جهان مجموعه ای از علّت و معلول است که دست به دست هم می دهند تا موجود زنده ای پديد آمده و بقا يابد و تا آخرين لحظه زندگی از پرتو هدايت آن قوانين بهره مند گردد.[1] به عنوان نمونه دانه ای که سر از خاک در میآورد و به صورت درخت سرسبزی در میآيد و سرانجام ميوه میدهد، بايد آب، هوا، زمين و حرارت مناسب و مشخّصی داشته باشد ؛ همچنين تنفّس، تغذيه، توليد مثل و تمام فعّاليّت های حياتی آن، مطابق با شرايط و قوانين خاصّی انجام پذيرد و سرانجام می بايست از انتهای ريشه ها تا سَرِ شاخه ها، زير نظر يک سلسله قوانين منظّم تکوينی و طبيعی اداره شود تا به کمال برسد.[2]
در این میان وجود درختان و جنگل های فراوان در جهان هستی؛[3] حاکی از عظمت اين مخلوقات است به نحوی است که ما را به سمت خالق و آفريننده آن رهنمون می کند؛ خالقی که دانه کوچک اين درخت پهناور را در زير خاک قرار داد، و شرايط نمو و رشد آن را فراهم نمود، و آن را رشد داد تا به اين عظمت رسيد.[4]
تأمل در این پدیده نشان می دهد که باید به درختکاری اهمیت داده شود نه اینکه جنگلها را از بین ببرند، زیرا وجود درختان و جنگلها از مهمترین عوامل رفع آلودگی هوا هستند از همین رو باید به آن اهمیت داده شود.[5]
لیکن واقعیت آن است که موج قطع درختان و نابودی محیط زیست شدت گرفته است و از آنجا که انسان با تنفس زنده است و نیاز به هوای سالم دارد؛ پس باید با کاشتن درخت به خود و نسلهای آینده خدمت کنیم.[6]
اهمیت درخت و درختکاری در اسلام
در اسلام اهمیت زیادی به درختکاری داده شده و حتی کاشتن یک درخت ثوابهای بسیار زیادی دارد؛[7] در این بین درختکاری یک سنت حسنه الهی است که در آیه های قرآن کریم و روایت های به جا مانده از اهل بیت علیهم السلام بارها نسبت به مساله حفظ محیط زیست و درختکاری تاکید شده است.[8]
در قرآن کریم آیات متعددی را میتوان به این مسئله مرتبط کرد.[9] به عنوان نمونه خداوند در قرآن کریم[10] به نعمت های الهی از جمله باغ ها اشاره می فرماید،[11] لذا می خوانیم:«وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجه ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها؛[12] و برای شما از آسمان، آبی فرستاد که با آن، باغهایی زیبا و سرورانگیز رویاندیم؛ شما هرگز قدرت نداشتید درختان آن را برویانید!.»[13]
گفتنی است حديقه باغی است که هم ديوار دارد و هم آب کافی. «بهجة» به معنی زيبايی رنگ و حسن ظاهر است که بينندگان را غرق سرور می کند؛ همچنین با تأمل در این فراز قرآنی می توان دریافت، کار انسان تنها بذر افشانی، کاشت نهال و آبياری و... است، اما کسی که حيات را در دل اين بذر آفريده، و به نور آفتاب و قطرات حياتبخش باران و ذرات خاک فرمان می دهد که اين دانه را برويانيد، تنها خدا است.[14]
و یا در فراز قرآنی دیگر می خوانیم: «أَثارُوا الأَرْضَ؛[15] زمين را زير و رو کردند»، که ممکن است اشاره به شخم کردن زمين برای زراعت و درختکاری و... باشد؛ چرا که این فراز قرآنی مفهوم وسيعی دارد که تمام امور و مسائل از قبیل درختکاری که مقدمه عمران و آبادی است را شامل می شود.[16]
هم چنین درخت کاری در قرآن کریم به عنوان یکی از مظاهر بارز «منابع طبيعی»، منشأ اصلی توليد قرار گرفته است که در طبيعت به وديعه گذاشته شده است؛ طبيعتی که به تصريح آيات قرآن برای انسان آفريده شده،[17] تا به زندگی دنيوی او سر و سامان بدهد.[18] بديهی است اگر آب، خاک، درياها، جنگل ها، معادن و منابع طبيعی ديگر در جهان نبود، انسان بر توليد هيچ يک از نيازمندی های خود قدرت نداشت.[19]
افزون بر ذخائر عظيم طبيعی، خداوند با اعطای نعمت فکر و قدرت علمی، راه تغيير و تحوّل و استفاده های مختلف از ا ين منابع را نيز به بشر ارزانی داشت؛ در این زمینه امام صادق عليه السلام می فرمايد: «...وکذلک أعطي (الإنسان) علم ما فيه صلاح دنياه، کالزراعة والغراس واستخراج الأرضين واقتناء الأغنام والأنعام واستنباط المياه و ...؛ اين گونه به انسان ها دانش هايی که به اصلاح امور دنيايی وی بيانجامد عطا شد از قبيل کشاورزی، درخت کاری، استخراج معادن، دامپروری، استخراج آب از دلِ زمين و ...».[20]
در روایات اسلامی نیز، حسنات بسیاری برای افرادی که حتی یک درخت بکارند آمده است.[21] در روایات آمده که حضرت علی علیه السلام به واسطه کاشت درختان نخل هزار برده را خریده و آزاد میکردند.[22]
آن حضرت در روایت دیگری فرمود هیچ مسلمانی نیست که زراعتی را ایجاد کند و درختی بکارد و از آن پرنده، انسان یا حیوانی استفاده کند مگر این که برای انسان صدقه محسوب می شود، اگر این کار انجام شود و در مقابل مرتب جنگل ها را نابود نکنند مملکت آباد می شود.[23]
و نیز در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم بیان شده که اگر نزدیک قیامت باشد و در دست کسی نهالی وجود داشته باشد، اگر میتواند غرس کند باید غرس کند، این روایت و روایات زیاد دیگر به اهمیت کاشت نهال و محیط زیست در اسلام اشاره دارد و نشان می دهد درختکاری در اسلام امری اصولی و مهم است.[24] و اگر دنیا امروز به فکر اهمیت درختکاری افتاده ولی اسلام هزار و چهارصد سال پیش به آن توجه کرده است.[25] البته نه اینکه درختی بنشانیم و در مقابل آن، جنگلهای زیادی تخریب شود.[26]
درخت؛ نماد عظمت و قدرت الهی
انديشه در عظمت قدرت خدا، که کرات عظيم آسمانی و ميلياردها ستاره در يک کهکشان و صدها ميليون کهکشان آفريده و کرانه های ملک عظيم او از جمله بر هيچ کس روشن نيست و آنچه را درباره عظمت جهان می گوييم مربوط به چيزی است که در قلمرو علم قاصر ما قرار گرفته و ای بسا تمام اينها همچون برگ درختی باشد که بر پيکر درخت سر به آسمان کشيده ای در ميان جنگلی قرار دارد.[27]
انديشه در اين امر سبب می شود که انسان در برابر چنين قدرتی خاضع گردد، سر بر آستانش نهد دل به او ببندد و زندگی خود را با نام و ياد او نورانی سازد.[28]
لذا بر هر چه بنگريم نشانه عظمت او در آن ديده می شود و به هر موجودی گوش فرا دهيم با زبان حال، مدح و ثنای حق می گويد؛ درختان سر به فلک کشیده، برگهای و شکوفه های درختان ،[29]پرورش ميوه ها..که هر يک نشانه تازه ای از علم و قدرت و خلاقيّت خداست و هر قدر انسان در آنها بيشتر بينديشد به عظمت و علم او، آشناتر می شود و با گوش هوش، زمزمه تسبيح و حمد اين موجودات را می شنود و غلغله آنها را که در سراسر جهان طنين انداز است احساس می کند؛ چيزی که نامحرمان قدرت درک آن را ندارند و تنها برای کسانی که از جمادی به سوی جان جان رفته اند آشکار است. آری:[30]
از جمادی سوی جان جان شويد غلغل تسبيح عالم بشنويد
فاش تسبيح جمادات آيدت وسوسه تأويلها بزدايدت[31]
در این بین کار انسان تنها افشاندن بذر و آبياری و مانند آن است. کسی که حيات را در دل اين بذر کوچک آفريده، و به آن قدرتی داده که تبديل به درخت بلند قامت بارور و خرّم و سرسبز گردد که مشاهده منظره آن در باغ ها انسان را به وجد و سرور می آورد؛ تنها خدا است.[32]
لذا در قرآن کریم می خوانیم: «وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَرِزْقاً حَسَناً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»؛ و از ميوه های درختان خرما و انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکيزه می گيريد؛ در اين، نشانه روشنی است برای گروهی که می انديشند».[33]،[34]
ميوه هايی که به صورت غذای کامل بر شاخسار درختان ظاهر می شود بی آنکه کمترين نيازی به پختن و يا تغييرات ديگر داشته باشد به مجرد چيدن از درخت قابل استفاده است، و اين نهايت لطف و عظمت پروردگار را در باره انسانها نشان می دهد.[35]
بدین ترتیب اگر يک روز بهاری، انسان گام در ميان يکی از اين باغ های خرّم و سرسبز بگذارد، و چشم دل را همراه چشم ظاهر باز کند، و آن همه تنوّع و شگفتی ها و زيبایی ها و گل های رنگارنگ و برگ ها و ميوه های مختلف را ببيند؛ چنان از باده توحيد سرمست و از جام عبوديت سيرآب و مسحور و مفتون می گردد که بی اختيار به نغمه توحيد مترنّم شده و به اين حقيقت معترف می شود که:[36]
يکی هست و هيچ نيست جز او وحده لا اله الا هو[37]
و در اينجاست که اين مطلب را باور می کند که:[38]
هر گياهی که از زمين رويد وحده لا شريک له گويد[39]
درختکاری؛ راه دستیابی به هوای پاک
بی شک یکی از عوامل سلامتی هوا وجود درختان و جنگل ها است، زیرا اگر درختان نبودند و عمل اکسیژن سازی صورت نمی گرفت فضای زمین مسموم می شد.[40]
در تبیین این مسأله باید اذعان کرد شاخه های سر به فلک کشيده از نور خورشيد بهتر استفاده می کند. نور آفتاب سبب می شود که عمليّات تنفّس درختان و کربن گيری و آزاد کردن اکسيژن بهتر انجام گردد؛[41]
لذا درختان سر به فلک کشيده از هوا بهتر استفاده می کنند و جريان تنفّس را شايسته تر انجام می دهند؛ چه اينکه برگ درختان نيز تنفّس می کنند و عجيب اينکه بازدهی تنفّس درختان درست بر عکس بازدهی تنفّس انسان است؛ يعنی درختان در جريان تنفّس خود، کربُن هوا را می گيرند و اکسيژن موجود در درخت را پس می دهند؛ بر عکس دستگاه تنفّسی انسان که اکسيژن موجود در هوا را می گيرد و کربن موجود در بدن انسان را به هوا انتقال می دهد.[42]
فلسفه اين جريان معکوس آن است که اگر جريان تنفّس انسان به عکس تنفّس درختان عمل نکند، در مدّت زمانی کوتاه در سراسر کره زمين زندگی برای نوع بشر غير ممکن می شود؛ زيرا اکسيژن های موجود در هوا به تدريج مصرف می شود و در هوا جز کربن چيزی برای تنفّس نمی ماند و اين امر سبب نابودی انسان می گردد.[43]
درختان؛ مایه ی آرامش روح و روان
دست یابی به آرامش از جمله مزایای گوناگون درختان در زندگی انسانی است؛ لذا درخت برای تنفس، تغذیه، صنایع و آینده انسان لازم است و از همه اینها گذشته وجود درخت به زندگانی ما زیبایی میدهد که با هیچ چیز برابر نیست و مایه آرامش روح ماست.[44]
لذا وقتی در یک سفر از وسط جنگلی عبور می کنيم، منظره زيبای طبيعی جنگل، درختان خاموش که اسرار زيادی در دل نهفته دارند، نجوا و همهمه برگهایی که در معرض وزش نسيمها و طوفانهای وحشی قرار گرفته اند، حيوانات، و پرندگان و حشرات جنگل که هر يک داستانی دراز و طولانی دارند، نقش و نگار طبيعی زمين جنگل با آثار و بقايای قرون و اعصار، هر کدام برای ما که ميهمانی رهگذر هستيم، به نوعی نشاط بخش و خاطره انگيز است، مخصوصاً در دنيای ماشينی امروز که از بس صحنه های بی روح و ساختگی و غير طبيعی ديده ايم خسته و کسل شده ايم، بازگشت به آغوش طبيعت، طبيعتی که دست آفرينش، آن را مملو از لطف و زيبايی ساخته، به روح و جان مرده ما زندگی و طراوت می پاشد، زيرا نقشها، رنگها، خطوط و چهره هايش همه برای روح ما مأنوس و آشناست، نه مانند نقوش و خطوط زندگيهای ساختگی و بی روح و فاقد لطافت![45]
درختکاری از واجبات زندگی بشریت است
طراوت هميشه مخصوص باغ ها و درختان است و اصولًا حيات و زندگی مجوامع بشری وابسته به درخت است، و بايد هميشه در کنار انسانها خودنمایی کند.[46]
از سوی دیگر درختکاری با توجه به مکانیزم فعالیت گیاه که آلودگی هوا را می گیرد و اکسیژن پس می دهد، از عوامل مهم حفظ پاکیزگی هواست و در اسلام مساله درختکاری به عنوان یکی از محور های حیات مطرح است.[47]
لیکن بشر کنونی از سرمایه انسانهای گذشته استفاده میکند، و باید باید برای استفاده آیندگان فضای سبز را توسعه دهد.[48]
از این رو درختکاری از واجبات زندگی بشریت است و انسان باید برای استمرار حیات خود و موجودات دیگر درخت کاشته و از آن حفظ و حراست کند.[49]
از این رو می گوئیم درخت در زندگی دیروز، امروز و فردای انسانها تاثیر بسیار مهمی دارد، بشر رابطه تنگانگی با درخت، درختکاری، زراعت و زمین کشاورزی دارد و اگر تمام صنایع دنیا را هم جمع بکنید، نمیتواند جانشین درختکاری و کشاورزی باشد. در چنین شرایطی باید درختکاری و کشاورزی را صنعتی کنند تا بهرهگیری از زمینها بیشتر باشد.[50]
تحقق پیشرفت جامعه، در سایۀ حفاظت از جنگلها
تأسف آور است که انگيزه سودجويی و کسب درآمد بيشتر، بشر حريص را به جان طبيعت انداخته است. صداهای گوش خراش غول های آهنين که به قطع درختان جنگل ها می پرداختند و کارخانه هايی که پيوسته چوب ها را قطعه قطعه و تبديل به فرآورده های صنعتی می کنند، از هر سو شنيده می شود؛ولی انسان مادّی وافزون طلب، گوش و چشم خود را به روی اين حقايق بسته بود. او آسايش امروز را می طلبيد و از فردا و فرداها غافل بود و آيندگان را فدای مطامع و لذات خود می نمود.[51]
بی شک آسيب جنگل ها خطری جدّی در کشور است که از زیاده خواهی و سودجویی برخی صاحبان زر و زور نشأت می گیرد ؛ درختان و جنگل هایی که مجاری تنفّسی زمين اند و در توليد اکسيژن و پالايش آلودگی ها و رشد حيوانات نقش اساسی دارند، در نظام اسلامی به ویژه در شمال کشور به شدت مورد بی رحمی قرار گرفته اند.[52]
بی تردید تخريب جنگل ها و مراتع به فرسايش خاک منجر می شود، از اين رو در شرايط کنونی کشور ،تخريب ناشی از بهره برداری غير اصولی و بی رويه، فرصت تجديد حيات طبيعی جنگل را از بين برده است. [53]
در این میان دولت باید برای حفظ مصالح ملی محدوديت هايی را ايجاد کند مثلًا اگر ببيند با قطع بی رويه درختان جنگلی در مدت کوتاهی جنگل صدمه فراوان می بيند باید برای بهره برداری از جنگل مقرّراتی بازدارنده را وضع کند.[54] زیرا حفاظت از جنگل ها وجلوگیری از نابودی آنها بدون شک از عوامل مهم پیشرفت کشور است، چرا که تولید اکسیژن مورد نیاز افراد جامعه و همه موجودات زنده توسط درختان تامین می شود.[55]
قطع هر درخت جنایت است
متأسفانه در این اواخر عدهای سودجو بیرحمانه به جان درختها افتادهاند و درختان جنگلها را بریدهاند یا اطراف شهرها برای این که از زمینها برای ساخت و ساز استفاده کنند، درختها را به بهانههای مختلف قطع میکنند و این در واقع یک جنایت است.[56] زیرا قطع درختان، زندگی همه موجودات را به خطر میاندازد، درختان مانعی بر سر راه سیلابها هستند، هر جا که درختان را قطع میکنند، سیلابها زندگی انسانها و حیوانات را به خطر میاندازد و آبادیها را در هم میکوبد.[57] هم چنین تنفس شهر نیازمند فضای سبز است و این اقدام آنها قابل توجیه نیست.[58]
به جای هر درخت قطع شده ده نهال بکارید
بی شک باید کمبود درخت در کشور جبران و درختها به اندازه کافی کاشته شود.[59]لذا یکی از توصیه های اینجانب به آحاد مردم این است که با نصیحت و سفارش در محیط عمومی جلوی بریدن درختان را بگیرند و هم برای کاشتن درختان جدید کوشش کنند، اگر یک درخت قطع شد ده نهال به جای آن بکارند تا زندگی بشر به خطر نیفتد.[60]
درختکاری؛ تنفسی تازه در فضای کلانشهرها
بی شک اگر به کاشت نهال و جلوگیری از قطع درختان و نابودی جنگل ها توجه شود مملکت آباد می شود چرا که درختان برعکس ما انسان ها عمل می کنند یعنی سبب تولید اکسیژن هستند و اگر این درختان و جنگل ها نبودند هوای زمین مسموم می شود و اکسیژن لازم برای تنفس به پایان می رسید.[61]
از این رو لازم است در شهرها به ویژه کلان شهرها، درخت به اندازه کافی کاشته شود زیرا فضای سبز ریه و محل تنفس انسان است.[62]
به عنوان نمونه اکنون قم به استاندارد فضای سبز نرسیده است، اما امیدواریم با همت مردم، شورای اسلامی شهر و مسئولان شهری این مشکل در این استان جبران شده تا بتوانیم به جایگاه مطلوب برسیم.[63]
سخن آخر: (گسترش درختکاری در گرو فرهنگ سازی است)
در خاتمه باید امیدواربود کاشت درخت در همه جا رونق بگیرد[64] در این بین لزوم آموزش فرزندان به حفظ درختها، و ضرورت درختکاری انکار ناپذیر است زیرا هنگامی که سطح فرهنگ مردم بالا برود همه جا آباد خواهد شد.[65]
هم چنین مردم باید کاشت درختان را به عنوان یک عبادت قرار دهند، باید برای آیندگان خود درختها را بکاریم تا هم خود ما و هم آنها از این نعمت بهرهمند شویم.[66]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] آفريدگار جهان ؛ ص50.
[2] همان.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 13 ؛ ص54.
[4] داستان ياران: مجموعه بحث های تفسيری حضرت آيت الله العظمی مکارم شيرازی (مدظله) ؛ ص297.
[5]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[6] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛مدرسۀ علیمۀ امام کاظم (ع) ؛18/12/1395.
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[8] همان.
[9] همان.
[10] سوره نمل؛آیۀ60.
[11] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[12] سوره نمل؛آیۀ60.
[13] تفسير نمونه ؛ ج 15 ؛ ص512
[14] همان ؛ ص514.
[15] سوره روم؛آیۀ9.
[16] تفسير نمونه ؛ ج 16 ؛ ص374.
[17] ر. ک: سورۀ ابراهيم؛ آيه 32-34؛ سورۀ ملک؛ آيه 15.
[18] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص329.
[19] همان.
[20] توحيد مفضل؛ ص 40، بحارالانوار؛ج 3؛ ص 83.
[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛مدرسۀ علیمۀ امام کاظم (ع) ؛18/12/1395.
[22] همان.
[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[24] همان.
[25] همان.
[26] همان.
[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 7 ؛ ص157.
[28] همان.
[29] همان ؛ ج 4 ؛ ص52.
[30] همان ؛ ص186.
[31] همان.
[32] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص304.
[33] سوره نحل؛ آيه 67.
[34] از تو سوال می کنند(مجموعه سوالات قرآنی از پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله) ؛ ص100.
[35] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 4 ؛ ص93.
[36] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص304.
[37] همان.
[38] همان.
[39] همان.
[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[41] مثالهای زيبای قرآن ؛ ج 1 ؛ ص330.
[42] مثالهای زيبای قرآن ؛ ج 1 ؛ ص330.
[43] همان.
[44] متن پیام حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی به جشن رویش؛ رادیو جوان؛17/12/1392.
[45] معاد و جهان پس از مرگ ؛ ص112.
[46] پيام قرآن ؛ ج 6 ؛ ص178.
[47] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[48] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛مدرسۀ علیمۀ امام کاظم (ع) ؛18/12/1394.
[49] همان.
[50] متن پیام حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی به جشن رویش؛ رادیو جوان؛17/12/1392.
[51] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص61.
[52] همان؛ص62.
[53] همان.
[54] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص259.
[55] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[56] متن پیام حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی به جشن رویش؛ رادیو جوان؛17/12/1392.
[57] همان.
[58] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛مدرسۀ علیمۀ امام کاظم (ع) ؛18/12/1394.
[59] همان.
[60] متن پیام حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی به جشن رویش؛ رادیو جوان؛17/12/1392.
[61] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/12/1395.
[62] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛مدرسۀ علیمۀ امام کاظم (ع) ؛18/12/1394.
[63] همان.
[64] همان.
[65] همان.
[66] همان.