دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان: «اللّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فیهِ مَشْکُوراً، وَذَنْبی فیهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلی فیهِ مَقْبُولًا، وَعَیْبی فیهِ مَسْتُوراً، یا اسْمَعَ السَّامِعینَ؛ خدایا در این ماه تلاشم را مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته شده و عیبم را پوشیده قرار ده، اى شنواترین شنوندگان»[1]
رمضان؛ مسیر وصال به سعی مشکور
در فراز آغازین دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فیهِ مَشْکُوراً؛ خدایا در این ماه تلاشم را مورد سپاس قرار ده»[2]
بی تردید بهترین وسیله اى که بندگان با آن به درگاه خدا به ویژه در ایام ماه مبارک رمضان تقرب می جویند ایمان به خدا، برپا داشتن نماز، روزه ماه رمضان، صله رحم، انفاق و بخشش در راه خدا در نهان و آشکار، و تمام اعمال نیکى است که[3] انسان را از سقوط و پستى نجات می دهد.[4]،[5]
در حدیثى از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «... درهاى آسمان در ماه رمضان گشوده است، و شیاطین در غل و زنجیرند، و اعمال مؤمنین مقبول است و چه ماه خوبى است ماه رمضان»؟![6]،[7]
لذا باید با سعی و تلاش در همۀ ایام مخصوصاً در ماه مبارک رمضان، که ماه تقوا و خودسازى است، برات بهشت و بهترین زاد و توشه سفر آخرت را کسب کرد و خود را به تقواى الهى زینت بخشید.[8] از این رو خداوند در مورد عاشقان آخرت می گوید: «سعى و تلاش آنها مشکور خواهد بود؛ یعنى مورد تشکر و قدردانى پروردگار:[9] «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً؛[10] اما کسى که آخرت را بطلبد و سعى و کوشش خود را در این راه به کار بندد، در حالى که ایمان داشته باشد، این سعى و تلاش او مورد قبول الهى خواهد بود».[11]
اینگونه است که از سوى خدا به بهشتیان گفته می شود: «إِنَّ هذا کانَ لَکُمْ جَزاءً وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً؛[12] این نعمتهاى عظیم و مواهب بی نظیر پاداش اعمال شما است، و سعى و کوشش و تلاش شما در طریق اطاعت فرمان حق مقبول و مشکور است».[13]
بدیهی است استفاده از تعبیر "مشکورا" در این فراز قرآنی و یا دعای روز بیست و ششم ماه رمضان، از این که بگوید پاداششان بهشت است بسیار جامعتر و والاتر است، چرا که تشکر و قدردانى هر کس به اندازه شخصیت و سعه وجودى او است، نه به اندازه عملى که انجام گرفته است، و روى این حساب تشکر و قدردانى خدا[14] متناسب با ذات بى پایان او است انواع نعمت هاى مادى و معنوى و هر آنچه در تصور ما بگنجد و نگنجد در آن جمع است.[15]
گر چه بعضى از مفسران، «مشکور» را به معنى «اجر مضاعف»[16] و یا به معنى «قبولى عمل»[17] گرفته اند، ولى روشن است که «مشکور» معنى وسیعترى از همه اینها دارد.[18]
بیان این مطلب خود لذت و لطف خاصى دارد که خداوند بزرگ، یا فرشتگان او، ابرار و نیکان را مخاطب ساخته و به عنوان قدردانى و تشکر از آنها می گوید: اینها همه پاداش اعمال شما است، و سعى شما مشکور است، بلکه به[19] گفته بعضى از مفسران این نعمتى است ما فوق همه نعمتها و موهبتى است بالاتر از همه مواهب که خدا از انسان تشکر کند.[20]
لذا مبادا کسى تصور کند که این مواهب و پاداشهاى عظیم را بی حساب می دهند؛ تعابیری هم چون آیات و روایات متعدد به ویژه فراز نخست دعای روز بیست و ششم ماه رمضان، نشان می دهد این ها همه جزاى سعى و عمل است، و پاداش مجاهدتها و خودسازیها و چشمپوشى از گناه به ویژه در ماه مبارک رمضان است.[21]
رمضان؛ هنگامه آمرزش گناهان و مغفرت الهی
در فراز دوم از این دعای نورانی می خوانیم: «وَذَنْبی فیهِ مَغْفُوراً؛ گناه مرا در این ماه بیامرز».[22]
در حدیث معروف نبوى (خطبه شعبانیه درباره اهمیّت ماه مبارک رمضان) می خوانیم: «أیّها النّاس إنّ أنفسکم مرهونة بأعمالکم ففکّوها باستغفارکم؛ اى مردم! جان شما در گرو اعمال شماست؛ آن را به وسیله استغفار آزاد سازید»[23]،[24] هم چنین آن حضرت در خطبه معروف شعبانیّه، ماه مبارک رمضان را ماه مغفرت بر شمرده است.[25]
در تبیین این فراز نورانی باید گفت برنامه تربیتى روزه به گونه ای است که جسم و جان آدمى را از آلودگى گناه شستشو می دهد.[26] لذا روزه ماه رمضان سپرى است در برابر گناه و کیفرهاى الهی.[27]
در این زمینه امام باقر علیه السلام به جابر می فرمایند: «اى جابر! کسى که ماه رمضان را درک کند و روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش را در حالى که مشغول ذکر است بگذراند از گناهانش خارج می شود مانند روزى که مادرش او را به دنیا آورده»،[28]،[29] هم چنین در باب آثار و برکات روزه در آمرزش گناهان به ویژه روزه گرفتن در تابستان روایات فراوانى از ائمه علیهم السلام وارد شده است؛ به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرموده است: «کسى که براى خداوند یک روز گرم روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را بر او می گمارد تا اینکه صورت او را مسح کنند و او را مژده بدهند، تا اینکه افطار بکند و خداوند می فرماید: چقدر پاکیزه است بوى تو و روح تو و به ملائکه می فرماید: شاهد باشید که من او را آمرزیده ام».[30]،[31]
البته باید دانست روح روزه، تقواست اگر بعد از ماه رمضان تقوا و خداترسى فرد روزه دار بیشتر شد این روزه مورد قبول واقع شده و الا فقط تکلیف از گردنش ساقط شد.[32]
و یا از رسول گرامى اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم نقل شده است که هر کس در ماه رمضان، مؤمن روزه دارى را افطار دهد، پاداش آزاد کردن بنده مؤمنى را دارد و سبب آمرزش گناهان او می شود.[33]
آری رمضان ماه مغفرت و آمرزش است؛ چراکه دریاى لطف و بخشش پروردگار در این ماه موّاج است؛ درهاى بهشت برین باز، درهاى دوزخ بسته و شیاطین در غل و زنجیرند. در هر شب از شبهاى این ماه طبق روایتى، هفتاد هزار نفر بخشوده می شوند، و در شب قدر به تعداد همه کسانى که در این ماه مورد بخشش قرار گرفته اند بخشوده خواهند شد؛ مگر کسانى که میان آنان و برادر دینیشان کینه و عداوتى باشد، که تا صلح نکنند مورد عفو الهى واقع نمی شوند.![34]،[35]
تفاوت صحت و قبولی اعمال
در فراز سوم دعا می خوانیم: «وَعَمَلی فیهِ مَقْبُولًا؛ عمل مرا در این روز مورد قبول قرار بده»[36]
بسیارى از بزرگان در کتب فقهى این مطلب را یادآور شده اند که شرایط صحت عمل با شرایط قبول متفاوت است. عمل صحیح عملى است که جامع تمام شرایط و اجزا و خالى از موانع باشد؛ ولى گاه این عمل، با اعمال دیگرى پیش و پس از آن یا صفات ناشایسته اى همراه می گردد که مانع قبولی آن در درگاه خداوند می شود (قبولى به معناى پاداش عظیم و تحقق اهداف و فلسفه هاى عمل).[37]
مثلًا در روایات آمده است که کسى که شرب خمر کند اعمال او تا چهل روز پذیرفته نمی شود.[38]،[39] و یا در حدیث دیگرى می خوانیم: کسى که به پدر و مادرش نگاه غضب آلود کند خدا نماز او را قبول نمی کند،[40] همچنین در مورد خوردن غذاى حرام یا شبهه ناک.[41]
بنابراین اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع می شود که توأم با تقوا باشد و بی تقوایان ممکن است عمل صحیحى انجام دهند و اسقاط تکلیفى شود؛ اما عمل آنان بی ارزش و فاقد پاداش عظیم و فلسفه و روح عمل باشد.[42]
به عنوان نمونه در اعمال عبادى و احکام تعبّدى قصد قربت شرط قبولی و صحّت عمل است و دست یابى به فلسفه هاى اخلاقى، اجتماعى، بهداشتى و امثال آن نمی تواند انگیزه اصلى عمل باشد. مثلًا در حدیث «صوموا تصحّوا؛ روزه بگیرید تا تندرست باشید»[43] اثر بهداشتى روزه را نمی توان انگیزه اصلى روزه گرفتن قرار داد، بلکه در چنین مواردى صرفاً امتثال امر و فرمان خدا و به اصطلاح «قربةً الى اللَّه» باید انگیزه باشد. هر چند آگاهى بر فلسفه هاى عمل تأکید بیشترى بر آن می کند.[44]
آری فرق است بین قبولی و صحت عمل، چه بسا عملى صحیح باشد اما مورد قبول درگاه خداوند قرار نگیرد. زیرا صحیح بودن عمل یعنى انجام تمام اجزا و شرایط آن عمل، اما قبول بودن عمل یعنى این عبادت داراى روح است و روح عبادت حضور قلب است که نهى از فحشا و منکر می کند. اگر بعد از عبادت، گناه انجام دهد، معلوم می شود عبادتش مقبول واقع نشده است[45]، و یا کسانى هستند روزه می گیرند؛ اما انواع گناهان را در حال روزه انجام می دهند؛ ظلم می کنند، مال مردم می خورند، آبروى مسلمانان را می ریزند و با غیبت و تهمت افراد بیگناه را آزار می دهند به یقین اینگونه اشخاص از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره اى نمی برند.[46]
پذیرش ولایت، شرط قبولی اعمال
اکمال نعمت و اتمام دین، در سایه ولایت تحقّق یافت؛ امروز هم اتمام نعمت، چه نعمت هاى مادّى و چه نعمت هاى معنوى، و اکمال دین، در تمام ابعاد و شاخه هایش، در سایه ولایت است. بدون ولایت، هر چند به ظاهر دین عمل شود و پوسته اعمال و عبادات انجام شود، ولى بی شک به مرحله قبول و پذیرش درگاه الهى نمی رسد.[47]
لذا یکى از مهمترین شرایط قبولى عبادات، پذیرش ولایت اهل بیت علیهم السلام است که اگر نباشد عبادات به کلى بی روح و خالى از محتوا می شود.[48]
در این زمینه امام باقر علیه السلام چنین فرمودند: «..وَ لَمْ یَعْرِفْ وِلایَةَ وَلِىِّ اللَّهِ فَیُوالیهِ وَ یَکُونَ جَمیعُ اعْمالِهِ بِدِلالَتِهِ الَیْهِ ما کان له علی الله حق فی ثوابه و لا کان من أهل الإیمان؛ اگر کسی ولایت ولی خدا را نشناسد، تا از وی تبعیت کند و جمیع اعمالش را به ولایت و هدایت وی متمرکز سازد، از انجام این اعمال، پاداشی از جانب حق تعالی نصیبش نخواهد شد و از زمره اهل ایمان شمرده نمی شود.».[49]
بر اساس این روایت، راز و رمز اشتراط ایمان و ولایت این است که انسان کارها و اعمال شایسته را به راهنمایى و هدایت بزرگان دین انجام دهد و از مسیر خاصّى که آنها بیان می کنند حرکت کند.[50]
البته باید دانست قبولی اعمال همان مرتبه عالى عمل است و اگر خدمات انسانى و مردمى با ایمان همراه باشد، عالیترین محتوا را خواهد داشت، و در غیر این صورت به کلى بی محتوا و بی پاداش نخواهد بود.[51]
عیبهای دیگران را بپوشانیم
هم چنین در ادامه این دعا آمده است: «وَعَیْبی فیهِ مَسْتُوراً؛ و عیبم را پوشیده دار، اى شنواترین شنوندگان»[52]
یکى از صفات پروردگار، ستار العیوب بودن است؛ لذا با رحمت واسعه اش گناهان پنهانى بندگان را افشا نمی کند تا آبروى آنها در نزد دوست و دشمن ریخته نشود. شاید بیدار شوند به سوى خدا باز گردند و از گناهان خویش توبه کنند و دست بردارند. [53]
این فراز از دعا درسی برای بندگان دارد که آنها هم ستار العیوب باشند و به محض اطلاع از گناهان پنهانى کسى، به افشاگرى برنخیزند و آبرویش را نریزند و به او مجال اصلاح خویشتن و توبه دهند.[54]
اضافه بر این کمتر کسى است که عیب و خطایى در پنهان نداشته باشد اگر باب افشاگرى گشوده شود، همگان نسبت به یکدیگر بی اعتماد می شوند و سرمایه اصلى جامعه که اعتماد است از دست می رود.[55]
سخن آخر: منظور از «سمیع» بودن پروردگار چیست؟
در فراز پایانی دعا به درگاه الهی عرضه می داریم: «یا اسْمَعَ السَّامِعینَ؛ اى شنواترین شنوندگان»[56]
محققان بر این عقیده اند که سمیع بودن خداوند، چیزى جز علم و آگاهى او نسبت به اصوات نیست. البتّه این واژه از آنجا که در آغاز براى قوه شنوایى ما وضع شده، همیشه تداعى گوش را با خود دارد؛ ولى واضح است این لفظ هنگامى که در مورد خداوند به کار می روند، از مفاهیم جسمانى و آلات و ادوات، مجرّد و برهنه می شوند؛ چرا که ذات پاک او مافوق جسم و جسمانیّات است.[57]
البتّه این یک معناى مجازى نیست، و اگر هم آن را مجاز بنامیم مجاز ما فوق الحقیقه (بالاتر از معناى حقیقى) است. زیرا او چنان احاطه و آگاهى به اصوات دارد، و چنان همه این امور نزد او حاضراند که از هرگونه شنوایى برتر و بالاتر است، و لذا خداوند در دعاها به عنوان «اسْمَعُ السّامِعینَ» (از همه شنوندگان شنونده تر) توصیف شده است.[58]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[2] همان.
[3] تفسیر نمونه، ج 12، ص 165.
[4] تلخیص خطبه 110 نهج البلاغه؛ تفسیر نمونه، ج 4، ص 364.
[5] تفسیر نمونه، ج 12، ص 166.
[6] نور الثقلین؛ ج 5، ص 626، ح 58.
[7] تفسیر نمونه، ج 27، ص 191.
[8] مثالهاى زیباى قرآن، ج 1، ص 312.
[9] تفسیر نمونه، ج 12، ص 65.
[10] سورۀ اسراء، آیۀ 19.
[11] تفسیر نمونه، ج 12، ص 64.
[12] سورۀ انسان؛ آیۀ 22.
[13] تفسیر نمونه، ج 25، ص 373.
[14] همان، ج 12، ص 65.
[15] همان، ص 66.
[16] تفسیر قرطبى، ج 6، ص 3852.
[17] تفسیر صافى ذیل آیه.
[18] تفسیر نمونه، ج 12، ص 66.
[19] همان، ج 25، ص 373.
[20] همان، ص 374.
[21] همان، ص 373.
[22] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[23] وسایل الشیعه، ج 7، ب 18، ح 20.
[24] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 7، ص 313.
[25] وسایل الشیعه، ج 7، ب 18، ح 20.
[26] برگزیده تفسیر نمونه، ج 1، ص 164.
[27] همان، ص 513.
[28] ثواب الاعمال؛ به نقل از سفینة البحار؛ مادّه« صوم».
[29] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 124.
[30] میزان الحکمه، ج 5، ص 473.
[31] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2، ص 131.
[32] همان، ص 123.
[33] کلیات مفاتیح نوین، ص 702.
[34] وسایل الشیعه، ج 7، ب 18، ح 21.
[35] مثالهاى زیباى قرآن، ج 1، ص 7.
[36] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[37] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 12، ص 561.
[38] «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً أَرْبَعِینَ یَوْماً»
[39] کافى، ج 6، ص 401، ح 4.
[40] بحارالانوار، ج 2، ص 392.
[41] همان، ج 73، ص 361.
[42] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 12، ص 562.
[43] بحار الأنوار، ج 59، ص 267، ح 45.
[44] دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 417.
[45] گفتار معصومین علیهم السلام، ج 2،ص 123.
[46] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 13، ص 178.
[47] آیات ولایت در قرآن، ص 69.
[48] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 13، ص 178.
[49] مثالهاى زیباى قرآن، ج 1، ص 319.
[50] همان.
[51] تفسیر نمونه، ج 10، ص 313.
[52] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[53] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج 12، ص 188.
[54] همان.
[55] همان.
[56] کلیات مفاتیح نوین، ص 817.
[57] پیام قرآن، ج 4، ص 126.
[58] همان.