حكومت اسلامى مسير خود را از بالا يعنى از حكومت اللَّه به سوى مردم طىّ مى كند؛ لذا مى تواند كاملًا بر موازين حكومت مردمى منطبق گردد. با اين تفاوت كه برخلاف سيستم حكومت غير اسلامى، كه اين شرايط در آن مطلقاً مطرح نيست لیکن در نامزدهاى «مسئول اجرائى» حكومت اسلامى، يك سلسله شرايط از نظر اسلام و ايمان و امانت و تقوا قبلًا بايد احراز گردد،[1]و اين همان تفاوت مهمی است كه حكومت هاى الهى را از حكومت هاى مادّى جدا مى سازد؛ هر چند هر دو ممكن است در شكل حكومت مردمى ظاهر گردد.[2]
از این رو «مسئولان بالاى نظام اجرائى» با مشورت و مشاركت مردم انتخاب شوند تا همكارى صميمانه ترى در ميان آنها باشد؛ و اين نمى شود مگر اينكه مردم در انتخاب آنها به نحوى خواه به طور مستقيم يا غيرمستقيم دخالت داشته باشند؛ به ويژه در عصر و زمان ما كه فرهنگ عمومى حاكم بر جوامع انسانى، فرهنگ مشاركت عمومى در امر حكومت است.[3]
بنابراين قبلًا افراد متعدّدى كه صلاحيّت براى اين منصب مهم را دارند، و شرايط لازم را براى اين وظيفه حساس طبق تصديق خبرگان صالح و بى نظر احراز كرده اند؛ به مردم معرّفى مى شوند. سپس مردم طبق يك برنامه انتخاباتى صحيح و سالم در امر گزينش يكى از آنها شركت مى كنند[4]و آنچه را مصداق اصلح مى بينند بر مى گزينند.[5]
ضرورت انتخاب اصلح در آموزه های اسلامی
در اسلام روى مسأله «انتخاب اصلح ، تأكيد شده است؛ چنانكه، در تاريخ زندگى پيغمبر اسلام آمده است كه او از ميان تمام مسلمانان، جوان بيست و چند ساله اى را به نام «عَتَّاب بنِ اسيد» براى فرماندارى «مكّه» برگزيد؛ و فرمانى به نام وى صادر كرد، و چون انتخاب اين جوان با توجّه به كمى تجربيّات او، در ميان اصحاب و ياران سؤال انگيز بود؛ و كمتر موردى در گزينش هاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شبيه آن پيدا مى شد كه براى مركز بسيار حسّاسى همچون مكّه فرد بسيار جوانى را انتخاب كند، با يك جمله به تمام سؤالاتى كه در اذهان مطرح بود پاسخ داد، رو به سوى «عَتَّاب» كرده فرمود:«اى عَتّاب آيا مى دانى تو را براى چه به اين مقام برگزيدم؟ و بر كدام قوم فرمانروا كردم؟ تو را فرماندار «اهل اللّه» عزّوجل (اهل حرم خدا و ساكنان مكّه) نمودم؛ و اگر در ميان مسلمانان كسى را براى اين مقام «شايسته تر» از تو مى يافتم، اين كار را به او مى سپردم!»[6]،[7]
هرگز نباید با وجود «اصلح » به سراغ «صالح» رفت
بدیهی است هميشه معيار گزينش افراد، و شرايط و صفات لازم در آنها، بستگى و تناسب نزديكى با ميزان مسؤوليّت هاى آنان دارد؛ چرا كه هر نوع مسؤوليّتى يك نوع شرايط و صفات را ايجاب مى كند.[8]
لذا هر قدر مسؤوليّت ها سنگين تر و گسترده تر باشد، شرايط آن نيز به همان نسبت سنگين تر و گسترده تر خواهد بود.[9]در حقيقت اصل «انتخاب اصلح» يكى از اصولى ترين شرايط براى انتخاب مديران است.[10]
در تبیین این مسأله باید گفت رابطه صالح و اصلح دو گونه است: گاهى صالح و اصلح فاصله زيادى دارند، كه اگر اصلح را رها كنند و سراغ صالح بروند عرف مى گويد خيانت است، گاهى صالح و اصلح فاصله زيادى ندارند، عرف اين مقدار تفاوت كم را خيانت نمى داند، لیکن اگر صالحى باشد و اصلحى، بايد سراغ اصلح رفت .[11]
کوتاهی در انتخاب اصلح؛ خیانت به خدا ، رسول اکرم(ص) و مومنین است
اصل اساسى در تقسيم پست ها در حكومت اسلامى و سپردن مديريّت ها و فرماندهى به افراد، همان اصل گزينش شايسته ترين افراد و انتخاب اصلح است، و انحراف از اين خط، خيانتى است به خدا و پيامبر(ص) و همه جامعه اسلامى.[12]
اینگونه است که پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، عواقب کوتاهی در انتخاب فرد اصلح را در قالب يك دستور كلّى بیان نموده و مى فرمايد: «مَنْ وَلَّى مِنْ أَمْرِ الْمُسْلِمينَ شَيْئاً فَوَلَّى رَجُلًا وَهُوَ يَجِدُ مَنْ هُوَ أَصْلَحُ لِلْمُسْلِمينَ مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللّهَ وَرَسُولَهُ؛كسى كه چيزى از امور مسلمين را بر عهده گيرد، سپس فردى را عهده دار كار مهمّى كند، در حالى كه فرد اصلح از او را مى يابد، خيانت به خدا و رسول او كرده است!»[13]،[14]
و نيز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است: «مَنْ قَلَّدَ رَجُلًا عَلى عِصابَةٍ وَهُوَ يَجِدُ فى تِلْكَ الْعِصابَةِ أَرْضى مِنْهُ فَقَدْ خانَ اللّهَ وَخانَ رَسُولَهُ وَخانَ الْمُؤمِنينَ؛كسى كه كار گروهى را بر عهده كسى بگذارد كه در ميان آن گروه فردى از او شايسته تر پيدا مى شود، خيانت به خدا و رسول خدا و مؤمنين كرده است!».[15]،[16]
در همين زمينه و در فرازی دیگر، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:«مَن اسْتَعْمَلَ عامِلًا عَنِ المُسْلِمينَ وَهُوَ يَعْلَمُ أَنَّ فيهِمْ مَنْ هُوَ أَوْلى بِذلِكَ مِنْهُ، وَأَعْلَمُ بِكِتابِ اللَّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ، فَقَدْ خانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ، وَجَميعَ المُسْلمينَ؛هر كس از ميان مسلمانان فرماندارى را برگزيند در حالى كه مى داند ديگرى نسبت به او، اولويّت دارد و به قرآن و سنّت آگاهتر است، خيانت به خدا و رسول او و جميع مسلمانان كرده است.»[17]،[18]
به راستى اين حديث كه هم ناظر به بُعد مكتبى و تعهّد، و هم بُعد تخصّصى و آگاهى است پشت را مى لرزاند و به همگان هشدار مى دهد كه در همه جا اصل لياقت و آگاهى و اولويّت ها را دقيقاً مراعات كنند.[19]
مسولیت همگانی در انتخاب و معرفی کاندیدای اصلح
بی شک انتخابات مسئولیت آفرین است، لذا کسی را که انتخاب می کنید چهار سال شریک در اعمال او خواهید بود، از این رو نباید سرسری انتخاب کرد، بلکه باید با تحقیق و تأمل فرد شایسته را انتخاب کرد. اگر بی حساب و کتاب وارد انتخاب شوید و گرفتار حب و بغض ها و جناح گرایی شوید و آن فرد منتخب خلافی کرد شریک اعمال او در چهار سال خواهید شد.[20]
لیکن اگر پس از تحقیق همه جانبه و مشورت با اهل اطلاع به فرد مومن و متعهد و اصلح رای بدهید مسیولیتی در قبال اعمال بد او ندارید.[21]
آری نباید در انتخاب گرفتار وسواس شد و رای سفید به صندوق انداخت، این مسئله درست نیست؛ بلکه باید انسان به اندازه توان تحقیق کرد،[22] حال اگر بهقدر کافی دربارۀ شخص منتخب تحقیق شود، مسؤولیتی دربارۀ اعمال آیندۀ او نخواهد بود [23] و عندالله معذور است.[24] ولی امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید.[25]
صیانت از امانت الهی در گرو انتخاب اصلح
انتخابات در واقع پذیرفتن مسئولیت هاست. ما نمی توانیم سرنوشت خود، مملکت، انقلاب و دینمان را به دست هرکس بسپاریم. در یک معامله ساده آیا شما حاضر هستید هرکسی را وکیل خودتان بکنید حتما می گوید وکیل باید امن و امان باشد تا از طرف من برود معامله انجام دهد شما وقتی برای یک کار معمولی ساده فردی اصلح را انتخاب می کنید برای دین ، کشور و سرنوشت خود و مردمش چطور می توانید به هر کسی رای بدهد باید ببینید چه کسی صلاحیت بیشتری در حفظ این امانت الهیه دارد.[26]
سخن آخر
از روشن ترين نشانه هاى اين انقلاب این است[27] که همگان در راستای ساختن خود و ديگران و تشکیل يك گروه نيرومند ،شايسته ، شجاع و آگاه كه پرچمدار انقلاب باشد كوشش كنيم.[28] لذا انتخاب فرد اصلح مسأله کلیدی است كه نقش مستقیمی در سرنوشت مردم ایفا می کند.[29]در این میان بازخوانی تاریخ انقلاب ما را در انتخاب اصلح کمک می کند.[30]
از نظر فقه اسلامى نیز نباید با وجود «اصلح » به سراغ صالح و يا با وجود «صالح» به سراغ «غير صالح» رفت.[31]
امیدواریم خداوند عنایت کند کسی که اصلح باشد رای بیاورد و بتواند مشکلات مردم را حل، نقاط ضعف را برطرف و نقاط قوت را تقویت کند.[32]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] پيام قرآن، ج 10، ص: 141.
[2] همان.
[3] همان.
[4] همان.
[5] همان؛ص 99.
[6] اسد الغابة، ج 3، ص 385.
[7] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص128.
[8] همان.
[9] همان.
[10] همان.
[11] كتاب النكاح ؛ ج 2 ؛ ص34.
[12] همان؛ ص 129.
[13] السيّاسة الشّرعية، ص 716.
[14] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص128.
[15] السيّاسة الشّرعية، ص 716.
[16] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص128.
[17] سنن بيهقى، ج 10، ص 11.
[18] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص136.
[19] همان.
[20] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/3/1392.
[21] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1394/11/28.
[22] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/3/1392.
[23] مردم و احکام دین، ش۴.
[24] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛9/3/1392.
[25] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1394/11/28.
[26] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1392/2/25.
[27] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص161.
[28] همان.
[29] مديريت و فرماندهى در اسلام ؛ ص50.
[30] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛1386/11/12.
[31] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص: 51.
[32] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛25/2/1392.