حوادث ناگوار همواره زندگى انسان را با ناراحتى ها و مشكلات هم چون بيمارى و مصيبت عزيزان آميخته است و علی رغم تمام كوشش هايى كه براى آسايش تن، آسودگى خيال و فكر انسان مى شود، عرصه زندگى او جولانگاه اينگونه حوادث است.[1] البته چهره نگرانى ها با تغيير وضع زندگى و تمدن جديد، تغيير كرده است و امروزه حوادثی از قبیل تصادفات رانندگى در اجتماع بشر بيداد مى كند.[2]
در این میان بايد با فرهنگ سازی به مبارزه با این حوادث ناگوار برخاست و با تقویت سطح افكار مردم از طریق مولفه های فرهنگی، بر بحران موجود در حوادث رانندگی فائق آمد.[3]
تأملی در مفهوم فرهنگ
فرهنگ يك جامعه مجموعه پيچيده اى از اعتقادات، مذهب، اخلاق، آداب و رسوم، تاريخ و نگرش هاى اجتماعى و سياسى است،[4]لذا فرهنگ، مجموعه امورى است كه به روح و فكر انسان، شكل مى دهد و انگيزه اصلى او را به سوى مسائل مختلف، فراهم مى سازد.[5]
با این تفاسیر فرهنگ قبل از هر چيز بر عقايد آن جامعه استوار است، و براى هرگونه اصلاحات فرهنگى بايد به اصلاح عقايد پرداخت، چراكه تا پايه هاى محكمى از عقيده نباشد، شكل گيرى و اصلاح ايدئولوژى ها و رفتارها ممكن نيست. از این جهت مجموعه عقائد، تاريخ، آداب و رسوم جامعه، ادبيّات و هنر، همان فرهنگ جامعه است.[6]
نقش فرهنگ در کاهش تخلفات رانندگی
بی شک اعمال انسان بازتابى از صفات و ويژگى هاى اخلاقى و فرهنگی جامعه است و تا آن ريشه ها شناخته نشود و درمان نيابد نابسامانی ها قابل رفع نیست؛ زیرا توسّل به زور براى حل مشكلات اجتماعى كم اثر و محدود است و تا فرهنگ سازى صحيح نشود مشكل به طور اساسى حلّ نخواهد شد.[7]
در این میان يكى از اركان مهم حكومت اسلامى نشر فرهنگ صحيح و تعليم و تربيت است و با توجّه به اين كه انسان يك موجود فرهنگى است، يعنى اعمال و رفتار او بازتابى از مجموعه تفكّرات و آگاهى هاى اواست؛ لذا هر گونه اصلاح و دگرگونى در وضع جامعه بدون نفوذ در فكر و روح او امكان پذير نيست و درست به همين دليل در جوامع امروزى براى رسيدن به اهداف مختلف سياسى و اجتماعى و نظامى و اقتصادى، سعى مى شود و در فرهنگ ملّت ها نفوذ كنند.[8]
بدیهی است تا باور رعایت قوانین رانندگی در فرهنگ جامعه ما رشد نكند، اين تخلفات هم چنان بيداد خواهد کرد، از سوی دیگر نیز باید دانست قوانین بازندارنده تا حدى و به صورت مقطعى مؤثر است، لذا بايد وجدان و ترمز درونى از نابسامانی های موجود در عرصه حمل و نقل جلوگيرى كند، اگر هر مسلمانى تأمّل و تفكّر در اين مسأله داشته باشد و آثار رعایت قوانین را دریابد حتماً خود را اصلاح كرده و جامعه رو به سعادت مى رود، زيرا جامعه مركّبى و مجموعه اى اعتبارى از افراد است هر فردى اگر مؤظّف به اصلاح خود بود چنانكه هست جامعه اصلاح مى شد.[9]
باید دانست برای برون رفت از تصادم ها، كشمكش ها، و برخورد منافع افراد در زندگى گروهى باید به فرهنگ سازی اهتمام ورزید؛ لذا جامعه اى می تواند مسير تكامل را بپيمايد كه تشريع قوانين اجتماعى از طریق فرهنگ سازی صورت گیرد؛[10]لذا بهترين راه براى از ميان بردن چالش های اجتماعی به ویژه تخلفات رانندگی؛ بالا بردن سطح فرهنگ و ايمان مردم است،[11] به ویژه آنکه در دنياى امروز رسانه هاى عمومى تأثير عميقى در افكار مردم دارد از این رو بدون فرهنگ سازی در این زمینه، نمی توان جامعه را از نابسامانی های اجتماعی رهايى بخشيد؟[12]
حفظ نظام و انضباط اجتماعی؛ خواستگاه فکری فرهنگ رانندگی
ما جزئى از اين عالم پهناور و[13]بزرگ هستيم، كه نظم در سراسر آن به چشم مى خورد. لیکن اگر بر خلاف نظام حاكم بر جهان هستى، بى نظم بوده و بدون رعايت نظم زندگى كنيم در نتيجه محكوم به فنا خواهيم شد[14]
در این بین يكى از موارد بى نظمى حاكم بر زندگى بعضى از افراد، بى نظمى نحوۀ رانندگی است؛ طبق آمار كشور ما از جمله كشورهايى است كه بيشترين تلفات حوادث رانندگى را دارد. متأسّفانه آمار تلفات جادّه اى ما در سال 27000 نفر است، در حالى كه آمريكا در جنگ چهار ساله اش در عراق تنها 4000 كشته داده است! آرى ما به خاطر بى نظمى حاكم در استفاده از وسايل نقليه و مراعات نكردن قوانين و مقررات راهنمايى و رانندگى، ساليانه بيش از چهار برابر يك جنگ تلفات مى دهيم![15]
هم چنین بى نظمى حاكم بر تردّد و رفت و آمد موتورسيكلت ها، و ناديده گرفتن قوانين و مقرّرات راهنمايى و رانندگى توسّط برخى موتورسواران، و استفاده نابجا و بىمورد بعضى از راكبين اين وسيله نقليّه، هم امنيّت رفت و آمد وسائط نقليّه را سلب كرده،و هم تلفات جانى و مالى جبران ناپذيرى بر جاى گذاشته است، تا آنجا كه بعضى از شعراى معاصر آن را همكار و بلكه رقيب عزرائيل شمرده است![16]
از سوی دیگر باید دانست وجوب حفظ نظام و حرمت اختلال در آن، از جمله احكام اوّليّه است. حال هنگامى كه فقيه تصميم به اجراى آن مى گيرد، قوانين و مقرّرات كلّى براى آن وضع مى نمايد. مثل قوانين راهنمايى و رانندگى و عبور و مرور وسائل نقليّه؛ در اين مسأله وجوب حفظ نظام حكم كلّى اوّلى است، كه در ضمن احكام كلّى حكومتى ديگر پياده مى گردد.[17]
از این رو حاكم اسلامى براى اجراى احكام اوّلى يا ثانویه هم چون وضع مقرّرات مربوط به رانندگى براى برقرارى نظم جامعه كه وجوب آن از احكام اوّليه اسلام است و توسّط حكومت و زير نظر حاكم اسلامى وضع مى شود تلاش می کند[18]
با این تفاسیر وقتی استفاده از وسايل نقليّه هرگاه بدون رعايت مقرّرات خاص و نظم و انضباط باشد هر روز شاهد حوادث تلخ و دردناك و كشته شدن انسانها و خسارات مالى و جانى خواهيم بود. لذا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی از باب مقدّمه واجب (يعنى حفظ جان مردم و اموال و دارايى آنها بلكه حفظ نظام جامعه) واجب است ؛ بدین ترتیب باید مقرّرات عبور و مرور وضع كنيم و مردم را ملزم به آن كنيم تا چنان مشكلاتى رخ ندهد. و روشن است كه وجوب رعايت قوانين راهنمايى و رانندگى مقدّمه واجب ديگرى به نام حفظ جان و مال و نظام جامعه است.[19]
اینگونه است که می گوئیم نظم حكم اوّلى است و حاکم شرع براى پياده كردن نظم، قوانين راهنمايى و رانندگى وضع مى كنند كه حكم حكومتى است و مخالفت با آن گناه است.[20] و اينچنین است كه انسان با تمام وجود احساس مى كند كه بايد همه چيز به سوى نظم حركت كند. البتّه تا زمانى كه مردم از درون وجودشان اين قانون الهى را باور نكنند، با مأمور و دادگاه و مجازات و زندان مشكل حل نمى شود. بلکه باید باور كنيم كه بدون رعایت انضباط اجتماعی در جاده های کشور به هيچ جا نمى رسيم، و در سايه نظم به همه چيز دست مى يابيم.[21]
ارتقای مهارت های خودآگاهی؛ اصل راهبردی در ارتقای فرهنگ رانندگی
بى شك يكى از زمينه ها و بسترهاى تمام جرائم رانندگی، عدم آگاهى عدّه اى نسبت به اصل جرم، يا مجازات آن، يا پيامدهاى منفى و نابهنجار آن است. بدين جهت آنان كه از اين امور آگاهى دارند كمتر به تخلفات روی می آورند. [22]
گفتنی است خودآگاهی به مرحله اى از ذهن اطلاق می شود كه با استدلالات و قياسات منطقى و عقلانى و نتيجه مشاهدات و تجربيات، نسب مسائل و مشکلات در آن براى انسان كاملًا روشن است، به عبارت ديگر «خودآگاهى، قلمرو عقل است».[23]لذا مردم دائماً به وسيله علم و عقلانیت، پرده هاى غفلت و نسيان را شكافته و خود را به مرز خودآگاهى و خود هوشيارى مى رسانند.[24]
لیکن تحقق این مهم در گرو اهتمام به وسايل آموزش و تربيت است؛ از این رو قسمت عمده وضعیت نابسامان حوادث رانندگی؛ با «خود آگاهى» و «خود يارى» مردم اصلاح می شود، هم چنین احیاء روح «خودآگاهى» و «خوديارى» در سطح جامعه نيازمند به نيرومندترين مولفه های فرهنگ ساز و مراكز فرهنگى و وسايل ارتباط جمعى، و جامع ترين كتب و مطبوعات، و مانند آن است.[25]
حال وقتی بیندیشیم که تخلفات رانندگی به چه میزان زندگى انسانها را به تباهى کشانده و جامعه بشرى را به بحران هاى سخت گرفتار ساخته، و شهد زندگى را در كام انسانها به شرنگ تبدیل کرده، بیشتر به اهمّيّت خود شناسى و خودآگاهى برای مقابله با حوادث ناگوار رانندگی پى خواهيم برد.[26]
این مسأله در سایۀ ایجاد يك «نياز واقعى» در جامعه پدید می آید كه همگان ضرورت بودنش را می پذيرند؛ و اين در درجه اوّل بستگى به بالا رفتن سطح آگاهى و شعور اجتماعى مردم دارد، و سپس خودآگاهی مردم از نتايج نامطلوب حوادث رانندگی جامعه و عدم امكان ادامه راه.[27]
به همين دليل، وقتی مى بينيم داد و فريادها در زمينه آمار اسف بار رانندگی به جايى نمى رسد، و كسى گوشش بدهكار اين نيست كه مقرّرات مربوط به قوانین راهنمایی و رانندگی را بپذيرد؛ امّا از سوی دیگر این حوادث کشنده [28] پى درپى مردم را تهديد مى كند؛ و روزانه جان عده ای از مردم را می گیرد، اينجاست كه به عنوان يك ضرورت تن به مقرّرات آن مى دهند، و از انجام رانندگی پرخطر دوری خواهند کرد.[29]
رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی؛ الزام اجتماعی یا تفنن جاده ای؟
گفتنی است هر انسانى در آغاز چنان است كه مى خواهد از هر نظر آزاد باشد و هيچ گونه محدوديّتى در زندگى او وجود نداشته باشد، ولى كم كم مى فهمد كه اين گونه آزادى او را از بسيارى از امتيازات زندگى جمعى محروم مى سازد، و به خواست هاى اصيل او زيان مى رساند؛ و اگر قيد و بندهايى به نام «قانون» را نپذيرد، اجتماعى كه در آن زندگى مى كند گرفتار هرج و مرج مى شود و از هم متلاشى مى گردد. اينجاست كه تن به مقررات و اصول و قوانينى هم چون مقررات راهنمایی و رانندگی مى دهد و آن را به عنوان «ضرورت و الزام » مى پذيرد.[30]
منظور از «الزام اجتماعى» اين است كه وضع زندگى اجتماعى انسانها به چنان مرحلهاى برسد كه احساس نياز به مطلبى كند و آن را به عنوان يك «ضرورت» بپذيرد.[31]
به عنوان نمونه در مورد مقرّرات رانندگى و ترافيك، هنگامى كه وسيله نقليه سريع السّيرى در اختيار انسان قرار مىگيرد، دلش مى خواهد آزادانه و تفنناً به هر جا مى خواهد برود؛ در هر جا مايل باشد توقّف يا پارك كند؛ با هر سرعتى برآند؛ بر سر چهار راه ها بدون معطّلى به راه خود ادامه دهد؛ ولى بزودى مى فهمد اگر اين كار را او بكند، دليلى ندارد كه ديگران نكنند، و نتيجه آن هرج و مرج و انواع خطرهاست.[32]
لذا امروز هر كودكى مى داند اين موضوع درست نيست؛ بايد مقرّراتى در كار باشد، هر چند ساعت ها او را از رسيدن به مقصدش عقب بيندازد؛ بايد جريمه و انضباط شديد (امّا عادلانه و عاقلانه!) در كار باشد وگرنه هر روز صدها نفر، جان خود، يا وسيله نقليه خويش را در اين راه از دست مى دهند که این فرایند «ضرورت» يا «الزام» اجتماعى نامیده می شود.[33]
نباید فراموش نمود الزام؛ بايدهايى در زمينه قوانين و روابط اجتماعى به صورت اعتبارى و فراگير است؛ اگر چه این بايدها خود اعتبارى اند ولى منشأ اعتبار آنها واقعيات خارجى است. بنابراين نسبى نيستند و بايد مقرّرات راهنمايى و رانندگى به نحو کامل مورد توجه قرار گیرد .[34]
فرهنگ رانندگی و زندگی اجتماعی
لازم به ذکر است زندگى اجتماعى انسان به شكل اجتناب ناپذيرى با ماشين آلات مخصوصا وسايل نقليّه امروزى عجين شده است، به گونه اى كه تفكيك آن از زندگى انسان، روند حركت جامعه را بسيار كند مى كند. بدين جهت قوانين و مقرّرات خاصّى براى عبور و مرور اين وسايل نقليّه لازم است. در غير اين صورت، هر روزه قربانيان فراوان و خسارات مالى زيادى ببار خواهد نشست، علاوه بر شاکلۀ زندگی اجتماعی مختل مى گردد. بنابراين وجود قوانين راهنمايى و رانندگى امرى اجتناب ناپذير است، همان گونه كه وجود افرادى هر چند كم كه از آن قوانين تخلّف نمايند نيز انكارناپذير مى باشد.[35]
وجدان عمومی؛ عنصر هویت بخش در پایبندی به قوانین راهنمایی و رانندگی
اين واقعيّت را نمىتوان منكر شد كه در همه جامعه هاى انسانى اعم از خداپرست و مادى، شرق و غرب، قديم و جديد، ثروتمند و فقير، توسعه يافته و توسعه نايافته، و داراى هر گونه فرهنگ، همه بدون استثناء در اين مسئله توافق دارند كه بايد «قانون» بر جوامع انسانى حكم فرما[39]شود؛لذا افراد در مقابل قوانين «مسئوليّت» دارند، و كسانى كه از قانون تخلف كنند بايد به نحوى «مجازات» گردند؛[40] اين مسئله كه از آن به وجدان عمومى مردم جهان تعبير مى كنيم، روشنترين دليل بر آزادى اراده انسان و دارا بودن اختيار است.[41]
بدیهی است گسترش وجدان عمومی در جامعه موجب می شود تا اجراى قوانين رانندگی به پيشرفت فرهنگ اجتماعى جامعه منتهی شود.[42]
لیکن آنها كه آزادى را به معنى عامّى كه شامل هرگونه بى بند و بارى مى شود تفسير كرده اند، در حقيقت معنى آزادى را نفهميده اند، حال آنکه آزادى يعنى آزاد بودن در به كارگيرى نيروها در مسيرهايى كه انسان را به هدف هاى والاترى (خواه مادّى يا معنوى) مى رساند.[43]
لذا آزاد بودن عبور از جادّه هاى كوچك و بزرگ براى رسيدن به مقصد هاى معلوم، هرگز مفهومش هرج و مرج در رانندگى و بى اعتنايى به تمام مقرّرات آن نيست.[44] هيچ آدم عاقلى نمى گويد مقيّد بودن رانندگان به رعايت اين مقرّرات مانند توقّف پشت چراغ قرمز، رعايت جادّه هاى يك طرفه، عبور از دست راست و مانند اينها، مخالف آزادى رانندگى است، و موجب محدوديّت رانندگان است، همه به چنين سخنى مى خندند و مى گويند آزادى بايد در چارچوب مقرّراتى باشد كه انسان را به مقصد برساند نه اين كه باعث اتلاف اموال و قتل و جرح نفوس و مانند آن شود و انسان هرگز به مقصد نرسد.[45]
هم چنین كسى که دستورات و مقررات رانندگى را كه به كار بستن آنها مسلما به نفع عموم و موجب كاهش تصادف و ناراحتي هاى ناشى از آن است، به دست فراموشى بسپارد و به اخطارهاى مكرر دوستان عاقل گوش فرا ندهد[46] و از مقررات رانندگى تخلف كند و با سرعت غير مجاز و سبقت بى دليل و[47]عبور از مناطق ممنوع رانندگى كند و حادثه در يك لحظه به سراغ او بيايد و چشم يا دست و پاى خود را در حادثه از دست بدهد، و به دنبال آن ناچار شود و ساليان دراز رنج نابينايى و بىدست و پايى را تحمل كند[48] در اينجا كسى نمى گويد، اين نتيجه تلخ براى آن تخلف كوچك عادلانه نيست، زيرا مسلم است كه اين از قبيل جريمه هاى قراردادى اداره راهنمايى نيست كه در آن مسأله تناسب و هماهنگى جرم و جريمه در نظر گرفته شود.[49]
فرهنگ رانندگی و ضرورتی به نام عذرخواهی و عذرپذیری
باید اذعان کرد مسأله عذرخواهى و پذيرش عذر هر دو از ارزشهاى اخلاقى و اسلامى است.[50] عذرخواهى دليل بر بزرگوارى فرد است، دليل بر سعه صدر انسان است. كسانى كه تنگ حوصله اند و ضيق صدر دارند، گمان مى برند با عذرخواهى از شخصيّتشان كم مى شود، در حالى كه غافلند و نمى دانند عذرخواهى دليل بر عظمت شخصيّت و بزرگوارى است؛[51] بسيارند كسانى كه در رانندگی تخلفات را مرتكب مى شوند، امّا گويى عارشان مى آيد كه عذر بخواهند و آن را عيب مى دانند![52]
اما به راستی چه اشكالى دارد اگر انسان خلافى را مرتكب شد، همانگونه كه پشيمان شده و در پيشگاه خداوند توبه و استغفار مى كند، در پيشگاه خلق هم عذر بخواهد. حال آنکه اگر مردم در هنگام رانندگی واقعاً سعه صدر، شجاعت و شهامت عذرخواهى را داشته باشند بسيارى از مشكلات در این حیطه در همان مراحل اوّليّه پايان مى پذيرد.[53]
لیکن گاهى بحث ها و جدال هاى بى سود بر سر مسائل كوچك و پيش پا افتاده، مشكلات بزرگى را به وجود مى آورد. مثلًا در جادّه كسى در حال رانندگى است، اتّفاق مى افتد كه ناگهان راننده ديگرى عمداً يا غفلتاً جلوى او مى پيچد و بعد عذرخواهى مى كند، هر كه باشد قبول مى كند.[54]
امّا اگر سر بالا حرف بزند و بگويد: مگر حواس ندارى، مگر خيابان ارث پدرت است، بعد هر دو پياده شوند و يقه هم را بگيرند چه بسا در اين ميان حادثه ناگواری واقع گردد؛ امّا اگر چيزى گفته و شما هم عذرخواهى كنيد و در يك كلام، اگر شهامت و شجاعت عذرخواهى به ویژه در هنگام رانندگی مورد نظر قرار گیرد خطاهاى كوچك به خطاهاى بزرگ تبديل نمى شود؛ گويا از همان اوّل آبى روى آتش ريخته شده است.[55]
همگان در كارها به ویژه هنگام رانندگی در جاده ها منصف باشيم و در چيزهايى جزئى از طرف مقابل عذرخواهى كنيم اين خود، كليد زندگى سالم است، پس اعتذار (پوزش طلبيدن) و عذر پذیری نقش کلیدی در ارتقای فرهنگ رانندگی ایفا می کند.[56]
اهتمام به فرهنگ پیشگیری و رعایت نکات ایمنی
بی شک ترس از امورى كه واقعاً خطرناك است يكى از پديده هاى روحى و طبيعى و از نعمتهاى بزرگ خداست، چرا كه اگر انسان از هيچ چيز خطرناكى نترسد، به زودى زندگى خود را از دست مى دهد، اين همان چيزى است كه از آن تعبير به تهوّر و بى پروايى در مقابل خطر مى كنند، مانند كسى كه بی محابا در سطح خیابان رانندگی می کند چنين كسى به يقين در معرض حوادث خطرناك رانندگى قرار دارد.[57]
حال آنکه بايد پیشگیرانه خطرات جدّى را پيش بينى كرد و راه مقابله با آن را شناخت، و از بى پروايى و تهوّر پرهيز نمود، در عين حال احتمالات نسنجيده و نا معقول و يا احتمالاتى كه هميشه و در هر حال وجود دارد نبايد سدّ راه انسان شود.[58]
بی تردید اهتمام به فرهنگ پیشگیری موجب می شود تا ما خود را در برابر خطرات حفظ كنيم و با اتخاذ رویکردهای پيشگيرانه، را در برابر حوادث رانندگى خود را ایمن سازیم.[59]
حال اگر قوانین رانندگی مراعات نشود و فرد در هر جاده پرفراز و نشيبى بخواهد حركت كند وقوع هر گونه حادثه هم چون تصادفات نابهنگام دور از ذهن نیست؛ هم چنین اگر وسیله نقلیه به موقع سرويس نشود مسلماً ممكن است تبعات جبران ناپذیری به همراه داشته باشد.[60]
از این جهت بايد در جادّه هاى خطرناك قدم نگذاریم؛ خصوصاً در رانندگى امورى را كه براى ايمنى توصيه شده است فراموش نكنیم، از سرعت غير مجاز بپرهيزیم، با احتياط حركت كنیم و وسايل لازم را كه در سفرهاى نوروزی... مورد نياز است با خود به همراه داشته باشیم.[61]
سخن آخر: (رسانه ملی برای کاهش تخلفات و حوادث رانندگی فرهنگ سازی کند)
در خاتمه باید تأکید کرد ضرورت تقویت سعی و تلاشهایی برای کاهش تخلفات رانندگی بر مبنای فرهنگ سازی غیر قابل انکار است؛ لذا باید به گونه ای عمل کرد تا مردم خطرات تصادفات را به صورت عینی مشاهده کنند و از این طریق میزان جرایم و حوادث کاهش یابد.[62]
در این زمینه رسانهها به ویژه رسانۀ ملی هم باید فرهنگ سازی مناسب را انجام دهند تا جرایم کم شود و بقیه نهادهای مسئول هم باید با هم گرایی و نیز بهره گیری از ظرفیت صدا و سیما به کاهش تصادفات کمک کنند.[63]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
[1] آفريدگار جهان ؛ ص242.
[2] همان.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج2 ؛ ص346.
[4] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص185.
[5] همان.
[6] همان.
[7] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج2 ؛ ص430.
[8] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص241.
[9] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج1، ص: 509.
[10] پيام قرآن ؛ ج7 ؛ ص42.
[11] تعزير و گستره آن ؛ ص13.
[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج9 ؛ ص685.
[13] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص25.
[14]همان؛ ص26.
[15] همان.
[16] همان؛ ص 27.
[17] تعزير و گستره آن ؛ ص60.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص215.
[19] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص484.
[20] كتاب النكاح، ج7، ص: 119.
[21] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله)، ص 28.
[22] بازاريابى شبكه اى ؛ ص99.
[23] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص229.
[24] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص164.
[25] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص83.
[26] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص324.
[27] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص34.
[28] همان.
[29] همان.
[30] همان ؛ ص33.
[31] همان.
[32] همان؛ ص 34.
[33] همان.
[34] ر. ك: درآمدى بر حقوق اسلامى، ج 2، ص 138.
[35] تعزير و گستره آن ؛ ص84.
[36] همان.
[37] همان.
[38] همان.
[39] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص123.
[40] همان؛ ص 124.
[41] همان.
[42] پيام قرآن ؛ ج10 ؛ ص231.
[43] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص93.
[44] همان.
[45] همان.
[46] تفسير نمونه ؛ ج9 ؛ ص243.
[47] پيام قرآن ؛ ج6 ؛ ص379.
[48] تفسير نمونه ؛ ج9 ؛ ص243.
[49] پيام قرآن، ج6، ص: 380.
[50] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص242.
[51] همان؛ص243.
[52] همان؛ص242.
[53] همان.
[54] همان.
[55] همان؛ص243.
[56] همان.
[57] اخلاق در قرآن ؛ ج2 ؛ ص239.
[58] همان؛ ص240.
[59] همان.
[60] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج1 ؛ ص208.
[61] كليات مفاتيح نوين ؛ ص215.
[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس پلیس راهنمایی رانندگی کشور؛16/4/1392.
[63] همان.