مسأله 175ـ کوزه اى که از گل نجس ساخته شده، يا آب نجس در آن فرو رفته، اگر در آب کر يا جارى بگذارند و آب در باطن آن نفوذ کند و خارج شود پاک مى شود و اگر آب در آن نفوذ نکند ظاهرش پاک مى شود، با آب قليل نيز مى توان ظاهر آن را شست.
مسأله 168ـ مطهّرات به چيزهايى گفته مى شود که نجس را پاک مى کند و آن 12 چيز است: 1ـ آب 2ـ زمين 3ـ آفتاب 4ـ استحاله 5ـ انقلاب 6ـ ثلثان شدن 7ـ انتقال 8ـ اسلام 9ـ تبعيّت 10ـ برطرف شدن عين نجاست 11ـ استبراء حيوان نجاستخوار 12ـ غايب شدن مسلمان، که احکام اينها بطور تفصيل در مسائل آينده خواهد آمد.
مسأله 219ـ هرگاه آب انگور با آتش بجوشد نجس نيست، ولى خوردنش حرام است، امّا اگر آن قدر بجوشد که دوقسمت آن بخار شود و يک قسمت بماند، حلال مى شود و اگر خود به خود به جوش آيد و مست کننده شود حرام و نجس است و تنها با سرکه شدن پاک و حلال مى شود.
مسأله 204ـ مقدارى از اطراف پا و کفش که با راه رفتن روى زمين آلوده نجس مى شود آن هم اگر به زمين برسد پاک مى گردد، همچنین کف دست يا زانوى کسى که با دست و زانو راه مي رود و پاهاى مصنوعى و ته عصا و نعل چهارپايان و چرخ اتومبيل و مانند اينها.
مسأله 164ـ سوم: نجس کردن تربت امام حسين(عليه السلام) حرام است و پاک کردن آن واجب و اگر درمحلّ آلوده اى بيفتد بايد همانند ورق قرآن که در مسأله 162 گفته شد عمل نمايد.
مسأله 163ـ پاک کردن ورق قرآن فقط وظيفه کسى که آن را نجس کرده نيست، بلکه اگر ديگران هم باخبر شوند وظيفه همه است که آن را پاک کنند و اگر يکى اين وظيفه را انجام دهد، از ديگران ساقط مى شود، ولى اگر قرآن مال ديگرى است و با شستن از بين مى رود يا ناقص مى شود آن کس که آن را نجس کرده، بايد خسارت آن را بدهد.
مسأله 162ـ هرگاه ورق قرآن و دعا يا ورقى که نام خدا، يا پيامبر(صلى الله عليه وآله) و يا ائمّه(عليهم السلام)روى آن نوشته باشد در جاى آلوده و نجسى بيفتد بايد فوراً آن را بيرون آورد و آب کشيد، هرچند مخارجى داشته باشد و اگر بيرون آوردن آن ممکن نباشد احتياط واجب آن است که اگر مستراح باشد به آن مستراح نروند تا يقين کنند آن ورق پوسيده، يا خطّ آن محو شده است.
مسأله 158ـ دوم: نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است و اگر نجس شود بايد فوراً آن را آب کشيد. نجس کردن جلد قرآن اگر سبب بى احترامى به قرآن باشد نيز،همين حکم را دارد.
مسأله 157ـ هرگاه صاحب خانه در بين غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، بنابر احتياط بايد به ميهمانها بگويد، ولى اگر يکى از ميهمانها بفهمد لازم نيست به ديگران بگويد فقط خودش بايد اجتناب کند، مگر اين که با او معاشرت داشته باشند که براى جلوگيرى از آلودگى خودش مى تواند بعد از غذا خوردن به آنها بگويد، تا دست و دهان خود را آب بکشند.
مسأله 147ـ روغن و شيره اگر روان باشد هرگاه نقطه اى از آن نجس شود تمام آن نجس مى شود، امّا اگر روان نباشد، بطورى که از جايى به جايى سرايت کند فقط محلّ ملاقات نجس است و مى توان آن را برداشت و دور ريخت.
مسأله 136ـ نجس بودن چيزى از سه راه ثابت مى شود: اوّل آن که انسان يقين پيدا کند، ولى گمان حتّى گمان قوى کافى نيست; بنابراين، غذا خوردن در بعضى از اماکن عمومى که گاه انسان گمان قوى به نجس بودن آنها دارد جايز است، مگر آن که يقين به نجاست پيدا کند. دوم آن که «ذواليد» يعنى کسى که چيزى در اختيار اوست (مانند صاحب خانه و فروشنده و خدمتکار) خبر دهد که آن چيز نجس است. سوم دو نفر عادل و يا حتّى يک نفر گواهى دهد.
مسأله 52ـ هرگاه آب چاه بر اثر ريختن عين نجس در آن بو يا رنگ يا طعم نجاست گيرد و بعداً اين تغيير، خود به خود از بين برود آب چاه پاک نمى شود، مگر اين که آبهاى تازه اى از آن بجوشد و با آن مخلوط گردد.
مسأله 50ـ گرچه آب چاه بر اثر افتادن چيز نجس در آن نجس نمى شود، ولى مستحبّ است مقدارى از آن را براى هريک از اشياء نجس بکشند و دور بريزند، اين مقدار در کتابهاى مفصل فقهى تعيين شده است.