ارزش خدمت به مردم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

ارزش خدمت به مردم از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


تقوای خدمت / توفیق خدمت / خدمت، حق امت / اولین وارد شونده به بهشت / بهترین راه برآورده شدن حاجت / برترین مقام / بهترین خدمت ها / پاداش بی نهایت / واسطه فیض / تقویت سرمایۀ اجتماعی / راز جاودانگی / رئیس جمهور خادم مردم بود‌

توده هاى زحمت کش مردم رکن اصلى جامعه اند، اگر نفرات جامعه را از هم جدا حساب کنیم، جامعه مفهوم نخواهد داشت. ولی اگر آنها را با پیوند با یکدیگر در نظر بگیریم، همانند ساختمانى که مصالح کوچک آن با ملاط محکمى به هم پیوسته است، جامعه مفهوم اصلى را پیدا مى کند.[1]

لذا زندگى بشر یک زندگى دسته جمعى است، و اداره این زندگى جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امکان پذیر نیست: «نَحْنُ قَسَمْنا بَینَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیا؛ ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را براى بعضى برترى دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده» و با هم تعاون نمایند».[2]

مى دانیم اسلام دینى اجتماعى است و آیات قرآن و روایات اسلامى به طور گسترده از [خدمت] به مردم سخن گفته است و روایات متواترى در این باره در منابع حدیث وارد شده[3] که در این نگاشته به آن می پردازیم.

تقوای خدمت

امام علی علیه السلام به چهار وصف برجسته از اوصاف پارسایان اشاره مى کند که هر یک مکمّل دیگرى است، از جمله مى فرماید:[4] «نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاء، والنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَة، أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِاخِرَتِهِ، وأَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ، نفس او در سختى، و مردم از او در آسایشند، نفس خود را براى آخرت خویش به تعب افکنده و مردم را از خود در راحتى قرار مى دهد».

[مدیر انقلابی] وقتى می ببیند مردم مشکل دارند، خود را به زحمت مى اندازد و چه بسا بى خوابى ها را بر خود تحمل مى کند تا مشکل آن ها را حل کند. چنان عمل کرده که وقتى مردم دچار مشکلى مى شوند، خود به سوى او مى آیند و گوئى او باز کننده گره و حلّال مشکلات است، دائماً به دنبال کارهاى مردم است، تا مردم راحت باشند، گرچه خود ناراحت باشد، ولى این ناراحتى نه به خاطر امور دنیوى و وجهه پیدا کردن است، بلکه براى خدا و توشه برگرفتن براى آخرت است.

او به بقاء مى اندیشد و بقاء در آخرت است. بینش و اندیشه او چنین عملى را به او توصیه مى کند، زیرا بینش او بینشى توحیدى است که خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چیزها مى شمارد.

در روایتى از امام عسکرى علیه السلام رسیده که: «خَصْلَتَانِ لَیسَ فَوْقَهُمَا شَیءٌ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ اَلْإِخْوَانِ؛[5] دو خصلت است که بالاى آن چیزى نیست، یکى ایمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دینى و انسانى».

[حاکم صالح] مى داند نفس او امر کننده به پلیدی ها است (امّاره به سوء) و دشمنى شناخته شده است و از این رو توجه به خواهش هاى آن نمى کند، تا به سختى افتد، سختى او مایه راحتى مردم و راحتى او مایه ناراحتى مردم است، او ظلم به احدى نمى کند و جز آسایش خلق به چیزى نمى اندیشد.

مرحوم الهى، در ذیل «نفسه منه فى عناء و الناس منه فى راحة» چنین گوید:

به خلق آسایش آرد خویش را رنج***که جوید در خراب خویشتن گنج

تو نیز ای جان چو مردان وفا کیش***جهان را نوش باش و خویش را نیش

(الهى) جهد کن تا مى توانى***که مردم را به آسایش رسانى [6]

توفیق خدمت

امام علی علیه السلام در نکته ای حکمت آمیز مى فرماید: «وَ لَا قَائِدَ کالتَّوْفِیقِ؛ هیچ راهبرى همچون توفیق نیست».

«توفیق» در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است که با معناى عرفى آن کاملًا سازگار است. منظور از «توفیق» در اینجا آماده بودن اسباب براى انجام دادن کارى است؛ مثلا فراهم شدن اسباب مثلًا براى زیارت بیت الله یا کمک به محرومان، یا فرا گرفتن علم و دانش تمام این ها توفیق نامیده مى شود. اگر امام علیه السلام مى فرماید: بهترین رهبر توفیق است براى آن است که توفیق انسان را به راه حق و مسیر اطاعت پروردگار مى کشاند و راهنماى خوبى براى نیکى ها و خوبى هاست.

به هر حال شک نیست که سرچشمه اصلى توفیق براى کارهاى خیر ذات پاک پروردگار است، از این رو در حدیثى از امام باقر علیه السلام مى خوانیم: «لا نِعْمَةَ کالْعافِیةِ وَلا عافِیةِ کمُساعِدَةِ التُّوفیقِ؛ هیچ نعمتى مانند سلامت و عافیت نیست و نه هیچ عافیتى همچون فراهم شدن توفیق است».[7]

هر قدر انسان در راه خدا گام بردارد، به بندگان خدا خدمت کند و براى همه خیرخواه باشد خداوند توفیق او را براى انجام کارهاى نیک بیشتر مى کند.[8]

خدمت، حق امت

در حکومت اسلامى، دولت باید در خدمت مردم و مراقب و محافظ آن ها باشد. حدیث معروف «کلکمْ راعٍ وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» نیز اشاره به این معنا دارد که همه مردم باید مراقب یکدگر باشند و در مقابل هم مسئولند. [9]

امام علی علیه السلام در آخرین بخش از خطبه 34، به سراغ یکى از مهم ترین مسائل مربوط به حکومت مى رود و حقّ امّت را بر امام و رهبر، در جمله هایى کوتاه و بسیار پر معنا بیان مى دارد[10] آن جا که مى فرماید: «اى مردم ! شما بر من حقى دارید، اما حق شما بر من این است که از خیرخواهى و خدمت به شما دریغ نورزم و بیت المال را به نفع شما به طور کامل به کار گیرم».[11]

به نظر مى رسد که منظور از خیرخواهى و خدمت، همان برنامه ریزى کامل و همه جانبه براى پیشرفت و تعالى مردم در تمام جنبه هاى معنوى و مادى است.

دومین حق امّت نیز در خطبه بالا، مربوط به مسائل اقتصادى و از جمله مسئله عدالت اجتماعى است که همیشه مهم ترین مشکل جوامع انسانى بوده است و غالب جنگ ها و نزاع هاى خونین و بسیارى از مفاسد اجتماعى، به خاطر زیر پا گذاشتن این اصل ظهور و بروز مى کند.[12]

هم چنین امام علیه السلام نامه 59 به یکی از کارگزارانش را با اجراى عدل و خدمت به مردم آغاز کرده و با خدمت به مردم پایان مى دهد و این دلیل روشنى است بر اینکه حکومت هاى اسلامى باید صد در صد مردمى باشند و [با خدمت] منافع توده هاى رعیت را بعد از جلب رضاى الهى از هر چیز برتر بشمرند.[13]

اولین وارد شونده به بهشت

در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم که فرمود: «أوَّلُ مَن یدخُلُ الجَنَّةَ أهلُ المَعروفِ؛ نخستین کسانى که وارد بهشت مى شوند کسانى هستند که اهل کارهاى خیر و خدمت به خلق هستند».[14] و در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «عَلَیکم بِصَنائعِ المَعروفِ، فإنَّها نِعمَ الزّادِ إلَى المَعادِ؛ بر شما باد! به کارهاى نیک و خدمت به خلق که بهترین زاد و توشه براى معاد است».[15] در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است که اصحاب و یاران خود را تشویق به معروف و کارهاى خیر کرد، سپس فرمود: «بهشت درى دارد به نام «معروف» تنها کسانى از آن در وارد مى شوند که در دنیا «صنایع معروف» (کارهاى خیر) داشته اند». در پایان مى افزاید: «إنّ العَبدَ لَیمْشی فی حاجَةِ أخیهِ المؤمنِ فیوَکلُ اللّهُ عزّ و جلّ بهِ مَلَکینِ: واحدا عَن یمینِه و آخَرَ عَن شِمالِهِ، یسْتَغْفِرانِ لَهُ ربَّهُ و یدعُوانِ بقَضاءِ حاجَتهِ؛ بنده اى که در طریق بر آوردن حاجت برادر مؤمنش گام بر مى دارد خداوند دو فرشته را مأمور مى کند: یکى از طرف راست و دیگری از چپ با او مى روند و پیوسته براى او استغفار مى کنند و بر آوردن حاجات او را از خدا مى خواهند».[16]

بهترین راه برآورده شدن حاجت

پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «مَنْ کانَ فِى حاجَةِ أَخِیةِ الْمُسْلِم کانَ اللَّهُ فِى حَاجَتِهِ،[17] کسى که در راه انجام حاجات و نیازمندى هاى برادران دینیش کوشش کند، خداوند در راه انجام حاجات او خواهد بود».

مردم غالباً فکر مى کنند که اگر به حلّ مشکلات دیگران بپردازند از پیشرفت در زندگى مى مانند، در حالى که منطق اسلام غیر از این است، پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم در حدیث بالا مى فرماید، تو در راه حلّ مشکلات مردم و رفع نیازمندى هاى آن ها بکوش، خداوندى که قدرتش مافوق قدرت تو و همه قدرت هاست به تو کمک مى کند و مشکلات تو را حل مى نماید. این موضوع را با چشم خود دیده ایم که افرادى که به دیگران کمک مى کنند مشکلاتشان به طور عجیبى حل مى شود و این یک موهبت الهى است.[18]

برترین مقام

خدمت به خلق در ردیف بزرگترین عبادات اسلامى است، و یکى از طرق خدمت به خدا این است که انسان مصالح و منافع آن ها را همانند مصالح و منافع خودش ببیند، و همان طور که در مورد منافع خود با نهایت دلسوزى رفتار مى کند، درباره منافع و مصالح دیگران نیز کاملًا دلسوز باشد، و در حضور و غیاب مردم از خیرخواهى فروگذار نکند.

پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم در این زمینه مى فرماید: «إنَّ أَعْظَمَ النّاسِ مَنْزلَةً عِنْدَ اللَّهِ یوْمَ الْقِیامَةِ أَمْشاهُمْ فِى أَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛ بلند پایه ترین مردم در روز رستاخیز کسى است که از همه بیشتر براى خیرخواهى خلق خدا گام برداشته است».[19]

بهترین خدمت ها

اینکه انسان دنیا را براى فراهم آوردن امکانات جهت خدمت به دیگران و تقویت پایه هاى اقتصاد جامعه اسلامى بخواهد، عبادتى است کم نظیر و بهترین خدمات انسانى و اسلامى را انجام مى دهد.

لذا امام على علیه السلام با آن زهد و تقواى بى نظیر به این مسئله افتخار مى کند که در دوران حکومت او تمام مردم کوفه از زندگانى مطلوب و قابل قبولى برخوردار بودند، مى فرماید: «مَا أَصْبَحَ بِالْکوفَةِ أَحَدٌ إِلاَّ نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَیأْکلُ اَلْبُرَّ وَ یجْلِسُ فِی اَلظِّلِّ وَ یشْرَبُ مِنْ مَاءِ اَلْفُرَاتِ؛ تمام مردم کوفه داراى زندگى مرفهى هستند، کمترین آنها از گندم استفاده مى کند [نه نان جو] و خانه و سر پناهى دارد و از آب آشامیدنى گوارایى (آب فرات) استفاده مى کند».[20]

پاداش بی نهایت

مى دانیم برآوردن حوایج نیازمندان و حل مشکلات مردم از مهم ترین مستحبات و بهترین طاعات است، تا آنجا که در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ کتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ یغْفِرُ فِیهَا لِأَقَارِبِهِ وَ جِیرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَمَعَارِفِه؛ کسى که براى برآوردن حاجت برادر مسلمانش تلاش و کوشش کند براى جلب رضاى پروردگار، خداوند متعال هزار هزار حسنه در نامه اعمال او مى نویسد و حتى به سبب آن بستگان و همسایگان و برادران دینى و آشنایانش مشمول غفران الهى مى شوند».[21]

امام علی علیه السلام در یکی از نامه هایش به یکی از کارگزارانش انگشت روى دو مصداق از مصادیق حق گذارده و او را به حفظ آن ها توصیه کرده، مى فرماید: «وَمِنَ الْحَقِّ عَلَیک حِفْظُ نَفْسِک، وَالِاحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِیةِ بِجُهْدِک؛ از جمله حقوق [واجب] این است که خویشتن را - در برابر هواى نفس و انحراف از فرمان خدا -حفظ کنى و براى رسیدن به پاداش الهى با تمام توان در خدمت به رعیت بکوشى».

سپس به ذکر دلیلى براى این موضوع پرداخته مى فرماید: «فَإِنَّ الَّذِی یصِلُ إِلَیک مِنْ ذَلِک أَفْضَلُ مِنَ الَّذِی یصِلُ بِک، وَالسَّلَامُ؛ آنچه در این راه از منافع [معنوى] عاید تو مى شود از مشکلات و ناراحتى هایى که دامنگیر تو مى گردد (به مراتب) بیشتر است. والسلام»

مفسّران نهج البلاغه در تفسیر جمله اخیر این نظر را ارائه داده اند که منظور امام علیه السلام این است: زحماتى را که در راه خدمت به مردم منطقه ات متحمل مى شوى، در مقابل پاداش هاى پروردگار بسیار ناچیز است.[22]

واسطه فیض

در حدیثی در کتاب شریف کافى از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلْمَعْرُوفِ أَهْلًا مِنْ خَلْقِهِ حَبَّبَ إِلَیهِمْ فَعَالَهُ وَ وَجَّهَ لِطُلَّابِ الْمَعْرُوفِ الطَّلَبَ إِلَیهِمْ وَیسَّرَ لَهُمْ قَضَاءَهُ کمَا یسَّرَ الْغَیثَ لِلْأَرْضِ الْمُجْدِبَةِ لِیحْییهَا وَیحْیى بِهِ أَهْلَهَا وَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ لِلْمَعْرُوفِ أَعْدَاءً مِنْ خَلْقِهِ بَغَّضَ إِلَیهِمُ الْمَعْرُوفَ وَبَغَّضَ إِلَیهِمْ فَعَالَهُ وَحَظَرَ عَلَى طُلَّابِ الْمَعْرُوفِ الطَّلَبَ إِلَیهِمْ وَحَظَرَ عَلَیهِمْ قَضَاءَهُ کمَا یحَرِّمُ الْغَیثَ عَلَى الْأَرْضِ الْمُجْدِبَةِ لِیهْلِکهَا وَیهْلِک أَهْلَهَا وَ مَا یعْفُو اللَّهُ أَکثَرُ؛ خداوند متعال براى کارهاى نیک [و خدمت به مردم ] افرادى از خلق خود را قرار داده و انجام آن را محبوب آن ها ساخته و طالبان کمک را به سوى آن ها فرستاده و برآوردن حاجت آنان را براى آنها آسان نموده همان گونه که باران در سرزمین خشک تأثیر مى گذارد و آن را زنده مى کند و صاحبان زمین به وسیله آن زنده مى شوند و نیز خداوند دشمنانى براى کار نیک از خلقش قرار داده [که براثر اعمال و نیات سوئشان گرفتار این دشمنى شده اند] و انجام آن را در نظر آن ها مبغوض ساخته و طلب کردن از آن ها را بر طالبان نیکى ممنوع کرده همان گونه که باریدن بر [پاره اى از] زمین هاى خشک را بر باران ممنوع کرده تا آن زمین و اهلش هلاک شوند و آنچه خداوند عفو مى کند بیشتر است».[23]

تقویت سرمایۀ اجتماعی

مهم ترین پشتوانه کار مدیران و فرماندهان در پیشبرد اهداف بزرگ خود حمایت هاى مردمى و علاقه قلبى مردم به آنها است، و این پشتوانه در صورتى محفوظ مى ماند که رابطه خود را با مردم از طرق مختلف مخصوصاً از طریق تماس مستقیم حفظ کنند.

به همین دلیل، پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم و سلم و امیر مؤمنان على علیه السلام در دوران حکومتشان همیشه و در هر حال در دسترس مردم بودند، و اگر گاهى شرایط ایجاب مى کرد که تمام وقت با آن ها نباشند، ساعتى را براى این ملاقات و رابطه مستقیم قرار مى دادند.

درِ خانه آن ها باز و بدون حاجب و دربان بود، هر کس مى توانست مشکلش را مستقیماً با آن ها در میان بگذارد.

به هر حال، این ارتباط مستقیم هم محبّت او را در دل ها زیاد مى کند، و هم افکار عمومى را براى کمک به پیشبرد اهداف براى او بسیج مى نماید، و هم اطّلاعات واقعى دست اوّل را دراختیار او مى گذارد.

اصولًا هیچ تکیه گاهى براى زمامداران، مدیران و فرماندهان مهمتر از تکیه گاه مردمى نیست که اگر باشد کارها به سهولت و سرعت پیش مى رود و اگر نباشد تلاش ها کم اثر و بیهوده است.

طریق به دست آوردن این پایگاه علاوه بر آنچه در بالا گفته شد، دلسوزى و صداقت و خیرخواهى براى مردم است.

قرآن مجید مى گوید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً؛ مسلّماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبّتى براى آنان در دل ها قرار مى دهد!».[24]

کلام امام علی علیه السلام ناظر به همین معناست مى فرماید: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکوْا عَلَیکمْ، وَإِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیکمْ؛ آن گونه با مردم معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک ریزند و اگر زنده مانید به شما عشق ورزند»، اشاره به این که پیوند خدمت کردن به مردم را آنچنان محکم کنید که شما را به منزله نزدیک ترین عزیزان خود بدانند.[25]

کوتاه سخن اینکه، پشتوانه مردمى و حمایت توده هاى جمعیت مخلص، کیمیاى عجیبى در مسئله زمامدارى و مدیریت و فرماندهى است، و راه به دست آوردن این کیمیا آن است که انسان براى آنها خدمت و دلسوزى کند، صداقت به خرج دهد، و رابطه همیشگى داشته باشد.[26]

راز جاودانگی

طبیعت زندگى این جهان مادى، فنا و نابودى است، اما اعمال صالح، ابدى هستند، چرا که رنگ الهى دارد. به همین دلیل قرآن در آیه شریفه 96 سوره نحل به ما هشدار مى دهد که بیائید سرمایه هاى وجود خود را از فناپذیرى نجات بخشید و در صندوق پس اندازى ذخیره کنید که دست تطاول ایام به محتویاتش نمى رسد و گذشت شب و روز آن را به فنا و نیستى سوق نمى دهد. بیائید و سرمایه هاى خود را براى خدا و در راه خلق خدا و جلب رضاى او به کار اندازید تا مصداق «عِنْدَ اللَّهِ » گردد، و به مقتضاى «ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ »[27] باقى و برقرار شود.

در حدیثى از پیامبر صلی الله علیه و آله مى خوانیم: «إذا ماتَ الإنسانُ انقَطَعَ عَمَلُهُ إلاّ مِن ثَلاثٍ: إلاّ مِن صَدَقَةٍ جاریةٍ أو عِلمٍ ینتَفَعُ بِهِ أو وَلَدٍ صالِحٍ یدعُو لَهُ؛ هنگامى که فرزند آدم از دنیا مى رود امید او از همه چیز بریده خواهد شد مگر از سه چیز: صدقات جاریه (آثار خیرى که در خدمت مردم و در راه خدا در جریان است) و علم و دانشى که مردم از آن بهره مى گیرند، و فرزند صالح که براى او دعا مى کند»،[28] چرا که همه اینها براى خدا و در راه او هستند و رنگ ابدیت دارند.[29]

سخن آخر: (رئیس جمهور خادم مردم بود)

در خاتمه باید گفت خبر حادثۀ دلخراش و شهادت ریاست جمهوری اسلامی ایران جناب حجت الاسلام والمسلمین رئیسی و همراهان ایشان رحمة الله علیهم موجب تأسف و تألم شدید گردید. ایشان در سال های طولانی و در عرصه های مختلف، خادم مردم و مکتب اهل بیت علیهم السلام بود و در ادای وظیفه و خدمت کوتاهی ننمود.

وی نمونۀ بارز از مسئول متعهد و مخلص انقلابی بود و مواضع آگاهانه و توأم با حریت او در سراسر جهان مایۀ عزت و سربلندی امت اسلام گردید و مردم شریف ایران و بسیاری از مظلومان عالم او را هرگز از یاد نخواهد برد.

اینجانب این ضایعۀ جانکاه را به مردم عزیز و خصوصاً به خانواده و بستگان ایشان و مسئولین کشوری و لشکری تسلیت عرض نموده، و از درگاه خداوند متعال حشر او را با اولیای طاهرینش و صبر و اجر جزیل برای بازماندگان مسألت دارم.[30]

پژوهش، تهیه و تنظیم، معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
makarem.ir

منبع:

پیام امام امیر المومنین علیه السلام


[1] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏10، ص405.

[2] سوره زخرف، آیۀ32؛ (تفسير نمونه، ج‏21، ص50).

[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏12، ص85.

[4] همان، ج‏7، ص590.

[5] تحف العقول، ج1، ص489.

[6] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص589.

[7] ميزان الحكمة، ح22236.

[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏12، ص673.

[9] همان، ج‏9، ص71.

[10] همان، ج‏2، ص343.

[11] شرح بيشتر در اين زمينه را مى ‏توانيد در كتاب پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج2، ص343 به بعد مطالعه كنيد.

[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏2، ص345.

[13] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏11، ص212.

[14] ميزان الحكمه، ج3، ص1931، ش12611.

[15] غرر الحكم، ش 6166.

[16] كافى، ج2، ص195، ح10؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏4، ص630).

[17] بحارالانوار، ج74، ص286.

[18] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص71.

[19] كافى، ج2، ص166؛ (يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)، ص79).

[20] بحار الأنوار، ج40، ص327؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج5، ص123).

[21] كافى، ج2، ص197، ح6؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏12، ص593).

[22] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏11، ص212.

[23] كافى، ج4، ص25، ح2؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏15، ص422).

[24] سوره مريم، آيه 96؛ (مديريت و فرماندهى در اسلام، ص156).

[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏12، ص85.

[26] مديريت و فرماندهى در اسلام، ص158.

[27] همان.

[28] ارشاد ديلمى.

[29] تفسير نمونه، ج‏11، ص390.

[30]متن پیام تسلیت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) در پی شهادت رییس جمهور، 31/2/1403.

captcha