حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی شامگاه سه شنبه در برنامه چشمه معرفت که از شبکه یک سیما پخش شد، با بیان اینکه انسان برای رسیدن به سعادت و کمال، مسیر پرپیچوخمی دارد، اظهار کردند: در این مسیر افراد فاسد و مفسد، شیطان و لشکریانش و هوای نفس کمین کرده اند تا او را از جاده اصلی منحرف کنند.
ایشان تصریح کردند: البته خدایی که سعادت ما را خواسته، راه را هم نشان داده و واعظانی قرار داده که اگر به حرف آنها گوش دهیم، از این مسیر صحیح منحرف نمی شویم.
معظم له با اشاره به آیه ۱۱۲ سوره یوسف «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ»، گفتند: یکی از واعظان مورد اشاره در قرآن کریم، تاریخ بشر است؛ قرآن بعد از آنکه داستان حضرت یوسف و اندرزهای آن را شرح می دهد، در پایان می فرماید: «این داستان های پیشینیان، عبرتی است برای صاحبان فکر و اندیشه».
ایشان همچنین با اشاره به آیه ۶۶ سوره بقره «فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ»، اظهار کردند: قرآن بعد از بیان مجازاتِ گروهی از بنی اسرائیل که به دلیل سرپیچی از دستورات خداوند منحرف شدند، می فرماید: «این سرنوشت دردناکی که آنان بر اثر ظلم و ستم و انحراف از فرمان خدا پیدا کردند، پندی برای متقین است».
معظم له افزودند: فکر باید آمیخته با تقوا باشد تا انسان بتواند از پند واعظان استفاده کند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در ادامه با بیان اینکه از تاریخ می توان عبرت های بسیاری فرا گرفت، تصریح کردند: سرنوشت فرعون ها، نمرود و قارون و دیگر ظالمان برای انسان درس است.
ایشان با اشاره به نمایش ثروت از سوی قارون، فرمودند: این مرد ثروتمند و مغرور و ازخودراضی، عجیب ثروتش را به رخ می کشید به گونه ای که عده ای آرزو می کردند کاش ثروت قارون را داشتند اما به امر خداوند، زمین رانشی پیدا کرد و او، قصرش و اندوخته هایش در درون آن فرو رفتند. کسانی که تا روز قبل، آرزوی زندگی قارون را می کردند، خداوند را شکر می کردند که چنین سرنوشتی در زندگی نداشتند.
معظم له با بیان اینکه بسیاری از بحث های قرآن درباره تاریخ اقوام پیشین است، اظهار کردند: تاریخ، آینه ای برای تمام مسائل زندگی بشر است؛ «عوامل شکست و پیروزی» و «نتیجه اختلاف و تکبر و استبداد» در تاریخ است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با بیان اینکه در تاریخ معاصر، سه ظالم دیدیم که به چه سرنوشت هایی مبتلا شدند، گفتند: در روزگاری، رضاخان را با القاب اعلیحضرت، قدرقدرت و قویشوکت خطاب می کردند؛ اما انگلیسی ها او را خیلی ساده و آسان به جزیره موریس در یک محل دور بردند و در آنجا ماند و در نهایت تنهایی و ذلت، جان به جان آفرین داد.
ایشان همچنین سرنوشت صدام را یادآور شدند و افزودند: صدام چه غوغایی به راه انداخت و چه استبداد عجیبی داشت؛ او که علما را به شهادت رساند و ایرانیان را اخراج کرد و به حرم های مقدسه اهلبیت(علیهم السلام) حمله کرد، در نهایت با آن چهره وحشتناک در یک گودال پنهان شده بود؛ وقتی او را دستگیر کردند، در قفس گذاشتند و بعد از محاکمه، اعدامش کردند.
معظم له همچنین به سرنوشت معمر قذافی اشاره کردند و فرمودند: او دائم نمایش قدرت می داد و کارهای عجیبی می کرد و چه لباس هایی می پوشید و تمام محافظانش را از زنان و دختران قرار داده بود؛ سرانجام او را در یک کانال پیدا کردند و کشته شد.
ایشان در پایان به روایتی از برخورد امام هادی(علیه السلام) با متوکل عباسی اشاره کردند و افزودند: حضرت به او گفتند: «افراد قدرتمندی، بالای کوه ها دژهای محکمی می ساختند و در آنجا مستقر می شدند و محافظان بسیاری داشتند؛ آنان خیال می کردند همیشه می مانند اما زمانی فرا رسید از آن بالا به زیر کشیده شده و زیر خاکها دفن شدند؛ متوکل تاریخ بخوان تا بیدار شوی».