روش شناسی امام سجاد(علیه السلام) در احیای نهضت حسینی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

روش شناسی امام سجاد(علیه السلام) در احیای نهضت حسینی از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی


معرفی اهل بیت به جامعه / مناظرات / ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم / اشاعه فرهنگ عاشورا در مدینه / اشک‌ های امام سجاد (ع) واقعه عاشورا را زنده نگه داشت‌

بى ترديد، احياى نام و ياد مردان بزرگ نهضت حسینی به ویژه حضرت سیدالشهدا علیه السلام، الهام بخش بوده و به زندگى انسان‏ ها جهت مى‏دهد و روح فداكارى و ايثار را زنده كرده و آدمى را در برابر مشكلات و حوادث سخت، مقاوم و استوار مى‏سازد. ذكر اين صالحان و طرح فضايل اخلاقى و روح حماسى‏شان باعث مى‏شود كه هر قوم و ملتى به خصوص مسلمين از آنها الگو گرفته و به آنان تأسى و اقتدا كنند.[1]

از اين رو مى ‏بينيم امامان معصوم عليهم السلام در زنده نگهداشتن ياد و نام شهيدان كربلا، به عنوان كامل ‏ترين الگو هاى فداكارى و ايثار در راه نجات امت، به خصوص سالار شهيدان اباعبدالله الحسين عليه السلام در مناسبت ‏هاى مختلف سعى و تلاش فراوانى نمودند و هيچ فرصتى را در زنده نگهداشتن يادشان فروگذار نكردند.[2]

امامان اهل‏بيت عليهم السلام، براى زنده نگهداشتن ياد امام حسين عليه السلام از شيوه ‏هاى گوناگونى استفاده مى‏كردند،[3] براى درك اين حقيقت، نظرى به تاريخ ائمۀ عليهم السلام مى‏اندازيم كه در رأس آنها امام سجاد زين العابدين عليه السلام قرار دارد.[4]

معرفی اهل بیت به جامعه

يكى از درس هاى عبرت ‏انگيز تاريخ تلاش گسترده بنى ‏اميه براى محو فضائل حضرت على‏ عليه‏ السلام است. آنها هفتاد سال نه تنها مانع ذكر و نشر فضائل مولاى متقيان على عليه السلام شدند، بلكه بر فراز منابر و در خطبه ‏هاى نماز جمعه، آن حضرت را سب و ناسزا مى‏گفتند![5] به نحوی که ناسزا گويى به على عليه السلام‏ در ميان مردم شام به سنت تبدیل شد، سپس به ساير بلاد اسلامى نيز گسترش یافت و معاویه به سب و لعن اميرمؤمنان عليه السلام در محافل و مجالس و برفراز منبر ها و در خطبه ‏هاى نماز جمعه فرمان داد.[6]

مرحوم علامه امينى با استناد به منابع معتبر اهل سنت مى‏ نويسد: «معاويه پيوسته اصرار داشت كه رواياتى در نكوهش مقام اميرمؤمنان على عليه السلام جعل كند و اين كار را آن قدر ادامه داد كه كودكان شام با آن خو گرفتند و بزرگ شدند و بزرگسالان به پيرى رسيدند. هنگامى كه پايه ‏هاى بغض و عداوت نسبت به اهل ‏بيت عليهم السلام در قلوب ناپاكان محكم شد، سنت زشت لعن و سب مولا على عليه السلام را به دنبال نماز هاى جمعه و جماعت و بر منابر، در همه جا، حتى در محل نزول وحى يعنى مدينه رواج داد».[7]

همچنين نقل شده است كه معاويه در قنوت نماز خويش، على، حسن و حسين عليهم السلام را لعن مى‏كرد.[8] و حتى در خواست برخى از بنى ‏اميه را جهت ترك اين عمل زشت و نفرت‏ انگيز رد مى‏كرد و همچنان به كار خويش ادامه مى‏داد.[9]

به هر حال، با اين برنامه، لعن على عليه السلام و خاندان وى به صورت يك سنت درآمد و هفتاد هزار منبر در عصر امويين در سراسر كشور اسلامى نصب شد و بر فراز آن ‏ها، على عليه السلام را لعن مى‏كردند.[10]

در واقع، آنان ادامه حكومت جنايت ‏بار خويش را بر پايه چنين سنتى استوار مى ‏ديدند.[11] اين نكته ‏اى است كه «مروان بن حكم» بدان تصريح كرده است. در تاريخ مى‏خوانيم كه وقتى از «مروان حكم» سؤال شد كه چرا شما على را سب و لعن مى‏كنيد؟ و اين كار چه نفعى براى شما دارد؟ پاسخ داد: «لاَ یَسْتَقِیمُ لَنَا الاَمْرُ إِلاَّ بِذَلِکَ؛ حكومت ما جز با اين كار سامان نمى‏يابد».[12]

و اینچنین تداوم بى حرمتى ‏ها از سوى معاويه و عمالش نسبت به ساحت مقدس اميرمؤمنان عليه السلام و فرزندانش حسن و حسين عليهما السلام و ترويج سب‏ و لعن آنان به صورت علنى؛ زمينه ‏هاى فاجعه خونين كربلا را به گونه ‏اى شتابان فراهم نمود و آن حسين عزيزى كه اين همه مورد محبت رسول خدا صلى الله عليه و آله و مسلمين بود، حتى مأوايى در تمام آن سرزمين پهناور اسلامى نداشت.[13]

لذا امام سجاد پس از ورود به کوفه در اولین سخنرانی خود با جملاتی قابل تأمل به معرفی خود پرداخت؛ «أَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَلا تِرات، أَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَ سُلِبَ نَعِیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِیَ عِیالُهُ، أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً؛ من على فرزند حسينم، همان كس كه بدون هيچ جرم و گناهى كنار شط فرات (با لب تشنه) سر بريده شد. من فرزند كسى هستم كه حريمش مورد بى ‏حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده‏ شد و خانواده ‏اش به اسارت گرفته شد. من پسر كسى‏ام كه با آزار و شكنجه به شهادت رسيد و همين افتخار ما را كافى است!»[14]

بزرگ ترین شاهکار امام سجاد علیه السلام در معرفی اهل بیت در شام رقم خورد؛ آنجا که آن حضرت برای خنثی نمودن تبلیغات سوء سالیات دراز حکومت بنی امیه، به معرفى بيشتر اميرمؤمنان على عليه السلام پرداخت و چنين فرمود:[15]

«أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ... لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ؛ من فرزند حمايت‏گر از حرم مسلمانان و پيكارگر با مارقين و خارج شدگان از دين (خوارج) و ناكثين و پيمان‏ شكنان (اصحاب جمل) و قاسطين و ستمگران (معاويه و شاميان) هستم... او كه شير حجاز و پيشواى عراق، مردى از تبار مكه و مدينه و (مسجد) خيف (در منا) و عقبه‏[16] بود. او كه از سرداران جنگ بدر و احد و از حاضران در بيعت شجره (در ماجراى صلح‏ حديبيه) و از مهاجران (از مكه به مدينه) بود. او بزرگ عرب، شير بيشه نبرد، وارث دو مشعر،[17] پدر دو سبط رسول خدا، حسن و حسين بود؛ آرى؛ او جد من على بن ابى‏طالب عليه السلام است‏».[18]

آنگاه امام عليه السلام فرمود: «انَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ؛ من فرزند فاطمه زهرايم، من فرزند سرور زنان جهانم».[19]

ناگفته پيداست كه اين خطبه عجيب و بى‏نظير و فوق العاده كوبنده، غوغايى در شام بپا كرد و كاخ حكومت امويان را به لرزه درآورد و تبليغات شومى كه بيش از چهل سال بر ضد اميرمؤمنان على عليه السلام شده بود را بر باد داد و مانند غرش رعد در همه جا صدا كرد.[20]

تأمل در این خطبه ها؛ به خوبى مى ‏رساند كه غرض از يادآورى و معرفی اهل بیت علیهم السلام، بيان بيوگرافى و شرح نام و مسائل شخصى آنان نيست، بلكه هدف، زنده نگه داشتن ياد آنان و تبیین صفات نيكو و خصلت‏ هاى پسنديده و روش ‏هاى الهى و انسانى در آنان است.[21]

لذا در این خطبه ها، به جنبه‏ هاى شخصى و خانوادگى و امور معمول زندگى اهل بیت علیه السلام اشاره ‏اى نشده است، بلكه از صلاحيت‏ ها و فضايل مختلف اخلاقی و اعتقادی و برنامه‏هاى سازنده آنان سخن به ميان آمده است،[22] و اين به خوبى نشان مى‏دهد [معرفی اهل بیت به مردم] یکی از بهترین روش های زنده نگهداشتن ياد و خاطره عاشورا و عاشوراییان به شمار می رود.[23]

مناظرات

یکی دیگر از روش هایی که امام علیه السلام از آن به عنوان راهبردی مهم در تبیین حماسۀ حسینی بهره بردند مناظره بود؛ از بهترین نمونه های مناظرۀ آن حضرت در دوران اسارت، مناظره با پیرمرد شامی است، وقتی آن پیرمرد به حضرت گفت: «خدا را سپاس كه شما را كشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده ساخت و يزيد را بر شما پيروز نمود!!».

امام على بن الحسين عليهما السلام به او فرمود: «يا شَيْخُ! هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ‏؛ اى پيرمرد آيا قرآن خوانده ‏اى؟». پاسخ داد: آرى (شما را با قرآن چكار؟!).

فرمود: «فَهَلْ عَرَفْتَ هذِهِ الآيَةَ: قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى؛[24] آيا اين آيه را مى ‏شناسى كه مى‏گويد: به مردم بگو كه من هيچ پاداشى از شما در برابر رسالتم درخواست نمى‏كنم، جز دوست داشتن نزديكانم [اهل بيتم‏]؟». پيرمرد پاسخ داد: آرى؛ من اين آيه را خوانده ‏ام (ولى با شما چه ارتباطى دارد!). امام عليه السلام فرمود: «فَنَحْنُ الْقُرْبى يا شَيْخُ‏؛ قربى [ اهل‏بيت‏] ما هستيم».

سپس افزود: «آيا آيه وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيء فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبى[25] را خوانده‏اى؟»، پيرمرد گفت: آرى، اين آيه را خوانده ‏ام. امام سجّاد عليه السلام فرمود: «آن قربى كه در اين آيه آمده است، ما هستيم».

آنگاه فرمود: «آيا اين آيه را خوانده ‏اى كه مى‏فرمايد: إِنَّمَا يُريدُ اللهَ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا،ً[26] پيرمرد گفت: آرى، اين آيه را نيز خوانده ‏ام.

امام سجاد عليه السلام فرمود: «فَنَحْنُ أهْلُ الْبَيْتِ الَّذينَ خَصَّصَنا بِآيَةِ الطَّهارَةِ يا شَيْخُ؛ اى پيرمرد! ما آن اهل ‏بيتى هستيم كه خداوند آيه تطهير را ويژه ما قرار داد».

پيرمرد كه اين سخنان را شنيد، ساكت شد و از گفته‏ هاى خود سخت پشيمان گرديد و فرياد زد: به خدا سوگند شما همان گروه (شايسته و از خاندان پيامبر) هستيد.

پيرمرد نيز توبه كرد، ولى هنگامى كه اين سخن به گوش يزيد رسيد، دستور قتل وى را صادر كرد![27]

از دیگر مناظرات در سیرۀ آن حضرت می توان به مناظره با ابن زیاد،[28] عبدالملک مروان و حسن بصری،[29] اشاره کرد.

ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم

مسأله قيام خونين امام حسين عليه السلام برای آن حضرت به صورت يك الگو و برنامه جهت مقاومت در برابر هر گونه استبداد و زورگويى و ظلم‏ و ستم تبدیل گردید و شعار‏ «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة؛ ما هرگز تن به ذلت نمى‏دهيم»، كه برگرفته از تاريخ خونبار كربلاست هميشه به آن حضرت كمك كرده است [علیرغم فشارهای شدید حکومت اموی]، در مقابل حكومت ‏هاى ظالم ایستادگی نماید.[30]

نمونه بارز این ایستادگی در دربار ابن زیاد رخ داد؛ آنجا که امام سجاد عليه السلام [علیرغم شرایط سخت آن حضرت در آن برهه از زمان] وقتى وارد مجلس ابن زياد شد، بين امام و او گفتگوى شديدى رخ داد به طورى كه ابن زياد دستور داد گردن امام عليه السلام را بزنند. سپس امام عليه السلام خطاب به ابن‏زياد فرمود: «آيا مرا به مرگ تهديد مى‏كنى؟» آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود: «أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ آيا ندانسته ‏اى كه كشته شدن يك كار عادى و معمولى براى ماست، و كرامت و افتخار ما از جانب خدا، شهادت است».[31]

وقتى ابن ‏زياد اين ایستادگی و مقاومت امام سجاد عليه السلام را ديد، گفت: دست از على بن الحسين عليه السلام برداريد،[32] لذا دستور داد على بن الحسين و همراهانش را درخانه ‏اى كنار مسجد اسكان دهند.[33]

اشاعه فرهنگ عاشورا در مدینه

بی شک سخنان فراموش نشدنى كه در خطبه ‏هاى امام سجاد عليه السلام در نزديكى مدينه‏ آمده است، بيانگر روح حماسى اين واقعه بزرگ تاريخ است.[34]

آن حضرت در فرازی فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ! فَأَیُّ رِجالاتٍ مِنْکُمْ تَسُرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ؟! امْ أیُّ فُؤادٍ لایَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ؟ أَمْ أَیَّةُ عَیْنٍ مِنْکُمْ تَحْبِسُ دَمْعَها وَتَضَنُّ عَنِ انْهِمالِها؟!... أَیُّهَا النَّاسُ! أَیُّ قَلْبٍ لا یَنْصَدِعُ لِقَتْلِهِ؟! أَمْ أَیُّ فُؤادٍ لایَحِنُّ إِلَیْهِ؟! أَمْ أَیُّ سَمْعٍ یَسْمَعُ هذِهِ الثُّلْمَةَ الَّتِی ثُلِمَتْ فِی الْإِسْلامِ وَلا یُصَمُّ... فَعِنْدَاللَّهِ نَحْتَسِبُ فِیما أَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، إِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقامٍ؛ اى مردم! بعد از شهادت او، كدام يك از مردانتان مى‏تواند شادى كند؟ يا كدام قلبى مى‏ تواند براى او محزون نباشد؟ يا كدام چشمى مى‏تواند گريه نكند و اشك نريزد؟ اى مردم! كدام قلب است كه در شهادت او لرزان نشود؟ يا كدام جگرى مى ‏توان يافت كه براى او نسوزد؟ يا كدام گوشى است كه اين حادثه بزرگ و جبران ‏ناپذير را بشنود و آسيب نبيند؟... در برابر مصائبى كه به ما رسيده از خدا پاداش مى‏طلبيم. به يقين خداوند شكست ناپذيرو صاحب انتقام است».[35]

داستان اين خطبه نشان مى ‏دهد كه مردم مدینه با ضرباتى كه خطبه كوبنده امام سجاد عليه السلام بر روحشان وارد كرد[36] و آگاهى مردم از ماهيت يزيد و پليدى و خباثت وى، انقلاب خونينى در مدينه آغاز شد. و اعلام قيام و جهاد از سوى «عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه‏» و برخى ديگر از صاحب نفوذان، قیام و جهاد علیه یزید اعلام شد. مردم مدينه يزيد را از خلافت خلع كرده و به بدگويى و سب و لعن وى پرداختند.[37]

يزيد كه از ماجرا مطلع شد، لشكر عظيمى فراهم ساخت و فرماندهى آن را به عهده مردى خونريز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.[38]

اين فرمانده سفاك، پس از محاصره مدينه، مقاومت آنان را درهم شكست و به قتل و غارت مدينه پرداخت و كشتار وسيعى را در اين شهر به راه انداخت.[39]

سخن آخر: (اشک ‌های امام سجاد (ع) واقعه عاشورا را زنده نگه داشت)

از مؤثرترين تدابير ائمه اطهار عليهم السلام براى احياى نهضت عاشورا گريه بر امام حسين عليه السلام است. لذا امام سجاد عليه السلام در طول دوران امامتش پيوسته سوگوار قصه عاشورا بود و در اين مصيبت آن قدر گريست كه از «بكائين عالم‏» (بسيار گريه كنندگان) لقب داده شد.[40]

آن حضرت مى‏فرمود: «إِنِّى لَمْ اَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنى فاطِمَةَ إِلاّ خَنَقَتْنِى الْعَبْرَةُ؛ هر زمان كه به ياد قتلگاه فرزندان فاطمه (كربلا) مى‏افتم، اشك گلوگيرم مى ‏شود».[41]

همچنين در روايتى از امام صادق علیه السلام آمده است: «امام زين‏العابدين عليه السلام مدت چهل سال بر پدر بزرگوارش گريه كرد، درحالى كه روزها را روزه بود و شب‏ ها را به عبادت مى ‏پرداخت. وقت افطار هنگامى كه خادمش آب و غذا در برابرش مى ‏نهاد و مى‏گفت: مولاى من! ميل بفرماييد؛ آن حضرت [به ياد مظلوميت پدر] مى‏فرمود: «قتل ابن رسول‏ الله جائعا، قتل ابن رسول الله عطشانا؛ پسر رسول خدا گرسنه و تشنه شهيد شد». مكرر اين جمله را مى‏گفت و اشك مى ‏ريخت، تا آنكه آب و غذايش با اشك چشم او آميخته مى‏ شد (سپس افطار مى‏كرد). آن حضرت تا هنگام رحلت همين گونه بود».[42]

بى ترديد اين اشک ها كه ناشى از غمى عميق و دردى جانكاه داشت، يادآور مظلوميت امام حسين عليه السلام و يارانش و افشاگر ستم يزيد و جانيان شام و عوامل مزدور آنان بود و سبب زنده نگه داشتن خاطره عاشورا، بيدارى مردم و ايجاد روح مقاومت و شجاعت در آنان و سرانجام انقلاب و قيام مى‏شد؛ زیرا آنجا كه نتوان با شمشير و نيزه به جنگ با دشمنان برخاست، مى‏توان با قطره‏ هاى اشك، سيلى بنيان كن به راه انداخت و بساط ظالم را برچيد.[43]

به ديگر سخن، اين شورها و اشك ‏ها، عواطف را بر مى‏انگيزد، آتش نفرت از ستمگران را بر مى ‏افروزد و سينه ‏ها را مالامال از عشق به فداكارى مى‏كند و در نهايت به شورش و قيام مى ‏انجامد.[44] و اینچنین گريه‏ هاى امام سجاد عليه السلام كه در هر مناسبتى به آن اقدام مى‏كردند باعث بيدارى عمومى و مانع از فراموش شدن نام و ياد شهيدان عاشورا شد.[45]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir

منبع: عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها

 


[1] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص49.

[2] همان.

[3] همان، ص50.

[4] آيين ما (اصل الشيعة)، ص129.

[5] سوگندهاى پر بار قرآن، ص527.

[6] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص183.

[7] الغدير، ج 2، ص 101- 102؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص183).

[8] تاريخ طبرى، ج 4، ص 52 و بحارالانوار، ج 23، ص 169؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص183).

[9] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص185.

[10] ربيع الابرار زمخشرى، ج 2، ص186 (مطابق نقل الغدير، ج 10، ص 266)؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص185).

[11] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص183.

[12] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: انساب الاشراف، ج 2، ص 407؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 220 و الغدير، ج 7، ص 147، ج 8، ص 264 و ج 9، ص 392؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص186).

[13] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص47.

[14] همان، ص573.

[15] همان، ص606.

[16] اشاره است به بيعت «عقبه» كه توسط جمعى از مردم مدينه در سال دوازدهم بعثت با پيامبر صلى الله عليه و آله در گردنه‏اى در منا صورت گرفت و به بيعت و پيمان« عقبه» معروف شد. در آنجا كه جمعى از مردم مدينه به طور مخفيانه با پيامبر صلى الله عليه و آله گفتگو و بيعت مى‏كردند، على عليه السلام در دهانه آن گردنه نگهبانى مى‏داد و مراقب اوضاع بود.

[17] دو مشعر ممكن است يكى اشاره به عرفات و ديگرى به مشعرالحرام باشد.

[18] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص609.

[19] همان.

[20] همان، ص610.

[21] همان، ص48.

[22] همان، ص49.

[23] همان، ص50.

[24] سورۀ شورى، آيه 23.

[25] سورۀ انفال، آيه 41. (بدانيد هرگونه غنيمتى به دست آوريد، خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى نزديكان‏[اهل‏بيت‏] است).

[26] سورۀ احزاب، آيه 33. (خداوند مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل‏بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد).

[27] بحارالانوار، ج 45، ص 129. اين ماجرا در ملهوف( لهوف)، ص 211- 212 و احتجاج، ج 2، ص 120- 122، با مقدارى تفاوت آمده است؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص593).

[28] برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص579.

[29] او يكى از زاهدان هشتگانه معروف بود كه زمان على عليه السلام تا زمان امام باقر عليه السلام را درك كرد، او فردى منحرف‏ و زاهد نماى كج‏انديش بود و 89 سال عمر كرد. (برای اطلاعات بیشتر، ر.ک: مشکات هدایت، ص78).

[30] اعتقاد ما، ص110.

[31] تاريخ كامل ابن اثير، ج 4، ص 34؛ (گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص176).

[32] گفتار معصومين(ع)، ج‏2، ص176.

[33] ملهوف(لهوف)، ص 202؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص579).

[34] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص25.

[35] همان، ص646.

[36] همان، ص576.

[37] همان، ص219.

[38] معاويه به يزيد سفارش كرده بود كه در صورت نقض بيعت توسط مردم مدينه، آن‏ ها را با مسلم بن عقبه درهم بشكن!؛ (كامل ابن اثير، ج 4، ص 112 و الامامة و السياسة، ج 1، ص 231)؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص219).

[39] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص219.

[40] وسائل الشيعة، ج 2، ص 922، باب 87، ح 7؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص51).

[41] بحارالانوار، ج 46، ص 108؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص51).

[42] ملهوف(لهوف)، ص 233؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص648).

[43] همان، ص650.

[44] همان.

[45] همان، ص52.

captcha