يكى از علل نابسامانيهاى اجتماعى جوامع صنعتى عصر ما، متلاشى شدن نظام خانوادگى است كه نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران، و نه پيوند مهر و عاطفه اى از سوى همسران.[1]و اين است راه و رسم دنياى مادى و تمدن منهاى ايمان و مذهب.[2]
بی شک وضعیت متزلزل بنیان خانواده ها بسیار نگران کننده است؛ مسائلی پیش می آید که دیگر زن و شوهر یکدیگر را قبول ندارند و طلاق توافقی می گیرند.[3] به راستی ساحت خانواده در حال حاضر با توجه به شیوع مفاسد در حال تهدید شدن است، تاخیر در سن ازدواج جوانان و نیز افزایش آمارهای طلاق آن هم چند ماه بعد از ازدواج تکان دهنده است و نشان می دهد بنیان خانواده در حال تزلزل است.[4]
حال آنکه هر قدر اين واحدهاى كوچك از انسجام و استحكام بيشترى برخوردار باشد استحكام اساس جامعه بيشتر خواهد بود،[5]لذا ضرورت ارائۀ راهکاهایی برای تحکیم بنیان خانواده و لزوم ایجاد محیطی سالم و خالى از هرگونه كژى و ناموزونى در آن نهاد مقدس، از جمله مهمترین ضرورت ها در حیات اجتماعی به شمار می آید که در آموزه های اسلامی نیز بر آن به شدت تأکید شده است، از این رو اسلام اين مسأله مهمّ را با دقّت و موشكافى عجيبى مورد بررسى قرار داده و از هيچ برنامه مؤثّرى فروگذار ننموده، و در برابر «ضدّ ارزشهائى» كه گاه از سوى وسواسان خنّاس به عنوان «ارزش» کیان خانواده را تهدید می کند مقابله می کند.[6]
با این اوصاف باید راهکارهایی را در نظر گرفت تا پيوند وحدت و ارتباط آن چنان در ميان خانواده ها محكم و استوار گردد كه هيچ یک از چالش های اجتماعی عصر مدرنیته، نتواند بر آن موثر واقع گردد و کیان مقدس خانواده را تهدید کند.[7]
دین گرایی؛ مهمترین اصل در تحکیم بنیان خانواده
تشتّت و پراكندگى در همه امور اجتماعى، چه امر دين و چه دنيا، چه مسائل مربوط به اجتماع و چه خانواده، به نوبۀ خود چالش بزرگی است كه انسان را در ميان شك و ترديد و بى ايمانى و انواع اختلافات و پراكندگى و فساد غوطه ور می کند و چنانچه راه گريزى نيز از آن نباشد يأس و نااميدى سر تا پاى وجود اعضای یک خانواده را فرا خواهد گرفت.[8]
اين گونه است که تهاجم فرهنگى براى نابود ساختن اخلاق و متزلزل كردن پايه هاى ايمان نهاد خانواده و در نتيجه سلطه سياسى و اقتصادى و فرهنگى بر كشورهاى اسلامى صورت می گیرد، سلطه اى كه باعث نابودى دين و دنياى مردم می شود.[9]
با این تفاسیر تحکیم ساحت خانواده نیازمند روی آوردن به احکام الهی است؛[10] البته دین گرایی در نهاد خانواده به معنی «رهبانيّت» نیست که [11] در قالب ترس از خدا و پرداختن به عبادت دائمى، ترك دنيا گفته و از مردم و جامعه جدا شوند، چنانچه چنين كسانى نه ازدواج مى كنند و نه تشكيل خانواده مى دهند.[12]
از آن جا كه انسان در زندگی جمعی نمى تواند «خلأ فكرى» را براى مدتى طولانى تحمل كند، لذا اگر فضاى زندگی انسان در نهاد خانواده با عقايد و تعليمات صحيح پر نشود گرايش او به مكتب هاى غلط و ارزش هاى كاذب حتمى است، و در چنين حالتى هرگونه عقيده خرافى، و احياناً ويرانگر مى تواند کیان مقدس خانواده را بدون برخورد با مانعى پر كند و براى هميشه رسوبات مزاحمى در آن خانواده باقى گذارد.[13]
حال آنکه گرایش به دین ، خلأ ايدئولوژيكى و فكرى اعصای خانواده را به تعليمات صحيح خود پر مى كند و از گرايش اجتماعی به بيهودگى ها و موهومات باز مى دارد.[14]
حقیقت آن است که مذهب در نهاد خانواده به شرط اين كه آلوده به خرافه اى نشود يك عامل جنبش، جهش و حركت است.[15] از سوی دیگر مذهب عاملى براى تغذيه عواطف و احساسات خانوادگی است.[16]
هم چنین مذهب يك عامل ثبات خانواده در برابر مشکلات است به ویژه آنکه هيچ گاه زندگى خالى از سختيها نبوده و در واقع زندگى، چيزى جز درگيرى و پيكار با مسائل گوناگون نيست.مذهب است که با توجّه به «اعتقاد به قدرت بى پايان خدا» مى تواند بهترين تكيه گاه معنوى و روانى خانواده ها در برابر حوادث سخت زندگى باشد، و به او اميد و توان بخشد و يأس، دودلى، تحيّر و سرگردانى را از او دور سازد.[17]
آری گرایش به مذهب عاملى براى احياى روح وظيفه شناسى میان اعضای خانواده است[18]به ویژه آنکه مفهوم واقعی سلامت در دين مرتبط با سلامت خانواده است.[19] اینگونه است که مفاهیم والای ارزشی هم چون غيرت در خانواده شکل می گیرد که در یک بُعد به معناى دفاع از حريم خانواده است.[20]
جالب توجّه اينكه در احاديث متعدّدى لزوم دین گرایی در تشکیل و تحکیم خانواده مورد توجه قرار گرفته است به نحوی که از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است که فرمود:«اذا جائَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلْقَهُ وَ دِينَه فَزَوِّجُوهُ، انْ لا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الْأَرْضِ وَ فسادٌ كَبْيِرٌ[21]؛هرگاه كسى كه اخلاق و دين او را مى پسنديد به خواستگارى آيد او را به همسرى دخترتان بپذيريد، اگر چنين نكنيد فتنه عظيم و فساد بزرگى در زمين خواهد افتاد!»[22]
اين هشدار،مبین مفاسد بی شماری است که به علت عدم اهتمام به دین در نهاد خانواده ایجاد شده است. [23]همانگونه که تأمل در اسباب طلاق در عصر کنونی، حاکی از ناديده گرفتن توصيه هاى دينى در ارتباط با تحکیم خانواده است.[24]
تحکیم بنیان خانواده در گرو مبارزه با آداب و رسوم خرافي ازدواج
امروز مسأله تشكيل و تحکیم خانواده و ازدواج جوانان به صورت يكى از پيچيده ترين مسائل حادّ اجتماعى درآمده است، و كمتر خانواده اى است كه داراى دختر و پسر جوانى باشد و از اين موضوع ناله نكند و رنج نبرد.[25]
انبوهى از مشكلات طاقت فرسا اين مسأله مهم و در عين حال ساده زندگى را در كام خود فرو برده، و به صورت هيولائى وحشتناك درآورده است.[26] پیرایه ها به این سنت بسته شده مشکلاتی ایجاد شده است؛ مهریه ها، جهیزیه ها و تجملات سنگین و پر زرق و برق در مراسم ازدواج مشکلاتی را ایجاد کرده است، اینها هیچ کدام اسباب خوشبختی نیست، بلکه در مقابل غالبا اسباب بدبختی است.[27]
دختران زيادى در خانه ها مانده و در انتظار ازدواجند، و درحالى كه هيچ مشكل اصولى ندارند، خود را در برابر انبوهى از مشكلات جانكاه و در برابر موانع غيرقابل عبورى مشاهده مى كنند.[28]
از آن سو نيز پسران زيادى سنين شاداب جوانى را پشت سر گذارده، و هنوز در خم يك كوچه، در آرزوى تشكيل خانواده اند،[29]ولى آداب و رسوم زشت اجتماعى، و پيرايه هاى غلطى كه به اين امر حياتى بسته اند آنها را از رسيدن به مقصود باز مى دارد.[30]
و عجب اينكه اين مسأله در خانواده هاى مرفّه و فقير هر دو از امور پيچيده است! چرا كه هركدام كوهى از توقّعهاى غلط را بر دوش دارند، و زير آوار سنگينى از آداب و رسوم موهوم دست و پا مى زنند.[31]
و اسفبارتر اينكه چون پايه ها از آغاز كج گذارده مى شود، بناى بسيارى از خانواده ها تا گنبد دوّار كج مى رود، و چون شالوده محكمى ندارد پيوسته دستخوش نوسانات و اضطرابات و ناراحتيها است.[32]
اين در حالى است كه مى دانيم «خانواده بزرگ بشرى» از همين «خانواده هاى كوچك» تشكيل مى شود كه هر يك به منزله آجرى در اين ساختمان عظيم است، و استحكام اين ساختمان عظيم بستگى به استحكام اين واحدهاى كوچك دارد.[33]
اگر اين آجرها محكم و صاف و با دوام و پرصلابت باشند اين مجموعه عمر طولانى و مفيد دارد، و بعكس اگر سست و ناموزون باشد دائماً دستخوش تلاطم و ناهنجاريها است، و بسرعت از هم فرو مى پاشد و متلاشى مى شود.[34]
بنابراين، مسأله تشكيل و تحکیم خانواده براساس الگوها و معيارها و ارزشهاى صحيح ، از يكسو رابطه مستقيم و نزديكى با حلّ مشكلات خانوادگى و نابسامانيهاى شخصى مردم دارد، و از سوى ديگر نيز پيوند روشنى با حلّ مشكلات اجتماعى دارد.
به همين دليل براى تحكيم روابط عمومى اجتماعى انسانها، بايد قبل از هر چيز به فكر استحكام ريشه اصلى افتاد، و پايه هاى خانواده را بر شالوده قوى و محكم بنا نمود.[35]
ولى متأسّفانه در عمل ساحت خانواده تحت تأثیر ازدواج همراه با آداب و رسوم غلط و ارزشهاى موهوم و پندارهاى خرافى قرار گرفته و به شدت خدشه دار می شود.[36]
تشویق و ترغیب جوانان به ازدواج آسان ؛عامل اساسی در تحکیم بنیان خانواده
مساله ازدواج مساله ای بسیار ساده و در عین حال مهم و پیچیده است؛[37]در این بین ترغيب جوانان به ازدواج ساده و آسان و بى ريا و بى تكلف برای تحکیم بنیان خانواده مورد تأکید قرار گرفته است ؛، زيرا اين نكته مسلم است كه براى تقویت حیات اجتماعی و نیز بر چيدن بساط گناه، بايد از طريق اشباع صحيح و مشروع غرائز وارد شد.[38]
گفتنی است انسان تا مجرد است احساس مسئوليت نمى كند! اما بعد از ازدواج شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعى مى شود و خود را شديدا مسئول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامين وسائل زندگى فرزندان آينده مى بيند، به همين دليل همه سعی و تلاش خود را برای برای تحکیم نهاد خانواده به کار خواهد بست.[39]
البته تحقق این مهم در گرو ترویج ازدواج آسان است ؛ در این زمینه باید به سیرۀ نبوی اشاره نمود؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با جمعى از اصحاب و يارانش نشسته بود. زنی خدمت آن حضرت رسيد و عرض كرد: يا رسول اللَّه! نياز به ازدواج دارم، همسرى برايم انتخاب كن! پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نگاهى به اصحابش كرد و از آنها پرسيد: چه كسى حاضر است با اين خانم ازدواج كند؟ يكى از اصحاب برخاست و اعلام آمادگى كرد. حضرت از او پرسيد: چه چيز به عنوان مهريه به او مى دهى؟[40]
عرض كرد: متأسّفانه دستم خالى است و چيزى ندارم. حضرت فرمود: نه، بدون مهريه نمى شود. سپس خطاب به ياران سخنش را تكرار كرد و گفت: چه كسى حاضر است با اين خانم ازدواج كند؟ ولى اين بار هم غير از آن شخص كسى اعلام آمادگى نكرد. همان سؤال و جواب ميان حضرت و آن شخص رد و بدل شد و در نهايت نشست. براى بار سوم كه حضرت سخنش را تكرار كرد و كسى جز آن شخص از جايش برنخاست، خطاب به او فرمود: آيا چيزى از قرآن مى دانى؟ عرض كرد بله. حضرت فرمود: اين خانم را به ازدواج تو درآوردم [41]و مهريه اش را تعليم آنچه كه از قرآن مى دانى قرار دادم. قرآن را به او تعليم كن».[42]،[43]
طبق اين روايت مراسم بله برون و خواستگارى و تعيين مهريه و اجراى خطبه عقد به اين صورت ساده و در مدّت كوتاهى صورت گرفت و زن و شوهر روانه خانه بخت شدند.[44]
آرى، زندگى هرچه ساده تر و مهريه هرچه سبك تر باشد، تحکیم خانواده بیشتر و آرامش بيشتر و دوستى، صميميّت و همدلى افزون تر خواهد بود؛[45] امروزه نیز برخی جوانان با مهریه و جهیزیه ساده ازدواج می کنند و به جای مراسم پر زرق و برق به پابوس امام رضا(ع) می روند و بعد نیز زندگی بسیار خوبی با هم دارند. [46]
اگر بى عفتى را محكوم مى سازيم بايد وسائل ازدواج آسان در اختيار جوانان بگذاريم.[47] لذا بر همه لازم است كه امكان ازدواج آسان را براى جوانان فراهم كنند؛ از چشم هم چشمى ها، تشريفات كمرشكن، مهريّه هاى سنگين، مجالس جشن پر خرج، پيش شرطهاى نامعقول و مانند آن، به خاطر رضاى خدا و نجات فرزندانشان صرفنظر كنند؛ تا آنها به راحتى بتوانند زندگى مشترك ساده اى را آغاز كنند.[48]
بدون شك اگر سطح انتطارات و توقّعات پايين، و تشريفات در حدّ وسع و قدرت جوانان باشد، جلوى بسيارى از مفاسد گرفته مى شود. و اين امكان پذير است. كسانى كه، به هر شكل، به سنگين شدن بار ازدواج و سخت تر شدن شرايط آن كمك مى كنند، شريك گناهان جوانانى هستند كه به خاطر اين تشريفات كمر شكن، قادر بر ازدواج نيستند و آلوده اعمال منافى عفّت مى شوند![49]
چرا كه هر كس سنّت سيّئه اى را پايه گذارى كند، در گناه كسانى كه به آن سنّت عمل مى كنند شريك و سهيم خواهد بود، بدون آن كه از گناه آنان چيزى كاسته شود![50]،[51]
از این جهت اگر مسئولان، سازمان مجهزی برای مساله ازدواج جوانان فراهم کنند که هم تسهیلات بدهند و هم آموزش های لازم را به آنها ارائه کنند، بسیار مفید و بجا خواهد بود؛ بی شک اگر این مساله را رها کنیم و هر ازچند گاهی مراسمی برگزار کنیم حالت دکوری و نمادین پیدا می کند؛ از این رو باید سازمانی دارای سرمایه های کافی و اختیارات لازم وجود داشته باشد تا مساله ازدواج ساماندهی شود.[52]
محبت و مودت زوجین به یکدیگر؛ اصل بنیادین در تحکیم بنیان خانواده
متأسّفانه جهان امروز، جهان بى عاطفه هاست. اگرچه بشر امروزى در علم و دانش و دستاوردهاى علمى به پيشرفت هاى بى اندازه فراوانى دست يافت؛ لكن به همين ميزان از عواطف و احساسات تهى و خالى شده است. در كشورهاى صنعتى معيار و ارزش مادّه و پول است و كالاى محبّت و عاطفه هم كم ياب است و هم بى خريدار! حتّى عواطف خانوادگى در ميان اعضاى يك خانواده به شدّت كم و ضعيف شده است [53]
در حالی که محيط خانواده كانون احساسات و عواطف است و طبعا مقياسى كه در اين محيط بايد به كار رود با مقياس ساير محيطها متفاوت است، در محيط خانواده نمى توان تنها با مقياس خشك قانون و مقررات بى روح گام برداشت، در اينجا بايد حتى الامكان اختلافات را از طرق عاطفى حل كرد.[54]
لذا در قرآن کریم می خوانیم:«وَ مِنْ آياتِه انْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ انْفُسِكُمْ ازْواجاً لِتَسْكُنُوا الَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً انَّ فى ذلِكَ لَآياتٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّروُنَ؛[55]از نشانه هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودّت و[56]رحمت قرا داد؛ در اين، نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند.[57]
در اين آيه، به نخستين سنگر زير بناى جامعه بشرى، يعنى واحد خانواده و علقه و رابطه روحى حاكم بر آن اشاره كرده است؛[58] جالب اينكه در اينجا هدف زندگى زناشوئى را مسأله بقاى نسل نمى شمرد؛ بلكه به دست آوردن آرامش، ذكر مى كند. آرامشى كه از زندگى زناشوئى به دست مى آيد، به خاطر آن است كه اين دو جنس مكمّل با يكديگر، و مايه شكوفائى و نجات و پرورش يكديگر مى باشند، به گونه اى كه هريك از آن دو، بدون ديگرى ناقص است، و از اين طريق تكامل خويش را باز مى يابد.[59]
اين آرامش و سكونت، منحصر به جنبه جسمانى نيست؛ بلكه جنبه روحانى آن، مهم تر و قوى تر است؛ ناآرامى هاى روانى و عدم تعادل روحى، و بيمارى هاى گوناگونى كه بر اثر ترك ازدواج و زندگى توأم با تجرّد، براى انسان حاصل مى شود؛ شاهد گوياى اين معنى است.[60]
از این رو خداوند میان زوجین مودّت و رحمتى قرار داده كه در حقيقت چسب و ملاط و حلقه اتصال و ارتباط زن و شوهر محسوب مى شود؛ و آنها را به هم پيوند مى دهد، و از آن خانواده ای مستحکم و در نهایت اجتماعى قدرتمند مى سازد، همانگونه كه ملاطها، قطعات سنگى و آجر را به هم پيوسته و از آن ساختمانى عظيم و پرشكوه برپا مى كند.[61]
تعبير «أزواجا» به معناى همسانى است، هم چنین «من أنفسكم» يعنى از خود شما و از جنس شما يعنى زن از جنس مرد است، لذا زن و مرد در كنار يكديگر آرامش آفرينند و اگر با هم نباشند آرامش نيست، آری بين زوج و زوجه رياست و حاكميّت نيست بلكه مودّت و رحمت است.[62]
از سوی دیگر یک تفاوت مهم بين مودّت و رحمت اين است كه مودّت بين اثنينى است ولى رحمت ممكن است يك طرفه باشد، پس به اين معناست كه هميشه نبايد منتظر باشيد كه محبّت طرفينى باشد، بلكه اگر يك طرفه هم باشد اشكالى ندارد، يعنى اگر يكى از طرفين نامهربانى مى كند طرف مقابل مهربانى كند.[63]
لذا اگر زوجین بخواهند در انتظار خدمات متقابل بنشينند بايد هميشه محروم بمانند. اينجا است كه برنامه «مودت» جاى خود را به «رحمت» مى دهد، و خدمات ايثارگرانه به جاى خدمات متقابل مى نشيند؛ و چه لطيف است اين تعبير قرآنى و محتواى آن كه هرگز بنیان خانواده بدون به كار بستن آن روى آرامش و آسايش را نخواهند ديد.[64]
افزایش جمعیت؛ راهبرد کلیدی در تحکیم بنیان خانواده
جمعیت با استعداد، لایق و باهوش سرمایه اصلی خانواده و جامعه است و این دو نهاد اجتماعی را به جلو پیش می برد و باید حفظ شود.[65]
حال آنکه وضع جمعیت رو به خطر میرود و این رویه هرساله کم شده به طوری که زیر دو دهم رسیده که یک خطر بزرگ است.[66]لذا یکی از آمارهایی که بارها گفته شده این است که 35 درصد از خانواده ها تک فرزند می باشند[67].
حال وقتی درد را بیان میکنیم ، باید ریشههای درد و درمان را در نظر گرفته و مورد توجه قرار دهیم؛ الان وظیفه شرعی است. تک فرزندی بلایی برای بنیان خانوادهها است،[68] داشتن تک فرزند برای خانواده ها آسیب های زیادی دارد و زمینه توقع و خودخواه شدن تک فرزند را فراهم می کند و این جامعه را در آینده دچار مشکل می کند.[69]
روانشناسان و جامعه شناسان نیز بیان میکنند ، هرچه خانوادهها دارای تک فرزندی باشند، فرزند خشن و پر توقع بار میآید، ودر آینده نیز در خانواده و جامعه سرکش و خشن خواهد بود و مضر برای آن جامعه است. [70]
برای این که از این وضع نجات پیدا کنیم باید افزایش فرزند داشته باشیم به گونه ای که هر خانواده ای حداقل باید سه فرزند داشته باشد. [71]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت عمل به دستورات اسلام سبب خوشبختی خانواده ها می شود، و پایه های خانواده محکم می شود[72] لذا با تحقّق اين راهکارها، یقیناً امكان تقویت بنیان خانواده نيز وجود خواهد داشت.[73] از این رو دولت، مسئولان، مردم و خانواده ها همه باید دست به دست هم دهند تا اصول و مبانی تحکیم خانواده محقق شود.[74]
[1] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص334.
[2] همان؛ص 335.
[3]بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در رسانه ملی؛30/3/1395.
[4] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی؛19/1/1392.
[5] تفسير نمونه ؛ ج 21 ؛ ص334.
[6] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص18.
[7] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص456.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 1 ؛ ص284.
[9] استفتاءات جديد ؛ ج 1 ؛ ص495.
[10] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ؛ حرم حضرت فاطمه معصومه(س)؛14/5/1392.
[11] پيدايش مذاهب ؛ ص53.
[12] همان؛ ص 54.
[13] اسلام در يك نگاه، ص 16.
[14] اسلام در يك نگاه، ص: 17
[15] پيدايش مذاهب، ص: 178
[16] پيدايش مذاهب ؛ ص180
[17] پيدايش مذاهب ؛ ص181
[18] پيدايش مذاهب ؛ ص181
[19] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 13 ؛ ص435
[20] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص505
[21] ( 2) وسائل الشّيعه، جلد 14، صفحه 51، حديث 1 و 2 و 3.
[22] شيوه همسرى در خانواده، ص: 22
[23] شيوه همسرى در خانواده، ص: 22
[24] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج 1 ؛ ص379
[25] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص15
[26] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص15
[27] 26 مهر 1391
[28] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص15
[29] شيوه همسرى در خانواده ؛ ص15
[30] شيوه همسرى در خانواده، ص: 16
[31] شيوه همسرى در خانواده، ص: 16
[32] شيوه همسرى در خانواده، ص: 16
[33] شيوه همسرى در خانواده، ص: 16
[34] شيوه همسرى در خانواده، ص: 16
[35] شيوه همسرى در خانواده، ص: 17
[36] شيوه همسرى در خانواده، ص: 17
[37] 26 مهر 1391
[38] تفسير نمونه ؛ ج 14 ؛ ص456
[39] تفسير نمونه، ج 14، ص: 465
[40] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص245
[41] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله) ؛ ص245
[42] ( 1). وسايل الشيعه، ج 15، ص 3، ح 1.
[43] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص: 246
[44] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص: 246
[45] داستان ياران: مجموعه بحث هاى تفسيرى حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى (مدظله)، ص: 246
[46] 26/7/1391
[47] تفسير نمونه ؛ ج 8 ؛ ص145
[48] والاترين بندگان ؛ ص199
[49] والاترين بندگان ؛ ص199
[50] ( 1). بحارالانوار، جلد 2، صفحه 24، حديث 75.
[51] والاترين بندگان، ص: 200
[53] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج 1 ؛ ص76
[54] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص376
[55] 21 سوره روم
[56] آيين رحمت ؛ ص27
[57] آيين رحمت، ص: 28
[58] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص446
[59] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص446
[60] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص446
[61] پيام قرآن ؛ ج 2 ؛ ص446
[62] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص114
[63] كتاب النكاح ؛ ج 6 ؛ ص114
[64] پيام قرآن، ج 2، ص: 449
[65] در دیدار مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت24/4/1393
[66] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[67] در دیدار مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت24/4/1393
[68] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[69] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[70] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[71] ۲۷ آذر ۱۳۹۲
[72] ۱۳۹۶/۳/۳۱رسانه ملی
[73] والاترين بندگان، ص: 200
[74] 26/7/1391