صفات و فضایل پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) و برنامه هدایت آن حضرت، چیزى نیست که فقط امیر مؤمنان على علیه السلام و دوستان و پیروان او می گویند؛ بلکه مطلبى است که حتّى دور افتادگان و شخصیت هاى غربى نیز بدان اعتراف دارند.[1]
از این رو گواهى هاى زیادى از گروهى از دانشمندان غیر مسلمان، در این زمینه نقل شده که بعضى نویسندگان آن را جمع آورى کرده و به صورت کتاب منتشر کرده اند.[2] لذا بهتر این است از زبان دیگران بشنویم و ببینیم آن ها که ظاهراً با او بیگانه اند چه گواهى هاى صریحى در این زمینه داده اند.[3]
برنارد شاو
«برنارد شاو» نویسنده و فیلسوف معروف انگلیسى می گوید: من براى همیشه دین محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) را با احترام بسیار نگریسته ام چرا که فعالیت و شادابى شگفت انگیزى در آن است،[4] دین محمّد، تنها دینى است که به نظر می رسد شایستگى دارد که با تمام اشکال زندگى انسان ها در طول تاریخ بسازد (و آن ها را رهبرى کند) به گونه اى که براى تمام اقوام، جاذبه داشته باشد ... محمد را باید نجات دهنده انسانیت خواند و من معتقدم اگر کسى مانند او پیدا می شد که رهبرى جهان امروز را بر عهده بگیرد بر همه مشکلات پیروز می شد، به گونه اى که جهان را به سعادت و صلح سوق می داد. محمّد کامل ترین انسان از گذشتگان و انسان هاى امروز بود و مانند او در آینده نیز تصوّر نمی شود![5]
گوستاولبون
مورخان شرق و غرب از ایستادگى حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) در برابر حوادث و مقابله با مشکلات بزرگ که هرگز از یک انسان عادى ساخته نیست حکایت هایى بسیار کرده اند.
«گوستاولبون» مستشرق معروف فرانسوى می نویسد: «او از هیچ خطرى فرار نمی کرد و در عین حال خود را بى جهت نیز به خطر نمی افکند».[6]
جان دیون پورت
«جان دیون پورت» انگلیسى می نویسد: «بدون شک اگر او (محمد) را یکى از نوادر جهان و پاک ترین نابغه اى که گیتى توانسته است تاکنون پرورش دهد نیاوریم؛ باید او را یکى از بزرگ ترین انسان ها و یگانه شخصیتى بدانیم که قاره آسیا می تواند به وجود چنین فرزندى بر خود ببالد».[7]
اهمیت موضوع فوق (وحدت و برادرى در میان قبائل کینه توز عرب) از نظر دانشمندان و مورخان حتى دانشمندان و مورخان غیر مسلمان مخفى نمانده و همگى با اعجاب فراوان از آن یاد کرده اند، به عنوان نمونه: «جان دیون پورت» دانشمند معروف انگلیسى می نویسد: « ... محمد یک نفر عرب ساده، قبائل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه کشور خودش را مبدل به یک جامعه فشرده و با انضباط نمود و در میان ملل روى زمین آن ها را با صفات و اخلاق تازه اى معرفى کرد، و در کمتر از سى سال، این طرز و روش امپراطور قسطنطنیه را مغلوب کرد، و سلاطین ایران را از بین برد. سوریه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریاى خزر و تا رود سیحون بسط داد».[8]
لامارتین
«لامارتین» شاعر معروف فرانسوى پس از شرح مفصّلى در ستایش پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنین می گوید: «این است محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم به هر میزانى که با آن عظمت را بتوان اندازهگیرى کرد ناچاریم بگوییم در عالم بزرگتر از محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) مردى نیست».[9]
سن هیلر
«سن هیلر» که از مورخان مشهور معاصر است می گوید: «پیامبر اسلام از حیث عقل و فهم و خداپرستى و رحم و انصاف بر تمام معاصران خود تفوق و برترى داشت، و حکومتى که او بوجود آورد بر اساس فضایل انسانى خود استوار ساخته بود».[10]
یوحنا واکنبرت
اگر چه جمعى از مورخان غربى مغرض و سودجو تلاش کرده اند ترسیمى بر خلاف واقعیت از پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم کنند، ولى پاسخ آن ها همان است که یکى از محققان خودشان به نام «یوحنا واکنبرت» در کتاب محمد و اسلام از نویسندگان متعصب و مغرض که بر خلاف حقیقت درباره پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وسلّم مطالبى نوشته اند انتقاد کرده؛ چنین می نویسد: «به هر قدر شخص به حقایق معتبر تاریخى و مصادر موثق و صحیحى که راجع به گفتار و رفتار و حالات محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم مطالبى از روى حقیقت نوشته اند مراجعه نماید، بدگویان این پیامبر مانند: مارکس و بریدر و سایر این افراد، در نظرش حقیر و بسیار ضعیف جلوه می کنند».[11]
گوته
«گوته» شاعر و دانشمند مشهور آلمانى می گوید: «سالیان دراز کشیشان از خدا بىخبر ما را از پى بردن به عظمت محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلّم)، دور نگاه داشته بودند؛ اما پرده هاى جهل و تعصّب نابجا از بین رفته و [آن حضرت] جهانیان را به سوى خود جلب نموده و سرانجام محور افکار مردم جهان می گردد».[12]
فرانسوا وُلتر
در کتاب محمّد رسول اللَّه (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از کتاب اسلام از نظر «فرانسوا وُلتر» یکی از اندیشمندان بزرگ فرانسوی چنین نقل شده که ناپلئون در انتقاد از نمایشنامه وُلتر که در آن اهانت ها به ساحت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) روا داشته می گوید: «وُلتر به تاریخ و وجدان بشرى خیانت کرده، زیرا سجایاى عالى محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم را انکار نمود و مرد بزرگى را که بر چهره جهانیان فروغ الهى تاباند، موجود دیگرى معرفى کرده است».[13]
اتفاقاً «وُلتر» در اواخر عمر خود در آن نمایشنامه موهن تجدید نظر نموده و با صراحت اعتراف می کند: «در محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) چیزى وجود دارد که احترام همگان را بر می انگیزد، و من در حق محمد (صلّی الله علیه وآله وسلّم) بسیار بد کردم».[14]
شبلی شُمیل
«شبلی شُمیل» طبیب و نویسنده معروف مسیحی لبنانى در اشعار بسیار بلیغى که درباره پیامبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلّم) سروده او را بهترین مدبر و حکیم و دانشمند و خداوند سخاوت و سخن و مرد عقل و سیاست و قهرمان میدان نبرد معرفى می کند؛ و اوصافى براى او در این زمینه بیان کرده که در نوع خود بى نظیر است.[15]
کنستانتین ویرژیل گئورگیو
در صدر اسلام، همه علاقه هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه به خاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و به گفته رماننویس و نویسنده معروف رومانیایی «کنستانتین ویرژیل گئورگیو»: « قبیله و خانواده تنها شجره و درختى است که در صحرا می روید و هیچ فردى جز در پناه آن نمی تواند زندگى کند، و محمد پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) از نگاه اندیشمندان غیر مسلمان از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی با هجرت خویش شجره اى را که از گوشت و خون خانواده اش پرورده شده بود براى پروردگارش قطع کرد» (و با قریش رابطه خود را برید).[16]
سخن آخر
در کتاب دایرة المعارف بریتانیا ذیل کلمه قرآن چنین آمده است: «محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم در میان رجال و شخصیت هاى بزرگ دینى و مذهبى جهان، موفق ترین و پیروزمندترین شخصیت عالم، به شمار می آید و رسالت او توأم با توفیق و پیروزى قابل توجهى بوده است».[17]
کوتاه سخن اینکه: نه تنها دوستان و پیروان او، بلکه مخالفان و دور افتادگان از او آنقدر درباره صفات و سجایا و ملکات فاضله اخلاقى و برنامه هاى پرارزش زندگى شخصى و اجتماعى او سخن گفته اند؛[18] قضاوت هایی از دانشمندان و نویسندگان بیگانه درباره شخصیت و عظمت پیغمبر ما که پرارزش است و باید از آن استقبال کرد.[19]
از مجموع این قرائن که به هر کدام اشاره گذرایى داشتیم به خوبى می توان نتیجه گرفتکه او پیامبر صادق و رسولى راستین و مبعوث از سوى خداوند بزرگ بوده، و در این امر کمترین تردیدى نیست؛ حتى اگر از تمام معجزات و خوارق عادات او صرف نظر شود. این دلیل براى اندیشمندان از معجزات عادى و معمولى بسیار برتر و بالاتر است.[20]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منبع: پیام قرآن
[1] پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، ج4، ص265.
[2] يكى از نويسندگان (مرحوم حسين عبد اللّهى خوروش) كتابى محقّقانه در اين زمينه نگاشته به نام «فرهنگ اسلام شناسان خارجى» كه گواهى بيش از دو هزار نفر از دانشمندان و محقّقان و خاورشناسان و استادان مهم دانشگاه هاى جهان كه پيرامون اسلام و پيامبر اكرم صلّی الله علیه وآله وسلّم كتاب يا مقاله اى نوشته اند در آن گرد آورى شده است.
[3] پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، ج4، ص266.
[4] پيام قرآن، ج8، ص405.
[5] فى ظلال نهج البلاغه، ج1، ص63؛ (پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، ج1، ص235).
[6] تمدن اسلام و عرب، ص119؛ (پيام قرآن، ج8، ص399).
[7] عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ص14؛ (پيام قرآن، ج8، ص407).
[8] عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن ص77؛ (تفسير نمونه، ج3، ص31).
[9] نقل از كتاب تاريخ تركيه، طبق نوشته فرهنگ اسلام شناسان خارجى، ص61؛ (پيام قرآن، ج8، ص: 408).
[10] تاريخ تمدن اسلام و عرب، ص126؛ (قرآن و آخرين پيامبر: تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون، ص325).
[11] محمد در نظر ديگران، به نقل از فرهنگ اسلام شناسان خارجى، ج1، ص164؛ (پيام قرآن، ج8، ص408).
[12] تفسير نمونه، ج1، ص137؛ (پيام امام اميرالمومنين عليه السلام، ج7، ص719).
[13] محمّد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله، ص142؛ (پيام قرآن، ج8، ص407).
[14] همان، ص143؛ (پيام قرآن، ج8، ص407).
[15] فرهنگ اسلام شناسان خارجى، ص534؛ (پيام قرآن، ج8، ص407).
[16] محمد خاتم پيامبران، ج1؛ (تفسير نمونه، ج4، ص90).
[17] دايرة المعارف بريتانيا، ماده قرآن؛ (پيام قرآن، ج8، ص407).
[18] پيام قرآن، ج8، ص408.
[19] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص610.
[20] پيام قرآن، ج8، ص409.