«حج» يك سفر سياحتى و تجارتى نیست،[1] بلکه اسرار مهمى دارد[2] كه هر يك از ديگرى ريشه دارتر و پرسودتر است،[3] و در راستای سامان بخشيدن به زندگىانسان هاست.[4]
متأسفانه گروهى از مسلمين از فلسفه و روح این عبادت غافلند و تنها به ظواهر قناعت مىكنند،[5] حال آنکه اگر تنها به جنبههاى صورى مراسم حج اكتفاء شود و روح و فلسفه آن زنده نگردد بركات واقعى آن آشكار نخواهد شد.[6]
[در این میان می توان] به فريضه مسلم و دستور صريح اسلام در حج تمتع، در روز دهم ذىحجة الحرام، (یعنی سنت قربانی) اشاره کرد که باید حيوانى را در منى قربانى كنند و فرق نمىكند اين قربانى شتر باشد يا گاو و يا گوسفند، و بدون آن نباید از احرام خارج شد.[7]
مسأله « قربانى» هميشه سؤال انگيز بوده است.[8] لذا هنگامى كه در قربانگاه در سرزمين منى مىآئيم تعجب مىكنيم اين همه قربانى براى چيست؟ اصولاً مگر ذبح حيوان مىتواند حلقهاى از مجموعه يك عبادت باشد؟![9] به راستی خدا چه نيازى به قربانى دارد؟ و اصولاً فلسفه قربانى كردن چيست؟[10]
[برای پاسخگویی به این پرسش ها] «حج» را بايد با اين رموز تعليم داد، و خاطرات ابراهيم و فرزند ش را گام به گام تجسم بخشيد، تا هم فلسفه آن درك شود و هم اثرات عميق اخلاقى حج در نفوس حجاج پرتوافكن گردد.[11]
بی تردید اگر در مطالعات اسرار حج ، غفلت كنيم بسيارى از مراسم آن به صورت معما درمىآيد.[12]و بدون آن آثار، قشرى بيش نيست.[13]
پیشینه قربانی به روایت قرآن
در رابطه با دستور قربانى ممكن است اين سؤال پيش آيد كه اين چگونه عبادتى است كه در اسلام تشريع شده كه براى خدا و براى جلب رضاى او حيوانات را قربانى كنند مگر خداوند نياز به قربانى دارد؟ و آيا اين كار در اديان ديگر نيز بوده است يا مخصوص مشركان بوده؟ قرآن براى روشن ساختن اين مطلب مىگويد: «و لكل أمة جعلنا منسكا ليذكروا اسم الله على ما رزقهم من بهيمة الأنعام؛ اين منحصر به شما نيست كه مراسم ذبح و قربانى براى خدا داريد بلکه «ما براى هر امتى قربانگاهى قرار داديم تا نام خدا را بر چهار پايانى كه به آنها روزى دادهايم ببرند».[14]
قربانی کردن؛ جدا شدن از وابستگی ها به روش حضرت ابراهیم(ع)
[سنت قربانی] عميقاً با خاطره مجاهدت های ابراهيم علیه السلام و فرزندش اسماعيل علیه السلام آميخته است.[15] در حقیقت يكى از اسرار آن زنده كردن خاطره فداكارى بزرگ مرد الهى و قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم خليل عليه السلام است.[16] چرا که ذبح حيوان براى جلب رضاى خدا، سمبلى براى آمادگى انسان براى فداكارى و قربانى شدن در راه او است.[17]
جريان فداكارى ابراهيم خليل اين است كه خداوند براى تكميل روح و روان و اثبات لياقت و پايه فدا كارى وى به او دستور داد تا فرزند فوقالعاده عزيز خود را در سرزمين «منى» در راه خدا قربانى نمايد؛ البته اين فرمان جنبه آزمايشى داشت و براى اثبات شايستگى آن مرد الهى بود؛ لذا، هنگامى كه وى آماده اطاعت گرديد، دستور آمد كه به جاى فرزند خويش، گوسفندى را ذبح نمايد.[18]
آمادگى و مهيا گشتن آن حضرت براى اطاعت دستور خداوند، ثابت كرد كه روح اخلاص و اطاعت، روح جانبازى و فداكارى، در او آنچنان قوى و نيرومند است كه مىتواند در پرتو ايمان، بر هر چيز حتى بر عواطف و احساسات عميق و ريشه دار پدرانه پيروز آيد و براى يك هدف عالى و معنوى، از فرزند خويش بگذرد؛ اگر چه سرانجام فقط گوسفندى ذبح كرد.[19]
اینگونه است که تجسم تمام صحنه ذبح اسماعيل و روحيات اين پدر و پسر به هنگام قربانى ، بهره های تربيتى را، در وجود انسان ارتقا می بخشد[20]. لذا هنگامى كه مسأله قربانى ابراهيم را به خاطر مىآوريم كه عزيزترين عزيزانش و شيرينترين ثمره عمرش را در اين ميدان در راه خدا ايثار كرد، و بعداً سنتى به عنوان قربانى در منى به وجود آمد، به فلسفه اين كار پى مىبريم.[21]
همانگونه که زائران خانه خدا با كشتن گوسفندى در سرزمين «منى» خاطره اخلاص و قدرت ايمان و پايه فداكارى او را در دلها زنده مىسازند و از اين رهگذر به يكديگر درس فداكارى و جانبازى مىآموزند و گويا عملاً چنين مىگويند كه مرد خدا كسى است كه در راه خدا از همه چيز بگذرد؛ چنان كه آن مرد بزرگ گذشت[22] و اين گوشهاى از اسرار قربانى روز «منى» است.[23]
«ذبح عظیم»
براى اين كه برنامه حضرت ابراهيم ناتمام نماند، و در پيشگاه خدا قربانى كرده باشد و آرزوى آن حضرت برآورده شود، خداوند قوچى بزرگ فرستاد تا به جاى فرزند قربانى كند و سنتى براى آيندگان در مراسم «حج» و سرزمين «منى» از خود بگذارد، چنانكه قرآن مىگويد: «و فديناه بذبح عظيم؛[24] ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم» لذا قربانى حجاج در مكه بايد يادآور ذبح حضرت ابراهيم عليه السلام باشد.[25]
در اينكه عظمت اين ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانى و ظاهرى؟ مفسران گفتگوهاى فراوانى دارند، ولى تمام اين جهات در ذبح عظيم قابل جمع است، از جمله می توان به این دیدگاه اشاره کرد.[26]
يكى از نشانههاى عظمت اين ذبح آن است كه با گذشت زمان سال به سال وسعت بيشترى يافته، و الان در هر سال بيش از يك ميليون نفر، به ياد آن ذبح عظيم ذبح مىكنند و خاطرهاش را زنده نگه مىدارد.[27]
لذا نه تنها خداوند پيروزى ابراهيم را در اين امتحان بزرگ در آن روز ستود، بلكه خاطره آن را جاويدان ساخت، چنان كه در آيه بعد می خوانیم: «و تركنا عليه في الآخرين؛[28] ما نام نيك ابراهيم را در امت هاى بعد باقى و برقرار ساختيم».[29]
لذا او« اسوه اى» شد براى همه آيندگان، و «قدوه اى» براى تمام پاكبازان و عاشقان دلداده كوى دوست، و برنامه او، به صورت سنت حج در اعصار و قرون آينده تا پايان جهان جاودان گردید از آن جهت که او پدر پيامبران بزرگ، او پدر امت اسلام و پيامبر اسلام بود.[30]
ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺪﺍﺷﺖ ﺷﻌﺎﺋﺮ ﺍﻟﻬﻲ
تمام آنچه در برنامههاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او مىاندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دل ها است.[31]
« شعائر» جمع «شعيره» به معنى علامت و نشانه است، بنا بر اين«شعائرالله» به معنى«نشانههاى پروردگار» است كه شامل سر فصل هاى آئين الهى و برنامههاى كلى، از جمله مناسك حج مىباشد كه انسان را به ياد خدا مىاندازد.[32]
در این بین، مسأله قربانى صریحاً در قرآن کریم جزء شعائر محسوب شده است؛ «و البدن جعلناها لكم من شعائر الله؛[33] شترهاى چاق و فربه را [در مراسم حج] براى شما از شعائر الهى قرار داديم»، آنها از يك سو به شما تعلق دارند، و از سوى ديگر از شعائر و نشانههاى خداوند در اين عبادت بزرگ هستند، لذا قربانى حج يكى از مظاهر روشن اين عبادت است.[34]
اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از«بزرگداشت» آن چنان كه بعضى از مفسران ظاهر بين گفتهاند بزرگى جسمانى قربانى و مانند آن نيست، بلكه حقيقت تعظيم آن است كه مقام و موقعيت اين شعائر را در افكار و اذهان و ظاهر و باطن بالا ببرند و آنچه درخور احترام و عظمت آنها است به جاى آورند.[35]
قربانی راه تقرب
«قربان» به چيزى گفته مىشود كه به وسيله آن تقرب مىجويند؛ خواه اين وسيله، عبادتى از عبادات مانند نماز و روزه و حج باشد يا گوسفندان و ساير حيوانات قربانى يا صدقهاى در راه خدا.[36]
لذا در قرآن کریم آمده است، «لكم فيها خير؛ براى شما در چنين حيواناتى خير و بركت است». از يك سو از گوشت آنها استفاده مىكنيد و ديگران را اطعام مىنمائيد و از سوى ديگر به خاطر اين ايثار و گذشت و عبادت پروردگار از نتائج معنوى آن بهرهمند خواهيد شد و به پيشگاه او تقرب مىجوئيد.[37]
ذکر و یاد الهی
پيش از ظهور اسلام، و همچنين مقارن آن، مشركان و بت پرستان براى انجام مناسك حج به «مكه» مىآمدند، و مراسم حج را كه اصل آن از ابراهيم عليه السلام بود ولى با مقدار زيادى از خرافات و شرك آميخته بودند، انجام مىدادند از جمله قربانى،که[38] به نام بت ها ذبح می شد.[39]
اسلام با اصلاح و تصفيهاى كه در اين برنامه به عمل آورد، اصل اين عبادت بزرگ و مراسم صحيح و خالص از شرك آن را امضاء نمود، و بر روى خرافات خط بطلان كشيد.[40]
در قرآن کریم كيفيت قربانى كردن در يك جمله كوتاه چنين بيان شده است: «فاذكروا اسم الله عليها صواف؛[41] نام خدا را به هنگام قربانى كردن آنها در حالى كه به صف ايستادهاند ببريد».[42]
بی شك ذكر نام خدا به هنگام ذبح حيوانات يا نحر كردن شتر كيفيت خاصى ندارد و هر گونه نام خدا را ببرند كافى است.[43]
از آنجا كه توجه اصلى در مراسم حج به جنبههايى است كه با خدا ارتباط پيدا مىكند و روح اين عبادت بزرگ را منعكس مىسازد در آيه فوق از مراسم قربانى، تنها مساله بردن نام خدا را كه يكى از شرائط است بيان مىكند، اشاره به اينكه آنها به هنگام ذبح قربانى تمام توجهشان به خدا و قبول در گاه او است و استفاده از گوشت آن تحت الشعاع آن قرار دارد.[44]
در حقیقت قربانى كردن حيوانات؛ رمزى است براى آمادگى براى قربانى شدن در راه خدا، همان گونه كه در سر گذشت ابراهيم (ع) و اسماعيل (ع) و قربانى او آمده است، آنها با اين عمل اعلام مىكنند كه در راه او آماده هر گونه ايثارند حتى بذل جان.[45]
ذبح نفس با تیغ تقوا
به راستی فلسفه قربانى كردن چيست؟ مگر اين كار چه نفعى به حال خدا دارد؟ حال آنکه اصولاً خدا نيازى به گوشت قربانى ندارد، او نه جسم است و نه نيازمند، او وجودى است كامل و بى انتها از هر جهت.[46]«بلكه آنچه به خدا مىرسد تقوا و پرهيزگاى و پاكى اعمال شما بندگان است».[47]
به تعبير ديگر؛ هدف آن است كه ما با پيمودن مدارج تقوا در مسير يك انسان كامل قرار گيريم و روز به روز به خدا نزديكتر شويم، همه عبادات كلاس هاى تربيت است براى ما انسان ها، قربانى درس ايثار و فداكارى و گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا به ما مىآموزد، و درس كمك به نيازمندان و مستمندان.[48]
در حقیقت آنچه به مقام قرب او از اعمال ما واصل مىگردد پوسته و ظاهر آن نيست، بلكه مغز و باطن و اخلاصى است که ما را به مقام قربش نایل می سازد.[49]
قربانی کردن نفس
حج، جهاد با نفس است؛[50] لذا هر يك از زوار خانه خدا كه به زيارت آن خانه مقدس مىرود، و براى مناسك حج احرام مىبندد، به ياد امتحان بزرگ حضرت ابراهيم عليه السلام و آن ايثار و فداكارى بىمانند، گوسفندى را قربانى مىكند، و با اين قربانى هم آن خاطره را زنده نگه مىدارد، و هم هواها و هوسهاى خويش را ذبح مىنمايد.[51]
رسیدگی به نیازمندان
هدف از قربانى كردن علاوه بر جنبههاى معنوى و روحانى و تقرب به درگاه خداوند اين است كه گوشت آن به مصرف هاى لازم برسد هم قربانى كننده از آن استفاده كند و هم قسمتى را به فقيران نيازمند برساند.[52] این مسأله امرى است منطقى و كاملاً قابل درك.[53]
به عبارت دیگر هدف نهايى از قربانى كردن آن است كه گروهى از نيازمندان از آن بهرهمند شوند؛[54] همان طور كه قرآن مجيد مىفرمايد گوشت قربانی بايد صرف فقرا و نيازمندان شود: «فكلوا منها و أطعموا البائس الفقير؛[55]پس از گوشت حيوانات قربانى، هم خودتان بخوريد و هم بينوايان فقير را اطعام نماييد».[56]
البته هرگاه در سرزمین منى مستحقينى نباشند مىتوان گوشت قربانى را به خارج از منى و حتى خارج از عربستان برد و به فقراى مسلمين رساند.[57]
تعظیم خداوند
هدف نهايى اين است كه به عظمت خدا آشنا شويم، همان خدايى كه ما را در مسير تشريع و تكوين، هدايت كرده از يك سو مناسك حج و آئين اطاعت و بندگى را به ما آموخت و از سوى ديگر اين حيوانات بزرگ و نيرومند را مطيع فرمان ما ساخت، تا از آنها در راه اطاعت خدا، قربانى كردن، نيكى به نيازمندان و همچنين تامين زندگى خود استفاده كنيم همانگونه که در قرآن کریم می خوانیم: «كذلك سخرها لكم لتكبروا الله على ما هداكم؛[58] اين گونه خداوند چارپايان را مسخر شما كرد تا خدا را به خاطر اينكه شما را هدايت كرده بزرگ بشمريد و تكبير گوئيد».[59]
سخن آخر: (خرافات را از سنت حسنهی قربانی بزداییم)
از جمله اعمال زشت اعراب جاهلى این بود كه هر گاه حيوانى را قربانى مىكردند خون آن را بر سر بت ها و گاه بر در و ديوار كعبه مىپاشيدند، و بعضى از مسلمانان ناآگاه بى ميل نبودند كه در اين برنامه خرافى از آنها تبعيت كنند، لیکن آيه شریفۀ «لن ينال الله لحومها و لا دماؤها؛[60] گوشتها و خونهاى اين قربانيان هرگز به خدا نمىرسد»، نازل شد و خداوند آنها را نهى كرد.[61]
متأسفانه هنوز اين رسم جاهلى در بعضى از مناطق وجود دارد كه هرگاه قربانى به خاطر ساختن خانهاى مىكنند خون آن را بر سقف و ديوار آن خانه مى پاشند، و حتى در ساختمان بعضى از مساجد نيز اين عمل زشت و خرافى را كه مايه آلودگى مسجد است، انجام مىدهند كه بايد مسلمانان بيدار شده و با آن مبارزه كنند.[62]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع
1.تفسیر نمونه
2. قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع)
3.پاسخ به پرسش های مذهبی
[1] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص119.
[2] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص183.
[3] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص435.
[4] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص115.
[5] مناسك جامع حج ؛ ص24.
[6] تفسير نمونه ؛ ج3 ؛ ص14.
[7] همان ؛ ج2 ؛ ص45.
[8] همان ؛ ج14 ؛ 102.
[9] همان ؛ ج19 ؛ ص125.
[10] همان ؛ ص109.
[11] همان؛ ج19؛ ص125.
[12] همان.
[13] همان.
[14] همان ؛ ج14 ؛ ص101.
[15] همان؛ ج19؛ ص125.
[16] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص334.
[17] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص102.
[18] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص334.
[19] همان ؛ ص 335.
[20] متأسفانه مراسم قربانى در عصر و زمان ما به شكل نامطلوبى در آمده است كه بايد علماى اسلام در نجات آن بكوشند.
[21] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص441.
[22] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص335.
[23] همان.
[24] سورۀ صافات؛ آیۀ 107.
[25] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص159.
[26] تفسير نمونه ؛ ج19 ؛ ص116.
[27] همان.
[28] سورۀ صافات؛ آیۀ 129.
[29] تفسير نمونه ؛ ج19 ؛ ص117.
[30] همان.
[31] همان ؛ ج14؛ ص 97.
[32] همان ؛ ج1؛ ص 539.
[33] سورۀ حج ؛ آیۀ 36.
[34] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص106.
[35] همان ؛ ص97.
[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج13 ؛ ص123.
[37] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص106.
[38] شان نزول آيات قرآن ؛ ص42.
[39] تفسير نمونه ؛ ج5 ؛ ص418.
[40] شان نزول آيات قرآن ؛ ص42.
[41] سورۀ حج ؛ آیۀ 36.
[42] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص107.
[43] همان.
[44] همان ؛ ص72.
[45] همان ؛ ص73.
[46] همان ؛ ص109.
[47] «و لكن يناله التقوى منكم»، (سورۀ حج ؛ آیۀ 37).
[48] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص109.
[49] همان ؛ ج13 ؛ ص343.
[50] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج13 ؛ ص124.
[51] قهرمان توحيد: شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص 159.
[52] تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص82.
[53] همان ؛ ص102.
[54] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص605.
[55] سورۀ حج ؛ آیۀ 28.
[56] قهرمان توحيد: شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم(ع) ؛ ص159.
[57] مناسك حج فارسى ؛ ص153.
[58] سورۀ حج ؛آیۀ37.
[59] تفسير نمونه ؛ ج1 ؛ ص628.
[60] سورۀ حج ؛آیۀ37.
[61] كنز العرفان ؛ ج 1 ؛ ص 314 / نقل از: تفسير نمونه ؛ ج14 ؛ ص109.
[62] همان.