سیری در کتاب «شأن نزول آیات قرآن» اثر ارزشمند آیت الله العظمی مکارم شیرازی

سیری در کتاب «شأن نزول آیات قرآن» اثر ارزشمند آیت الله العظمی مکارم شیرازی


شأن نزول کلام وحی، در فهم مقصود و مراد اصلی خداوند و معانی واقعی آیات نقش اساسی ایفا می کند ، از این رو مفسران قرآن از ديرباز به اهمیت روايات شأن نزول در فهم صحیح قرآن پی برده و سعى كردند با گردآوری تمام رواياتى كه در این زمینه وجود داشته، از اين میراث علمی در راستای تفسیر بهره گیرند؛ چرا که گردآورى همه روایات شأن نزول های آیات قرآن و چينش آن در كنار هم به علماى تفسير بينش بيشتر و به توده ‏هاى مردم آگاهى خوبى براى بررسى و فهم آيات قرآن خواهد داد.‌

شأن نزول کلام وحی، در فهم مقصود و مراد اصلی خداوند و معانی واقعی آیات نقش اساسی ایفا می کند ، از این رو مفسران قرآن از ديرباز به اهمیت روايات شأن نزول در فهم صحیح قرآن پی برده و سعى كردند با گردآوری تمام رواياتى كه در این زمینه وجود داشته، از اين میراث علمی در راستای تفسیر بهره گیرند؛ چرا که گردآورى همه روایات شأن نزول های آیات قرآن و چينش آن در كنار هم به علماى تفسير بينش بيشتر و به توده ‏هاى مردم آگاهى خوبى براى بررسى و فهم آيات قرآن خواهد داد.
 در این میان کتاب «شأن نزول آیات قرآن» اثر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، مجموعه ‌اى ارزشمند از روایات مرتبط با شأن نزول‌ آيات و سوره‌ هاى قرآن كريم است كه از تفسیر نمونه گزينش شده، و در بینش زایی مفسران قرآن کریم نسبت به کلام آسمانی و تعمیق آگاهی های عمومی مردم نسبت به درک و فهم قرآن نقش به سزایی ایفا می کند.
معظم له در مقدمۀ اثر اینگونه می نویسد: می دانیم قرآن مجید به صورت تدریجی در 23 سال، به مناسبت های مختلف نازل شده است که مفسران آن ها را «شأن نزول» می نامند.
به دست آوردن این مناسبت ها تأثیر مهمی در فهم معانی و محتوای این آیات و رفع هرگونه ابهام دارد؛ حتی در بعضی از موارد اگر شأن نزول ها از ما گرفته شود، اجمال و ابهام بر معنی آیه حاکم می گردد.
به همین دلیل از قدیم الایام علمای تفسیر تلاش فراوان در به دست آوردن این شأن نزول ها کرده اند و آنها را در کتب تفسیر و گاه در کتاب مستقل جمع آوری نموده اند.
افسوس که علمای اسلام در قرن اوّل ظهور این آئین که این شأن نزول ها روشن بود تلاش کافی برای حفظ و نقل آن نکردند و مقداری از آنها از دسترس ما خارج شده است.
ولی آنچه امروز در اختیار ما قرار دارد، باز مقدار قابل ملاحظه و پر ارزشی است که باید آنها را در تفسیر قرآن مغتنم شمرد. لذا ما در «تفسير نمونه» تا آنجا كه ميسر بود به نقل اين شأن‏نزول ‏ها و استفاده از آن ها در تفسير آيات كوشيده ‏ايم.
انگیزۀ تألیف
گردآورندۀ اثر جمع آوری شأن نزول ها و چاپ این کتاب را، پاسخی به درخواست خوانندگان تفسیر نمونه عنوان کرده است، که در ادامه این پیشنهاد مورد موافقت استاد عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) قرار گرفت و معظم له فرمودند: این کار انجام شود.
در نهایت اين اثر پس از انجام كارهاى مقدماتى، به خدمت ايشان ارائه گرديد و مورد تأييد قرار گرفت.
در مقدمۀ مولّف اینچنین آمده است: اكنون خوشوقتيم كه فاضل ارجمند و دانشمند گرامى و پرتلاش جناب حجةالاسلام و المسلمين آقاى امامى (دامت تأئيداته) دامن همت به كمر زده و اين شأن‏نزول‏ها را با سليقه خاص و به صورت جالبى گردآورى و تبيين كرده و در دسترس عموم قرار داده است.
ساختار اصلی کتاب
کتاب، با مقدّمه حضرت آية اللّه العظمى مكارم شيرازى (مدّ ظلّه العالى) و پيشگفتار در چهارده فصل تنظیم شده است که در آن به ترتیب از سوره بقره و آل عمران و سوره نساء تا سوره های کافرون و اخلاص و فلق، با استناد به متون روایی معتبر اسباب و موجبات نزول آنها ذکر شده است.
گزارش محتوایی اثر
شأن‏نزول آیۀ «لیلة المبیت»
در فصل اول کتاب، مولّف، پس از ذکر آیات و ترجمه های سورۀ بقره، شأن نزول آن آیات را در موضوعاتی هم چون یهود شناسی، شهادت طلبی، مناسک حج، قصاص، نفاق، حرمت شرب خمر، احکام طلاق، انفاق و حرمت ربا... بیان کرده است.
مهم ترین عناوین مطروحه فصل اول عبارتند از: اجبار در دين ممنوع است‏، اين چگونه وحى آسمانى است، كه مثل به عنكبوت و مگس مى‏زند، كتمان بشارت ‏هاى تورات به ظهور پيامبر صلى الله عليه و آله‏، سوء استفاده از كلمات و هشدار، به هر سو رو كنى خدا مى‏بينى‏، ملت ‏هاى لجوج‏، نه يهود و نه نصارى، آئين ابراهيم‏، شهيدان زنده ‏اند، بگو خدا به همه نزديك است‏، انسان ‏هاى دو چهره را بشناسيد، ماجراى ليلة المبيت‏، پرسش درباره شراب و قمار و ايتام، بهشت را به بها مى‏دهند، اجبار در دين ممنوع است‏، انفاق از اموال پاك، آرى‏، معامله پر سود، ربا ممنوع.
در فصل اول کتاب دربارۀ واقعه لیله المبیت و شأن نزول آیه 207 سوره مبارکه سوره بقره، اینچنین آمده است: مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبى» مى‏گويد: هنگامى كه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله تصميم گرفت به «مدينه» مهاجرت كند، دستور داد على عليه السلام در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى (برد حضرمى) كه مخصوص خود پيغمبر بود روى خود بكشد، در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد: من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را طولانى‏تر قرار دادم كدام يك از شما حاضر است ايثار به نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدم دارد؟هيچ كدام حاضر نشدند.
به آنها وحى شد، اكنون على عليه السلام در بستر پيغمبر خوابيده و آماده شده جان خويش را فداى او سازد، به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.
هنگامى كه جبرئيل بالاى سر و ميكائيل پايين پاى على عليه السلام نشسته بودند، جبرئيل مى‏گفت: «به، به، آفرين بر تو اى على! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات مى‏كند».در اين هنگام آیه 207 سوره مبارکه سوره بقره[1] نازل گرديد[2] و به همين دليل آن شب تاريخى‏ «ليلة المبيت» ناميده شده است.
شأن نزول آیۀ اعتصام
فصل دوم کتاب به تبیین شأن نزول آیات شریفۀ قرآن در سورۀ آل عمران در موضوعاتی هم چون واقعۀ مباهله، تحریف عهدین، وحدت اسلامی، جهاد و شهادت، دشمن شناسی و تحریم اقتصادی دشمن، اختصاص یافته است.
ملاقات فرستادگان مسيحيان با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله‏، نبرد حق و باطل‏، تبعيت، دليل محبت‏، آفرينش مسيح چون آفرينش آدم‏، مباهله، آخرين راه‏، از قريب يهود بر حذر باشيد، اتحاد! اتحاد!، تحريف در اداء كلمات‏، سوگند براى منافع مادى‏ و محاصره اقتصادى و مشكلات آن... از‏ مهم ترین عناوین فصل دوم کتاب به شمار می آید.
در بیان شأن نزول آیه وحدت در قرآن کریم می خوانیم: روزى دو نفر از قبيله «اوس» و «خزرج» به نام «ثعلبة بن غنم» و «اسعد بن زراره» در برابر يكديگر قرار گرفتند، و هر كدام افتخاراتى را كه بعد از اسلام نصيب قبيله او شده بود، بر مى‏شمرد. «ثعلبه» گفت: «خزيمة بن ثابت» (ذو الشهادتين) و «حنظله» (غسيل الملائكه) كه هر كدام از افتخارات مسلمانانند، از ما هستند، و همچنين «عاصم بن ثابت»، و «سعد بن معاذ» از ما مى‏باشند.
در برابر او «اسعد بن زراره» كه از طايفه «خزرج» بود گفت: چهار نفر از قبيله ما در راه نشر و تعليم قرآن خدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن كعب، و معاذ بن جبل، و زيد بن ثابت، و ابو زيد، به علاوه «سعد بن عباده» رئيس و خطيب مردم «مدينه» از ما است.
كم كم كار به جاى باريك كشيد، و قبيله دو طرف از جريان آگاه شدند، و دست به اسلحه برده، در برابر يكديگر قرار گرفتند، بيم آن مى‏رفت كه بار ديگر آتش جنگ بين آنها شعله‏ور گردد و زمين از خون آنها رنگين شود!
خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد، حضرت فوراً به محل حادثه آمد، و با بيان و تدبير خاص خود به آن وضع خطرناك پايان داد، و صلح و صفا را در ميان آنها بر قرار نمود. در این هنگام آیۀ وحدت[3] نازل گرديد و بصورت يك حكم عمومى همه مسلمانان را با بيان مؤثر و مؤكدى دعوت به اتحاد نمود.[4]
ارث زن در اسلام
درفصل سوم، شأن نزول آیات سورۀ نساء، در موضوعاتی هم چون یتیم نوازی، احکام ارث، خانواده، جهاد، ویژگی های ایمان، تفاوت ماهوی زن و مرد...تحت عناوینی هم چون سرپرستى ايتام‏، حكم ارث در ميان خويشاوندان‏، ملاك ايمان حقيقى، جهاد و تشويق مؤمنان‏، رفع اختلافات خانوادگى‏، مسيح عليه السلام بنده خدا است‏... بیان شده است.
مولّف در این فصل، در راستای تبیین جایگاه زن در حقوق خانواده به مسألۀ ارث زن در اسلام اشاره کرده و شأن نزول آیه 7 سوره نساء[5] را اینگونه بیان کرده است:
در عصر جاهليت عرب، رسم چنين بود كه تنها مردان را وارث مى‏شناختند و زنان را از ارث محروم مى‏ساختند، تا اين كه يكى از انصار به نام «اوس بن ثابت» از دنيا رفت، همسر او به پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت كرد، تا آن زمان حكمى در زمينه ارث بستگان در اسلام نازل نشده بود، آيه 7 سورۀ نساء نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را خواست و به آن ها دستور داد: در اموال مزبور، هيچ گونه دخالت نكنند و آن را براى بازماندگان درجه اوّل، يعنى فرزندان و همچنين همسر او بگذارند، تا طرز تقسيم آن در ميان آن ها در پرتو آيات بعد روشن گردد.[6]
شأن نزول آیۀ ولایت
فصل چهارم کتاب به بیان شأن نزول آیات سورۀ مائده پرداخته و موضوعاتی هم چون حکم محاربه و افساد فی الارض، منع هم پیمانی و دوستی با یهود، آیۀ ولایت، آیۀ تبلیغ و حرمت قطعی شرب خمر...بیان شده است.
در بیان سبب نزول آیه ولایت[7] در «تفسير مجمع البيان» و كتب ديگر از «عبداللَّه بن عباس» چنين نقل شده: از ابوذر غِفارى در كنار چاه زمزم شنیدم که گفت: اى مردم! روزى از روزها با رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسجد نماز مى‏خواندم، سائلى وارد مسجد شد و از مردم تقاضاى كمك كرد، ولى كسى به او چيزى نداد... .
در همين حال على عليه السلام كه در حال ركوع بود با انگشت كوچك دست راست خود اشاره كرد. سائل نزديك آمد و انگشترى را از دست آن حضرت بيرون آورد.
پيامبر صلى الله عليه و آله كه در حال نماز بود، اين جريان را مشاهده كرد، هنگامى كه از نماز فارغ شد، سر به سوى آسمان بلند كرده، چنين عرض كرد: خداوندا! من محمّد پيامبر و برگزيده توام، سينه مرا گشاده كن، كارها را بر من آسان ساز، از خاندانم على عليه السلام را وزير من گردان، تا به وسيله او، پشتم قوى و محكم گردد».
«ابوذر» مى‏گويد: هنوز دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت: «بخوان».پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چه بخوانم؟گفت: بخوان:«انَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِيْنَ آمَنُوا ...».[8]
ماجرای مسجد ضرار
 فصل پنجم کتاب به سوره های انعام، اعراف و انفال اختصاص یافته و در فصل ششم نیز به سورۀ توبه پرداخته شده و در فصل هفتم نیز به شأن نزول آیات سوره های یونس، هود، رعد، نخل، اسراء و کهف اشاره شده است.
مدعیان کاذب، پیشنهاد معجزه و حکم انفاق و غنائم، از أهم عناوین فصل پنجم می باشد، هم چنین در بیان سر فصل های مهم فصل ششم می توان به عناوینی هم چون بهانه جویی برای عدم مباشرت در جهاد، هیچ عذری پذیرفته نیست و ماجرای مسجد ضرار، اشاره کرد.
در ادامه تقیه، شأن نزول های ساختگی و اسماء حسنی الهی نیز سرفصل های مهم فصل هفتم کتاب می باشد.
مولف در بیان شأن نزول آیات ۱۰۷ ـ ۱۱۰ از سوره توبه به ماجرای مسجد ضرار در قرآن اشاره کرده و می نویسد: گروهى از منافقان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده عرض كردند: به ما اجازه ده مسجدى در ميان قبيله «بنى‏سالم» (نزديك «مسجد قبا») بسازيم، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ «تبوك» بازگشت، در اين هنگام، پيك وحى خدا نازل شد، آیات ۱۰۷ ـ ۱۱۰ از سوره توبه را آورد، و پرده از اسرار كار آنها برداشت، و به دنبال آن پيامبر دستور داد: مسجد مزبور را آتش زده، بقاياى آن را ويران كنند، و جاى آن را محل ريختن زباله‏ هاى شهر سازند!
شأن نزول آیۀ «غض بصر»
شأن نزول آیات سورۀ مریم، طه، حج، نور با عناوینی از قبیل نگاه به نامحرم ممنوع و عفت در دوران عزوبت در فصل هشتم و در فصل نهم به سوره‏ فاطر، يس، ص، زمر، شورى، زخرف، جاثيه، احقاف و فتح ‏ در عناوینی هم چون پیامبر از جنس مردم است، عشق و علاقه به وطن، احسان به والدین، غناء و موسیقی ممنوع و آیۀ تطهیر دربارۀ چه کسانی است، اشاره شده است.
در شأن نزول آیۀ«غض بصر» از امام باقر عليه السلام چنين‏ نقل شده است: جوانى از «انصار» در مسير خود با زنى روبرو شد، چهره آن زن، نظر آن جوان را به خود جلب كرد، و چشم خود را به او دوخت هنگامى كه زن گذشت، جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه مى‏كرد، ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه ‏اى كه در ديوار بود صورتش را شكافت!
جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت: به خدا سوگند من خدمت پيامبر (ص) مى‏روم و اين ماجرا را بازگو مى‏كنم، هنگامى كه چشم رسول خدا صلى الله عليه و آله به او افتاد،فرمود چه شده است؟جوان ماجرا را نقل كرد، در اين هنگام «جبرئيل»، پيك وحى خدا نازل شد و آيه (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ...) را آورد.[9]
شأن نزول آيه نبأ
فصل دهم کتاب به سوره ‏هاى فاطر، يس،ص، زمر، شورى، زخرف، جاثيه، احقاف و فتح اختصاص یافته است.‏
مهمترین عناوین فصل دهم عبارتند از :يأس از رحمت خدا ممنوع‏، داستان صلح «حديبيه»، آن كه نخستين بار آفريد، بار ديگر زنده مى‏كند، قرآن احسن الحدیث است، اگر خورشید را در دست راستم قرار دهند...
در ادامه شأن نزول آیات سوره ‏هاى حجرات، طور، نجم، حديد و مجادله‏، در فصل یازدهم کتاب بیان شده است؛ از اقدام بدون تحقيق بر حذر باشيد، تو نه كاهنى، نه شاعر و نه مجنون‏، كيفر نجواكنندگانِ بدجنس‏، از مهم ترین عناوین مندرج در فصل یازدهم می باشد.
در شأن نزول آيه‏ « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا ...»[10] که به«آیه نبأ» مشهور است، می خوانیم، این آیه درباره «وليد بن عقبه» نازل شده است، پيامبر صلى الله عليه و آله او را براى جمع‏آورى زكات از قبيله «بنى‏المصطلق» اعزام داشت، از آنجا كه ميان «وليد» و آنها در جاهليت، خصومت شديدى بود، تصور كرد آن ها به قصد كشتنش آمده ‏اند.
خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بازگشت (بى‏آنكه تحقيقى در مورد اين گمان كرده باشد) و عرض كرد: آن ها از پرداخت زكات خوددارى كردند! (و مى‏دانيم امتناع از پرداخت زكات، يك نوع قيام بر ضد حكومت اسلامى تلقى مى‏شد، بنابراين مدعى بود آنها مرتد شده ‏اند!).
پيامبر صلى الله عليه و آله سخت خشمگين شد، و تصميم گرفت با آنها پيكار كند، آيه فوق نازل شد (و به مسلمانان دستور داد: هرگاه فاسقى خبرى آورد، درباره آن تحقيق كنيد).[11]
شأن نزول آيه «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»
فصل دوازدهم کتاب به بیان شأن نزول آیات سوره‏ هاى حشر، ممتحنه، صف، جمعه، منافقون تغابن، تحريم، حاقه، معارج‏ اختصاص یافته است؛ گفتار بدون عمل، دادو ستد هنگام اقامۀ نماز جمعه، نحوۀ رفتار همسر با خانواده و فرزندان و درخواست عذاب الهی از جمله عناوین فصل دوازدهم کتاب است.
در ادامه شأن نزول آیات سوره‏ هاى جن، مدثر، انسان، عبس، مطفقين، فجر و ليل‏ در قالب عنوان هایی هم چون واى بر كم‏فروشان، چرا با ديدن يك مرد نابينا چهره در هم مى‏كشى و اى روح آرام و مطمئن، در فصل سیزدهم بیان شده است.
در شأن نزول آیۀ 27 سوره فجر می خوانیم: امام صادق (ع) فرمود: هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روح فرد مومن مى‏آيد، آن فرد اظهار ناراحتى مى‏كند، فرشته مرگ مى‏گويد: اى ولى خدا ناراحت نباش! درست چشم‏ هايت را بگشا و ببين، او نگاه مى‏كند، رسول خدا صلى الله عليه و آله، امير مؤمنان عليه السلام، فاطمه عليها السلام و حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و امامان از ذريه او عليهم السلام را مى‏بيند، ناگهان گوينده‏ اى از سوى پروردگار بزرگ ندا مى‏دهد: يا أيتها النفس المطمئنة؛ اى كسى كه به محمد و خاندانش اطمينان داشتى»! به سوى پروردگارت بازگرد، در حالى كه تو، به ولايت آنها راضى هستى، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل در ميان بندگانم يعنى محمد و اهل بيتش عليهم السلام شو، در بهشتم وارد شو، در اين هنگام چيزى براى انسان محبوب‏تر از آن نيست كه هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به اين منادى بپيوندد»![12]
شأن نزول سوره کوثر
سوره ‏هاى ضحى، علق، قدر، عاديات، تكاثر، همزه، فيل، ماعون، كوثر، كافرون، مسد، اخلاص و فلق‏، با عناوینی هم چون نزول نخستين آيات قرآن‏، يك شب برابر هزار ماه‏، واى بر عيب‏جويان و طعنه‏زنان‏، داستان اصحاب الفيل‏ و به تو كوثر داديم...بخش پایانی کتاب را شامل می شود.
در شأن نزول سوره کوثر مى‏خوانيم: «عاص بن وائل» كه از سران مشركان بود، و مدتى با پیامبر (ص) گفتگو نمود، گروهى از سران «قريش» که اين منظره را از دور مشاهده كردندبه او گفتند: با كه صحبت مى‏كردى؟ گفت: با اين مرد «ابتر»!
اين تعبير را به خاطر اين انتخاب كرد، كه «عبدالله» پسر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از دنيا رفته بود، و عرب كسى را كه پسر نداشت «ابتر» (يعنى بلا عقب) مى‏ناميد، و لذا «قريش» اين نام را بعد از فوت پسر پيغمبر براى حضرت انتخاب كرده بود (سوره فوق نازل شد و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله را به نعمت ‏هاى بسيار و كوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند).[13]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب در ابتداى كتاب ذکر شده است، هم چنین مدارک لازم هم چون آدرس آيات و منابع شأن نزول آيات در پاورقى كتاب آمده است.
گفتنی است اين اثر نفیس قرآنی ، با تهیه و تنظیم مرحوم محمدجعفر امامى در سال 1385 ش در یک جلد، به زبان فارسی و در 526 صفحه در قطع وزیری، از سوی انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام). منتشر شده، و هم اكنون مرتباً تجديد چاپ مى شود.
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
 

[1] «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشرِي نَفسَهُ ابتِغَاءَ مَرضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالعِبَادِ»
[2] « بحار الانوار»، ج 19، ص 38، 39، 64 و 86، و ج 36، ص 40 و 43.
[3] «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»
[4] « بحار الانوار»، ج 18، ص 155 و 156؛« مجمع البيان»، ذيل آيات.
[5] «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصيباً مَفْرُوضاً».
[6] « اسباب نزول الآيات»، ص 95 و 96؛« تفسير قرطبى»، ج 5، ص 45؛« تفسير آلوسى»، ج 4، ص 210؛« درّ المنثور»، ج 2، ص 122( قابل ذكر است در مورد اسامى افراد در شأن نزول، اسماء مختلفى آمده است، براى توضيح بيشتر به مدارك مذكور رجوع شود).
[7] «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»؛ (سورۀ مائده، ۵۵)
[8] « مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث؛« بحار الانوار»، ج 35، ص 194 و 195؛« الميزان»، ج 6، ص 21؛« شواهد التنزيل» ، ج 1، ص 230.
[9] « وسائل الشيعه»، ج 20، ص 192؛« نور الثقلين»، ج 3، ص 588؛« الميزان»، ج 15، ص 116؛« تفسير صافى»، ج 3، ص 430.
[10] سوره حجرات؛ آیۀ6.
[11] « مجمع البيان»، ذيل آيه مورد بحث.
[12] « كافى»، ج 3، ص 127، ح 2، باب« ان المؤمن لايكره على قبض روحه».
[13] « مجمع البيان»، ذيل آيات مورد بحث؛«بحار الانوار»، ج 17، ص 203.

captcha