دنياى امروز دنياى ارتباطات است؛ [1] ارتباطات از جمله مفاهيمى كه در اين جهان در محدوده زندگى انسانها حكمفرما است ودر زندگى اين دنيا غالبا كارگشا است و گاهى خود نظامى را تشكيل مى دهد كه بر ساير نظامات جامعه حاكم مى گردد.[2]
ضرورت و اهمیت ارتباطات میان فرهنگی از نگاه اسلام
بدیهی است هنگامى كه اسلام گسترش پيدا كرد؛ ارتباطات تدريجاً بر قرار شد و ارتقا یافت[3] بدین نحو که در اثر فعاليت های رسول گرامی اسلام، ائمه معصومین (علیهم السلام) و علمای اسلامی و فراهم شدن وسايل نشر كتب و سهولت ارتباطات و عوامل ديگر، چشم و گوشها باز و پرده از روى بسيار از كارها برداشته شد.[4]
از دیدگاه اسلام گردآورى تمام مردم جهان در زير يك پرچم، كوتاه ساختن دست زورمندان و قلدران در همه جا، گستردن تعليم و تربيت در آخرين حدّ امكان در همه سطوح، تفهيم كامل اين مسأله كه اختلاف زبان، و نژاد، و منطقه جغرافيايى و مانند آنها، دليل بر اين نيست كه مردم جهان نتوانند همانند برادران، در يك خانواده زندگى كنند؛ و در صلح و برادرى و عدالت زيست نمايند.[5]
در این میان وحدت لسان پيامبران و كتب آسمانى آنها با زبان نخستين قومى است كه به سوى آنها مبعوث شده اند.[6]لذا خداوند در قرآن مى فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ؛[7] و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش».[8]
البته پيامبرانى كه براى هدايت عموم اعزام مى شده اند، از آن جا كه در وهله اوّل با قوم خود، سر و كار داشتند، بايد كتاب آسمانى آنها به زبان قوم آنان باشد؛ سپس بايد از طرق مختلف معارف و برنامه هاى خود را در ميان ساير اقوام و ملل منتشر سازند.[9]
امروز دانشمندان هر كشور سعى مى كنند كتاب هاى خود را به زبان مردم همان كشور بنويسند، با آن كه محتويات كتابشان به هيچ وجه اختصاصى به مردم محيط آنها ندارد.[10]
از آن جا كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از ميان يك امّت عربى برخاسته و در مرحله نخست، سر و كار او با اقوام و ملل عرب بوده از اين نظر كتاب او به يكى از زبان هاى زنده و وسيع جهان (زبان عربى) بوده است، در صورتى كه قوانين و احكام او مربوط به عموم جهانيان است.[11]
به عبارت روشنتر آيه بالا مى گويد كتاب هر پيامبرى را به زبان قوم او فرستاديم نه اين كه نبوّت و رهبرى او مخصوص به همان امّت بوده است و اين كه زبان يك پيامبر و يا كتاب او به زبان قوم وى بوده، هرگز گواه بر اختصاص نبوّت او به قومش نيست؛ بلكه بايد از طرق ديگر، خصوصى و يا عمومى بودن آيين او را به دست آورد.[12]
اين هم روشن است که اگر ارتباطات به كندى صورت گيرد ممکن نیست يك حكومت به وضع همه جهان رسيدگى كند؛ به راستی چگونه مى توان با وسائلى كه فرستادن يك پيام با آن به نقاط دور افتاده جهان يك يا چند سال وقت لازم دارد دنيا را اداره كرد؟[13]
از این رو فراهم ساختن يك سیاست و اقتصاد سالم براى همه انسانها، نياز به رشد فرهنگى دارد؛ مقوله ای حیاتی که بتواند پيوند سريع و نزديك و دائمى ميان تمام نقاط جهان بر قرار سازد.[14]حال اسلام فوق نژاد و زبان است و تمام جهان را، وطن خود مى داند و عربى بودن قرآن كه سرچشمه آن عدم وجود يك زبان بين المللى است دليل بر نژادى بودن اسلام نخواهد بود.[15] در نتیجه این فراز قرآنی نشانۀ راهبردی در اصالت فرهنگ ها و مبین ضرورت انتقال و ارتباطات میان فرهنگی است.[16]
ارتباطات میان فرهنگی امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو
يكى از وظايف مهمّ امامت و ولايت، پاسدارى از قرآن و خزائن علوم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و انتقال صحيح آن در ميان امّت اسلامى است.[17] در این میان مسافرات و حتی مهاجرت از جمله مولفه هایی است که مى تواند به نشر فرهنگ اسلامى كمك كند؛ و براى آگاهى عموم مفيد و موثّر باشد؛ و وسيله خوبى براى مبادله اطلاعات و انتقال معلومات و مبارزه با تهاجم فرهنگ هاى بيگانه است.[18] با این تفاسیر مهارت های ارتباطی امام رضا(علیه السلام) در طول سفر از مدینه به خراسان مناسب به نظر مى رسد:[19]
مناظره با پیروان مکاتب مختلف در بصره؛شکوه هم شناسی فرهنگی در سیرۀ رضوی
امام عليه السلام در طول سفر از مدینه تا مرو، روح آزادمنشى اسلام و گشاده رويى و وسعت نظر در بحث و اطلاع از عقاید مخاطب را به همگان نشان داد و ثابت كرد كه بر خلاف گفته بدخواهان و دروغ پردازان، اسلام با زور و سرنيزه و شمشير به مردم جهان تحميل نشده است و يك پيشواى بزرگ اسلامى به مخالفان خود اجازه مى دهد كه هرگونه ايراد و اشكالى دارند، بدون ترس و واهمه مطرح سازند، هر چند بر محور نفى اسلام و حتى نفى توحيد و الوهيت دور بزند.[20]
لذا نه تنها كاخ مأمون به بركت وجود امام عليه السلام كانون بحث و مناظرات علمى شد و به وسيله امام على بن موسى الرضا عليه السلام نور آفتاب اسلام از آن جا به نقاط دور دست تابيد، بلكه در بصره نيز يك بار چنين ماجرايى انفاق افتاد.[21]
مى دانيم بصره دروازه عراق و در آن زمان يكى از دروازه هاى مهم اسلام بود. بعد از گسترش اسلام، راه يابى بسيارى از مكتب ها و مذاهب مختلف به كانون اسلام از دروازه بصره بود. اصولًا بندرگاه هاى مهم در طول تاريخ، هميشه محل انتقال فرهنگ ها اعم از زشت و زيبا بوده اند، همانند بندرگاه اسكندريه در مصر و آتن در يونان و استانبول در تركيه.[22]
طبق روايت مشروحى كه قطب راوندى در كتاب الخرائج آورده، هنگامى كه آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرق مختلف و مكتب هاى گوناگون آن جا را پايگاه فعاليت خود قرار دادند، امام على بن موسى الرضا عليه السلام براى خاموش كردن آتش فتنه با استفاده از يك فرصت كوتاه به بصره آمد و با اقوام و گروه هاى مختلف به بحث و گفت و گو نشست و از همه آن ها دعوت فرمود كه در مجلسى حضور يابند، از علماى بزرگ مسيحى گرفته تا علماى يهودى و كسان ديگر. سپس فصول مختلف انجيل و بشاراتى را كه درباره پيامبران اسلام عليه السلام در آن آمده، تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور همه را برشمرد.[23]
آن حضرت در فرازی فرمود؛بدانيد امام بعد از محمّد صلى الله عليه و آله و سلّم فقط كسى است كه برنامه هاى او را تداوم بخشد، و مقام امامت تنها براى كسى زيبنده است كه با تمام امت ها و پيروان مذاهب مختلف با كتاب خود آن ها گفت وگو كند. مسيحيان را با انجيل، يهوديان را با تورات، و مسلمانان را با قرآن قانع سازد و عالم به جميع لغت باشد و با هر قومى با زبان خودشان سخن گويد و علاوه بر همه اين ها، با تقوا و از هر عيب و نقصى پاك باشد. هم چنين عدالت پيشه، با انصاف، حكيم، مهربان، باگذشت، پرمحبت، راست گو، مشفق، نيكوكار، امين، درست كار و مدبّر باشد.[24] به اين ترتيب، امام عليه السلام حجت را بر اهل بصره تمام كرد و رسالت خود را در پاسدارى از حريم اسلام انجام داد و اینگونه ارتباطات میان فرهنگی را از طریق هم شناسی فرهنگی به بهترین نحو ممکن به منصۀ ظهور رساند.[25]
زبان دانی امام رضا علیه السلام ؛ بهترین الگو در ارتباطات میان فرهنگی
اسلام دارای دو ویژگی بسیار مهم جهانی بودن و جاودانگی است. جهانی از نظر مکان، تابع جایی خاص نیست و جاودانی از نظر زمان که تا آخر دنیا برقرار است؛ لیکن این دو مولفه؛ لوازمی دارد. و یکی از لوازم آن دانستن زبان های مختلف است. دانستن زبان های مختلف یکی از مهمترین ضروریات تبلیغ دین است؛ به نحوی که اسلام در سالهای ابتدایی تبلیغ جهانی خود، در کشورهایی نفوذ کرد و آنها را تحت تاثیر قرارداد.[26]
بهترین وسیله پیشرفت دین، استفاده از منطق اسلام است، این منطق با زبان دانی می توان منطق اسلام را برای مردم جهان تبیین کرد ؛ امروزه زبان دانی جزء واضحات و واجبات است و دانستن زبان های دیگر باید تبدیل به فرهنگ شود .[27]
اهتمام به زبان دانی در علم گرایی در اسلام به گونه ای است كه به موازات پيشرفت هاى سياسى و عقيدتى در كشورهاى مختلف جهان، دانش هاى آن كشور به محيط جامعه اسلامى راه يافت و كتب علمى ديگران، از يونان گرفته تا مصر و از هند تا ايران و روم، به زبان تازى كه زبان اسلامى بود، ترجمه شد. علماى اسلامى كه فروغ انديشه خود را از مشعل قرآن كرفته بودند، دانش هاى ديگران را مورد نقد و بررسى قرار دادند و ابتكارات و ابداعات جديد و فراوانى بر آن افزودند و[28]صبغه اسلامى آن را روشن ساختند.[29]
در این میان مهارت زبانی امام رضا عليه السلام در تعاملات میان فرهنگی ثابت كرد كه يك پيشواى بزرگ اسلامى بايد از تمام مكتب ها آگاه باشد و بايد بتواند با منطق خود آن ها، بر آن ها غلبه كند و به زبان هاى زنده دنيا مسلط باشد.[30]
«لسان قوم»؛ سیره امام رضا(علیه السلام) در مناظرات میان دینی
بدیهی است دعوت پيامبران بر مبنای تئوری «لسان قوم»[31] از طريق تبيين و روشنگرى و تعليم و تربيت با همان زبان معمولى و رايج صورت مى گرفته است، نه از طريق يك اثر مرموز و ناشناخته در قلبها.[32] لذا باید با زبان هر قوم با آنها سخن گفت.[33]
حال مناظرات امام رضا(علیه السلام) را باید به عنوان نماد کامل ارتباطات میان فرهنگی بر مبنای «لسان قوم» دانست.[34]لذا رویکرد میان فرهنگی امام عليه السلام به مباحثى است كه در حوزه زندگى آن حضرت در مدينه كمتر مطرح بود و يا اصلًا سابقه نداشت، امّا دانش سرشار خدادادى امام عليه السلام چنان بود كه گويى همه عمر به اين بحث ها اشتغال داشته است.[35]
کلام نورانی امام عليه السلام خود مبین این مدعاست آنجا که فرمودند:«هنگامى كه استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود، و در برابر اهل انجيل به انجيلشان، و در مقابل اهل زبور به زبورشان، و در مقابل صابئين به زبان عبريشان، و در برابر هيربدان به زبان فارسيشان، و در برابر اهل روم به زبان رومى، و در برابر پيروان مكتب هاى مختلف به لغاتشان. آرى، هنگامى كه دليل هر گروهى را جداگانه ابطال كردم، به طورى كه مذهب خود را رها كنند و قول مرا بپذيرند، آن گاه مأمون خواهد دانست مقامى را كه او درصدد آن است، مستحق نيست. آن وقت پشيمان خواهد شد و هيچ پناه و قوه اى جز به خداوند متعال عظيم نيست».[36]
سخن آخر: «شناخت جغرافیای مذهبی؛ رکن بنیادین در سیرۀ ارتباطی امام رضا(علیه السلام)»
در خاتمه باید گفت درس ها و الهاماتى كه از سیرۀ ارتباطی امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى توان گرفت این است که در ميان علماى اسلام بايد كسانى باشند كه با زبان هاى زنده دنيا آشنايى داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان كه گاه بر اثر ناآگاهى و گاه براى اعمال غرض شخصى، مسائل را تحريف مى كنند، با اهل زبان هاى ديگر سخن بگويند. از اين جا ضرورت تدريس زبان هاى خارجى در كنار دروس حوزه هاى علميه احساس مى شود.[37]
هم چنین علماى اسلام بايد از وسايل ارتباط جمعى موجود در جهان حداكثر بهره گيرى را داشته باشند و صداى اسلام و تعليمات قرآن را به گوش همه جهانيان برسانند. [38]
باید به ادبیات کشورهای مختلف آشنا شد و این ادبیات غیر از زبان است، زیرا آموزش زبان در حوزه نیازمند آشنایی طلاب با ادیان مختلف، ادبیات ملل و تاریخ و جغرافیایی مسلمانان و فرق اسلامی است؛ باید یک جغرفیای مذهبی داشته باشیم تا همه ابعاد مختلف کشورها در آن بیاید وآگاهی به مذاهب و ادبیات فرهنگی کشورهای مختلف بسیار مهم است.[39]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 12 ؛ ص702.
[2] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص330.
[3] همان ؛ ج 17 ؛ ص200.
[4] جلوه حق بحثى پيرامون( صوفيگرى) در گذشته و حال ؛ ص83.
[5] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص216.
[6] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص493.
[7] سورۀ ابراهیم؛آیۀ4.
[8] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص493.
[9] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص513.
[10] همان.
[11] همان؛ ص 514.
[12] همان.
[13] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص216.
[14] همان.
[15] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص514.
[16] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص92.
[17] آيات ولايت در قرآن ؛ ص459.
[18] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص273.
[19] كليات مفاتيح نوين ؛ ص464.
[20] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص67.
[21] همان ؛ ص92.
[22] همان.
[23] همان؛ص93.
[24] الخرائج و الجرائح؛ ص 204- 206( با تلخيص) .
[25] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص93.
[26] متن پیام شفاهی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش «حوزه و عرصه بین الملل»؛13/12/1394.
[27] همان.
[28] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص20.
[29] همان؛ ص 21.
[30] همان ؛ ص68.
[31] «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ؛ و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش»،(سورۀ ابراهیم؛آیۀ4)،( برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص494).
[32] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص494.
[33] پيام قرآن ؛ ج 4 ؛ ص426.
[34] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر ؛ ص38.
[35] همان ؛ ص68.
[36] همان ؛ ص42.
[37] همان؛ ص97.
[38] همان.
[39] متن پیام شفاهی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همایش «حوزه و عرصه بین الملل»؛13/12/1394.