اجازه دادگاه است حال اگر مردی با اجازه همسر اول با خانم الف ازدواج کرده سپس او را طلاق دهد و بخواهد دوباره با خانم الف(که ازدواج سابقش با او مسبوق به اذن بوده) ازدواج کند آیا اذنی که همسر سابق داده محدود به یک بار ازدواج زوج می باشد؟
شخصی 4 زن دائم دارد زن چهارم خود را به طلاق رجعی مطلقه مینماید و در ایام عده زن چهارم دیگری اختیار می کند ، آیا حق رجوع به زن چهارم سابق و یا همان مطلقه ساقط میشود؟ و یا عقد آخری باطل است؟ آیا پس از ازدواج مرد با زن جدید در ایام عده زن قبلی طلاق از رجعی به بائن تبدیل می شود؟ آیا می توانیم عقد زن جدید را در ایام عده رجعی زن قبلی برای مرد ثبت رسمی کنیم؟
ببخشید میخواستم بدونم یکی از آشناهای ما با خانومش اختلاف داشتند وخانومش را ازخانه بیرون کرده وقصد جدایی دارند، شوهرش لباسهای خانومش را داده به ما،آیا استفاده کردن ازآنها درست است واگر با آنها نماز بخوانیم صحیح هست یا نه؟
شخصى به زنش اختیار داد که از سوى او کسى را براى طلاق وکیل کند، مدّتى گذشت زنش او را مطلع نکرد که طلاق جاریشده یا نه؟ آیا نفقه در این مدّت بر شوهر واجب است و آیا شوهر میتواند این زن را بهعنوان بپذیرد؟
چنانچه هنگام عقد شرط شده باشد درصورتیکه زوجه بعد از پنج سال به علت عقيم بودن و يا عوارض جسمى ديگر زوج، صاحب فرزند نشود وكالت در طلاق دارد، آیا شامل عمل وازکتومی (بستن لولهها) نیز میشود؟
آیا زن میتواند حقّ وکالت در طلاق دادن از طرف مرد را براى خود، یا براى یک فرد ثالث، مثلاً براى پدر خود، بهعنوان شرط عقد ازدواج قرار بدهد؟ آیا در این صورت نیز چنین شرطى در ضمن عقد ازدواج تحقّق مییابد، یا باید در ضمن معامله مستقل دیگرى تحقّق یابد؟ و آیا زن بعد از عقد ازدواج میتواند حقّ وکالت در طلاق را براى خود، یا فرد ثالثى در ضمن معاملهای، یا مستقلاً از شوهرش بگیرد؟
اگر مرد در ضمن عقد وکالت بلا عزل در طلاق به همسر بدهد، ولی بعداً از شرط تخلّف کرده وی را از وکالت عزل نماید، آیا تنها تخلف کرده و این عزل نافذ است یا وکالت به قوّت خود باقی است؟
آیا مرد میتواند در ضمن عقد شرط کند زن فقط در صورت طلاق حق مطالبه مهریه را دارد و حتی بعد از مرگ شوهر حق مطالبه ندارد ورثه نیز نمیتوانند بعد از مرگ مهریه را مطالبه کنند؟
چنانچه خانمی نسبت به احکام اسلامى بیاعتنا باشد، تمکین نکرده و غیر مدخوله باشد، آیا میتوان او را طلاق داد؟ طلاق او از چه نوعى است و حکم مهریّه او چیست؟