اتفاقات و تحولات گسترده سیاسی ایران در بهمن ماه 1357، لزوم توصیف و تبیین وقایع انقلاب اسلامی در روز های پایانی منتهی به انقلاب اسلامی را دو چندان می سازد. در این میان اتخاذ رویکرد هوشمندانه آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در بهره گیری مستمر از رسانه های حکومت به ویژه در روز های منتهی به انقلاب اسلامی در راستای سرنگونی رژیم پهلوی،[1] گنجینه ای ارزشمند از روزشمار وقایع انقلاب اسلامی در بهمن 57 را پدید آورده است. که در ادامه به علاقمندان تاریخ انقلاب اسلامی ارائه می شود.
روزی که شاه رفت
شاه پس از رأی اعتماد مجلسین سنا و شورای ملی به کابینه شاپور بختیار، در 26 دی 1357 از کشور خارج شد و به بهانه استراحت و مداوا به مصر رفت. پس از خروج شاه از ایران، کشور غرق در شادی شد.
مردم ایران در این روز پس از ماه ها سرکوب و عزاداری برای شهدا، طعم شادی فرار دیکتاتور را چشیدند. در پی خروج شاه، امام خمینی اعلام کردند به زودی به ایران خواهند آمد.
سه روز پس از خروج شاه، با پیام امام خمینی به مردم سراسر ایران در تظاهرات میلیونی اربعین(29دی 1357) شرکت کردند. بیش از پانزده میلیون نفر در سراسر کشور با حضور در این تظاهرات و انتشار قطع نامه هایی خواستار سقوط حکومت پهلوی، بازگشت امام خمینی به کشور و تشکیل حکومت اسلامی در ایران شدند.
با این حال شاپور بختیار، که حتی از حزبش نیز اخراج شده بود، با تأکید بر اینکه نخست وزیر قانونی است، ادعا کرد90درصد روحانیون نیز طرفدار اویند، ادعایی که بلافاصله با انتشار اعلامیه هایی از سوی روحانیون طراز اول ایران به شدت رد شد.[2]
امام خمینی در 3 بهمن1357 به خبرنگار تلویزیون فرانسه گفتند: «برای تغییر رژیم، فشار افكار عمومی به معنی قانون است. ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست میگیریم و حكومت را مستقر میكنیم».[3]
در این میان آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به بختیار، با عنوان «دولت شما فقط یک عیب دارد!» در روزنامه اطلاعات(3بهمن 1357) نوشت:[4] «تیترهای برنامه شما جالب است؛ اما... اما یک عیب دارد و آن اینکه، شما با کدام نیرو و قدرت می خواهید این برنامه ها را عملی کنید؟ حال آنکه خودتان هم کم و بیش احساس کرده اید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است یک عیب شما! و نیز همین مسأله است دلیل غیر قانونی بودن شما!».[5]
مقابله با ترفند هاى شاپور بختيار
در بهمن 57، مردم ایران شاهد خروج گسترده خارجیان بودند، شاپور بختیار که هم اعلام کرد فرودگاه های کشور به علت مشکل فنی تعطیل است![6]
در این اوضاع و احوال، آیت الله العظمی مکارم شیرازی دام ظلّه علاوه بر مشارکت در صدور اعلامیه، در مراکز مختلف سخنرانی می کرد، ایشان بعد از ظهر 4بهمن1357 درباره جمهوری اسلامی در حسینیه بنی فاطمه، واقع در خیابان امیر کبیر تهران، سخنرانی کرد.[7]
هم چنین معظم له، با انتشار مقاله ای در روزنامه کیهان(4بهمن1357)، با شمردن اصول ده گانۀ (اجتناب از تفرقه گرایی، خود انتقادی، پرهیز از هدر رفت نیرو ها، لزوم حرکت مردم و انقلابیون زیر چتر رهبری، لزوم حفظ همبستگی، بی اعتنایی به شایعات بی اساس و ضرورت تشکیل ستاد خبری، لزوم پرهیز از اقدامات خودسورانه، تقویت سطح آگاهی و مبارزه با یأس و نا امیدی و در نهایت لزوم نوسازی و بازسازی کشور)، سعی کرد با این گونه اقداماتِ دولت بختیار مقابله کند.[8]
تهییج ارتش به وفاداری به امام و مردم
در 5 بهمن 1357، آیت الله العظمی مکارم شیرازی با انتشار مقاله ای، سعی کرد ارتش را به سوی مردم و امام جلب کند. در فرازی از مقاله آمده است:
مسئله مهمی که این روز ها هم میهنان ما بلکه بسیاری از مردم جهان را در نگرانی فرو برده است این است که با ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی(رحمه الله علیه) به ایران، در این مملکت چه روی خواهد داد: پیروزی انقلاب؟ ادامه هرج و مرج؟ و یا جاری شدن سیل خون؟
بازگشت شاه به هر صورت غیر عملی است، حتی با خونریزی بیشتر و بیشتر، و امید است خود او با سال ها تجربه سیاسی این حقیقت را دریافته باشد.
کودتای ارتش بیهوده و بی هدف و بی حاصل است، فرض می کنیم بعضی از یگان های ارتش صددرصد به شاه وفادار باشند و به خود اجازه بمباران خواهران و مادران و هموطنان خود را بدهند، بعد چه خواهند کرد؟آیا می توانند کارگران اعتصابی نفت را با خمپاره انداز به سر کارشان ببرند؟ یا می توانند با رگبار مسلسل بازار ها را بگشایند؟[9]
تحصن در مسجد دانشگاه تهران برای بازگشایی فرودگاه
با بسته شدن فرودگاه های کشور به دستور شاپور بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی(رحمه الله علیه) به کشور، روحانیون مبارز، از جمله آیت الله العظمی مکارم شیرازی از صبح 8 بهمن 1357 در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زدند. این تحصن که با استقبال مردم و گروه های سیاسی مختلف روبرو شد تا ورود امام خمینی(رحمه الله علیه) به ایران ادامه یافت.[10]
سخنی با امرای ارتش
در روز های اوج گیری انقلاب، حامی اصلی دولت بختیار نظامیان بودند؛ لذا آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) با انتشار مقاله ای با عنوان «سخنی با امرای ارتش؛ اگر از ما نیستید در صف دشمنان ما هم نباشید»، در روزنامه اطلاعات(10بهمن1357)، بر لزوم هم گرایی ارتش با انقلابیون تأکید کرد:
ارتش با استفاده از آخرین فرصت و قرار گرفتن در کنار مردم، خون های عزیزان گذشته را از دامان خود بشوید و فردای انقلاب، لباس ارتش لباس افتخار باشد، نه لباس ننگ!
چشم ها به ارتش دوخته شده و همه جا سخن از این است که آیا سرانجام ارتشیان به عمق انقلاب آزادی بخش ضد استبدادی ملت ما پی می برند؟ و موضع گیری خود را در برابر آن تغییر خواهند داد؟ و یا حدأقل بی تفاوت می ما نند یا شمشیر به روی مردم می کشند و حق نان و نمکی را که سال ها از بیت المال خورده اند با گلوله و بمب و رگبار مسلسل ادا می کنند؟
تاکنون تاریخ نشان نداده که در دنیا ارتشی در جنگ با ملت خود پیروز شده باشد، فکر نمی کنم تو نیز پیروز شوی، برادر! تو خوب می دانی هم اکنون دامنت به خون هزارات نفر از بهترین جوانان ما آلوده است، خواه این کار به اراده تو بوده است یا بر تو تحمیل شده، هم اکنون بهترین فرصت و در عین حال آخرین فرصت برای پاک کردن دامان خویش و پیوستن به صفوف هموطنانت [را] در دست داری. دیدی که به جای گلوله، گُل به تو دادند. فکر کن اگر گل به آنها بدهی به تو چه خواهند داد؟!
آخرین سخن برادرانه ام این است که اگر با تمام این اوصاف با ما نیستی در صف مخالفات ما نیز مباش! و این کمترین چیزی است که از تو انتظار داریم.[11]
پاسخ کوبنده به بختیار
آیت الله مکارم شیرازی در 11بهمن57 و در آستانه ورود امام خمینی(رحمت الله علیه) به ایران و پیروزی انقلاب در پاسخ به انتقادات و تهاجم بختیار به حکومت اسلامی که گفته بود: «حکومت اسلامی یک نظام ناشناخته است»، نگاشته ای ذیل را رشته تحریر در آورد:
آقای بختیار در مصاحبه روز دوشنبه خود روی این موضوع تکیه کرد که حکومت اسلامی یک نظام ناشناخته است. گروهی دیگر از نویسندگان روشنفکر نیز این مطلب را تکرار می کنند. ولی من نمی دانم برای برطرف کردن ابهام یک مسئله باید دست روی دست بگذاریم و در انتظار وحی و الهام قلبی باشیم؟ و یا باید هر نقطه تاریکی در یک مسئله وجود دارد انگشت روی آن بگذاریم و از آنها که طرفدار و صاحب نظر در آن مسئله اند توضیح بخواهیم؟ اگر توضیحات قانع کننده بود، بپذیریم و اگر نبود، باز ادامه دهیم تا برای نفی یا اثبات آن موضوع دلیل کافی در اختیار داشته باشیم.
تمام نظام هایی که تاکنون در جهان پیاده شده اعم از مشروطه و جمهوری و یا هر مکتب دیگر قبلاً ناشناخته و بی سابقه بوده، ولی هیچ یک از این دو عنوان، مانع اجرای آنها نشده است.
اجازه بدهید خطوط حکومت اسلامی را در جمله های کوتاهی روشن کنم:
حکومت اسلامی هرگونه استبداد را نفی می کند.
حق مشارکت مردم، استفاده از صاحب نظران و آگاهان در هر قسمت و نظارت فقیه از نظر انطباق بر موازین اسلام، سه اصل اساسی حکومت اسلامی است. در انتخاب رییس دولت نیز سه اصل مذکور شرط است.
در این نظام، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی اندیشه و هرگونه آزادی دیگر، به شرط اینکه به زیان جامعه و مخالف قوانین اسلامی نباشد،پیش بینی شده است.
نظام بانکداری، تبدیل به نظامی در جهت منافع مردم می شود و بانک ها بدون هیچ گونه بهره ای ـ البته تحت ضوابط مطمئنی ـ وام می دهند و حقوق کارکنان بانک از طریق کارمزد محدودی (درست معادل مجموع حقوق آنها) که از مردم می گیرند تامین گردد.
اسلام هیچ گونه محدودیتی برای تحصیل یا انتخاب شغل برای زنان قایل نیست.
در زمینه سیاست خارجی، حکومت اسلامی اجازه نمی دهد کشور اسلامی در حوزه سیطره و نفوذ قدرت های دیگر قرار گیرد.
در زمینه فعالیت های عمرانی، با خودیاری بر مبنای امر به معروف، به سرعت می توان کشور را آباد کرد و مردم را از بی تفاوتی درآورد.
در امر مبارزه با فساد نیز این خودیاری در شکل نهی از منکر به یاری جامعه می شتابد و با استفاده از اعتقاد مذهبی، همه مردم راهنما و مراقب یکدیگر خواهند شد.
جناب آقای بختیار! فهرست کوتاهی که در بالا گفته شد چه نقطه تاریک و مبهمی دارد؟[12]
استقبال از امام خمینی (ره) در فرودگاه مهرآباد
سرانجام شاپور بختیار در اثر فشار مردم و تحصن روحانیونی همچون آیت الله العظمی مکارم شیرازی، در مسجد دانشگاه تهران و سایر نقاط مجبور شد فرودگاه ها را بازگشایی كند.[13]
امام خمینی پس از چهارده سال و سه ماه تبعید و دوری از وطن (از 13 آبان 1343 تا 12 بهمن 1357)، در میان استقبال میلیون ها ایرانی در 12 بهمن 1357 با پرواز ایرفرانس از پاریس در ساعت حدود30/9 وارد تهران شد.[14]
آیتالله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) نیز صبح 12 بهمن به فرودگاه مهرآباد رفت و در مراسم استقبال از امام خمینی(رحمه الله علیه) شرکت کرد.[15]
خاطراتی از مراسم استقبال امام در فرودگاه
چقدر لذت بردم هنگامی که چند لحظه پیش از ورود حضرت آیت الله العظمی خمینی [در] سالن فرودگاه در حالی که صفوف مستقبلین هر کدام در جای خود ایستاده بودند، این سخن را از بلندگو شنیدم: «باید سنت های طاغوتی را در همه جا حتی در مراسم استقبال بشکنیم و سنت های اسلامی را جایگزین آن کنیم؛ لذا مردم نباید به هنگام ورود معظم له دست به سینه بگذارند، یا تعظیم کنند. کاملاً ساده و طبیعی بایستند».
و نیز چه جالب بود مراسم دیگر استقبال که در نهایت سادگی برگزار شد و از طاق نصرت های گران قیمت و پرخرج جباران و اتومبیل های تزیینی و پرزرق و برق شاهانه و مانند آن هیچ اثری در آن به چشم نمی خورد. تنها یک مشت عکس و یک مشت پرده، اما با شعارهای تکان دهنده، با میلیون ها نفر انسان پرشور و پرجوش به چشم می خورد و بس، و این است استقبال اسلامی و انقلابی.[16]
جایگاه زن در انقلاب اسلامی
در روز های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی شعار مردم تشکیل حکومت اسلامی و برپایی جمهوری اسلامی بود. بحث «جمهوری دمکراتیک اسلامی» را عناصر جبهۀ ملی و نهضت آزادی مطر ح می کردند.[17] این مسأله موجب طرح سوالات متعددی من جمله در مورد موقعیت زنان در جامعۀ اسلامی شد و اغلب زنان، خصوصاً نسل جوان و دختران، از آینده خود بیمناک و نگران شدند. از این رو آیت الله العظمی مکارم شیرازی در گفت و گو با روزنامه کیهان[18] مسائل مربوط به کارکردن زنان در مشاغل مختلف اجتماعی در سیتم حکومت اسلامی را تشریح نمود. که أهم آن مطالب به شرح ذیل است:
از نظر اسلام، شرکت زنان در مشاغل و فعالیت های مثبت و سازنده اجتماعی ممنوع نیست.
همیشه در روستاهای ما رایج بوده که زنان همانند مردان به طور فعالانه در امور کشاورزی و باغداری و مانند آن شرکت داشتند و تاکنون هیچ یک از علمای دینی از آن کار جلوگیری نکرده است، آیا میان شهر و روستا تفاوتی می تواند وجود داشته باشد؟
حجاب اسلامی منحصر به چادر نیست، هیچ یک از مراجع دینی، در هیچ یک از رساله ها اصراری روی چادر نکرده اند.[19]
فلسفه حکم تعدد زوجات
تشکیل حرمسرا در اسلام مطرح نیست و معنی تعدد زوجات این نیست که مردان به عنوان یک هوس، دو یا چند همسر برای خود انتخاب نمایند، این در واقع یک ضرورت است، زیرا گاه مشکلات و بن بست هایی در زندگی خانوادگی به وجود می آید که هیچ راه حلی برای آن جز از طریق تعدد[ زوجات] نیست. فی المثل بعد از جنگ جهانی در آلمان، نابرابری عجیبی میان آمار زنان و مردان پیدا شد. کار به جایی رسید که محافل اجتماعی آلمان مسئله تعدد زوجات را به عنوان یک راه حل برای خروج از این بن بست اجتماعی مورد مطالعه قرار دادند، اما چون با مخالفت شدید محافل کلیسایی روبه رو شدند ، آن را کنار گذاشتند و در نتیجه گروه زیادی از زنان آلمانی در آن زمان به فحشا و فساد کشیده شدند.[20]
شاپور بختیار: جمهوری اسلامی برای من مجهول است!
صبح روز 16 بهمن 1357 روز نامه آیندگان در صفحه نخست خود با عنوان «بختیار: معنای جمهوری اسلامی برای من مجهول است»، به انعکاس مصاحبه دیشب بختیار پرداخت.
عصر همان روز، آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) به سخنان بختیار اینگونه واکنش نشان داد.[21]
این نخستین بار نیست که آقای بختیار در مصاحبه هایش اظهار بی اطلاعی از مفهوم جمهوری اسلامی می کند ولی با یک تجزیه و تحلیل ساده روشن می شود عیب کار کجاست؟[22]
جمهوری، حکومت مردم بر مردم است، یک نفر به نام رئیس جمهور برای مدت محدودی انتخاب می شود.
باقی می ماند مفهوم اسلام که لابد از آن اطلاع کافی ندارند، این بی اطلاعی برای کسی که در یک کشور اسلامی زندگی می کند و این همه کتاب و مقاله در دسترس اوست مسلماً عیب است.[23]
بختیار قانونی نیست
پس از انتخاب آقای مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر در 15 بهمن1357 توسط امام خمینی(رحمه الله علیه)، اما شاپور بختیار هم چنان بر قانونی بودن خود اصرار داشت.[24]
آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دام ظلّه) در پاسخ به ادعای بختیار تأکید کرد: «باید این حقیقت به همه تفهیم شود که وقتی 99درصد جمعیت یک کشور( به اعتراف دوست و دشمن) خواهان نوع خاصی از حکومت به نام حکومت اسلامی هستند جایی برای اعمال استبداد باقی نمی ماند.[25]
استبداد همیشه مربوط به اقلیت های سلطه جو است که می خواهند علیرغم نداشتن تکیه گاهی در میان مردم، خود را به آنها تحمیل کنند.[26]
سخن آخر: (22بهمن، روز پيروزی انقلاب اسلامي ايران)
سرانجام در 22بهمن 1357، انقلاب اسلامی مردم ایران که نقطه آغاز آن قیام خونین، 15 خرداد 1342 بود، با رهبری الهی و هوشمندانه امام خمینی(ره) و همراهی اگاهانه و گسترده علمای مبارز و مردم ایران به پیروزی رسید و زمستان 1357، به بهار بیداری اندیشه های الهی پیوند خورد.[27]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir.
منبع: از تبعید تا پیروزی (زندگینامه و مجموعه مقالات و مصاحبه های آیت الله ناصر مکارم شیرازی)
[1] معظم له، مبارزه خود با رژیم پهلوی را از ابتدای دهه40 آغاز کرد و در خرداد 1342 توسط حکومت شاه مدتی زندانی شد و پس از آزادی مبارزات خود را از سر گرفت، بعد از قیام نوزده دی 1356 قم به « اتهام اقدام علیه امنیت و اخلال در نظم و آسایش عمومی» در 21 دی ماه همان سال به چابهار و در ادامه به مهاباد و انارک نائین تبعید شد و در مرداد ماه 1357 از تبعید رهایی یافت و با شدت گرفتن حوادث انقلاب، به تهران آمد؛ (از تبعید تا پیروزی، ص16).
[2] از تبعید تا پیروزی، ص153و154.
[3] همان، ص154.
[4] همان.
[5] همان، ص157؛ (روز نامه اطلاعات، ش 15767، 3/11/1357،ص7).
[6] همان، ص159.
[7] همان، ص88.
[8] همان، ص160-165.
[9] همان،ص168 و 169.
[10] همان، ص88.
[11] همان، ص174-177.
[12] همان، ص180-185.
[13] همان، ص178.
[14] همان، ص186.
[15] همان، ص88.
[16] همان، ص201.
[17] همان، ص192.
[18] 15/11/1357.
[19] از تبعید تا پیروزی، ص188-192
[20] همان، ص191.
[21] همان، ص193.
[22] همان، ص195.
[23]همان.
[24] همان، ص197.
[25] اشاره معظم له به تظاهرات میلیونی مردم در سراسر کشور با شعار «حکومت اسلامی وجمهوری اسلامی» و سخنان رمزی کلارک و برخی دیگر از افراد خارجی است. این پیش بینی آماری با رأی 2/98 درصدی مردم در روزهای 10و 11 فروردین 1358 به جمهوری اسلامی ثابت شد.
[26] از تبعید تاپیروزی، ص200.
[27] همان، ص203.