شرح دعای «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

شرح دعای «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی


خداشناسی در دعای «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ» / شناخت ماه مبارک رمضان / شناخت قرآن / شناخت شب قدر / شناخت آداب دعا‌

ماه مبارك رمضان‏ براى اين است كه مردم با دعاکردن، به همه اين روز ها و شب ها اهميت دهند، چرا که خداوند اجابت را در ميان دعاها،[1] در زمان ‏ها و مكان ‏هايى كه مظان اجابت دعاست‏،[2] پنهان كرده تا همه مردم به دعا ها روی آورند.[3]

در این میان، دعای «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ» از جمله دعاهايى است كه از مضامين و محتواى بسيار بلندى برخوردار است،[4] و قرائت آن در ماه مبارك رمضان‏ بعد از نمازهاى واجب توصیه شده است؛[5] «سيد بن طاووس» از امام صادق و امام كاظم عليهما السلام روايت كرده است كه فرمودند: از اول ماه تا آخر ماه مبارك بعد از هر نماز فريضه‏ اى، آن دعای شریف زمزمه شود.[6]

خداشناسی در دعای «يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ»

«یا عَلِىُّ، یا عَظیمُ، یا غَفُورُ، یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ، الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ ،وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ اى برتر و با عظمت، اى آمرزنده و مهربان، تويى پروردگار با عظمتى كه چيزى همانندت نيست‏ و تويى شنواى بينا».[7]

فراز های فوق پيرامون مسأله خداشناسى‏ سخن مى‏ گويد.[8] «علو مقام و عظمت خداوند» اولین و دومین اوصاف الهی در اين دعاست.[9]

كلمه «على» كه از ماده «علو» گرفته شده به معنى بلند مقام است، و نيز به كسى گفته مى ‏شود كه قادر و قاهر است و كسى قدرت مقاومت در برابر اراده او ندارد.[10]

هم چنین تنوع موارد استعمال كلمه‏ «عظيم‏» در قرآن مجيد نشان می دهد، اين واژه به هر چيزى كه به نوعى داراى بزرگى، عظمت و وسعت باشد اطلاق مى‏ گردد.[11]

در ادامه دو صفت‏ از صفات مهر آميز خدا، یعنی «غفور» و «رحيم» ذکر شده که بيان كننده نهايت لطف و رحمت خداست‏،[12] و به جنبه آمرزش خداوند اشاره دارد،[13] که بیان غفران و رحمت الهی جنبه اميدوارى را در میان دعا کنندگان غلبه می دهد.[14]

«اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ؛ تويى پروردگار با عظمت»؛[15] یعنی او هم «رب‏» است و پروردگار، و هم «عظيم‏» است و قادر و مقتدر.[16]

واژه «ربّ‏» در اصل به معناى پرورش و تربيت کننده و سوق دهنده به كمال است،[17]و هنگامى كه به طور مطلق به كار رود تنها بر خداوند اطلاق مى‏ شود چرا كه او مالك حقيقى و مربى و مصلح همه چيز است.[18]

تعبير به «رب‏» (مالك و مربى) در این دعای شریف، بهترين محرك براى تفكر و انديشه است، چرا كه مهم ترين مساله در زندگى انسان اين است كه بداند از ناحيه چه كسى آفريده شده؟ و امروز صاحب اختيار و مربى و ولى نعمت او كيست؟[19]

 «الَّذى لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىءٌ؛ كه چيزى همانندت نيست». این جمله در حقيقت پايه اصلى شناخت تمام صفات خداست كه بدون توجه به آن به هيچ يك از اوصاف پروردگار نمى‏ توان پى‏ برد، زيرا خطرناك ترين پرتگاهى كه بر سر راه پويندگان طريق «معرفة الله» قرار دارد همان پرتگاه «تشبيه» است كه خدا را در وصفى از اوصاف شبيه مخلوقاتش بدانند اين امر سبب مى‏شود كه به دره شرك سقوط كنند.[20]

سپس اوصاف ديگر ذات مقدسش آمده است: «وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ و تويى شنواى بينا».[21]

مقصود از توصيف خداوند به اين دو صفت اين است كه تمام ديدنى ‏ها و شنيدنى‏ ها پيش او حاضرند، هرگز خداوند از آنها غافل نيست، به عبارت ديگر آنچه را كه ديگران با چشم و گوش مى‏ بينند و يا مى‏ شنوند، او با علم نامتناهى خود از آنها آگاه بوده و اطّلاع دارد.[22]

شناخت ماه مبارک رمضان

«وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَىَّ، وَهُوَ شَهْرُرَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ؛ و اين ماهى است كه عظمت بخشيده و گرامى داشتى و بر ماه هاى ديگر شرافت و برترى دادى، و ماهى است كه روزه ‏اش را بر من واجب فرمودى و اين همان ماه‏ رمضانى است كه قرآن را در آن فرو فرستادى».[23]

 ماه رمضان‏، از ماه هاى بسيار پرفضيلت است‏[24] به نحوی که آن ماه مبارک‏ را «شهر الله؛ ماه خدا» مى‏ نامند.[25] که اشاره به عظمت ماه مبارك رمضان‏ است؛ وگرنه همه ‏جا خانه او و همه ماه‏ ها ماه او است.[26]

اينكه ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده بخاطر اين است كه اين ماه بر ساير ماه ها برترى دارد.[27]

در ادامه خداوند متعال، اهميت و ارزش ماه رمضان را به خاطر نزول قرآن در اين ماه مى‏ داند.[28] معناى اين سخن آن است كه قرآن آن قدر ارزشمند و والاست كه شعاع آن، ماه رمضان، كه بسان ظرفى براى قرآن است، را نيز گران بها كرده است. [29]

اين ويژگى‏ مهم كه در ماه رمضان واقع شد تصادفى نيست بلكه بين آن ارتباط وجود دارد، ماه رمضان ماه تربيت است و تربيت بدون تعليم نمى‏ شود و قرآن تعليم دهنده است و بايد قرآن در اين ماه نازل شود و بهار تلاوت قرآن باشد، در نتیجه آنها كه در اين ماه خود را ساختند مقدرات خود را در اين ماه تعيين مى‏ کنند.[30]

شناخت قرآن

«هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ؛ كه مايه هدايت انسان ها و نشانه هدايت و جدا كننده حق از باطل است‏».[31]

این جملات قرآن مجيد را در سه جمله توصيف مى‏ كند: 1. هدى للناس. 2. بينات من الهدى. 3. والفرقان.

به نظر مى ‏رسد تفاوت آنها به این شرح زير باشد:

هدایت قرآن مجيد داراى سه مرحله است؛ در مرحله نخست: (هُدىً لِلنّاسِ)[32] براى تمام مردم، با تمام تفاوت ها و اختلافاتى كه در سطح درك و معرفت و علم و دانش و آگاهى و ديگر امور دارند، مايه هدايت است. و همگان را هدايت مى‏ كند. اين مرحله هدايت عامه است، و شامل همه توده ‏هاى مردم مى ‏گردد.[33]

اما در مرحله دوم: (وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدىِ)[34] افراد خاصى را شامل مى‏ شود؛ كسانى كه بينش عميق ‏ترى دارند. قرآن مجيد براى اين دسته از افراد نشانه ‏هاى روشنى ذكر كرده است. بنابراين، «وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدىِ»[35]، هدايت هاى مخصوصى است كه ويژه گروه خاصى است.[36]

و مرحله سوم (َالْفُرْقانِ)[37] ويژه أخص الخواص است. آنها كه مراحل عالى ايمان و تقوا را پيموده، و بر اثر آن نورانيت خاصى پيدا كرده ‏اند، تا آنجا كه قادر بر تشخيص حق از باطل هستند.[38]

اينها به مرحله ‏اى از كمال دست يافته ‏اند كه چنانچه حق و باطل در مسائل مختلف فرهنگى، سياسى، اقتصادى، اعتقادى، و مانند آن مشتبه شود، با نور فرقان خويش، به راحتى راه را از چاه تشخيص داده، و به سوى حق گام بر مى‏ دارند.[39]

شناخت شب قدر

« وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ؛ و شب قدر را در این ماه مقرر داشتی، که آن شب را بر هزار ماه برتری دادی».[40]

در اينكه «ليلة القدر» در ماه رمضان‏ است ترديدى نيست، چرا كه جمع ميان آيات قرآن همين معنى را اقتضا مى‏كند، از يك سو مى‏ گويد: «شهرُ رَمَضانَ‏ الَّذى انزِلَ فيهِ القُرآن‏؛[41] قرآن در ماه رمضان نازل شده است»، و از سوى ديگر مى‏ فرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛[42] ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم».[43]

‏بهتر بودن اين شب از هزار ماه به خاطر ارزش عبادت و احياى آن شب است، و روايات فضيلت ليلة القدر و فضيلت عبادت آن، كه در كتب شيعه‏ و اهل سنت فراوان است اين معنى را كاملا تأييد مى‏ كند.[44]

شناخت آداب دعا

«فَیاذَالْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَکاکِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ وَاَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَم َالرّاحِمینَ؛ پس اى صاحب هر منتى كه منتى بر تو نيست، با رهاييم از آتش در ميان آنان كه بر آنها منت نهاده ‏اى بر من منت گذار، و در بهشت داخلم كن به رحمتت اى مهربان ترين مهربانان».[45]

منّت از ماده «منّ» به معنى وزنه مخصوصى است كه با آن وزن مى‏كنند، سپس به هر نعمت سنگين و گرانقدرى اطلاق شده، منّت بر دو گونه است اگر جنبه عملى داشته باشد (به معنى بخشش نعمت گرانقدر) ممدوح است، و منت‏ هاى الهى از اين قبيل است، ولى اگر جنبه لفظى داشته باشد مانند منّت بسيارى از انسان ها عملى است زشت و ناپسند.[46]

افراد كوته ‏فكر غالباً تصورشان اين است كه با قبول ايمان، و انجام عبادات و طاعات، خدمتى به ساحت قدس الهى يا پيامبر صلی الله علیه و آله و اوصياى او كرده ‏اند، و به همين دليل انتظار پاداش دادند.[47] در حالی که خدا خالى از هر نقصى است و خالى از نقص و كمبود، احتياج به عبادت ما ندارد كه رفع نياز كند، و از معصيت ما ضربه ‏اى ببيند، حتى ما نمى‏ توانيم با اسلام خود منّتى بر ساحت خداوندى بنهيم، بلكه او بر ما منّت‏ دارد، كه خودش به پيامبرش فرمود: «يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلإِيمَانِ؛[48] آنها بر تو اى پيامبر به خاطر اسلام آوردنشان منت مى‏ گذارند بگو منت نگذاريد بر من اسلامتان را، بلكه خداوند منت بر شما گذارده كه هدايت كرد شما را براى ايمان آوردن».[49]

لذا آنچه از طاعات و عبادات بر عهده ماست، منتى از حق است زیرا اصلاح حال ما فقط با انجام دادن فرايض صورت مى‏ گيرد و آنچه از خداوند به‏عنوان طاعت و عبادت صادر مى‏ شود وظيفه ما و براى اصلاح حال خود ما وضع شده است.[50]

به تعبیر شاعر:

تو بندگى چو گدايان به شرط مزد نكن‏                  كه خواجه خود روش بنده‏ پرورى داند[51]

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. کلیات مفاتیح نوین

2. تفسیر نمونه


[1] تفسير نمونه، ج‏27، ص190.

[2] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص127.

[3] تفسير نمونه، ج‏27، ص190.

[4] كليات مفاتيح نوين، ص716.

[5] آيين رحمت، ص40.

[6] كليات مفاتيح نوين، ص697.

[7] همان، ص698.

[8] پيام قرآن، ج‏1، ص132.

[9] تفسير نمونه، ج‏20، ص349.

[10] تفسير نمونه، ج‏14، ص155.

[11] رمى جمرات در گذشته و حال، ص84.

[12] تفسير نمونه، ج‏8، ص96.

[13] برگزيده تفسير نمونه،ج‏1، ص27.

[14] چهره منافقان در قرآن با استفاده از تفسير پر ارزش نمونه، ص126.

[15] کلیات مفاتیح نوین، ص698.

[16] برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص85.

[17] پيام قرآن، ج‏3، ص377.

[18] همان.

[19] تفسير نمونه، ج‏19، ص141.

[20] همان، ج‏20، ص367.

[21] كليات مفاتيح نوين، ص698.

[22] پاسخ به پرسش هاى مذهبى، ص73.

[23] كليات مفاتيح نوين، ص698.

[24] همان، ص622.

[25] تفسير نمونه ، ج‏11، ص78.

[26] پيام قرآن، ج‏2، ص117.

[27] تفسير نمونه، ج‏1، ص634.

[28] سوگندهاى پر بار قرآن، ص30.

[29] همان.

[30] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص120.

[31] كليات مفاتيح نوين، ص698.

[32] سوره بقره، آیه185.

[33] سوگندهاى پر بار قرآن، ص30.

[34] سوره بقره، آیه185.

[35] همان.

[36] سوگندهاى پر بار قرآن، ص30.

[37] سوره بقره، آیه185.

[38] سوگندهاى پر بار قرآن، ص31.

[39] همان.

[40] كليات مفاتيح نوين، ص698.

[41] سوره بقره، آیه185.

[42] سورۀ قدر، آیه1.

[43] تفسير نمونه، ج‏27، ص188.

[44] برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص549.

[45] اقبال، ص 24؛ (کليات مفاتيح نوين، ص698).

[46] تفسير نمونه، ج‏22، ص216.

[47] همان، ص217.

[48] سوره حجرات، آيه 17.

[49] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏1، ص38.

[50] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص568.

[51] حافظ ، غزلیات، غزل شماره ۱۷۷؛ (انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص569).

captcha