واکاوی سبک زندگی رضوی از منظر معظم له

واکاوی سبک زندگی رضوی از منظر معظم له


برنامه ریزی و مدیریت زمان در سیره رضوی/آراستگی در عین ساده زیستی/دستگيري از نيازمندان در سبک زندگی رضوی/سخاوت در سیرۀ رضوی/آثار و پیامدهای بخل در کلام رضوی‌

در عصری به سر می بریم که ضرورت پایه ریزی سبک زندگی صحیح  اسلامی به شدت احساس می شود[1] زیرا عادت به تکرار زندگی روزمره [2] شناخت مفهوم واقعی  زندگی را در هاله ای از  ابهام و سرگردانی قرار است[3] لذا برای برون رفت از این بحران اجتماعی باید  الگو پذیر باشیم و از آموزه های اسلامی به ویژه سبک زندگی حضرت رضا(ع) الگو بگیریم[4]، تا در در دنيا و آخرت سربلند و در ميدان زندگى پيروز و در سير الى اللّه موفّق باشیم.[5]
 برنامه ریزی و مدیریت زمان در سیره رضوی
بی شک پيشرفت و تكامل در شئون مختلف اجتماعى و سبک زندگی اسلامی تنها در سايه برنامه ريزى دقيق و مديريت آگاه، امكان پذير است.[6]در این میان سوء مديريت و بى برنامگى چه در زندگى فردى و چه در زندگى اجتماعى چالش برانگیز است و اگر برنامه ريزى صحيح و حساب شده صورت پذيرد از وقوع بسیاری از بحران ها پيشگيرى مى گردد.[7]
در این زمینه در حدیثی در مورد امام رضا علیه السلام می خوانیم: «كَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَكْتُبَ تَذَكُّرَاتِ حَوَائِجِهِ كَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَذْكُرُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ يَكْتُبُ مَا يُرِيدُ؛هر گاه كه مي خواست يادداشت نيازهايش را بنويسد، اين گونه مي نوشت: « / بسم الله الرحمن الرحيم / »، اگر خدا خواهد به ياد مي آورم و آنگاه هر چه مي خواست مي نوشت». [8]،[9]
 از این روایت  استفاده می شود که امام هشتم علیه السلام برنامه ی روزانه برای خود تهیه می کرد و کارهایی که می خواست انجام دهد یادداشت می نمود. [10]
 البته امام علیه السلام با آن ولایت و صفاتی همانند (عیبة علم الله) و امثال آن نیازی به نوشتن برنامه نداشتند این کار از ایشان به سبب ارائه ی سرمشقی به شیعیانشان بوده است که آنها هم باید در زندگی دارای برنامه دقیق و مدیریت زمان باشند و مطابق آن جلو روند. این مسأله در دوران ایشان رایج نبود ولی امروزه افراد باشخصیت دفترچه ای دارند و در آن برنامه ی روزانه ی خود را تنظیم می کنند.[11] اینگونه است که تمام کسانی که به جایی رسیده اند افرادی بودند که برنامه ی منظمی داشتند. افرادی مانند صاحب جواهر و یا علامه ی مجلسی که کتاب عظیم بحار الانوار را نوشته است با برنامه ی منظمی جلو رفته اند.[12]
لذا برای استفاده از عمر باید برنامه ریزی دقیق داشت، برای کارهای روزمره و حتی برای تفریح سالم، تلاوت قرآن و غیره باید برنامه ریزی داشت.[13] همانگونه که امام رضا علیه السلام برای نظم امور ابتدا نام خدا را می برد و از او مدد می طلبید و بعد امورات و تذکرات که به آن احتیاج داشت را یادداشت می فرمود.[14]
  هم چنین  روشن ترین قانون حاکم هستی همین نظام آفرینش است؛ گردش منظم ماه و خورشید و سایر منظومات، بدن انسان و عجائب آن؛ نظام ثابت حركت ماه به دور زمين و حركت زمين به دور خورشيد) كه سبب پيدايش منظم شب و روز سال و ماه و فصول مختلف است، سبب نظم زندگى انسانها و برنامه ريزى براى امور تجارى و صنعتى و كشاورزى است كه اگر اين سير منظم نبود[15]زندگى بشر هرگز نظام نمى يافت.[16]
 آری در این جهان پر نظم اگر کسی بی نظم باشد سبک و سیاق زندگی مطلوب و منطقی خود را از دست رفته خواهد دید.[17] بلکه همگان باید زير سايه تعاليم انبيا و اوليا و پيامبران و امامان ، و پس از آنها علما و دانشمندن بوده با يك برنامه ريزى صحيح و مدوّن و دراز مدّت رشد و تعالی را در زندگی اسلامی رقم زنند.[18]
آراستگی در عین ساده زیستی
آراستگى و رسيدگى به ظاهر سر و صورت و استعمال بوى خوش از جمله ويژگى هاى مؤمنان شمرده شده است؛ با آراستگی مى توان روند تكاملى جامعه را تسريع بخشيد و همبستگى اجتماعى و پيوندهاى نوع دوستانه را عميق تر كرد و رشته هاى اخوت و برادرى را ميان همگان تقويت نمود. [19]
اینگونه است که امام رضا عليه السلام مى فرمايد: «الطيب من أخلاق الأنبياء؛ استعمال بوى خوش از اخلاق پيامبران است».[20]،[21]
طبيعى است آن كس كه در عصر ما زندگى مى كند، از شاخصه هاى زندگى مناسب براى او، داشتن لباس مناسب اين عصر است، لذا اگر نتواند لباس مناسب را براى خود تهيه كند، نشانه فقر و عدم توسعه است.لذا در سطح زندگى مناسب، لباس و پوشاك نيز دخالت دارد. لباس مناسب در واقع با هر عصر و زمانى سنجيده مى شود. بدين معنا كه از شاخص هاى زندگى مناسب، داشتن پوشاك متناسب آن عصر و جامعه است.[22]
امام على بن موسى الرضا عليه السلام هنگامى كه از سوى جمعى از دوستانش به وى پيشنهاد مى شود كه لباس زبر و خشن بر تن كند، مى فرمايد: «إنّ أهل الضَّعف من موالىّ يحبّون أن أجلس على اللُّبود، وألبس الخشن، وليس يتحمّل الزّمان ذلك ؛ برخى از دوستان كوته فكر، دوست دارند كه من بر روى نمد بنشينم
و جامه زبر و خشن بر تن كنم، در حالى كه زمانه اقتضاى آن را ندارد».[23]،[24]
اين يكى از اصول مشترك در زندگى همه امامان معصوم عليهم السلام بوده كه علاوه بر آراستگى باطن و روح و روان، ظاهرى زيبا، پاكيزه و آراسته داشته اند.[25]
لذا امام رضا عليه السلام مى فرمايد :«مِنْ أَخْلاقِ الأنْبياءِ التَّنَظُّف؛[26]پاكيزه بودن از اخلاق انبياست».[27] زیرا از جمله شرايطى كه براى انبيا ذكر مى كنند اين است كه صفاتى كه باعث تنفّر است در آنها نباشد. همچنين انبيا اخلاقى كه مايه تنفّر است را هم نبايد داشته باشند، به عنوان مثال نبايد تندخو و خشن باشند، چون نقض غرض مى شود، چرا كه خداوند نبى را براى جلب مردم فرستاده است و اگر تندخو باشد مردم از او دورى مى كنند.[28]
از اينجا مى فهميم كه چرا امام رضا(ع) به عطريّات و وسايل خوش بو اهمّيت مى داد، و مقيّد به نظافت بود،[29]طابق اين حديث امام عليه السلام يكى از اخلاق انبيا را نظافت معرّفى كرده كه شامل نظافت ظاهرى و باطنى مى شود، يعنى آنها هم نظافت اخلاقى و هم نظافت ظاهرى داشتند.[30]
بعضى خيال مى كنند همين مقدار كه انسان ايمان محكم، و باطنى پاك داشته باشد كافى است، و ظاهر و شكل و قيافه، هرگونه باشد عيبى ندارد، چنين خيالى از نظر اسلام خيال باطل مى باشد، بلكه به عكس بخشى از برنامه ها و دستورهاى اسلام مربوط به نظافت، زيبايى و آراستگى ظاهر، مثل قيافه و لباس و رنگ و بو است، براى روشن شدن اين مطلب، لازم است به بررسى آن از جهت آيات، روايات و سيره بزرگان دين بپردازيم.[31]
دستگيري از نيازمندان در سبک زندگی رضوی
هرگاه مواهب مادّى دنيا ابزارى براى وصول به آخرت و كمك به نيازمندان و حمايت از ضعفا و ترويج و تحكيم پايه هاى حق و عدالت باشد، چيزى بهتر از آن نيست و اگر در مسير گناه و حرص و جمع مال بدون ملاحظه حلال و حرام مصرف گردد چيزى بدتر از آن نيست، آرى اين گونه دنياپرستان مجموعه اى از صفات [32]زشت و رذيله را در درون خود گردآورى مى كنند.[33]
لذا رسيدگى به نيازمندان جامعه از جمله مولفه های کلیدی زندکی حضرت رضا(ع) مى باشد. آن حضرت هر آنچه را در اختیار دارد در اختيار فقرا و نيازمندان قرار مى دهد. به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» كمك مى كند.[34]
به عنوان نمونه در حالات امام على بن موسى الرضا عليه السلام و برخورد محبت آميز او با مردم چنين آمده است: يكى از ياران او مى گويد: من در خدمتش در مجلسى بودم در حالى كه گروه زيادى از مردم اجتماع كرده بودند و از مسائل حلال و حرام سؤال مى كردند، ناگهان مردى قد بلند و گندمگون بر او وارد شد و سلام كرد و گفت من يكى از دوستان شما، و از دوستان پدران و اجدادتان هستم، من از حج مى آيم، زاد و توشه خود را از دست داده ام و چيزى كه مرا به مقصدم برساند ندارم اگر صلاح بدانيد مبلغى به من بدهيد و مرا به شهر خود برسانيد، خداوند به من نعمت داده هنگامى كه به شهرم رسيدم آنچه را كه به من عطا فرموديد آن را از طرف شما انفاق مى كنم، چون من نياز به صدقه ندارم. فرمود بنشين خدا رحمتت كند سپس رو به مردم كرد و با آنها سخن مى گفت (و سؤالاتشان را جواب مى داد) تا پراكنده شدند و من با دو نفر ديگر در خدمتش بوديم، فرمود: اجازه بدهيد من به اندرون خانه بروم، برخاست و داخل اتاق خود شد، سپس برگشت و دست خود را از بالاى در بيرون آورد و صدا زد اين مرد خراسانى كجاست؟ فرمود: اين دويست دينار را بگير و براى هزينه سفرت از آن بهره بردارى كن و به آن تبرّك بجوى و چيزى از طرف من انفاق نكن. و هم اكنون برو كه مرا نبينى و من نيز تو را نبينم. هنگامى كه مرد خراسانى رفت، امام بيرون آمد، يكى از حاضران عرض كرد، فدايت شوم محبت زيادى درباره اين مرد كرديد، چرا خود را از آن پنهان نموديد؟ فرمود: مى ترسيدم آثار ذلّت سؤال، در صورت او ببينم (مى خواستم شرمنده نشود).[35]،[36]
سخاوت در سیرۀ رضوی
بی تردید آزادگان و مؤمنان و آنهايى كه به وعده هاى الهى، دلگرم و مطمئن هستند و آنهايى كه قدرت خدا را بر هرگونه پاداش، باور كرده اند، هرگز هنگام انفاق و سخوات در راه خدا، دستشان نمى لرزد و «بخل» را راه وصول به بى نيازى نمى دانند؛ بلكه تا آنجا كه در توان دارند، به بندگان خدا، جود و بخشش مى كنند و عوض را از كسى مى طلبند كه هم [37]سخاوتمند است و هم از همه چيز آگاه و هم بر همه چيز قادر.[38]
در كتاب «فقه الرضا» آمده است: «ايّاكُمْ وَ البُخْلَ فَانَّهَا عَاهَةٌ لاتَكُونُ في حُرٍّ وَ لا مُؤمِنٍ انَّها خِلافُ الايمانِ؛ از بخل بپرهيزيد؛ زيرا «بخل» آفتى است كه در انسان آزاده و با ايمان هرگز نخواهد بود، «بخل» خلاف ايمان است».[39]،[40]
در این میان اطعام طعام ا يكى از كارهاى برجسته ابرار و عباد اللَّه و صاحبان سخاوت است ، كه در بسيارى از آيات قرآن روى اين معنى تكيه و تاكيد شده است، و نشان مى دهد اين كار در پيشگاه خدا محبوبيت خاصى دارد.[41]واقعیات دنیای امروزی نشان می دهد طبق اخبار منتشره، هر سال ميليونها نفر از گرسنگى مى ميرند، در حالى كه در مناطق ديگر دنيا آن قدر غذاى اضافى به زباله دانها مى ريزند كه حسابى براى آن نيست، اهميت اين دستور اسلامى از يك سو و دورى دنياى امروز از موازين اخلاقى از سوى ديگر روشن مى گردد.[42]
در حديثى آمده است: امام على بن موسى الرضا (ع) هنگامى كه مى خواست غذا بخورد دستور مى فرمود سينى بزرگى كنار سفره بگذارند، و از هر غذايى كه در سفره بود از بهترين آنها بر مى داشت و در آن سينى مى گذاشت، سپس دستور مى داد آنها را براى نيازمندان ببرند، بعد اين آيه را تلاوت مى فرمود: فلا اقتحم العقبة؛[43] ،[44].. سپس مى افزود، خداوند متعال مى دانست كه همه قادر بر آزاد كردن بردگان نيستند راه ديگرى نيز به سوى بهشتش قرار داد"![45]،[46]
با تأمل در سیرۀ رضوی باید گفت اطعام باید در جايى كه لازم است و محلّ واقعى اطعام است،[47] صورت گیرد. نه اينكه برخی افراد فقط ثروتمندان و اغنيا را به سفره اطعام دعوت كنند؛ كارى كه موجب اعتراض پيشواى مسلمين حضرت على عليه السلام به استاندارش عثمان بن حنيف شد. طبق اين احتمال غذا دادن به نيازمندان و سير كردن شكم گرسنگان از ويژگيهاى شخص كريم و با سخاوت است.[48] به تعبیر امام مجتبی(ع)؛ كريم و با سخاوت كسى است كه در منزل خودش سفره غذا را پهن كند كه اين كار باعث بركت و دور كردن بلاها و حوادث ناگوار و بيماريها از منزل صاحب اطعام مى گردد.[49]
لذا نه تنها تك تك مسلمانان نبايد افراد بخيلى باشند، كه جامعه اسلامى نيز نبايد جامعه بخيلى باشد، بلكه بايد متّصف به صفت زيباى سخاوت وجود باشد. البتّه سخاوت منحصر در كمك به فقرا و نيازمندان نيست، بلكه اين كار با ارزش يك نوع آن است. ثروتمندى كه از پول راكد خود در جهت سرمايه گذارى و ايجاد اشتغال سالم براى جوانان بيكار بهره مى جويد نيز به نوعى اهل جود و سخاست. عالمى كه از پاسخ به سؤالات مردم دريغ نمى ورزد و با صبر و حوصله شبهات و مشكلات دينى مردم را حل مى كند، متّصف به صفت سخاوت شده است. شخص با نفوذى كه از نفوذ اجتماعى اش در رفع مشكلات و گرفتاريهاى مردم استفاده مى كند، نيز سخاوت به خرج داده است. خلاصه هر كس كه در حدّ توان به رفع مشكلات ديگران كمك كند، انسان سخاوتمندى است.[50]
آثار و پیامدهای بخل در کلام رضوی
يكى از ياران معروف امام علىّ بن موسى الرضا عليه السلام به نام محمّد بن اسماعيل بن بزيع مى گويد: از آن حضرت شنيدم مى فرمود: «لَايَجْتَمِعُ الْمَالُ الّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَ امَلٍ طَوِيلٍ وَ حِرْصٍ غالبٍ وَ قَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَ ايثَارِ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ؛ اموال دنيا در يك جا جمع نمى شود، مگر (به كمك) پنج چيز: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب، قطع رحم و مقدّم داشتن دنيا بر آخرت»![51]،[52]
بديهى است اگر انسان بخيل نباشد و گرفتار آرزوهاى طولانى نگردد و حرص نورزد و خويشاوندان خود را از اموالش بهره مند سازد و آخرت را بر دنيا از طريق انجام دادن كارهاى خير با اموالش ترجيح دهد، اموال، غالباً انباشته نخواهد شد.[53]
آن گاه امام عليه السلام به نتيجه نهايى اسف انگيز و شوم اين اعمال اشاره كرده مى فرمايد: «اين افراد بر پروردگار خويش (در قيامت) وارد مى شوند در حالى كه غمگينند و افسوس مى خورند كه هم دنيا را از دست داده اند و هم آخرت را و اين زيان آشكارى است».[54]
علامه مجلسى رحمه الله اين كلام شريف را با مقدمه پرمعنايى از آن حضرت در بحارالانوار آورده و مى فرمايد:...؛ (اى مردم!) به دنيا نگاه زاهدانه كنيد، چراكه به زودى ساكنان خود را زائل مى كند و مترفان و ثروتمندان بى درد را ناگهان گرفتار مى سازد، بنابراين فزونى آنچه مايه اعجاب شماست در دنيا شما را نفريبد، زيرا بسيار كم با شما خواهد بود. خداوند رحمت كند كسى را كه فكر مى كند و عبرت مى گيرد و به پشت كردن آنچه از دنيا پشت كرده و حضور آنچه حاضر است نظر مى كند.گويى آنچه در دنيا موجود است به زودى نابود مى شود و آنچه در آخرت است همواره باقى است. (بدانيد) آنچه مى آيد نزديك است به وقوع بپيوندد».[55]
امام عليه السلام حال اين گونه افراد را مصداق خسران مبين دانسته است، زيرا انسان گاه بهره اى مى برد؛ ولى به دنبال آن گرفتار خسارت مهمى مى شود؛ مانند اين كه غذاى بسيار لذيذى مى خورد و به دنبال آن گرفتار بيمارى هايى مى گردد. اين خسران است اما نه خسران مبين. يا اين كه اموال نامشروعى فراهم مى كند و با آن چند صباحى به عيش و نوش مى پردازد؛ ولى عذاب طولانى مدت الهى را براى خود فراهم مى بيند. اين هم ممكن است از نظر ظاهربينان خسران مبين نباشد.[56]
«خسران مبين» جايى است كه از راه نامشروع، اموال و ثروت هايى گردآورى و كاخ هايى بنا مى كند و بى آن كه كمترين بهره اى ببرد، رها كرده به ديار باقى مى شتابد در حالى كه مسئوليت همه گناه آن بر دوش اوست. اين، «خسران مبين» است كه امام عليه السلام آن اشاره فرموده است. از آن جا كه بسيارند كسانى كه به همين سرنوشت گرفتار مى شوند و انسان نمى داند جزء كدامين دسته است، جاى آن دارد كه به هوش آيد و به جبران گذشته بپردازد.[57]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت دین بر احیاء این سنت‌ها، ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی تاکید دارد از همین رو باید مردم و مسؤلان نظام و انقلاب در عمل و رفتار با تأسی از آموزه های رضوی این گونه باشند.[58]
بی شک  شیعه واقعی کسی است  که احیاء گر عملی سنت و سبک، آداب، روش، اخلاق، عدالت و زندگی  رضوی و دیگر امامان معصومین(ع) در جامعه باشد.[59]
 

 

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس و مدیران دانشگاه علوم پزشکی استان قم؛1/2/1394.
[2]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 22/2/1393.
[3] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 4/10/1387.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 26/7/1391.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 3 ؛ ص408.
[6] پيام قرآن ؛ ج 10 ؛ ص18.
[7] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص418.
[8] تحف العقول؛ ص 443.
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[10] همان.
[11] همان.
[12] همان.
[13]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[14]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[15] تفسير نمونه ؛ ج 23 ؛ ص101.
[16] همان؛ ص 102.
[17] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ http://www.eshia.ir.
[18] والاترين بندگان ؛ ص84.
[19] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص455.
[20]  کافی؛ ج 6؛ ص 510؛ ح 1؛ باب الطيب.
[21] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 2 ؛ ص414.
[22] همان ؛ ص213.
[23]  بحارالانوار؛ ج 76؛ ص 309؛ ح 23.
[24] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 2، ص: 214.
[25] گفتار معصومين(ع)، ج 1، ص: 84.
[26]  بحارالانوار، ج 78، ص 335؛ تحف العقول، حكمت 4.
[27] گفتار معصومين(ع) ؛ ج 1 ؛ ص83.
[28] همان.
[29] همان؛ ص 84.
[30] همان.
[31] همان.
[32] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص116.
[33] همان؛ص 117.
[34] آيات ولايت در قرآن ؛ ص218.
[35] فروع كافى، ج 4، ص 23، ح 3، با كمى تلخيص.
[36] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص159.
[37]همان ؛ ج 2 ؛ ص376.
[38]همان؛ ص 377.
[39]  بحارالانوار، ج 75، ص 346.
[40]اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص376.
[41]تفسير نمونه ؛ ج 25 ؛ ص357.
[42]همان.
[43] «ولی او از آن گردنه مهمّ نگذشت!».
[44] سوره بلد ، آیه 11 .
[45]  كافى؛ ج 20 ؛ص 424.
[46] تفسير نمونه، ج 27، ص: 32.
[47]سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص373.
[48]همان؛ ص 374.
[49]همان.
[50]همان ؛ ص316.
[51]  وسائل الشيعه، ج 12، ص 19، ح 4.
[52] اخلاق در قرآن، ج 2، ص: 117.
[53] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص750.
[54]همان؛ص 751.
[55] بحارالانوار، ج 75، ص 20، ح 79 .
[56]پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج 14، ص: 751.
[57]همان؛ ص 752.
[58] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مدرسه امیرالمومنین (ع)؛4/1/1394.
[59] همان.
 

 

برچسب ها :
captcha