مسأله 1593ـ زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتى واجب است که به حدّ نصاب برسد و نصاب آنها «288 من تبريز، 45 مثقال کمتر» است که حدود «847 کيلوگرم» برآورد شده (کمى کمتر ازسه خروار).
مسأله 1592ـ هرگاه طلا و نقره يا چيز ديگرى را که در آن زکات است قرض کند و يک سال نزد او بماند، بايد زکات آن را بدهد و بر کسى که قرض داده چيزى واجب نيست.
مسأله 1591ـ مالى را که از انسان غصب کرده اند و نمى تواند در آن تصرّف کند زکات ندارد و همچنين هرگاه زراعتى غصب شده و موقعى که زکات آن واجب مى شود در دست غاصب باشد، اگر بعداً به مالکش برگردد زکات ندارد.
مسأله 1589ـ زکات گندم و جو وقتى واجب مى شود که دانه آن بسته شود و به آن گندم و جو گويند و زکات انگور و کشمش موقعى است که ميوه برسد و به آن انگور گويند و همچنين در مورد خرما زمانى است که خرما برسد و قابل خوردن شود، ولى وقت دادن زکات در گندم و جو زمانى است که آن را خرمن کنند و کاه را جدا نمايند و در خرما و کشمش موقعى است که خشک شود، مگر اين که بخواهند آن را به صورت تر مصرف کنند که بايد زکات آن را بدهند به شرط اين که خشک شده آن به حدّ نصاب برسد.
مسأله 1587ـ زکات با چند شرط واجب مى شود:
1ـ مال به مقدار نصابى که بعداً گفته مى شود برسد.
2ـ مالک آن بالغ و عاقل باشد.
3ـ بتواند در آن مال تصرّف کند.
4ـ در مورد گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره بايد دوازده ماه بر آن بگذرد، ولى احتياط واجب آن است که از اوّل ماه دوازدهم زکات تعلّق مى گيرد، و اگر بعضى از شرايط در اثناء ماه دوازدهم از بين برود زکات را بايد بپردازد.
مسأله 1586ـ زکات بر نُه چيز واجب است: گندم، جو، خرما، انگور (کشمش) طلا، نقره، گوسفند، گاو و شتر و اگر کسى مالک يکى از اين نُه چيز باشد با شرايطى که بعداً گفته مى شود بايد مقدار معيّنى را که در مسائل آينده خواهد آمد در مصارفى که گفته مى شود صرف کند، ولى مستحبّ است از سرمايه کسب و کار و تجارت نيز همه سال زکات بدهد، همچنين ساير غلاّت (غير از گندم و جو و خرما و کشمش) نيز زکات آن مستحبّ است.
مسأله 1746ـ کسى که حجّ واجب را به جا آورده مستحبّ است دوباره حج به جا آورد، ولى اگر ازدحام بيش از حدّ حجّاج براى کسانى که هنوز حج به جا نياورده اند توليد مزاحمت شديد کند بهتر است موقّتاً از انجام حجّ مستحبّى خوددارى نمايند، همچنين در مقام نوبت بندى بهتر است نوبت را به کسانى دهند که حجّ واجب را به جا مى آورند و اگر خانه خدا فرضاً يک سال از زوّار خالى بماند بر حاکم شرع واجب است عدّه اى را به حج بفرستد هرچند حجّ واجب خود را انجام داده باشند.
مسأله 1745ـ هرگاه شخص مستطيع حج به جا نياورد سپس توانايى جسمانى را از دست بدهد، بطورى که نا اميد باشد از اين که خودش حج را به جا آورد، بايد شخص ديگرى را از طرف خود به حج بفرستد، امّا هرگاه کسى قدرت مالى پيدا کند ولى بر اثر پيرى يا بيمارى، توانايى نداشته باشد، حج بر او واجب نيست، ولى احتياط مستحب اين است که اجير بگيرد.
مسأله 1744ـ هرگاه حج بر کسى واجب شود و انجام ندهد و استطاعتش از دست برود بايد به هر طريق که مى تواند حج را به جا آورد، ولو با قرض گرفتن يا اجير شدن باشد.
مسأله 2090ـ در مورد حجاب واجب، کافى است که زن بدن خود را جز صورت و دست تا مچ به هر وسيله اى که مى تواند بپوشاند و لباس خاصّى شرط نيست ولى پوشيدن لباسهاى تنگ و چسبان و همچنين لباسهاى زينتى اشکال دارد.
مسأله 1748ـ کسب و کار و تلاش براى زندگى از طريق تجارت و زراعت و صنعت و مانند آن براى کسانى که مخارج همسر و فرزند خود را ندارند واجب است، همچنين براى حفظ نظام و تأمين احتياجات جامعه اسلامى، و در غير اين صورت، مستحبّ مؤکّد است، مخصوصاً براى کمک به فقرا و يا وسعت بخشيدن به زندگى خانواده.
مسأله 544ـ مقدار واجب کفن و هزينه واجبات ديگر مانند غسل و حُنُوط و دفن را از اصل مال برمى دارند، و احتياجى به وصيّت ندارد و اگر ميّت مالى نداشته باشد، از بيت المال مى دهند.
مسأله 394ـ شرايطى که براى وضو گفته شد مانند پاک بودن آب و غير آن در غسل هم شرط است، ولى در غسل لازم نيست که از بالا به پايين بشويد و فاصله افتادن ميان شستن اعضا در غسل ترتيبى نيز اشکالى ندارد، مگر در مورد کسى که نمى تواند بول و غائط خود را حفظ کند که بايد پشت سر هم به جاآورد و فوراً نماز بخواند، همچنين در زن مستحاضه.
مسأله 373ـ غسل جنابت را هرگاه براى رفع جنابت و پاک شدن انجام دهد مستحبّ است، امّا براى خواندن نماز واجب مانند آن واجب مى شود. براى نماز ميّت سجده شکر سجده هاى واجب قرآن (هنگامى که آيه سجده را از ديگرى بشنود) غسل جنابت واجب نيست، بلکه در همان حال نيز انجام اين کارها جايز است، هرچند بهتر است که براى نماز ميّت و سجده شکر و امثال آن غسل کند.
مسأله 359ـ غسلهاى واجب هفت غسل است:
1ـ غسل جنابت 2ـ غسل استحاضه 3ـ غسل حيض 4ـ غسل نفاس 5ـ غسل مسّ ميّت 6ـ غسل ميّت 7ـ غسل مستحبّى که بواسطه نذر و قسم و مانند آن واجب شده است.
مسأله 337ـ وضو براى شش چيز واجب است:
1ـ نماز واجب (غير از نماز ميّت)
2ـ سجده و تشهّد فراموش شده.
3ـ طواف واجب (بايد توجّه داشت طوافهايى که جزء حج يا عمره است طواف واجب حساب مى شود هرچند اصل حج و عمره مستحب باشد).
4ـ هرگاه نذر يا عهد کرده، يا قسم خورده که وضو بگيرد و با طهارت باشد.
5ـ هرگاه نذر کرده جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند (در صورتى که اين نذر شرعاً رجحان داشته باشد مثل اين که مى خواهد از روى احترام خطّ قرآن را ببوسد).
6ـ براى آب کشيدن قرآنى که نجس شده يا بيرون آوردن آن از محل آلوده، هرگاه مجبور باشد دست يا جاى ديگر بدن خود را به خطّ قرآن برساند.
کسی که با تیمم نماز می خواند می تواند نماز قضا را نیز در آن حال با تیمم بخواند، ولی هرگاه یقین دارد عذر او بزودی برطرف می شود باید صبر کند، همچنین بنابر احتیاط واجب اگر امید برطرف شدن عذر را بزودی دارد تأخیر اندازد. با توجه به مسئله فوق کسی که نماز صبح او قضا شده و قصد دارد نماز ظهر را با تیمم بخواند آیا باید ابتدا بنابر احتیاط واجب قضای نماز صبح را بخواند؟