هشتم ربيع الأوّل، سال 260 ه ق، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف آغاز گرديد؛[1]،[2]لذا سالروز امامت آقا و سرور ما حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف [3] را به همه ی شیعیان و علاقمندان آن حضرت و همه ی مسلمانان که به چشم انتظار ظهورش هستند تبریک عرض می کنیم.[4]
مفهوم امامت
امامت، اعتقاد به جانشينى امامان معصوم عليهم السلام بعد از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم براى رهبرى جامعه اسلامى و پاسدارى از عقايد و احكام در هر عصر و زمان به نمايندگى از طرف پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است.[5]
امامان دوازده نفرند اوّل آنان على بن ابى طالب عليه السلام و آخرشان حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است. او زنده است و از نظرها غائب است و روزى فرا مى رسد كه ظاهر شده و جهان را پر از عدل و داد مى كند و حكومت واحدى در سراسر جهان بر پايه عدالت و صلح و امنيت تشكيل مى دهد.[6]
در تبیین این مسأله باید به آیه «اطِيْعُوا اللَّهَ وَاطيعُوا الرَّسُولَ وَاولِى الامْرِ مِنْكُمْ؛[7] اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [اوصیاى پیامبر] را!»[8] استناد کرد، آنجا که «اولى الامر» كسانى را شامل مى شود كه در رديف رسول خدا يعنى صلّى الله عليه وآله وسلّم جانشينان معصوم او هستند؛ زيرا اطاعت مطلقه در غير مورد معصومان عليهم السلام ممكن نيست.[9]
هم چنین آیه مفهوم عامى دارد و هر زمانى را شامل مى شود، بنابراين در هر عصر و زمانى بايد مصداقى از «اولوا الامر» باشد، فردى معصوم و پاک از گناه (چرا كه اطاعت مطلق و بى قيد و شرط جز در مورد معصومان مشروع نيست).[10] لذا دايره مأموريت آنها نیز بسيار گسترده است، چه از نظر زمان و چه از نظر مكان، مخصوصاً در مورد رسالت پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم و امامت امامان عليهم السلام اين مأموريت «جهانى» و «جاودانى» است، يعنى هم تمام روى زمين را شامل مى شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قيامت در بر مى گيرد.[11]
بدیهی است مقام امامت و اولوا الامر مقام اجراى قانون است و در زمان حيات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم خود آن حضرت هم «رسول» بود و هم «اولوا الامر»، ولى پس از رحلت پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم شخص معصومى كه منصوب از طرف خدا و رسولش باشد اولوا الامر مى باشد و آن[12] شخص جز على عليه السلام و پس از او ساير ائمه معصومين عليهم السلام يكى پس از ديگرى نبوده است، چون درباره هيچ كس غير از على و اولادش عليهم السلام ادعاى نصب نشده است.[13]
درست است كه اولوا الامر جمع است؛ ولى منظور تنها على عليه السلام نيست، بلكه شامل تمام ائمّه دوازده گانه شيعه عليهم السلام مى شود، همانگونه كه در حديث ثقلين جمله «عترتى اهل بيتى» اختصاص به علىّ بن أبي طالب عليه السلام ندارد، بلكه شامل تمام[14] ائمه معصومين عليهم السلام مى شود.[15]
نتيجه اين كه، مراد از اولو الامر تمام ائمّه دوازده گانه شيعه است، كه هر كدام در زمان امامت خود، اولوا الامر بوده و اطاعتش بدون قيد و شرط بر همه واجب است.[16]
ولى اهل سنت امامت را چنين تفسير نمى كنند، آنها تنها به معنى رئيس حكومت جامعه اسلامى مى دانند، و به تعبير ديگر، زمانداران را در هر عصر و زمان، خلفاى پيامبر و ائمه مسلمين مى شمرند!.[17]
امامت از اصول دين است يا فروع دين؟
در مورد تعريف «امامت»، اختلاف نظر زيادى وجود دارد، و بايد هم وجود داشته باشد، چرا كه امامت از نظر گروهى شيعه و پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام از اصول دين و ريشه هاى اعقتادى است، در حالى كه از نظر گروه ديگر (اهل سنت) جزء فروع دين و دستورات عملى محسوب مى شود.[18]
بديهى است اين دو گروه به مسأله «امامت» يكسان نمی نگرند و طبيعى است كه تعريف واحدى نيز ندارند.[19]
به همين دليل می بينيم یک دانشمند سنى امامت را چنين تعريف مى كند: «الِامامَة رِئاسَة عامَّة فى امُورِ الدِّينِ و الدُّنْيا، خَلافَة عَنِ النَّبى»: «امامت رياست و سرپرستى عمومى در امور دين و دنيا به عنوان جانشينى از پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم است».[20]،[21]
مطابق اين تعريف، «امامت» یک مسؤوليت ظاهرى در حد رياست حكومت است، منتها حكومتى كه شكل دينى دارد، و عنوان جانشينى پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم (جانشينى و نيابت در امر حكومت) را به خود گرفته است و طبعاً چنين امامى مى تواند ازسوى مردم برگزيده شود.[22]
بعضى نيز «امامت» را به معنى جانشينى یک شخص از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در برپا داشتن احكام شرع و پاسدارى از حوزه دين بطورى كه اطاعت او بر همه امت واجب باشد دانسته اند.[23] اين تعريف تفاوت چندانى با تعريف اول ندارد، و همان مفهوم و محتوا، و همان آثار را، در بر دارد.[24]
ابن خلدون در مقدمه معروفش بر تاريخ، نيز همين معنى را دنبال كرده است.[25]
شيخ مفيد در «اوائل المقالات» در بحث عصمت چنين مى گويد: «انَّ الائِمَّة الْقائِمينَ مَقام الانْبياء فى تنْفيذِ الاحْكامِ وَ اقامَةِ الْحُدود وَ حِفْظ الشَّرايِع وَ تَأديب الانام مَعْصُومُون كَعِصْمَة الانبياء»: «امامانى كه جانشينان پيامبران در اجراى احكام و اقامه حدود و حفظ شريعت و تربيت مردم هستند معصوم (از گناه و خطا) هستند، همچون معصوم بودن انبياء»[26]،[27]
مطابق اين تعريف كه با اعتقاد پيروان مكتب اهل بيت هماهنگ است امامت چيزى فراتر از رياست و حكومت بر مردم مى باشد؛ بلكه تمام وظايف انبياء -بجز دريافت وحى و آنچه شبيه آن است، براى امامان ثابت است و به همين دليل شرط عصمت كه در انبياء مى باشد در امام نيز هست. [28]
از اين رو در شرح احقاق الحق، امامت در نزد شيعه چنين تعريف شده «هِىَ مَنْصَب الهى حائِز لِجَميعِ الشُّؤون الْكريمَة و الْفَضائِل الّا النُّبُوَّة وَ ما يُلازِم تِلْكَ الْمَرْتَبَةِ السّامِيَة»: «امامت یک منصف الهى و خداداى است كه تمام شئون والا و فضايل را در بر دارد جز نبوت و آنچه لازمه آن است».[29]،[30]
مطابق اين تعريف، امام از سوى خداوند و به وسيله پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم تعيين مى شود، و همان فضايل و امتيازات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را (جز مقام نبوت) دارد، و كار او منحصر به حكومت دينى نيست.[31]
به همين دليل اعتقاد به امامت جزئى از اصول دين محسوب مى شود، نه يكى از فروع دين و وظايف عملى.[32]
فلسفه ی وجودی امامت
گفتنی است نعمتهاى پروردگار با نصب امامت و رهبرى پس از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم تكميل شد.[33] بدون شک اسلام بدون امامت و رهبرى یک دين جهانى فراگير و خاتم نخواهد شد، دين خاتم بايد همواره پاسخگوى نيازهاى مردم در تمام زمانها باشد و اين، بدون وجود امامى معصوم در هر زمان امكان پذير نيست.[34]
آسمان، شب خالى از ستاره نمى شود؛ هر زمان ستارگانى آرام و آهسته غروب مى كنند، ستارگان ديگرى در افق مشرق ظاهر مى شوند؛ اهل بيت پيامبر عليهم السّلام نيز چنين هستند؛ هر امامى چشم از جهان فرو مى بندد، امام ديگرى جاى او را مى گيرد تا نوبت به حضرت مهدى عليه السلام رسد و با قيام خود جهان را پر از عدل و داد كند.[35]
از این رو در هر عصر و زمان بايد یک نماينده الهى، پيامبر يا امام معصومى در روى زمين باشد. تا آيين حق را پاسدارى كند، و حق طلبان را رهبرى نمايد، و اگر روزى به عللى از نظر مردم پنهان گردد، نمايندگانى از سوى او عهده دار تبليغ احكام و تشكيل حكومت مى گردند.[36] امّا هنگامى كه امام غايب از نظرها و حاضر در قلب ها، حضرت مهدى عليه السلام ظاهر شود امامت را به معناى كامل در اختيار خواهد گرفت، و سراسر كره زمين را زير پرچم اسلام خواهد برد، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»[37]. برنامه آن حضرت تحقّق عدالت، آزادى، رفاه، آرامش، امنيّت خواهد بود و در یک جمله، همه چيز در حكومت آن حضرت تحقّق خواهد يافت.[38]
اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه سلسله امامت گسستنى و تعطيل بردار نيست. به تعبير ديگر: روى زمين از حجّت خدا، هرگز خالى نمى ماند.[39]
قاعده لطف و امامت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف
معروف است که ما، در روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، با یک چشم اشک حسرت می باریم و با یک چشم، اشک شوق. حسرت و اندوه، از این مصیبت است که امام یازدهم را از دست داده ایم و شوق، از آن لطف و نعمت الهی است که در سایه امام زمان قرار گرفته ایم.[40]
درست است خداوند انسان را با نيروى عقل و خرد مجهّز ساخته، وجدانى قوى و پربار به او داده، كتاب هاى آسمانى براى او فرستاده، ولى اين انسان ممكن است با همه اين وسائل تكوينى و تشريعى باز در تشخيص راه خود گرفتار اشتباه شود، مسلماً وجود يك پيشواى معصوم، خطر انحراف و گمراهى را تا حدّ زيادى تقليل مى دهد، و به اين ترتيب «وجود امام عليه السلام، تكميل كننده هدف آفرينش انسان است».[41]
اين همان چيزى است كه در كتب اعتقادى از آن به «قاعده لطف»[42] تعبير مى كنند و منظورشان از قاعده لطف اين است كه خداوند حكيم، تمام امورى را كه براى وصال انسان به هدف آفرينش لازم است، در اختيار او قرار مى دهد، از جمله بعثت پيامبران و نصب وجود امام معصوم و گرنه نقض غرض كرده است.[43]
وجود امام معصوم خواه آشكار و خواه پنهان براى جامعه انسانى نعمت معنوى و وسيله نزديكى به اطاعت فرمان پروردگار است؛ زيرا رابطه هدايت الهى ميان خدا و مردم، به وسيله امام عليه السلام برقرار مى گردد و بسيارى از نعمت هاى معنوى و مادّى به خاطر امام به مردم مى رسد، حتّى هدايت معنوى امام نسبت به افراد شايسته هميشگى است اگر چه او را نبينند و نشناسند.[44]
هرگاه امام عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف از پس پرده غيبت بيرون آيد و به راهنمايى ظاهرى بپردازد و زمام امور را به دست بگيرد خود نعمت ديگرى است؛ در اين موقع نه تنها یک گروه از وجود او بهره مند مى گردند؛ بلكه همه جامعه انسانى از وجود او كه مظهر عدل و داد و مجرى دستورهاى آسمانى و احكام الهى است، بهره مند خواهند بود.[45]
لیکن وقتی آن حضرت از تصرّف در امور مردم خوددارى مى كند و در پس پرده غيبت به سر مى برد و به بزرگترين آمال و آرزوى بشر تحقّق نمى بخشد، براى موانعى است كه خود مردم بر سر راه او به وجود آورده اند و علّت اساسى سلب اين نعمت، خود مردم هستند واگر خود مردم براى حكومت واحد جهانى آن هم برپايه فضيلت و اخلاق و عدل و داد و رعايت حقوق و احكام اسلامى آمادگى پيدا كنند، بطور مسلّم آشكار خواهد شد و هيچ گاه از ناحيه خداوند كوتاهى از ابراز لطف نبوده، اين خود مردمند كه ظهور حكومت حقّه الهى را به تأخير انداخته اند.[46]،[47]
امامت امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف؛ نقطه امید بخش در پویایی سبک زندگی
وقتی مقام امامت و رهبرى امّت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند امام حسن عسکری علیه السلام حضرت مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، موعود جهانيان انتقال يافت. روزى كه امام پدر ارجمند خود را از دست داد، سنّ مبارک او از شش سال تجاوز نمى كرد، چون دشمنان امام در هر لحظه در كمين او بودند و تصميم گرفته بودند كه به هر قيمتى باشد به زندگى او خاتمه دهند، وى به فرمان خداوند از ديدگان مردم غايب گرديد.[48]
جمعيّت شيعه طبق عقيده اى كه به وجود امام زنده دارد، هر چند او را در ميان خود نمى بيند، خود را تنها نمى داند؛ او همواره انتظار بازگشت آن سفر كرده را كه قافله هاى دل همراه اوست مى كشد، انتظارى سازنده و اثربخش، او هر روز احتمال ظهور او را مى دهد. اثر روانى اين طرز فكر در زنده نگهداشتن اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازى و آمادگى براى آن انقلاب بزرگ است.[49]
لذا ایمان به حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف، سبب بالندگی و شادابی جامعه شیعه است. شیعه، به عشق او زنده است و به عشق او گام بر می دارد. به واسطه انتظار او، هرگز، گرد و غبار یأس، بر دل و جان شیعه نمی نشیند. نه تنها شیعه، اهل سنّت هم در انتظار مهدی هستند. تفاوت، فقط، در این است «آیا او متولد شده است و یا در آخر الزمان متولد می شود؟».[50]
آری فلسفه طولانى شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسلام نه به معنا آزمون هاى معمولى و كشف امور پنهانى است؛ بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حدّاكثر ورزيدگى در افراد مى باشد.[51]
هم چنین در آیه شریفه «قل اَرَأیتم ان اَصَبَح ماؤکم غورا فمن یاتیکم بماءٍ معین[52]؛ بگو! به من خبر دهيد اگر آبهاي (سرزمين) شما درزمين فرورود چه كسي ميتواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد؟» و نیز در روایات می خوانیم که یکی از تفاسیر «ماء معین»، امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است. آب، مایه حیات است. هر کجا که یک چشمه آب وجود دارد، نشانه زندگی و حیات در آن جریان دارد، لذا به همان اندازه که برای زندگی مادی ، آب ضرورت دارد، به همان اندازه، برای زندگی معنوی ما، یاد امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، عشق به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، انتظار آن حضرت، لازم است.آن چه گل های فضیلت و شکوفه های انسانیّت را بر شاخسار وجود ما آشکار می کند، همین «ماء معین» یعنی حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف الشریف است.[53]
در روایات، حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف به آفتاب پشت ابر تشبیه شده است. کار آفتاب در جهان مادّه چیست؟ نور آفتاب، مایه هر حرکتی در کره زمین است. می گویند، هر حرکتی که در کره زمین می شود، به نور آفتاب مرتبط است. تمام موادّ انرژی زا، از نور آفتاب است. [54]
نور آفتاب، سرچشمه همه زیبای ها است! تمام گل های زیبا، تمام بال و پرهای پرندگان زیبا، تمام رنگ هایشان، از تابش نور آفتاب است. وقتی وجود حضرت حجت عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف به نور آفتاب تشبیه می شود، یعنی حسّ و حرکت و زیبایی و جنبش و حیات، از ناحیه امامت حضرت مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف است.[55]
هدایت تکوینی امام مهدی عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف
امامت علاوه بر هدایت تشریعی، بُعد ديگرى نيز دارد، كه هدايت تكوينى است. و منظور از هدايت تكوينى به زبان ساده آن است كه امام هر چند در پس پرده غيبت باشد، امّا با روح و جان ما در تماس است و آن را پرورش مى دهد. اگر مردم به سراغ امام بروند از عنايات و بركات آن حضرت به صورت ناخودآگاه بهره خواهند برد. عقربه هاى قطب نما را هر كجا بگذاريم به سمت قطب شمال و جنوب جذب مى شود. يعنى یک قطب مغناطيسى در شمال و جنوب وجود دارد كه عقربه قطب نما را به خود جذب مى كند، مشروط بر اين كه عقربه قطب نما سنخيّتى با قطب مغناطيسى داشته باشد، وگرنه جذب نمى شود. قطب عالَم امكان و قلب مقدّس آقا امام زمان عليه السلام، نيز نيروى جاذبه اى قوى دارد، كه عقربه هاى قلب هاى خالص شيعيان را به خود جذب مى كند. بياييد بين عقربه قلبمان و نيروى جاذبه آن حضرت سنخيّتى ايجاد كنيم، تا مجذوب حضرت ولىّ عصر عليه السلام گرديم كه در اين صورت بركات آن حضرت را حس خواهيم كرد و بر اثر اين جذابيّت تكوينى، هر روز نورانيّت تازه اى احساس مى كنيم؛ يا مشكلات شخصى يا اجتماعى ما برطرف مى شود، يا مسائل مبهم با عنايت آن حضرت روشن مى گردد.[56]
اين هدايت تكوينى امام زمان عليه السلام حلّال بسيارى از مشكلات شيعه در طول تاريخ بوده است.[57] علماى دين با تمسّك به عنايت امام زمان عليه السلام و استفاده از هدايت هاى تكوينى آن حضرت از تنگناهايى كه گرفتار آن شده بودند، خود را رها مى كردند.[58]
حال اگر مايلیم عقربه هاى دلمان مجذوب آن قطب عالم امكان شود، و هدايت هاى تكوينى آن حضرت شامل حال ما گردد، بايد عقربه دلمان را هم سنخ آن حضرت كنيم، تا مشمول اين شعر شويم:[59]
هر دم عنايت هاى تو نور و هدايت هاى تو
لطف و كرامت هاى تو مى تابد اندر روح و تن [60]
سخن آخر: (ضرورت توجه به وحدت اسلامی در جشن آغاز امامت امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف)
در روز نهم ربیع و همزمان با برپایی جشن آغاز امامت حضرت مهدی موعود عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف، نباید کارهایی انجام شود که باعث تفرقه و عداوت در بین مسلمانان شود، باید شرایط زمانی و مکانی را در نظر گرفت و کاری کرد که امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف راضی باشد و بهانه برای شرارت و دشمنی دست دشمن داده نشود.[61]
در شرایطی که دشمنان ما در صدد ایجاد نفاق و اختلاف بین مسلمانان هستند نباید کاری کرد که آنها به اهدافشان برسند. اگر نظری به کشورهای همسایه داشته باشیم می بینیم که دشمنان همیشه در صدد توطئه و تفرقه بین مسلمانان هستند و باید کاری کنیم که مسلمانان به صورت ید واحده در مقابل دشمن بایستند.[62]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] اصول كافى؛ ج 1؛ ص 503.
[2] كليات مفاتيح نوين؛ ص 613.
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 5/12/1388.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 30/9/1394.
[5] رساله احكام جوانان (پسران)؛ ص 12.
[6] همان.
[7] سوره نساء؛ آيه 59.
[8] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 369.
[9] همان؛ ص 206.
[10] همان؛ ص 369.
[11] همان؛ ج 7؛ ص 247.
[12] آيات ولايت در قرآن؛ ص 122.
[13] همان؛ ص 123.
[14] همان؛ ص 125.
[15] همان؛ ص 126.
[16] همان.
[17] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 238.
[18] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 19.
[19] همان.
[20] شرح تجريد قوشچى؛ ص 472.
[21] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 20.
[22] همان.
[23] شرح قديم تجريد از شمس الدين اصفهانى اشعرى (بنا به نقل توضيح المراد تعليقه بر شرح تجريد عقايد، تأليف سيد هاشم حسينى تهرانى؛ ص 672).
[24] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 20.
[25] مقدمه ابن خلدون؛ ص 191.
[26] اوائل المقالات؛ ص 74.
[27] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 20.
[28] همان؛ ص 21.
[29] احقاق الحق؛ ج 2؛ ص 300.
[30] پيام قرآن؛ ج 9؛ ص 21.
[31] همان.
[32] همان.
[33] آيات ولايت در قرآن؛ ص 57.
[34] همان.
[35] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 4؛ ص 370.
[36] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 238.
[37] سوره توبه؛ آيه 33؛ «تا آن (اسلام) را بر همه آيين ها غالب گرداند».
[38] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم علیه السلام؛ ص 195.
[39] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 4؛ ص 371.
[40] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)؛ مجله انتظار؛ بهار و تابستان 1383؛ شماره 11 و 12.
[41] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 242.
[42] «لطف» در اصطلاح علماى «عقايد و كلام» كليه وسايلى است كه از طرف خداوند براى هدايت انسان ونزديك ساختن او به سعادت و اطاعت فرمان خدا فراهم مى گردد، البته به حدى نمى رسد كه از انسان سلب اختيار شود و اصل قدرت و توانايى نيز وابسته به آن نيست. لطف ممكن است «تشريعى» باشد مانند فرستادن پيامبر و امام يا «تكوينى» باشد مانند نيروهاى گوناگونى كه خدا به ما عنايت فرموده و در راه سعادت و اطاعت فرمان وى به ما کمک مى نمايند؛ (ر. ك: انوارالملكوت فى شرح الياقوت، ص 153 و ارشاد الطالبيين، ص 276 و 277)،( آيين ما (اصل الشيعة)؛ ص 166).
[43] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 242.
[44] پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 210.
[45] همان؛ ص 211.
[46] كشف المراد؛ ص 226.
[47] پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 211.
[48] همان؛ ص 218.
[49] حكومت جهانى مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف؛ ص 225.
[50] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته)؛ مجله انتظار؛ بهار و تابستان 1383؛ شماره 11 و 12.
[51] پاسخ به پرسشهاى مذهبى؛ ص 226.
[52] سوره ملک؛ آیه 30.
[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته؛ مجله انتظار؛ بهار و تابستان 1383؛ شماره 11 و 12.
[54] همان.
[55] همان.
[56] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم علیه السلام؛ ص 196.
[57] منتهى الآمال عربى؛ ج 2؛ ص 775، بحار الانوار؛ ج 52؛ ص 178؛ ب 24.
[58] قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم علیه السلام؛ ص 196.
[59] همان.
[60] همان.
[61] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 5/12/1388.
[62] همان.