سعادت و پيروزى معنوى يک جمعيّت بدون «اقتصاد غنى و سالم» ممكن نيست[1]، لذا ريشه مهم نابسامانی هاى یک جامعه را باید در مسائل اقتصادی آن جستجو کرد.[2]در این میان ضرورت ایجاد اقتصاد سالم در جامعه اسلامی از اهميت ويژه اى برخوردار است، که نشان مى دهد به هم ريختگى نظام اقتصادى سر چشمه فساد وسيع در جامعه خواهد بود.[3]
اینگونه است که اسلام با آميختن اخلاق و اقتصاد، و طرح بايدها و نبايدهاى[4] اخلاقى در حوزه اقتصاد، عملًا چشمه هاى توليد ثروت هاى نامشروع، كه باعث توزيع ناعادلانه ثروت مى گردد را مسدود نموده، تا ثروت به طور عادلانه در بين تمام اقشار جامعه توزيع گردد.[5] زیرا اگر روابط مالى و اقتصادی در جامعه اسلامی بر اساس صحيح استوار نباشد، و اقتصاد مردم به صورت سالم پيش نرود، آن جامعه گرفتار يك نوع خودكشى و انتحار خواهد شد. [6]
با این تفاسیر باید به اقتصاد ربوی به عنوان عامل مهم بيمارى «اقتصاد بيمار جهان» اشاره کرد؛[7] که از ريشه هاى اصلى تقسيم غير عادلانه ثروت در جوامع، و از نظام سرمايه دارى و كاپيتاليسم نشأت می گیرد.[8]
تأسف آور است كه اقتصاد دنياى مترقّى امروز بدون ربا نمى چرخد، و حذف ربا و بانک هاى رباخوار مساوى است با متزلزل ساختن پايه هاى اقتصاد جهان![9] لذا آن چنان تار و پود اقتصاد جهان با اقتصاد ربوی درآويخته كه جدا كردنش از آن ممكن نيست. بايد هم چنين باشد، چرا كه نظام سرمايه دارى از استعمار جدا نيست، و استعمار هم در شاخه اقتصاديش از رباخوارى نمى تواند جدا باشد، كه خود دام بزرگى است براى استعمار انسانها، و سرمايه ها![10]
حال آنکه پیامدهای اقتصادى، اجتماعى و اخلاقى اقتصاد ربوی غیر قابل انکار است[11] و اين به خاطر آثار زيان بار فردى و اجتماعى آن است.[12]
ربا چیست؟
راغب در كتاب «مفردات» مى گويد: ربا در لغت داراى دو معنى است 1- زيادى 2- علوّ و برترى، سپس براى هر يک از اين دو معنى از آيات قرآن شاهد مى آورد؛ در مورد معنى دوم: «فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ؛[13] وقتى كه آب (باران را) بر زمين (مرده بى آب و علف) فرستاديم زمين به جنبش درمى آيد و نمو مى كند».[14]
بعضى از ادباى عرب «نمو و رشد» را هم جزئى از معنى «ربا» دانسته اند؛ بنابراين معنى ربا، فزونى توأم با رشد است؛ كه اين معنى سوم با آيه فوق سازگارتر است و «تربيت» را هم بدين جهت تربيت مى گويند كه فزونى در انسان بوجود مى آيد و انسان علو و رشد پيدا مى كند.[15]
اين دانشمند معروف لغت سپس مى افزايد: «ربا» هر گونه زيادى در سرمايه است ولى در عرف شرع به زيادى خاصّى اطلاق مى گردد. خلاصه اين كه او براى ربا دو معنى ذكر كرده است: 1- زيادى 2- علوّ و نموّ.[16]
صاحب مقائيس اللغة مى گويد: ربا به دو صورت آمده «ربا» و «رباء» و هر دو يك معنى دارد و آن زيادى و نمو و علوّ است.[17] به اين ترتيب هر سه مفهوم را، در معنى ربا جمع كرده است.[18]
مؤلّف لسان العرب كه از كتب لغت گسترده و فراگير است در اين مورد مى گويد: ربا به معنى زيادى و نموّ است.[19]
و بالاخره صاحب التحقيق فى كلمات القرآن الكريم مى فرمايد: «و التحقيق ان الاصل الواحد فى هذه المادة، هو الانفتاح مع زيادة بمعنى ان ينفتح شي ء فى ذاته ثم يتحصل له فضل و زيادة؛ يعنى مفهوم اصلى اين واژه گشايش توأم با افزايش است».[20]
از مجموع آنچه ذکر شد می توان اینچنین نتيجه گرفت كه ربا در لغت عرب داراى سه معنى است: 1-زيادى 2- علو 3- نموّ، و در عرف شرع، زيادى در معاملات يا وام، با شرايط خاصّى است.[21]
تفاوت بیع با ربا
حامیان اقتصاد ربوی می گویند ربا هم چون بیع است و تفاوتى ميان اين دو نيست؛ يعنى هر دو از انواع مبادله است كه با رضايت طرفين انجام مى شود.[22] حال آنکه در خريد و فروش معمولى هر دو طرف به طور يكسان در معرض سود و زيان هستند، گاهى هر دو سود مى كنند و گاهى هر دو زيان، گاهى يكى سود و ديگرى زيان مى كند در حالى كه در اقتصاد ربوی رباخوار هيچگاه زيان نمى بيند و تمام زيانهاى احتمالى بر دوش طرف مقابل سنگينى خواهد كرد و به همين دليل است كه مؤسسات ربوى روز به روز وسيع تر و سرمايه دارتر مى شوند و در برابر تحليل رفتن طبقات ضعيف بر حجم ثروت آنها دائما افزوده مى شود.[23]
هم چنین در تجارت و خريد و فروش معمولى طرفين در مسير «توليد و مصرف» گام بر مى دارند در صورتى كه در اقتصاد ربوی هيچ عمل مثبتى در اين زمينه وجود ندارد.[24]
از سوی دیگر در فعل و انفعالات ربوی، سرمايه ها در مسيرهاى ناسالم به جریان مى افتد و پايه هاى اقتصاد كه اساس اجتماع است متزلزل مى گردد، حال آنکه اقتصاد صحيح موجب گردش سالم ثروت است.[25]
بدیهی است رباخوارى منشا دشمنی ها و جنگهاى طبقاتى است، در حالى كه [26] اقتصاد اسلامی صحيح چنين نيست و هرگز جامعه را به زندگى طبقاتى و جنگهاى ناشى از آن سوق نمى دهد.[27]
مسلما وجود اين تفاوت ها و تمایزات است که قرآن در پاسخ قائلان به همسانی بیع و ربا مى گويد: چگونه اين دو ممكن است يكسان باشدحال آنكه خداوند بيع را حلال كرده و ربا را حرام.[28]
اقتصاد ربوی؛ عامل بنیادین در فروپاشی اخلاقی جامعه
گفتنی است اگر اقتصاد از ايمان و اخلاق جدا شود فجايع فراوانی به بار مى آورد؛ فجايعى كه مى تواند چهره جهان بشريت را از شكل انسانى آن تغيير دهد و از همين جا ضرورت آميختگى اقتصاد با اخلاق دانسته مى شود.[29]
به موجب اين ضرورت، اسلام هم در خطوط اصلى اقتصاد خود به اخلاق توجه كرده [30] و هم شاخ و برگ هاى مسائل اقتصادى را با اخلاق آميخته است كه اگر همه اين موارد به درستى رعايت شود، اقتصاد جامعه اسلامى افزون بر بالندگى و رشد اقتصادى سالم و پاك خواهد بود؛لذا هنگامى كه اسلام ربا را تحريم مى كند، از جمله در فلسفه آن تضعيف مسائل اخلاقى را در جامعه بر مى شمرد.[31] زیرا رباخوارى دشمن بزرگ ارزشهاى اخلاقى است و نظام رباخوارى اثر بسيار نامطلوبى در زمينه اخلاق اجتماعى دارد.[32]
بی شک اقتصاد از شئون زندگى انسانهاست و ابعادش بايد همچنان ابعاد وجود انسان باشد، ما چگونه مى توانيم انسانى را كه وجودش هم بعد مادى دارد و هم بعد معنوى در يك مكتب اقتصادى محصور كنيم كه تنها ارزشهاى مادى در آن مطرح است، يقيناً اين قبا براى آن قامت نارسا است، و دير يا زود، اثرات منفى خود را آشكار مى سازد.[33]
هم چنین در روابط اجتماعى مردم روزهایى پيش مى آيد كه براى حفظ قشرهاى مختلف يا افراد مختلف بايد سخاوتمندانه به آنها كمک كرد، و بدون هر گونه شم داشت زير بازويشان را گرفت، خواه از طريق قرض الحسنه يا كمک هاى بلاعوض و مانند آن.[34]
لذا می توان دریافت رباخوارى كه تنها با حاكميّت ارزشهاى خشک مادى سازگار است، و قرض الحسنه را كه يك ارزش فوق العاده اخلاقى محسوب مى شود به نابودى مى كشاند، تا چه حد ضد اخلاقى محسوب مى شود.[35]
اگر رباخوارى برچيده شود مسلماً در روابط اقتصادى، قرض الحسنه جايگزين آن خواهد شد، همان قرض الحسنه اى كه پيوندهاى دوستى را محكم تر و فاصله ها را كمتر مى سازد و روح برادرى و ايثار و فداكارى و گذشت را زنده مى نمايد، بعكس رباخوارى كه دشمنى مى آفريند، كينه ها را در سينه ها راسخ مى كند، و بذر نفاق و تفرقه را در جامعه مى پاشد.[36]
اینگونه است که امام على بن موسى الرضا عليه السلام در فلسفه تحريم ربا مى فرمايد: «وعلّة تحريم الرّبا ... لعلّة ذهاب المعروف، ... وتركهم القرض، والقرض صنائع المعروف ؛ علّت تحريم ربا براى آن است كه انجام كارهاى خير ميان مردم از بين مى رود ... و مردم قرض الحسنه را ترک مى كنند در حالى كه قرض دادن از كارهاى معروف و پسنديده است».[37]،[38]
اين نكته نيز حائز اهميت است كه در بسيارى از روايات اسلامى تأكيد بر رزق حلال شده است؛ يعنى درآمدى كه با تمام مسائل اخلاقى آميخته است؛ اعم از مسائلى كه رعايت آن واجب و الزامى است و مسائلى كه جنبه استحبابى دارد.[39]
نتيجه اين كه در اسلام، مسائل اخلاقى با مسائل اقتصادى چنان آميخته است كه قابل تفكيك نيست، بر خلاف اقتصاد ربوی كه اخلاق در آن هيچ تأثيرى ندارد. و اينجاست كه حکمت تأكيدات بی حد و حصر اسلام بر حرمت رباخوارى روشن مى شود؛ اسلام به اين وسيله مى خواهد همچنان سايه اخلاق و عاطفه بر مسائل اقتصادى باشد، حال آنکه ربا و رباخوارى اصول اخلاق و عواطف انسانى را در هم مى شكند، و جلوی كارهاى خير را مى گيرد.[40]
اقتصاد سرمایه داری؛ ارمغان اقتصاد ربوی
بدیهی است برای كنترل غول ثروت در جامعه انسانى باید با رباخواری مبارزه کرد؛ زیرا ربا و بهره پول مانند موريانه ريشه اقتصاد سالم را مى خورد و نابود مى كند و به جاى آن يك اقتصاد نامتعادل و توأم با استثمار و ظلم و فسادبه وجود مى آورد.[41]
از طرف ديگر اسلام با انباشته شدن ثروت و گردش آن در دست گروهى خاص، تحت عنوان «ربا» مبارزه كرده است.[42] لذا در قرآن کریم هر گونه رباخوارى به شدت ممنوع اعلام شده و در حكم جنگ با خدا ذكر گرديده است لذا می خوانیم:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً ...؛[43] ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید!»
در اين آيه اشاره به تحريم رباى فاحش شده و با تعبير«اضعافا مضاعفه» بيان گرديده است. منظور از رباى فاحش اين است كه سرمايه به شكل تصاعدى در مسير ربا سير كند يعنى سود در مرحله نخستين با اصل سرمايه ضميمه شود و مجموعا مورد ربا قرار گيرند، و به همين ترتيب در هر مرحله،« سود به اضافه سرمايه»، سرمايه جديدى را تشكيل دهد، و به اين ترتيب در مدت كمى از راه تراكم سود مجموع بدهى بدهكار به چندين برابر اصل بدهى افزايش يابد و به كلى از زندگى ساقط گردد.[44]
به طورى كه از روايات و تواريخ استفاده مى شود در زمان جاهليت معمول بود كه اگر بدهكار در راس مدت نمى توانست بدهى خود را بپردازد از طلبكار تقاضا مى كرد كه مجموع سود و اصل بدهى را به شكل سرمايه جديدى به او قرض بدهد و سود آن را بگيرد!، در عصر ما نيز در ميان رباخواران اين رباخوارى بسيار ظالمانه فراوان است.[45]
بر این اساس رباخوار در گوشه اى نشسته و از اموال خود سود بدون ضرر مى برد، يعنى هر ضرر و زيانى پيش آيد متوجّه وام گيرنده خواهد شد، در حالى كه كسى كه در يك رشته صنعتى، يا دامدارى يا كشاورزى سرمايه گذارى مى كند به همان نسبت كه همكاران او ممكن است متحمّل خسارت شوند او هم ممكن است خسارت ببيند.[46] مثلًا محصول باندازه كافى بدست نيايد و يا دامها بعللى از بين برود و يا فرآورده هاى كارخانه خريدار چندانى پيدا نكند، بهر حال رباخوار سرمايه خود را به مخاطره نمى افكند امّا سرمايه توليدكنندگان هميشه در خطر است .[47]
كوتاه سخن اينكه ربا سبب مى شود صاحبان پول و سرمايه، دست از توليد و كار كشيده و تجارت و فعاليت اقتصادى مفيد را كنار بگذارند و با رباخوارى به جمع اموال و انباشت سرمايه اقدام كنند. روشن است با اين عمل به تدريج طبقه اى در جامعه به نام رباخواران و نظام اقتصادی سرمایه داری پيدا مى شوند بى آنكه پول و ثروت را در مسير توليد قرار دهند و مولّد باشند، با پول، پول مى آورند و در مقابل آن بخش عظيمى از توده مردم با كار و تلاش، توليد مى كنند؛ ولى نتيجه كارشان را به رباخوار تحويل مى دهند و اگر زيانى متوجّه شود گريبان توده زحمتكش را مى گيرد.[48]
فقر؛ بی عدالتی و فاصلۀ طبقاتی؛ حقیقت تلخ اقتصاد ربوی
حکمت تحريم ربا خوارى به دليل مفاسد زيادى است كه در نظام اقتصادى جامعه به وجود مى آيد و سبب فاصله طبقاتى و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقيرتر شدن فقيران مى گردد[49]
در این بین تمام افرادى كه در جامعه فعاليّت اقتصادى دارند هم سود دارند و هم زيان، كارخانه ها، مزارع، تجارتها، صنعت ها، دامداريها، كارهاى خدماتى و ...مشمول اين قانون هستند و تنها رباخواران از اين قانون مستثنى هستند و فقط سود مى برند و زيان نمى بينند.[50] بنابراين در جامعه اى كه همه سود و زيان دارند رباخواران سود خالص مى برند بى آن كه كار مفيدى انجام دهند و اين ظلم است و مفتخوارى و كار بى زحمت، به همين جهت گاه از رباخوارى به «گنج بى رنج» يا سود بادآورده تعبير كرده اند و به همين دليل رباخوارى يكى از عوامل نظام طبقاتى است، چرا كه عدّه قليلى به خاطر اقتصاد ربوی، همه چيز دارند و تعداد كثيرى، فاقد همه چيز هستند و عجيب اين كه اين فاصله طبقاتى، طبق نظريه آگاهان و خبرگان در دنياى امروز، در حال افزايش است و هر چه زمان به پيش [51] مى رود فاصله بين ثروتمندان و فقراء بيشتر مى شود، تا آنجا كه بعضى از كشورها هر چه درآمد دارند بايد به عنوان سود وامهايى كه گرفته اند بپردازند، و خطرات اين امر بر كسى پوشيده نيست.[52]
لذا اقتصاد ربوی يكى از عوامل اصلى فقر، بی عدالتی و اختلاف طبقاتى است؛ يعنى ربا موجب مى شود طبقه اى غير مولّد، ولى سرمايه دار تمام هستى طبقه ضعيف و مولّد را تدريجاً ببلعند. ناگفته پيداست اين نوع فساد اقتصادى، به دنبال خود مفاسد اخلاقى و اجتماعى و سياسى گوناگونى را موجب مى شود و سرچشمه انواع وابستگى هاى فسادانگيز خواهد بود.[53]
به همين دليل امام على بن موسى الرضا عليه السلام در يكى از سخنانش درباره تحريم ربا مى فرمايد: «ولما في ذلك من الفساد والظلم وفناء الأموال؛[54] ربا اموال را به تباهی می کشاند، ربا ظالمانه است و موجب فنای اموال می گردد»[55]
اين نكته نيز شايان توجه است كه فلسفه ابداع پول از آغاز اين بوده كه تنها وسيله اى براى نقل و انتقال ملكى باشد نه كالايى سودآور؛ ولى در سيستم رباخوارى اين فلسفه وجودى تحريف مى شود و پول به كالايى پردرآمد مبدل مى گردد.[56] در حالی که به وسيله ربا، اموال سرشارى بدون هيچ گونه فعاليت اقتصادى نزد رباخوار جمع مى شود بى آنكه هرگز زيانى دامان او را بگيرد و همين امر توازن و تعادل اقتصادى جامعه را بر هم مى زند.[57]
در سيستم اقتصاد ربوى، در برابر يك سرمايه دار رباخوار ممكن است صدها نفر پس از مدتى از هستى ساقط گردند و سرمايه و ثروتشان به تدريج به جيب يك نفر يا يک مؤسسه رباخوار سرازير شود و اين عمل باعث فقر و بيچارگى صدها نفر از سويى و تراكم ثروت ها و تكاثر اموال از سوى ديگر مى شود و جامعه از تعادل و توازن اقتصادى خارج مى گردد.[58]
اینگونه است که اقتصاد ربوی فقر و بدبختى مى آفريند و جامعه را به تباهى مى كشد، تباهى[59] جامعه مايه درد و رنج همه است، رباخواران نيز در آتش فقرى كه براى جامعه فراهم كرده اند مى سوزند، در يك جامعه بدبخت كسى نمى تواند خوشبخت زندگى كند.[60]
فروپاشی امنیت اقتصادی جامعه در سایه ی تبعات اقتصاد ربوی
اقتصاد ربوی اقتصاد يك جامعه را از تعادل خارج مى سازد و چرخ اقتصاد را از حركت باز مى دارد[61] و ثروت ها را در يك قطب اجتماع جمع مى كند، زيرا جمعى بر اثر آن فقط سود مى برند و زيان هاى اقتصادى متوجّه جمعى ديگر مى شود. اگر مى شنويم كه فاصله ميان كشورهاى ثروتمند و فقير جهان روزبه روز بيشتر مى شود، يك عامل آن همين است و به دنبال آن جنگ هاى خونين شكل مى گيرد.[62]
نظام ربوی نوعى تبادل اقتصادى ناسالم است كه عواطف و پيوندها را سست مى كند و بذر كينه و دشمنى را در دل ها مى پاشد.[63] لذا ربا درحقيقت جامعه را به سرطان اقتصادى مبتلا مى سازد. همانگونه که اقتصاد ربوی با بروز بحرانهاى اقتصادى ؛ اقتصاد جامعه اسلامی را دچار چالش می کند.[64]
بیکاری ساختاری در اقتصاد ربوی
بی تردید تنها با اقتصاد سالم می توان جوانان ما را از بیکاری نجات داد،[65] طبق روايات متعدّد يكى از فلسفه هاى ممنوع بودن رباخوارى، تعطيل شدن تجارت حلال مى باشد؛ در روايتى آمده است كه هشام بن حكم از امام صادق عليه السّلام در مورد فلسفه تحريم ربا سؤال كرد، حضرت فرمودند: «انّه لو كان الرّبا حلالا، لترك النّاس التّجارات؛ اگر ربا حلال بود، مردم تجارت و كار و كسب را رها مى كردند».[66]،[67]
طبق اين روايت، يكى از فلسفه هاى تحريم ربا، جلوگيرى از[68] مفتخوارى، رواج تجارت و كار و كسب است، حال آنکه در اقتصاد ربوی نه تنها کسب و کار رواج پيدا نمى كند، بلكه تعطيل خواهد شد، و مفتخوارى و رباخوارى همه جا رواج مى يابد.[69]
هم چنین با تمام رونقى كه اقتصاد ربوی در دنياى امروز دارد، و وابستگى خاصى كه جهان امروز با این سیستم در اشكال گوناگون پيدا كرده، جاى شك نيست كه رباخوارى نظام مالى و اقتصادى جمعيّت ها و ظرفیت بی بدیل نیروی کار را ويران مى سازد و سبب مى شود كه ثروت ها به گونه وحشتناكى در دست افراد و مؤسسات معدودى جمع گردد و اين تقسيم غير عادلانه ثروت ها خود سرچشمه انواع بدبختى هاى اقتصادی و اجتماعی به ویژه بحران بیکاری است.[70]
سخن آخر: (رباخواری بانک ها مردم را بیچاره کرده است)
در خاتمه باید گفت ربا مشکل بزرگی برای جامعه شده است؛ لذا باید عواقب این وضع روشن شود؛ راهکار نجات از این وضع این است که بانک ها باید به معنی واقعی اسلامی شوند.[71]
مشکل مردم مشکل بانک هاست که مردم را بیچاره کرده است،[72]بی شک بانكهاى ربوى، تبديل به كانون درآمد كاذب شده و روز به روز سرمايه دارتر و در مقابل، مردم فقيرتر و مستضعف تر مى شوند.[73]
در حالی که اگر بانكها به عقود شرعيه عمل كنند هم سرمايه هاى مردم به طور صحيح بكار گرفته مى شود و آنها از سرمايه هاى خود استفاده مى كنند و هم بانك از ربا نجات پيدا مى كند و منافع مشروعى را به دست مى آورد، و هم [74] سطح توليد صنعتى و كشاورزى و دامى بالا مى رود و هم جنبه اشتغال زايى و توليد مشاغل جديد دارد.[75]
كوتاه سخن اين كه تا تحوّلى بنيادين در وضع بانكها و چگونگى فعاليّتهاى آنها پيدا نشود، روح اقتصاد سالم و غیر ربوی بر جامعه حاكم نخواهد بود هر چند نام سيستم بانك بدون ربا، يا بانك اسلامى را به خود اختصاص بدهند، و سرانجام پى آمدهاى زيانبار بانكهاى رباخوار هم دامان خودشان را مى گيرد و هم دامان مردم را.[76]
از خدا مى خواهيم كه به همه مسئولان و دولتمردان توفيقى دهد كه هر روز گام تازه اى در اجتناب از اقتصاد ربوی و حرکت به سوی اسلامى شدن اقتصاد بردارند.[77]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] اسلام در يك نگاه ؛ ص85.
[2] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص430.
[3] همان ؛ ص369.
[4] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص181.
[5] همان؛ ص 182.
[6] بازاريابى شبكه اى ؛ ص46.
[7] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص109.
[8] همان؛ ص 110.
[9] همان.
[10] همان.
[11] حيله هاى شرعى و چاره جويى هاى صحيح ؛ ص112.
[12] همان؛ص 113.
[13] سوره فصلت؛ آيه 39.
[14] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص55.
[15] همان.
[16] همان؛ ص 56.
[17] همان.
[18] همان.
[19] همان.
[20] همان.
[21] همان.
[22] تفسير نمونه، ج 2، ص 368.
[23] همان.
[24] همان.
[25] همان.
[26] همان.
[27] همان؛ ص 369.
[28] «وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا»،(سورۀ بقره؛ آیۀ275).
[29] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص367.
[30] ر. ك:« اصول و قواعد راهبردى در اسلام».
[31] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص 368.
[32] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص123.
[33] همان ؛ ص124.
[34] همان.
[35] همان؛ص125.
[36] همان.
[37] وسائل الشيعه؛ ج 12؛ ص 425؛ ح 11.
[38] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص 368.
[39] همان.
[40] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص45.
[41] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص113.
[42] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص157.
[43] سورۀ ال عمران؛آیۀ130.
[44] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص88.
[45] همان.
[46] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص80.
[47] همان؛ ص81.
[48] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص439.
[49] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص159.
[50] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص36.
[51] همان.
[52] همان؛ ص 37.
[53] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص439.
[54] عيون الاخبار؛ ج 2؛ ص 94، من لايحضره الفقيه؛ ج 3؛ ص 566.
[55] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص439.
[56] همان.
[57] همان.
[58] همان.
[59] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص12.
[60] همان؛ ص 13.
[61] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص156.
[62] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص410.
[63] همان؛ ص 411.
[64] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص129.
[65] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار روسای اتاق های بازرگانی و تعاون ایران؛2/12/1395.
[66] وسائل الشّيعه؛ ج 12؛ ابواب الرّبا؛ ب1؛ ح 8.
[67] بررسى طرق فرار از ربا ؛ ص83.
[68] همان.
[69] همان؛ ص 84.
[70] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص25.
[71] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛16/1/1396.
[72] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛8/9/1396.
[73] ربا و بانكدارى اسلامى ؛ ص35.
[74] همان ؛ ص133.
[75] همان؛ ص 134.
[76] همان ؛ ص138.
[77] همان.