ضايعه اسفناك ارتحال آيت اللَّه العظمی بروجردى رحمه الله علیه، مرجع عظيم الشأن وقت در سيزدهم شوّال 1380 ه. ق(1340ه ش)، خسارت عظیمی برای جهان اسلام به ویژه شیعیان در آن برهه از زمان بوده است.[1]
در این میان واکاوی سیرۀ علمی و عملی زندگى پربركت آن مرجع عظيم الشّأن مبین جایگاه بی بدیل مرجعیت در ساحت اجتماعی اسلام خواهد بود.[2]
آیت الله بروجردی؛ مرجع تحول خواه حوزه
گفتنی است پس از ارتحال آيت اللَّه حائرى در سال 1355 ه. ق سه تن از شاگردانش كه از علما و مراجع بزرگ عصر خود بودند يعنى آيات عظام حجّت، صدر و خوانسارى سرپرستى حوزه را بر عهده گرفتند و تا حدود سال 1364 به تدريج بر عظمت حوزه از نظر كميّت و كيفيّت افزوده شد و مدرسه حجّتيه در اين عصر ساخته شد. تا اينكه در سال 1364 ه. ق از آيت اللَّه بروجردى كه از اكابر مراجع آن زمان بود و در بروجرد سكونت داشت براى هجرت به قم دعوت شد، ومعظم له به قم آمد.[3]
از این رهگذر و در طول شانزده سال زعامت آيت اللَّه العظمی بروجردى بر حوزه علميه قم، مدارس، كتابخانه ها، مجالس درس، نشريات و مجلّات عربى و فارسى و علوم مختلف اسلامى در سطح عميق و گستردهاى فعّال شد و تعداد طلّاب ساكن در قم از هزار يا دو هزار نفر به شش هزار نفر رسيد و حوزه علميّه به[4]صورت يك كانون عظيم علمى و فرهنگى و يك دانشگاه با عظمت فقهى شيعه در آمد.[5]،[6]
جایگاه علمی آیت الله العظمی بروجردی ناشناخته مانده است
شيعه، در پيدايش علوم اسلامى نقش مؤثّرى داشته است، بهترين شاهد و گواه اين مسأله كتاب هايى است كه از علماى شيعه در علوم و فنون اسلام ديده مى شود. هزاران كتاب در فقه و اصول، كه بعضى بسيار گسترده و در نوع خود بى نظير است، هزاران كتاب در تفسير و علوم قرآنى، و هزاران كتاب در عقايد و علم كلام، و هزاران كتاب در علوم ديگر، بسيارى از اين كتابها هم اكنون در كتابخانه هاى ما و كتابخانه هاى معروف دنيا موجود است و در معرض ديد همگان قرار دارد و هر كس مى تواند صدق اين ادّعا را با مراجعه به اين كتابخانه ها بداند.[7]
حال در این میان آية اللَّه العظمی بروجردى، پژوهشگر و محقّقى برجسته است كه به قوّت رأى و دقّت نظر و سلامت فكر در مسائل فقه و اصول معروف گردید ایشان بيش از چهار دوره اصول را از محضر محقّق عراقى فرا گرفت و در فقه از محضر آية اللَّه اصفهانى بهره برد.[8]
در تبیین جایگاه علمی آیت الله العظمی بروجرودی باید گفت افراد چند دسته اند؛ عده ای مؤسس و عده ای مکمل اند و مرحوم آیت الله العظمی بروجردی مؤسس بود و مکتبی را در فقه و اصول و رجال تأسیس کردند، ولی متاسفانه موقعیت علمی ایشان در حوزه و بین حوزویان ناشناخته مانده است.[9]
ایشان فرزند نجف و قم هستند. باید به آثار ایشان بیشتر پرداخته شود تا جایگاه آثار آن عالم برای همه مشخص شود و از مظلومیت بیرون بیاید[10] .
روایتی از پشتکار علمی آیت الله بروجردی
بی تردید سرمایه علمی را باید در دوران جوانی کسب کرد، لذا آنچه در آینده کار ساز خواهد بود، اندوخته هایی است که در دوران جوانی کسب می شود، همه بزرگان سلف نیز بر این مسئله تاکید داشتند به عنوان مثال بارها آیت الله العظمی بروجردی مطالبی را از 40 یا 50 سال قبل خود مطرح می کردند و می گفتند این مطالب را در دوران جوانی به دست آورده ام.[11]
هم چنین آية اللَّه العظمى بروجردى رحمه الله گاه آن قدر غرق در مطالعه مى شد كه گذر زمان را احساس نمى كرد، و با شنيدن اذان متوجّه مىشد كه وقت نماز صبح فرا رسيده است.[12]
طبقه بندی روات؛ ابداعی کم نظیر در علم رجال
گفتنی است مرحوم آیت الله بروجردى به صورت ابتكارى روات را طبقه بندى مى كرد مثلاً مى فرمود سعد بن ابى خلف از فلان طبقه و احمد بن محمد بن عيسى از طبقه ديگر است و از اينجا معلوم مى شد كه بعضى از رجال سند حذف شده است[13]
حجیّت کلام قدما در رویکرد فقهی آیت الله بروجردی
برخی معتقدند اعتبار اجماع قدما بیشتر از اجماع متأخران است، زیرا به دلیل نزدیک بودن آنها به زمان معصوم علیهالسلام احتمال زیادی وجود دارد که مستند آنها در اجماع، شنیدن از معصوم علیهالسلام هر چند با واسطه باشد. پس احتمال زیادی داده میشود که قدما اقوال علما را به قول امام علیهالسلام ضمیمه کرده و به لفظ اجماع نقل نموده باشند، زیرا بدون تردید، کسانی مثل «شیخ صدوق»، « شیخ مفید » و « سید مرتضی » هیچ گاه بدون دلیل قطعی یا حجت معتبربه چیزی رأی نمیدادهاند[14].
در تبیین این امر باید گفت آراى فقهى در طول تاريخ شيعه اماميّه داراى مراحلى بوده است. در ابتدا، مردم روايات و احاديث را از ائمّه اطهار عليهم السلام مى گرفتند و به آنها عمل مى كردند و در مرحله بعد احاديث را در كتاب ها و جزواتى جمع آورى كردند و در همين مرحله بود كه اصول أربع مائة (چهارصد اصل و كتاب) پديدار شد. در مرحله سوم علماى دين آن كتاب ها و جزوات را تنظيم و تبويب كردند. در مرحله چهارم كه مرحله فتواست با حذف سند و پس از تخصيص و تقييد و جمع و ترجيح بر طبق متن احاديث فتوا داده مى شد. چنانچه صدوق در من لا يحضره الفقيه چنين كرده است. در آخرين مرحله (مرحله پنجم) عصر تطبيق و تفريع فرا رسيد و استنباط فروع و مسائل جديد آغاز گشت.[15]
حال در علم اصول اثبات شده است كه فتوا دادن مشهور فقها، مخصوصاً آن هائى كه به عصر ائمّه نزديك تر بوده اند، موجب اطمينان به سند حديث مى شود.[16]اینگونه است که آیت الله العظمی بروجردی بر حجیت کلام قدماء اهمیت خاصی قائل بود و می فرمود که آنها به عصر اهل بیت علیه السلام نزدیک تر بودند.[17]
آيت اللَّه بروجردى و نقش زمان و مکان بر اجتهاد
حقيقت اين است كه در ميان علماى پيشين، سخن از دخالت عنصر زمان و مكان در صدور احكام، صراحت چندانى نداشته و اغلب در قالب بيان مصاديق و موضوعات مرتبط با اين بحث بدان اشارهاى داشته اند؛ اما آنچه از بررسى اقوال و مبانى اين بزرگان به دست مى آيد، اين است كه آنان لااقل به اجمال بر توجّه به زمان و مكان و تأثيرات آن اتّفاق نظر داشته اند.[18]
در ميان معاصران نیز، مقوله زمان و مكان جايگاه ويژه خود را پيدا كرده و با عنايتى كه فقهاى معاصر به آن داشته اند به تدريج زمان و مكان موقعيّتى ويژه در لا به لاى بحث هاى علمى براى خود پيدا نموده است.[19]
لذا همِّ متأخران و به ويژه معاصران بر اين بوده كه در كنار ذكر مصاديق و موضوعات مرتبط با زمان و مكان تعريفى علمى و فنى در شرح و بسط عنصر زمان و مكان بيان داشته باشند؛[20] اقوال علماى سلف و معاصران اماميّه نشان می دهد كه جملگى بر تأثير غير قابل انكار زمان و مكان در فتاوا و احكام، اتّفاق نظر داشته و از نظر فقهاى اهل بيت عليهم السلام مقوله زمان و مكان در استنباط حكم، امرى پذيرفته شده بوده است.[21]
نمونه بارز و مصداق شاخص اين عده از فقها آیت الله العظمی بروجردی است[22] که ضمن تصريح به نقش تعيين كننده زمان و مكان در صدور حكم مى گويد: «از آنجا كه فقه شيعه به واسطه خلافت و حكومت عامّه كه از صدر اسلام بوده ناظر به آرا و احكام اهل سنّت است، بنابراين بايد روايات، زمان، زمينه، پرسش كننده، محيط و ديگر شرايط و به طور كلى «جهت صدور روايات» را هنگام فتوا مدّ نظر قرار داد و چون اين مسأله وابسته به درك زمان و مكان است هيچگاه در هيچ مسأله اى نمى توان از زمان و مكان و تأثيرات آن غافل شد».[23]،[24]
در واقع نظر ايشان به قرائن حاليّه و مقاليّه اى است كه در زمان و مكان صدور روايت وجود داشته است.[25]
تدوين رساله هاى عمليّه؛ میراث مرجعیتی آیتالله العظمی بروجردی
هر چند در ميان فقهاى گذشته رساله هايى براى عمل مقلّدان وجود داشت كه برخى از آنها تحت عنوان «المسائل ...» تأليف شده است، مثل: المسائل الجيلانيّة، و المسائل الرجبيّه شيخ طوسى و بعدها نيز «جامع عبّاسى» شيخ بهايى و «جامع الشتات» ميرزاى قمى از همين قسم بود ولى نخستين متن رساله عمليّه توسّط چند تن از فضلاى حوزه علميه قم و در عصر فقيه نامور سيّد محمّد حسين بروجردى بر طبق فتاواى ايشان تنظيم شد و اين گام مؤثّرى در طريق واضح ساختن احكام فقهى، براى اوّلين بار، جهت عموم مردم بود چرا كه هم اصطلاحات پيچيده مخصوص فقه كه رساله هاى پيشين مملوّ از آن بود مانند رساله جامع الشتات ميرزاى قمى (م 1231) در اين رساله كه به نام توضيح المسائل ناميده شد، وجود نداشت. جمله بندى ها ساده و روشن، و در عين حال دقيق و منسجم بود و به همين دليل، اثر عميقى در رغبت اقشار متدين نسبت به فهم مسائل دينى داشت.[26]
بعد از ايشان مراجع بزرگ ديگر اماميّه نيز از آن متن استفاده كرده، با داخل نمودن فتاواى خود در متن مزبور همان سنّت پسنديده را تعقيب كردند، تا اينكه در حال حاضر، با بازنويسى مجدّد توضيح المسائل و افزودن پاسخ به مسائل مستحدثه، مسائل شرعى مردم به صورت روان، منسجم و نوينى عرضه مى شود.[27]
البته نباید فراموش کرد از آنجا كه جمله بندى هاى كتاب براى فتاواى مرحوم آية اللَّه العظمى بروجردى تهيّه شده بود، با مرور زمان و تلفيق با فتاواى بزرگان ديگر، ناهماهنگى هايى در آن به وجود آمد و سلاست و انسجام نخستين را از دست داد، تا آنجا كه در اين اواخر قسمت قابل توجّهى از «توضيح المسائل» دوباره شكل پيچيده به خود گرفت و فهم آن براى بعضى مشكل شد حتّى در بعضى از موارد، شايد تناقض هايى در آن به وجود آمد.[28]
اسلام براى وحدت و يكپارچگى جامعه اسلامى و استحكام آن اهمّيّت فوق العاده اى قائل است و هر چيز به اين وحدت تحكيم بخشد مورد علاقه اسلام است[29]از آن جهت که ما با دیگر مذاهب اسلامی نقطه هاى مشترك فراوانى داريم كه مى توانيم در برابر دشمنان مشترك، روى آن تكيه و تأكيد كنيم.[30]
در این بین سال ها قبل مرجع تقلید جهان تشیع، مرحوم حضرت آیتالله بروجردی برای وحدت میان مسلمین چنان مدبرانه عمل کردند که مفتی بزرگ مصر شیخ شلتوت مذهب شیعه را رسمیت بخشیدند.[31]البته البته قبل از زمان آیت الله العظمی بروجردی حرکت های تقریبی وجود داشته است، از جمله کتبی که مرحوم شیخ طوسی نوشته است یا نوشته های مرحوم سید مرتضی و دیگر علما و بزرگان؛ مسیر این بزرگان مسیر فقه مقارن بوده و این خود حرکتی به سوی تقریب است.[32]
آیت الله العظمی بروجردی در وهلۀ نخست دارالتقریب را بنا کرد و روابط دوستانه اى با رئيس دانشگاه الازهر مصر «شيخ شلتوت» برقرار کرد. به گونه ای که شیخ شلتوت مفتى بزرگ اهل سنت، رسميّت فقه شيعه را در ميان اهل سنّت اعلام داشت.[33]
لازم به ذکر است محقّق بزرگ آية اللَّه بروجردى قدّس سرّه در تعاملى كه با دانشگاه الازهر و مفتى وقت آن زمان مصر شيخ محمود شلتوت داشت، مجموعه ای از احاديث را که بیانگر این مسأله بود که «امامان اهل بيت بازگو كننده سنّت رسول خدا و شارح كلمات آن حضرت هستند[34]، و سرچشمه فقه اهل بيت عليهم السلام كتاب خدا و سنّت ناب رسول خداست كه توسط امامان اهل بيت عليهم السلام تبيين شده است» را براى وى ارسال كرد و شيخ شلتوت نيز با توجّه به محتواى اين احاديث و مانند آن، فتواى تاريخى خويش را بيان كرد كه: عمل به مذهب جعفرى نيز براى مسلمين مجزى است.[35]،[36]
با این اوصاف به نظر می رسد احیاء دارالتقریب ضروری است و علمای الازهر و علمای قم باید دست به دست هم دهند تا سنت مرحوم حضرت آیت الله بروجردی احیا شود و اجازه ندهند سیاست های غربی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد و اختلافات در بین امت اسلامی حاکم شود.[37]
مرجع و زعیم کل جهان شیعه و اصل معاد باوری
يكى از ياران و همراهان آيةاللَّه العظمى بروجردى رحمه الله در مدح و توصيف معظّم له مى گفت: «ايشان قيامت را باور كرده است!» اين جمله در توصيف مرجع تقليد بزرگى همچون ايشان در بدو نظر شايد جمله ساده و سبكى به نظر برسد، امّا با دقّت و انديشه، بزرگى و عظمت آن ظاهر مى گردد.[38]
امّا بايد دقيق تر شد و به عمق اين كلام بلند رسيد، زيرا منظور آن باورى است كه در زندگى بازتاب داشته باشد، باورى كه مبدأ حركت و تلاش براى كسب رضايت الهى باشد، نه باورى كه هيچ اثرى در روح و جان آدمى نگذارد.[39]
لذا اگر مردم قيامت را باور داشتند، لازم نبود طلبكار به سراغ بدهكار برود، بلكه ترس از دادگاه الهى در قيامت بدهكار را به دنبال طلبكار مى فرستاد! باور قيامت باعث مى شود كه مجرم به دنبال پليس و دستگاه قضايى باشد تا با اجراى قانون مجازات، بار او را سبك كند؛ حقیقت باور کردن معاد یعنی اینکه اگر معاد در زندگی انسان منعکس باشد دیگر به سراغ تهمت و غیبت و سایر محرمات نمی رود.[40]
حدیثی که آیت الله بروجردی را دگرگون کرد
خاطره اى از مرجع بزرگ جهان اسلام، حضرت آيه اللّه العظمى بروجردى رضوان اللّه تعالى عليه در باب ريا يا شرك در اعمال نقل شده است؛ زمانى آن حضرت به منظور استراحت به روستاى «وشنوه قم» رفته بودند. در[41]يكى از روزها، در كنار جويبارى، فرشى پهن كرده بودند، آقا و همراهان مشغول استراحت بودند. اصحاب آن مرجع عاليقدر مشاهده كردند كه معظّم له در تفكّر و انديشه عميقى فرو رفته است. از ايشان علّت را جويا شدند، فرمودند: «در فكرم كه آيا عملى خالص كه موجب خشنودى و رضاى خداوند باشد و خالى از هر گونه ناخالصى ها بوده باشد، انجام داده ام يا نه؟»[42]
گفتند: حضرت آيت اللّه! شما به حمداللّه خدمات فراوانى به حوزه هاى علميّه و مردم مسلمان نموده ايد،[43] چه جاى نگرانى؟ آقا سرى تكان دادند و اين حديث را خواندند: «اخْلِصِ الْعَمَلَ فَانَّ النّاقِدَ بَصيرٌ؛[44] عمل خود را خالص کن، زیرا بازرس عمل، بسیار بینا و دقیق سنج است»[45]
«ناقد» كسى است كه سكّه هاى تقلّبى را از اصلى و خالص جدا مى كند. گاهى كه ميزان ناخالصى ها زياد باشد، همه مردم تقلّبى بودن آن را تشخيص مى دهند؛ ولى گاه كه ناخالصى بسيار ناچيز و اندك باشد، تنها «ناقد» قادر به تشخيص آن مى شود. برابر اين روايت، خداوندى كه «ناقد» نيّات انسان هاست و اعمال خالص و ناخالص او را به خوبى تشخيص مى دهد، بصير و بينا و آگاه است و كمترين ناخالصى هاى او را به خوبى تشخيص مى دهد. بنابراين، بايد سعى كرد كمترين ناخالصى در اعمال، گفتار و انديشه هايمان وجود نداشته باشد، تا به درگاه خداوند متعال پذيرفته شود.[46]
عذرخواهی به سبک آیت الله بروجردی
در حالات فقيه بزرگ عالم شيعه، مرحوم آيت اللَّه بروجردى قدّس سرّه نقل شده كه هرگاه عصبانى مى شد، و احياناً به بعضى طلّاب درس خود پرخاش مى كرد، با اين كه اين پرخاش همانند پرخاش پدر نسبت به فرزندش بود، بلافاصله از همين پرخاش مختصر، پشيمان شده و در مقام عذرخواهى و جبران بر مى آمد، و طبق نذرى كه داشت، فرداى آن روز را براى جبران اين كار روزه مى گرفت؛ و به اين ترتيب، خود را در[47]برابر اين كار كوچك معاقبه مى فرمود.[48]
نظافت و نظم؛ ویژگی بارز آیت الله بروجردی
در این زمینه باید اذعان کرد آیة الله بروجردی نویسنده ای داشت که بسیار منضبط بود و وقتی صدای اذان بلند می شد و او غرق در حساب و کتاب و نوشتن استفتائات و کارهای دیگر بود بلا فاصله قلم را زمین می گذاشت و به سراغ نماز می رفت و حتی کلمه ای نمی نوشت. کسی که بر نماز اول وقت مواظبت می کند در نماز حضور قلب دارد ولی کسی که ابتدا کارهای دیگر خود را می رسد و بعد به سراغ نماز می رود در نماز هم نمی تواند حضور قلب لازم را داشته باشد.[49]
هم چنین در روایات آمده است که باید لباس بیرون با لباس داخل منزل دو تا باشد. لباس درون ممکن است کثیف شود و غذا روی آن ریخته شود. در منزل باید لباس ساده پوشید ولی لباس بیرون باید لباس تمیز و مرتب باشد. اگر مسلمانان این نکات را رعایت کنند این موجب می شود که دیگران جذب اسلام شوند و بدانند که اسلام دین نظافت و نظم و ترتیب است نه دینی که آلودگی ها در آن اشکال نداشته باشد.[50]
اینگونه است که آیت الله بروجردی در دوران مرجعيّت با نظم خاصّى در زندگى و تدريس و مطالعه موفق بود.[51]
و یا در خاطره ای دیگر می خوانیم وقتی مرحوم آیت الله بروجردی بر اثر سکته ی قلبی بیمار شده بود، از خارج طبیب ماهری را که طبعا مسیحی بود برای ایشان حاضر کردند. وقتی طبیب می خواست وارد شود فرمود شانه ای بیاورید محاسن خود را شانه کنم (تا فردی اجنبی که می خواهد رئیس مسلمین را ببیند او را در حال مناسبی مشاهده کند).[52]
سخن آخر:(برگزاری بزرگداشت آیت الله بروجردی؛ به مثابۀ تقدیر از مرجعیت دینی)
و به راستى معظّمٌ له خدمات فراوانى كرده است؛ احياى حوزه هاى علميّه شيعه، احداث نزديكبه هزار مسجد در كشور و مرمّت بناهاى دينى،[53] به نحوی که وقتى مسجد اعظم قم را مرحوم آية الله العظمى بروجردى آن مرد وارسته و بزرگوار ساختند، الان ما از بركات آن استفاده كرده و اين همه مجالس درس و بحث و ارشاد و تبيين احكام اسلام را در آن مشاهده مى كنيم[54]؛ هم چنین تجديد چاپ كتابهاى ارزشمند از ياد رفته علماى گذشته، اقدام زيركانه فرستادن نماينده به دانشگاه الازهر مصر و اعلام آن مركز بزرگ اسلامى كه:« شيعه مانند ديگر مذاهب اسلامى است و مسلمانان مىتوانند طبق آن عمل كنند» و خدمات مهم و فراوان ديگر.[55]
لذا بزرگداشت آیت الله العظمی بروجردی و چاپ آثار ایشان به صورت وسیع تر و فراگیر در جامعۀ اسلامی به مثابۀ تشکر و قدردانی از مرجعیت دینی است.[56]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص53.
[2] استفتاءات جديد ؛ ج1 ؛ ص551.
[3] همراه زائران قم و جمكران ؛ ص52.
[4] همان ؛ ص51.
[5] ر.ک: كتاب زندگانى آيت اللَّه بروجردى.
[6] همراه زائران قم و جمكران، ص 53.
[7] اعتقاد ما ؛ ص12.
[8] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص250.
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای ستاد برگزاری نکوداشت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی؛5/3/1395.
[10] همان.
[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم؛25/8/1390.
[12] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص98.
[13] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛25/12/1386.
[14] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص178.
[15] همان.
[16] خمس پشتوانه بيت المال ؛ ص43.
[17] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/7/1395.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص270.
[19] همان ؛ ص271.
[20] همان؛ ص272.
[21] همان.
[22] همان.
[23] ر.ک: كيهان انديشه؛ ش 29( مقاله جامعيّت علمى و عملى).
[24] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص272.
[25] همان.
[26] همان؛ ص508.
[27] همان.
[28] رسالة توضيح المسائل (فارسى) ؛ ص13.
[29] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص423.
[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛12/12/1388.
[31] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/11/1391.
[32] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛23/5/1391.
[33] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛12/12/1388.
[34] در روايات فراوانى از امامان اهل بيت عليهم السلام نقل شده كه آنچه ما مىگوييم از رسول خداست، يا حديث ما، حديث پدران ما و حديث رسول خداست.( دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص95).
[35] ر. ك: مجلّه رسالة الاسلام؛ س يازدهم؛ ش 1؛ ص 108.
[36] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص95.
[37] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛12/12/1388.
[38] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم (ع) ؛ ص134.
[39] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص104.
[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛17/9/1395.
[41] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص134.
[42] همان؛ ص 135.
[43] همان.
[44] بحار الانوار؛ ج 13؛ ص 432.
[45] مثالهاى زيباى قرآن، ج1، ص 135.
[46] همان.
[47] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص264.
[48] همان.
[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[50] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛13/2/1396.
[51] گفتار معصومين(ع)، ج2، ص: 186.
[52] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛13/2/1396.
[53] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص135.
[54] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص382.
[55] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج1 ؛ ص135.
[56] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای ستاد برگزاری نکوداشت مرحوم آیت الله العظمی بروجردی؛5/3/1395.