بدیهی است مساله ولایت موقعیت خاصى در بحث عقائد دارد و بالخصوص روى آن تکیه شده است.[1] به ویژه آنکه مسأله ولایت اهل بیت علیهم السلام همان ولایتى است که صراط مستقیم و طریق نجات و باز دارنده از هر گونه انحراف و خطاست.[2] بلکه مسأله ولایت و رهبرى، تداوم خط رهبرى پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و ادامه مسئله ولایت الهیه است. و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبرى همانند نبوت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم سبب سعادت خود انسانهاست[3] و ضامن بقای خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است.[4]
لذا شایسته است معنا، مفهوم و مبانی آیات و روایات مربوط به ولایت امیر المؤمنین و دیگر ائمّه معصومین علیهم السلام بیش از پیش مورد بررسی قرار گیرد و کلمه به کلمه آن مورد مطالعه، تعمّق و تفکّر واقع شود.[5]
معنای لغوی ولایت
«وَلِىّ» از ماده «وَلاء» در اصل به معناى قرار گرفتن دو چیز در کنار هم است، و سپس به معناى قرب و نزدیکى آمده، خواه از نظر مکان باشد، یا نسبت خویشاوندى، و یا از حیث دین و دوستى و یارى و اعتقاد.[6] لذا «ولی» گاه به معنى یاور و دوست، و گاه به معنى متصرف و حاکم و سرپرست آمده؛ و به گفته راغب ریشه اصلى آن به این معنى است که دو چیز در کنار هم قرار گیرند و فاصله اى در میان آنها نباشد؛ سپس مى افزاید: «ولایت به (کسر واو) به معنى «نصرت» و «ولایت» به (فتح واو) به معنى صاحب اختیار چیزى بودن است.[7]
مرحوم کفعمى در مصباح عکس این را ذکر کرده است؛ همچنین در نهایه ابن اثیر نیز ولایه را به معناى سرپرستى و وَلایه را به معناى نصرت و یارى کردن ذکر نموده، و بعید نیست نسخه مفردات در اینجا نادرست باشد.[8]
در مقائیس اللّغه نیز ریشه اصلى این واژه همان معناى قرب شمرده است. در لسان العرب نیز، ولىّ به معناى ناصر و متولى امور جهان و خلایق، تفسیر شده است.[9]
به هر حال این واژه، معانى زیادى دارد، مرحوم علّامه امینى مجموعه معانى مختلف آن را که از کتب لغت و موارد استعمال آن به دست مى آید، بیست و هفت معنا ذکر کرده،[10] در «نهایه ابن اثیر» نیز شانزده معناى از این معانى ذکر شده است. و در عبارتى تصریح مى کند که مولى به معناى ولى است، و در این زمینه اشاره به قول عمر در برابر على علیه السلام مى کند که گفت: «اصبحت مولى کل مؤمن؛تو ولى و سرپرست هر مؤمنى شده اى».[11]
سپس مى افزاید: بعضى گفته اند: علّت این امر آن بود که «اسامه» به على علیه السلام گفت: تو مولاى من نیستى! مولاى من رسول اللَّه صلّى الله علیه وآله وسلّم است. پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم این سخن را شنید و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلىٌّ مَوْلاهُ؛ هرکس من مولاى اویم على مولاى او است».[12]،[13]
معنا و مفهوم ولایت
مفهوم ولایت به معنی «سرپرستى و صاحب اختیار بودن، رهبرى و تصرف» است، و به حکومت و زمامدارى اسلام و مسلمین اطلاق می شود.[14] با این تفاسیر ولایت به معناى اجراى قانون اسلام توسّطجا أئمّه معصومین علیهم السلام و جانشینان آنان مى باشد؛ ولایتى که از ولایت حضرت على علیه السلام در غدیر خم نشأت گرفته است.[15] لذا در مسئلۀ ولایت از یک سو، ولىّ و امام و رهبر قرار دارد که به هدایت خلق مى پردازد و مسائل و مطالب گفتنى را به مردم مى گوید و مسلمانها را در مقابل خطرات و توطئه ها هشیار و بیدار مى کند و نظم را بر جامعه حاکم مى کند و حقوق ستمدیدگان را احقاق مى کند و حدود الهى را اجرا مى نماید و امر به معروف و نهى از منکر مى کند.[16]
و در سوى دیگر مردم هستند که باید سعى کنند گفتار و کردار و عقاید و افکارشان منطبق بر نظریّات و اندیشه هاى آن بزرگواران باشد و قدم جاى قدم آنها بگذارند وگرنه نمى توان با تخلّف از دستورات آن بزرگواران و ارتکاب انواع خلافها و گناهان، بازهم مدّعى ولایت آن عزیزان شد.[17]
لذا ولایت به معناى انطباق تمام اعمال و گفتار و افکار، بر عقاید و گفتار و اعمال معصومین علیهم السلام، است.[18] از این رو یک مسلمان علاوه بر نماز و زکات و حج و روزه، باید حکومت[19] اسلامى را پذیرا باشد. حکومت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و ائمه علیهم السلام و جانشینان آن را بپذیرد[20].
مفهوم ولایت در قرآن
کلمه «ولىّ» و «اولیاء» نزدیک به هفتاد مرتبه در قرآن مجید استعمال شده[21] و در معانى مختلف به ویژۀ به معناى سرپرست و صاحب اختیار به کار رفته است.[22]
به عنوان نمونه در کلام آسمانی مى خوانیم: «وَهُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ؛[23] او کسى است که باران سودمند را پس از آن که مأیوس شدند نازل مى کند و رحمت خویش را مى گستراند؛ و او ولىّ (و سرپرست) و ستوده است.»[24]
«ولىّ» در این آیه به معناى سرپرست و صاحب اختیار است؛ البتّه ولایت در این آیه شریفه ولایت تکوینیّه[25] است.[26]
در سوره اسراء،[27] که در مورد ولایت تشریعى[28] بحث مى کند، آمده است: «وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً؛ و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولىّ و سرپرست او سلطه و حقّ قصاص قرار دادیم.»[29]
«ولىّ» در این آیه به معناى سرپرست و صاحب اختیار بکار رفته است؛ زیرا حقّ قصاص براى دوست مقتول ثابت نیست، بلکه براى وارث و ولىّ او ثابت است.[30]
در طولانى ترین آیه قرآن مجید[31]، که در مورد نوشتن سند[32] به هنگام پرداخت قرض الحسنه مى باشد، مى خوانیم: «فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ؛ (اگر کسى که حق بر ذمّه اوست توانایى بر املا کردن ندارد،) باید ولىّ و سرپرست او (به جاى او،) با رعایت عدالت، املاء کند. در این آیه شریفه نیز ولىّ به معناى سرپرست و صاحب اختیار آمده است.»[33]
هم چنین در فراز قرآنی[34] دیگر مى خوانیم: «وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ ؛... و حال آن که از (عبادت موحّدان در کنار) مسجد الحرام جلوگیرى مى کنند در حالى که سرپرست و ولىّ آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزگارانند.»[35]
«ولىّ» در این آیه به معناى سرپرست است و الّا روشن است که کفّار و مشرکان هیچ گونه دوستى با چنین مکان مقدّسى ندارند![36]
در آیه پنجم سوره مریم نیز مى خوانیم: «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ؛ (خدایا!) تو از نزد خود جانشینى به من ببخش (و فرزندى به من عنایت کن) که وارث من و دودمان یعقوب باشد.[37]
روشن است که ورثه پس از مرگ ولىّ و سرپرست، وارث اموال او هستند، نه این که تنها دوست و یار و یاور او باشند.[38]
و... نتیجه این که کلمه ولىّ در آیات قرآن در اکثر موارد به معناى سرپرست و صاحب اختیار است.[39]
ضرورت و اهمیت ولایت در اسلام
یکى از دلایل مهمّى که قرآن مجید در هر مورد و در هر مناسبت از انبیاى الهى سخن مى گوید این است که از آنان الگو بگیرند و راه موفّقیّت و نجات را در تاریخ زندگى آنها بجویند.[40] این نکته شایان توجّه است که انسانها معمولًا مى خواهند به شخص بزرگى عشق بورزند، و او را در زندگى خود الگو قرار دهند؛ و در ابعاد مختلف زندگى به او اقتدا کنند.[41] این قهرمانها ممکن است مردان الهى، رجال سیاسى، چهره هاى ورزشى و یا حتّى بازیگران فیلمها بوده باشند.[42]
لیکن هدایت این تمایل فطرى بشر به سوى قهرمانان واقعى و الگوهاى والاى انسانى مى تواند کمک مؤثّرى به پرورش فضائل اخلاقى در فرد و جامعه بنماید.[43]
مسأله ولایت اولیاء اللَّه در حقیقت در همین راستا است؛ و به همین دلیل، آیات و روایات اسلامى اهمّیّت فوق العاده اى براى آن قائل شده است، و بدون آن، بقیّه برنامه ها را ناقص و حتّى در خطر مى شمرد.[44]
لذا با توجّه به اهمیّت مسأله ولایت اهل بیت علیهم السلام است که حقیقت ایمان و روح عبادات به شمار می آید، و هیچ عبادتى اعمّ از نماز و روزه و مانند آن بدون ولایت اهل بیت مقبول درگاه خداوند قرار نخواهد گرفت، و روایات در این زمینه در حدّ تواتراست.[45]
آری ولایت تحقّق بخش نماز، روزه، حج و زکات است و محتواى این عبادات و سایر عبادت ها در سایه ولایت عملى مى شود؛ یعنى، بدون ولایت و حاکمیّت اسلام، این دستورات نقشى است بر کاغذ، و همانند نسخه طبیب است که بدون عمل به آن، شفاى دردها حاصل نخواهد شد.[46]
شاهد این تفسیر، روایتی است که از امام باقر علیه السلام نقل شده، زرارة از آن حضرت چنین نقل مى کند: «بُنِیَ الْاسْلامُ عَلى خَمْسَةِ اشْیاءَ؛ عَلَى الصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ اْلِولایةِ...الْوِلایَةُ افْضَلُ لِانَّها مِفْتاحُهُنَّ...؛ اسلام بر پنج پایه استوار است؛ نماز و زکات و روزه و حج و ولایت. زرارة مى گوید از امام پرسیدیم: کدامیک از این اصول پنج گانه مهم تر است؟ امام علیه السلام فرمودند: ولایت از همه مهمتر است چون ولایت کلید رسیدن به آنهاست (و محتواى آن دستورات در ولایت تحقّق پیدا مى کند) و امام و والى، راهنماى مردم به سوى این اعمال است.[47]،[48]
بدین ترتیب وقتی از امام سؤال مى شود: چرا ولایت از همه آنها مهم تر است؟ امام علیه السلام مى فرماید: به خاطر آن که ولایت ضامن اجراى بقیّه است. آری اگر حکومت اسلامى تشکیل نشود امکان اقامه نماز و خمس و زکات و صوم و حج در سطح گسترده، و تحقّق فلسفه هاى آن نخواهد بود. بنابراین، ولایت تنها عشق و علاقه و محبّت و توسّل نیست، بلکه به معناى پذیرش برنامه هاى حکومت اسلامى از سوى امامان معصوم یا پیامبران الهى علیهم السلام است. در طول تاریخ نیز هر یک از پیامبران قدرت پیدا کردند تشکیل حکومت دادند. حضرت داوود، سلیمان، موسى علیهم السلام و رسول مکرم اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم از جمله آن بزرگوارانند. و اگر پیامبرانى چون حضرت ابراهیم و عیسى علیهما السلام دست به این کار بزرگ نزدند، فرصت یا امکانات کافى در اختیار نداشتند.[49]
گونه شناسی ولایت در قرآن
1. «ولایت عامه» یعنى: همیشه و در هر عصر و زمان باید، امام و پیشوایى در میان مردم از سوى خدا باشد؛ خواه مقام نبوت و رسالت هم دارا باشد و یا تنها مقام ولایت را داشته باشد.[50]
2. «ولایت و امامت خاصه» است که بعد از پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم چه کسى باید عهده دار این منصب و مقام الهى باشد.[51]
جانم به فدایت على جان که از مصادیق بارز عالم ربانى بودى و با شیره جان و کلمات شیوا، متعلّمینى چون کمیل را پرورش دادى. پس با همان ولایت عَلَوِیَت گوشه چشمى به ما کن.[52]
خداوند همه ما را از دوستداران آل محمد صلّى الله علیه وآله وسلّم قرار دهد، همان ها که در نماز درود بر آنان مى فرستیم و بدون آن نمازمان نماز نیست.[53]
خداوندا این دوستى را مقدمه اى براى شناخت «مقام ولایت» آنها قرار ده تا تصور نکنیم که مسأله اى با این اهمیت تنها به عنوان یک دوستى ساده و عادى مطرح شده است. سپس این شناخت را وسیله اى براى پیروى از مکتب آنان قرار ده.[54]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] تفسیر نمونه، ج19، ص41.
[2] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج5، ص740.
[3] تفسیر نمونه، ج20، ص406.
[4] همان، ص271
[5] آیات ولایت در قرآن، ص155.
[6] پیام قرآن، ج4، ص339.
[7] مفردات راغب ماده «ولى».
[8] پیام قرآن، ج4، ص339.
[9] همان.
[10] رب، عمو و عموزاده، فرزند، فرزند خواهر، آزاد کننده برده، آزاد شده، برده، مالک، تابع، کسى که مورد انعام قرار گرفته، شریک، هم پیمان، صاحب، همسایه، مهمان، داماد، نزدیک، نعمت دهنده، عقید، ولى، اولى، آقا، دوست، ناصر، متصرف و، سرپرست در امور/ الغدیر، ج1، ص362.
[11] پیام قرآن، ج 4، ص340.
[12] نهایة ابن اثیر، ج 5، ص 228، ماده ولى.
[13] پیام قرآن، ج 4، ص340.
[14] تفسیر نمونه، ج4، ص433.
[15] آیات ولایت در قرآن، ص71.
[16] همان.
[17] همان.
[18] همان، ص72.
[19] اهداف قیام حسینى، ص86.
[20] همان، ص87.
[21] آیات ولایت در قرآن، ص77.
[22] همان، ص78.
[23] سورۀ شورى، آیۀ 28.
[24] آیات ولایت در قرآن، ص79.
[25] همه موجودات، تحت اراده و قدرتش قراردارند. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست خداست؛ از این رو او ولایت تکوینی بر همه چیز دارد. خدای متعال مرتبهای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا میکند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا علیهم السلام به نوعی ولایت تکوینی است.
[26] آیات ولایت در قرآن، ص79.
[27] آیه 33.
[28] سرپرستى مردم از نظر حکومت و نشر قوانین و دعوت و هدایت به راه راست / تفسیر نمونه، ج2، ص558.
[29] آیات ولایت در قرآن، ص79.
[30] همان.
[31] سورۀ بقره؛ آیۀ 282.
[32] با این که طولانى ترین آیه قران پیرامون نوشتن سند دین و قرض الحسنه است، ولى متأسّفانه این حکم در بین مسلمانان ترک شده و بر اثر ترک این سنّت، گرفتاریها و مشکلات فراوانى به بار آمده است./ آیات ولایت در قرآن، ص79.
[33] آیات ولایت در قرآن، ص79.
[34] سورۀ انفال، آیۀ 34.
[35] آیات ولایت در قرآن، ص79.
[36] همان؛ ص80.
[37] همان.
[38] همان.
[39] آیات ولایت در قرآن، ص.80
[40] اخلاق در قرآن، ج1، ص381.
[41] همان، ص382.
[42] همان.
[43] همان.
[44] همان.
[45] استفتاءات جدید، ج3، ص541.
[46] آیات ولایت در قرآن، ص71.
[47] اصول کافى، ج 3، ص 30، کتاب الایمان و الکفر، باب دعائم الاسلام، ح 5.
[48] آیات ولایت در قرآن، ص69.
[49] اهداف قیام حسینى، ص87.
[50] پیام قرآن، ج9، ص43.
[51]همان.
[52] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین)، ج1، ص168.
[53] پیام قرآن، ج9، ص226.
[54] همان.