نقش مجلۀ «مکتب اسلام» در انقلاب اسلامی به روایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

نقش مجلۀ «مکتب اسلام» در انقلاب اسلامی به روایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


زمینه های شکل گیری / چشمه ای در کویر طاغوت / بیدارگری و روشنگری / توقیف مکتب اسلام! / بزرگ حامی / روایتی از سانسور مطبوعات / حلقه وصل / پایگاه انقلاب / ضرورت تبلیغ دینی طلاب در بستر رسانه‌

در زمان رژیم طاغوت احساس مى ‏شد که حوزه علمیه قم نیازمند یک نشریه عمومى است تا بتواند با نشریات گمراه‏ کننده ‏اى که بدبختانه تعداد آن ها نیز کم نبود مبارزه نماید.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) با همکارى جمعى از دانشمندان براى انتشار نشریه ماهانه «مکتب‏ اسلام‏» که با کمک بزرگان حوزه علمیه قم تأسیس شده بود، همکارى نمود. این نشریه در جهان شیعه بى ‏سابقه بود و شاید از نظر وسعت انتشار در میان مجلّات علمى و دینى در تمام جهان اسلام، جزء درجه اوّل ها بود.[1]

متأسفانه نشریه مکتب اسلام تا به حال مظلوم واقع شده است، حال آنکه نقش این نشریه در تاریخ تشیع و تاریخ انقلاب ماندگار بوده و خواهد بود، لذا آشنا کردن نسل امروز با این نشریه و نقش آن ضروری است.[2]

زمینه های شکل گیری

جریان شکل گیری و آغاز به کار مجله «درس هایی از مکتب اسلام» که به «مکتب اسلام» اشتهار یافت، به واسطه ضرورتی بود که[3] در دوران سیاه و تاریک پهلوی و در آن ظلمت بی انتهای فکری به شدّت نسبت به روزنه ای آگاهی بخش احساس نیاز می شد، لذا با جمعی از دلسوزان و دوستان فاضل و عالم دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفتیم که یک مجلّه دینی برای مبارزه با انحرافات عقیدتی و مفاسد اخلاقی با حمایت بعضی از مراجع منتشر کنیم.[4]

لذا جمعی از تجّار روشنفکر تهران، با بعضی از مراجع آن زمان حوزه دیدار کرده و برای تأمین مالی نشریه ای از سوی حوزه علمیه اظهار آمادگی کردند و پیشنهاد دادند، عده ای از فضلای حوزه جمع شده و مجله ای را از طرف حوزه علمیه قم راه اندازی کنند.[5]

در شماره اول مجله مکتب اسلام، درباره هدف این نویسندگان که به قلم آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله العالی) تحریر یافته بود، چنین آمده است: «نویسندگان این کتاب (که فعلاً به صورت جزوات کوچک منتشر می ‌شود) با در نظر گرفتن این حقیقت (انحراف عصر پهلوی) بر خود لازم دانستند با عزمی راسخ که از تشخیص صریح حقیقت سرچشمه می ‌گیرد، تا آنجا که ممکن است و قدرت دارند آنچه را برای بیداری افکار و رسیدن به این مقصود نافع می ‌بینند، در دسترس عموم بگذارند و روح تعلیمات اسلامی را چنانکه باید در خلال «بحث ‌های متنوعی» که همه یک هدف را تعقیب می‌ کنند، تشریح کنند ... یک زندگی صحیح بدون «دینداری» و پای ‌بند بودن به اصول مذهبی، ابداً مفهومی نخواهد داشت ... ما می‌ خواهیم با استمداد از پیشگاه خداوند متعال، به سهم خود، مسلمانان را به نکات حساس تعلیمات اسلام آشنا و دورافتادگان را نزدیک و بیگانگان از اسلام را راهنمایی و ذخایر علمی اسلام را تا آنجایی که وضع چنین نشریه ‌ای اقتضا می ‌کند معرفی و از اصول اسلام دفاع کنیم».[6]

چشمه ای در کویر طاغوت

مجلّه وقتی شروع به کار کرد که تاریک ترین دوران رژیم ستمشاهی بود. تقریباً هیچ مجلّه دینی قابل ملاحظه ای در سرتاسر مملکت، پخش نمی شد.[7]

در آغاز انتشار، تصور ما این بود که این مسئله با مخالفت هایی روبه رو خواهد شد و امکان دارد، استقبال زیادی هم از آن نشود،[8] لیکن از آن جایی که مردم مسلمان، تشنه معارف دینی بودند و آن مجلّه نیز، مانند جرعه ای بود که در یک کویر سوزان نمایان شود و یا مشعلی که در یک تاریکی مطلق بدرخشد، با استقبال عظیمی روبه رو شد؛[9] و عده زیادی که در اثر تاریکی، راه خود را کج کرده بودند و به دنبال نور و روشنایی بودند، گرد این چراغ جمع شده و در شب ظلمانی در پرتو نور آن، مسیرشان را به سوی هدف پیدا کردند.[10]

 تیراژ مجله از یکى دو هزار نسخه شروع و مرتباً افزایش یافت. کار به جایى رسید که تیراژ مجله از صد هزار هم گذشت و به تمام نقاط مملکت فرستاده مى ‌شد؛ از مدارس و دانشگاه‌ ها گرفته تا ادارات و بازار، و موج عظیمى ایجاد کرد.[11]

بیدارگری و روشنگری

درباره بُعد انتقادى و سیاسى مجله مکتب اسلام و نقش آن در انقلاب باید گفت: «ما احساس کردیم زمینه محکم است لذا کم‌کم به مقاله ‌هاى انتقادى و اجتماعى و سیاسى پرداختیم. قبلاً همه مقالات، جنبه عقیدتى و تفسیرى و اخلاقى و روایى داشت، ولى حالا مى ‌بایست به مفاسد اجتماعى نیز پرداخته و [این مسائل] به نقد کشیده شود. بحمداللّه این فصل، بسیار مؤثر شد و مجله با قدرت و نفوذ زیادى که داشت توانست کنترلى روى مطبوعات آن زمان درباره اسلام داشته باشد و تا حد زیادى جلو سخنان ناروا را گرفت».[12]

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) در مقاله ‌ای با عنوان «در اجتماع ما چه می‌گذرد؟ این هم مطبوعات ما!» نوشت: «شنیده‌ایم که می ‌گویند مطبوعات راهنمای افکار، بیدارکننده احساسات خفته و نمودار رشد فکری اجتماعات و خلاصه یکی از مهم ‌ترین ارکان ترقی و تمدن هستند». وی پس از این مقدمه، به نمونه ‌هایی از ترویج فساد در مطبوعات ایران اشاره کرد و نوشت: «در حالی که در تهران بیش از بیست هزار مرکز عمومی (نظیر سینما، تماشاخانه، قهوه‌خانه، کافه و...) وجود دارد، در همین شهر فقط دو کتابخانه عمومی دایر است».

آیت‌الله مکارم شیرازی در ادامه از «دردهای جامعه ایران» می ‌نویسد: «این مردمی که شما خود را مدافع حقوق آنان قلمداد می ‌کنید هزار گونه درد و بدبختی و محرومیت دارند. بسیاری از آنها برای نان و آب معطل‌اند، خودتان نوشتید در بعضی شهرهای جنوب ایران افرادی هستند که از بیچارگی علف می ‌خورند! باز خودتان نوشتید در بلوچستان محصلینی هستند که کفش ندارند و با پای برهنه به مدرسه می ‌روند. به جای اینکه بهترین صفحات خود را به عکس زنان لخت و نیمه ‌لخت و داستانها و رمان‌ های عشقی و شرح جنایات و حوادثی که اطلاع از آن کوچک ‌ترین تاثیری در وضع مردم ندارد، اختصاص دهید، فکری برای این دردها بکنید».[13]

توقیف مکتب اسلام!

مجلّه، بر خلاف روال عادّی مطبوعات، بدون امتیاز! منتشر شده بود؛ چرا که حکومت وقت، اجازه نشر چنین مجلّه ای را نمی داد و منتظر بودیم که به سرعت برای خاموش کردن این صدا اقدام کنند و همین طور هم شد.[14]

دستگاه طاغوت با مشاهده گسترش انتشار مجله و سروصدایی که به پا کرد، وحشت زده شد و احساس خطر کرد، چرا که تیراژ مجله به حدود 120 هزار نسخه در هر شماره رسیده بود و این تیراژ در بین مطبوعات آن زمان بی سابقه بود. از سویی دیگر «مکتب اسلام»، تنها مجله ای بود که به طور کامل از اسلام و تشیع دفاع می کرد و هیچ گونه تملق گویی نسبت به دربار نداشت. این امر دستگاه را به وحشت انداخت.[15]

رژیم طاغوت که تازه متوجّه شده بود این مجلّه اسلامی به سرعت به قدرت مهمّی تبدیل می شود و می تواند برای حکومت ایجاد مزاحمت کند و افکار مذهبی را همه جا نشر دهد، عکس العمل شدیدی نشان داد و مجلّه را توقیف کرد و معلوم بود که اینها نداشتن امتیاز را دلیل خود مطرح می کنند[16] از طرف دربار اعلام کردند، بدون امتیاز نمی توانید مجله منتشر کنید و از انتشار «مکتب اسلام» ممانعت کردند و جلویش را گرفتند.[17]

حامی بزرگ

جریان انتشار نشریه در زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) بود و چون چنین حرکت های به اصطلاح روشنفکری در حوزه و محیط روحانیّت وجود نداشت من و دوستان با خود گفتیم: که شاید آیت الله بروجردی با آن مخالفتی کنند و نگران عکس العمل ایشان بودیم. مجلّه را خدمت ایشان فرستادیم، غافل از این که آن مرجع بزرگ و بسیار قدرتمند و پرنفوذ، روشن تر از آن بود که ما و دیگران فکر می کردیم.

به دنبال بعضی از دوستان فرستادند و به وسیله ایشان پیغام دادند که من شماره هایی از مجلّه شما را خوانده ام، بسیار خوب است و گفتند: من از شما حمایت خواهم کرد.[18] و واقعاً هم حمایت کردند. مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی به تمام معنا از انتشار مجله مکتب اسلام حمایت کردند.[19]

 پس از توقیف نشریه می دانستیم اگر هم درخواست امتیاز نشر بکنیم به هیچ وجه اجازه نخواهند داد.[20] در این شرایط، حمایت آیت اللّه العظمی بروجردی(ره) به این نحو بود که شخصی را دنبال رئیس ژاندارمری قم فرستادند و برایش پیغام دادند که این مجله باید منتشر شود. رئیس ژاندارمری هم دست پاچه شد و به تهران خبر داد، ولی مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی، منتظر نظر دستگاه طاغوت نماندند و بلافاصله به من گفتند: «شما فوراً مجله را منتشر کنید. من بعداً اجازه انتشار آن را برایتان می گیرم».

خلاصه، تهدید آیت اللّه العظمی بروجردی به حدی قوی بود که دستگاه بلافاصله، بدون امتیاز هم با انتشار مجله موافقت کرد و بعدها مجبور شدند امتیاز انتشار را هم صادر کنند.

بعد از اخذ امتیاز واقعاً در فشار بودیم؛ به طور مکرر آن را توقیف می کردند و بعد با وساطت علما و بزرگان آزاد می شد. مرا بارها به عنوان صاحب امتیاز مجله به تهران بردند و هشدار دادند. مکرر از سوی سازمان امنیت و اطلاعات کشور قم و تهران تهدید شدم. در این مورد خاطرات بسیار زیادی دارم و در شرح درگیری های ما با تشکیلات رژیم شاه، یک کتاب قطور می توان نوشت. من پرونده مجله «مکتب اسلام» را در تشکیلات وزارت کشور آن زمان دیدم؛ یک پرونده قطوری بود که روی جلد هر پرونده با خط درشت نوشته بودند: «مورد تأیید آیت اللّه بروجردی». و آن موقع هر کسی از دستگاه امنیت این عبارت را می دید وحشت می کرد. الحمدلله علی رغم همه این تهدید ها و فشارها نتوانستند مجله را تعطیل کنند.[21]

روایتی از سانسور مطبوعات

مجله مکتب اسلام در آن شرایط، الحمدلله خیلی پیشرفت کرده بود و در بین مردم نفوذ زیادی داشت و دستگاه شاه نمی توانست جلوی انتشارش را بگیرد. ولی در هر شماره، وقتی اولین بسته برای پخش به اداره پست می رفت، مأمورین ساواک آن را باز می کردند و اگر می دیدند در آن، چیزی علیه حکومت نوشته شده، همان جا جلوی پخش را می گرفتند و آن را مصادره می کردند.

در یکی از شماره های مجله به مناسبت 17دی، مقاله ای نوشته شده بود با عنوان «محصول 27 سال آزادی». منظور از آزادی، «بی حجابی» بود. این مقاله متن بسیار کوبنده ای داشت و نشان می داد که بی حجابی زنان چه آثار شومی را در جامعه گذاشته است. این شماره که به اداره پست رسید، مأموران بسته ها را باز کردند و به محض این که این مقاله را دیدند، جلوی پخش آن ها را گرفتند؛ البته ما به وسیله قطار و اتوبوس تعداد زیادی از بسته های مجله را ارسال کرده بودیم؛ ولی همان هایی که با پست ارسال می شد خیلی بود و حدود 17 هزار نسخه می شد.

مأموران ساواک گفتند؛ اگر بخواهید این مجلات منتشر شود، باید این مقاله را ( که 8 صفحه بود) پاره کرده و مقاله دیگری را جایگزین آن کنید و کاغذ صفحات کنده شده را به ما تحویل بدهید. ما هم مقاله ای درباره قرآن نوشتیم و هزار نسخه از این مقاله چاپ کردیم و حدود هزار نسخه از نشریه را در چاپخانه اصلاح کردیم و به مأمورین اطلاع دادیم که مجلات را اصلاح کرده ایم؛ گفتند می آییم و حساب می کنیم. ما هم در انبار چاپخانه این ورق پاره ها ی مقاله قبلی را روی زمین پخش کردیم و مأمور ساواک که آمد، گفتیم آن را اصلاح کردیم، اگر باور ندارید بفرمایید بشمارید. هر مقاله 8 صفحه بود و شمردن کاغذ پاره های آن ها کار مشکلی بود؛ با این ترفند فقط هزار نسخه اصلاح شد و بقیه 17 هزار نسخه مرسولات پستی دوباره دست نخورده توزیع گردید.[22]

حلقه وصل

مجله مکتب اسلام حلقه اتصال و همکاری میان حوزویان و دانشگاهیان بود، زیرا هر دو آنها به دنبال یک هدف بودند و آن نشر معارف اسلام و تشیع بود. و حلقه اتصال دیگری هم در آن زمان نبوده است و ما هیچ مجله یا نشریه دینی دیگری هم نداشتیم و جلسات علمی مدونی برای نخبگان صورت نمی گرفت، چرا که اجازه نمی دادند، چنین جلساتی صورت بگیرد.

این ها واقعاً از نزدیک شدن این دو قشر به همدیگر به شدت وحشت داشتند و جلوگیری می کردند و چون هیچ راهی برای ارتباط این دو قشر نبود، این مجله شکل گرفت و در آن موقع تنها حلقه اتصال فقط این نشریه بود.[23]

پایگاه انقلاب

نشریه مکتب اسلام در شکل‌گیری انقلاب اسلامی نقش بسیار مؤثری ایفا کرد؛ آن نشریه با چاپ مطالب خاص و تربیت سرباز انقلابی در پیروزی انقلاب نقش بسزایی داشت.[24]

گفتنی است دوستان ما در مجلّه مکتب اسلام افرادی بودند که بعداً در زمره شخصیّت های بزرگ روحانی درآمدند، امام موسی صدر، آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی و آیت الله شهید مفتّح و حتّی اساتید بزرگی مانند علّامه طباطبایی در نوشتن مقالات و پیشبرد اهداف مجلّه، سهیم و شریک بودند. بعدها که با اقشار مختلف تماس گرفتیم، احساس کردیم که یکی از چیزهایی که راه را برای انقلاب هموار کرد همین مجلّه مکتب اسلام بود. برای این که بسیاری از شخصیّت هایی که الآن در رأس کارهای مهم یا نسبتاً مهمّی هستند وقتی با ما تماس می گیرند می گویند: ما از خوانندگان و پرورش یافتگان این مجلّه بودیم و واقعیّت همین بود که تنها زبان گویای حوزه علمیّه قم همین مجلّه بود. امّا، این مجلّه تقریباً تنها نوری بود که در تاریکی زمان شاه می درخشید. [25]

سخن آخر: (ضرورت تبلیغ دینی طلاب در بستر رسانه)

الحمدلله شرایط کنونی برای ورود طلاب به عرصه رسانه های مختلف تبلیغی فراهم می باشد، شرایط داخلی و جهانی برای فعالیت در عرصه نشر فرهنگ دینی مناسب و گوش شنوا برای شنیدن پیام اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام در دنیا زیاد است، منتها باید تلاش کنیم که از رسانه ها به نحو احسن بهره ببریم. این شرایط به واسطه وقوع انقلاب اسلامی و جریان هایی که به دنبال آن در سراسر دنیا شکل گرفت، ایجاد شده است؛ و مردم دنیا مشتاقانه به دنبال پیام اسلام هستند. حالا ممکن است عده ای مسلمان و شیعه بشوند و ممکن است نشوند، ولی گوش شنوا زیاد است، نباید بیکار بنشینیم. باید قدر این شرایط را که امروزه در داخل و خارج از کشور فراهم است، بدانیم، چرا که ممکن است این شرایط همیشه مهیا نباشد.[26]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
 makarem.ir

 منبع:

بیانات معظم له


[1] استفتاءات جديد، ج‏1، ص553.

 [2]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای كميته برگزاری همايش تجليل از نشريه مكتب اسلام، 26/9/1391.

[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390؛ (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[4] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي(مدظله العالی)، ص85.

[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390؛ (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[6] شماره اول مجله «مکتب اسلام»، هدف ما، به قلم آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی)؛ (از تبعید تا پیروزی، ص31).

[7] همان، ص32.

[8] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390؛ (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[9] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص86.

[10] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[11] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص86.

[12] از تبعید تا پیروزی، ص33.

[13] همان، ص31.

[14] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي(مدظله العالی)، ص87.

[15]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[16] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص87

[17] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

 

[18] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص86.

[19] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[20] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص87.

[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

[22] همان.

[23] همان.

[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای كميته برگزاری همايش تجليل از نشريه مكتب اسلام، 26/9/1391.

[25] رمز موفقيت: خاطراتي از زندگي آية الله العظمي مكارم شيرازي (مدظله العالی)، ص88.

[26] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 16/6/1390، (مجلۀ افق حوزه، شماره 319).

captcha