سخن گفتن از دانشجویان، سخن گفتن از میلیونها نفر است، زیرا آنچه به دانشجویان عرضه می شود عرضه به اقشار بسیار گسترده ای از مردم است.[1] بازخوانى تاريخ انقلاب نشان می دهد دانشجویان از جمله عوامل کلیدی پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می آیند؛ دانشجویانی که در کنار دیگر اقشار مردم با دست خالى در مقابل ارتش نيرومند زمان شاه ایستادند و پيروز شدند. و هم اکنون نیز در رشد و پیشرفت جامعه ی اسلامی نقش انکار ناپذیری ایفا می کنند.[2]
لیکن در این میان و با گذشت زمان و آميختن سليقه ها و افكار شخصى و گرايش هاى مختلف و دراز شدن دست مفسده جويان به سوى جوانان و دانشجویان این مرز و بوم، اين روح زلال كه از فطرت پاک نشأت می گیرد با عبور از مغزهاى برخی جریانات غرب زده تدريجاً تيره و تار گشته، و صفاى نخستين خود را از دست می دهد.[3] حال آنکه «دانشجو» در جستجوى راه رستگارى است و همى خواهد زنگار شبهات و اوهام را از آينه درون بزدايد و به سالكان طريق حق پرستى ملحق گردد؛[4] لذا ضرورت بازشناسى چشم انداز راهبردی دانشجویان با تأکید بر هویت و رسالت حقیقی آینده سازان نظام اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد.[5]
علم آموزی؛ مهمترین رسالت دانشجویان
در آموزه های اسلامی طلب علم بر زن و مرد مسلمان واجب شده است؛ لذا در كلمات پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم است: «طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُل مُسْلم وَ مُسْلمة؛ تحصيلِ دانش بر هر مرد و زن مسلمانى واجب است.»[6] در روایتی از امام صادق عليه السلام نيز می خوانیم: «طلَبُ العِلم فِريضة على كل حال؛ کسب علم در هر حال، واجب است».[7]،[8]
براى آگاهى از توجه اسلام به علم و ارج نهادن به آن، كافى است به اين حديث بنگريم كه پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:«اغدُ عالماً او مُتَعَلّما او مستمِعاً او مُحِبّا و لا تكن الخامس؛ يا دانشمند باش يا دانشجو يا شنوا از دانشمندان و يا دوستدار آنان، و هرگز نفر پنجمى نباش كه هلاک خواهى شد!»[9]
لذا دانشجو برای آنکه به مقامات عاليه علمى برسد باید تلاش و كوشش را در فراگيرى علم افزايش دهد،[10] دانشجویان هرگز نبايد از[11] فراگيرى علم و دانش خسته شوند يا گمان كنند به مرحله نهايى علم و دانش رسيده اند باید بدانند به سمتى حركت می كنند كه هر قدر جلوتر می روند وسيعتر می شود.[12]
البته باید دانست اصل ماهیت علم آموزی باید در چهار مرحله طى شود، اوّل: فراگيرى علم، دوم: تثبيت آن علم، سوم: توسعه و تكميل آن، و چهارم: نشر آن در ميان مردم است.[13]
دانشجویان و نهضت مطالبهگری
بدیهی است تجسّس به معنى جستجوگرى در اعمال و امور مربوط به ديگران و زندگى خصوصى ديگران مذموم است و سبب ناامنى اجتماع و سرچشمه انواع خصومت ها می شود، و آتش كينه توزى و دشمنى در جامعه روشن شود، و جهنمى به وجود آيد كه تمام افراد اجتماع در آن در عذاب باشند.[14]
لیکن جستجو گری و مطالبه گری در مورد سرنوشت جامعه و تلاش برای رشد و پیشرفت نظام اسلامی، و پيشگيرى از نفوذ عوامل بيگانه و توطئه و تخریب نظام اسلامی بسیار مثبت و راهگشاست[15]
از سوی دیگر از نظر تكوين و آفرينش نيز خداوند، حسّ مطالبه گری را در ذات انسان قرار داده است؛ انسان، همواره مايل است از چيزهايى كه نمی داند، بپرسد و بداند. اين حس در دانشجویان شديدتر است؛ که از حقیقت جویی آن ها حکایت دارد، لذا وظیفه ی نخبگان جامعه ی اسلامی است كه با محبّت و مدارا به اين نياز روحىشان پاسخ مثبت دهند.[16]
بعضى فكر می كنند اگر از مسائل اصول عقايد سؤال كنند نشانه كفر و بی اعتقادى است؛ در حالى كه اين پرسش ها براى تحقيق بيشتر و استحكام بخشيدن به عقيده است. دانشمندان و آگاهان، به ويژه عالمان دينى وظيفه دارند كه در هر حال و در هر شرايط، براى پاسخ به سؤالات اعلام آمادگى كنند و با محبّت و احترام از پرسش كنندگان استقبال كنند.[17]
باید مراقب بود تا فضای علمی دانشگاه به آنجا منتهی نشود که ابتدایی ترين شرط هدايت و راهيابى كه تحقيق و جستجوگرى و مطالبه گری است از دانشجویان سلب شود، به نحوی که شور و عشق يافتن حق از وجود آنان رخت بر بندد، و اگر چشمه آبى زلال بر در خانه آنها نیز بجوشد صورت از آن برگردانده و اصلا به آن نگاه نکنند.[18]
در این میان عادت كردن به بحث و گفت و گوهاى بی حاصل و آميخته با لجاجت، ترس از جستجوگرى و تحقيق، وسواس و دودلى، و تسليم شدن در برابر شبهات و در حالت انفعالى فرو رفتن از جمله موانع تحقق مطالبه گری در فضای دانشجویی است.[19]
از سوی دیگر اصل عدالت خواهی و مطالبه گری برای دانشجویان یک واجب حیاتی است به ویژه در آنجا که جامعه در معرض طغيان ها و آشوب هاى شديد اجتماعى قرار می گيرد. یعنی دامنه نابرابری ها به اينجا برسد كه عده اى، در توزيع منابع اوليه، امكانات زيستى و مشاغل و فرصت هاى اجتماعى با تبعیض بيش از حقّ و توان و استعداد خود در نظر بگیرند.[20]
دانشجو و معنویت
اگر چه علم خورشيد زندگى و فروغ پربهاى حيات و شيرين ترين ميوه اى است كه انسان از نخستين روز پيدايى تاكنون چشيده است امّا تمام اين ارزش ها و آثار و قدر و قيمت ها براى علم و طالب علم، هنگامى است كه[21] در مسير صحيح قرار داشته باشد. عالِم كه ظرف علم است، اگر داراى باطن آلوده و روح پليد و كدورت قلب و ظلمت روان باشد، علمش در كجا مصرف خواهد شد؟[22]
دانشمندى هم كه از هدايت و صلاح و تربيت و آراستگى و صفاى باطن و معنويّت دل دور باشد، بلكه عالِم گمراه و دانشمند هوی پرست و شخص باسواد خودخواه از قاتل و ظالم بدتر و ضررش بيشتر است، بدين رو از بزرگان اسلام نقل شده است: «اذا فَسَدَ العالِمُ فَسَدَ العالَمُ؛ هرگاه دانشمند فاسد شود، جهان فاسد خواهد شد».[23] متأسّفانه در روزگار ما بيشتر دانشمندان دچار هواى نفساند، هواى نفسى كه مانند ريشه درخت در تمام زواياى زندگيشان ريشه دوانده و از اعمال و اخلاق و كردارشان پيداست كه گويى هواى نفس براى آنان والاترين معبود و بهترين محبوب و عزيزترين معشوق است.[24]
با این تفاسیر باید گفت همان گونه كه اميد به نتايج لذت بخش پيروزى در امتحانات و بيم از تبعات کسب نمرات پایین و تمام نيروی يك دانشجو را براى پيمودن مسير علوم و دانش ها بسيج می كند، بيم و اميد در پيمودن راه معنويت نيز ضرورى است. [25]
زیرا علم بدون معنویت و آرمان خواهی، و اشتغال به سرگرمي ها و همراهی با دوستان ناباب و حتی عبادت بی تفكر هيچكدام ماندنى نيست و به طور كلى دنيا و امور وابسته به آن پايدار نيست.[26]
البته حقیقت آن است که حضور جوانان مومن دانشجو در مناسبت های مختلف مذهبی حاکی از عزم و اراده ی کامل جوانان متدین این مرز و بوم در تهذیب و خودسازی، نگرش درگذشته و تصمیم برای آینده است که شکوه این پدیده ی معنوی، مساله بسیار مهمی است آن هم در دنیایی که به شدت آلوده شده است.[27]
لازم به ذکر است دانشجویان برای تحقق این مهم باید به عقلانیت دینی تکیه کنند؛ یعنی نه به كلى در جهان ماده فرو روند كه معنويت به فراموشى سپرده شود، و نه آن چنان در عالم معنى فرو می روند كه از جهان ماده به كلى بى خبر گردند، لذا نه همچون گروه عظيمى از يهود جز گرايش مادى چيزى را نشناسند و نه همچون راهبان مسيحى به كلى ترك دنيا گويند.[28]
دانشجویان و اخلاق مداری
مسائل اخلاقی در اسلام از اهمیت بسیاری برخوردار است[29] اخلاق مداری به هر كار شايسته اى كه وسيله تكامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الى اللَّه و پيشرفت جامعه انسانى در تمام زمينه ها شود اطلاق می شود.[30] اين تعبير حتى كارهاى كوچكى همچون برداشتن يك سنگ مزاحم را از سر[31] راه مردم شامل می شود، تا نجات ميليون ها ميليون انسان از گمراهى و ضلالت و نشر آیين حق و عدالت در تمام جهان.[32] لیکن متاسفانه در این ایام مورد تهاجم شدیدی واقع شده است و دارد به صورت نگران کننده ای در می آید. علت آن هم این است که مسائل اخلاقی متولی خاصی ندارد. [33]
باید توجه کنیم که مسائل اخلاقی اگر خراب شود اثر آن در مسائل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و سایر امور نیز ظاهر می شود. رشوه خواری، مواد مخدر، طلاق ها و غیره همه از همین جنبه ناشی می شود.[34]
در این زمینه باید خطاب به همه دانشجویان گفت دانشگاه مرکز علم است و بايد مرکز ادب و احترام باشد. مردم انتظار دارند هر چه سواد بيشتر می شود ادب بيشتر باشد. فضای حوزه ها هم بايد همين باشد.[35]
متأسفانه شاهدیم عده ای از جوانان با پدر و مادر خود هم همينطور با تندی و پرخاشگری برخورد می کنند و با برادر بزرگ خود هم همينطور. کسی نمی گويد حرف نزنيد، ولی همراه با ادب. مردم از دانشگاه ها و حوزه ها انتظار ادب دارند. شايد عده ی کسانی که رعايت اين مسائل را نکنند زياد نباشد ولی به نام دانشگاه تمام می شود. [36]
من واقعا رنج می کشم از فضایی که در برخی از دانشگاه ها پیدا شده است و اخلاق مداری به فراموشی سپرده شده است؛ حال آنکه خداوند به جمعيتی رحم می کند که آنها به خود رحم کنند. ما درس خوانده ايم مردم از ما انتظار دارند. اميدوارم همه اين مسائل را رعايت کنند که اگر چنين نکنند، نه که را قيمتی ماند نه مِه را.[37]
رسالت دانشجویان در صیانت از ارزش های نظام اسلامی
در عصری به سر می بریم که قدرت های استکباری برای از ميان بردن ارزش هاى نظام اسلامى از همۀ اهرم ها استفاده می کنند[38] ، از این رو به مسئولان در جلسه ای گفتم فکر نکنید محفوظ بودن ارزش های اسلامی برای قیامت است، اگر در این دنیا می خواهید این ارزش ها را حفظ کنید باید برای صیانت از ارزش های والای نظام هم چون شهادت طلبی ، عدالت خواهی و استکبار ستیری تلاش بیشتری از خود نشان دهید.[39]
به هرحال وظيفه همه ما در تمام برهه هاى تاريخ بايد حفظ نظام ارزشى اسلام در تمام بخش هاى آن اعم از اقتصادى، فرهنگى، نظامى و سياسى باشد، اين وظيفه رسالتى است بر عهده حوزه ها و دانشگاه ها و اولين پاسدار اين آرمان هاى اصيل، روحانى و دانشجو است كه تشكيل دهنده دو قشر فعال و متفكر جامعه هستند، آنها بايد در اين مسئله دقيق باشند و نگذارند وزن شخصيت را با وزن ثروت ها بسنجند.[40]
البته بر خلاف آن چه دشمنان اسلام تبلیغ می کنند، پایه های این نظام مستقل است؛ اما نباید از توطئه های دشمن غافل شویم. باید دشمنان مان را خوب بشناسیم و برای مقابله با آن ها همیشه آماده باشیم.[41]
آرمان خواهی و انقلابی گری با چاشنی آینده نگری؛ مهمترین رسالت دانشجویان
بر خلاف مکاتب غربی که رفاه و لذتخواهى، معيار همه چيز است و انسان مساوى با نيازها و خواسته هاى مادى است و آرمان نهايى همه فعاليت ها و رفتارهاى انسان، در محدوده تنگ مادى و لذات جسمانى خلاصه می شود.[42]
لیکن در اسلام بر آرمان خواهی و انقلابی گری برای تحقق آینده ای درخشان تأکید شده است، آينده بسيار روشنى که بعد از بروز تاريكی ها و آشكار شدن ظلمت ها به مسلمين نويد داده شده است، آينده اى كه به دست تواناى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف موعود رقم می خورد، و با طلوع خورشيد جمالش، تاریک ها و ظلمت ها رخت بر می بندد.[43]
لذا آرمان خواهی دانشجویان باید با چاشنی آینده نگری و ایجاد زمینه های معرفتی ظهور همراه باشد، اینگونه است که بر خلاف آنچه بعضى فكر می كنند، رابطه امام در زمان غيبت بكلّى از مردم بريده نيست؛ بلكه آن گونه كه از روايات اسلامى بر می آيد گروه كوچكى از آماده ترين افراد كه سرى پرشور از عشق خدا، و دلى پرايمان، و اخلاصى فوق العاده براى تحقّق بخشيدن به آرمان اصلاح جهان دارند، با او در ارتباطند و از طريق اين پيوند تدريجاً ساخته می شوند؛ و روح انقلابى بيشترى كسب می كنند؛ انقلابى سازنده و بارور براى ريشه كن ساختن هر گونه ظلم و بيدادگرى در جهان![44]
ممكن است آنها خودشان پيش از اين قيام از دنيا بروند ولى به هر حال آمادگى و تعليمات انقلابى را به نسل هاى آينده شان، و به ديگران منتقل می سازند، و در پرورش گروه نهايى سهيم و شريكند.[45]
لزوم اهتمام دانشجویان به حل مسائل اجتماعی جامعه
زندگى اجتماعى انسان، هزاران دشواری ها، كشمكش ها، تخاصم و درگيری ها را به همراه دارد که در جهت حلّ معضلات اجتماعى و رفع نزاع ها و حلّ و فصل امور،[46] باید یک محيط گرم همكارى و هماهنگى كامل براى رفع مشكلات زندگى به وجود آيد كه به جاى تنازع بقا، تعاون بقا بر آن حكومت می كند. در چنين اجتماعى افراد می توانند از حدّاكثر آزادى به منظور رشد فكرى، اخلاقى و عملى استفاده كنند و به کمک يكديگر، در راستای رفع مسائل و بحران های اجتماعی جامعه اقدام نمایند.[47]
در این میان دانشجویان و جنبش های دانشجویی بايد به مردم نزدیک شوند و براى رفع مشكلات آنها بکوشند.[48]
بنابراین برای پیشرو بودن در هر دانشی، نباید تنها به پژوهشهای ذهنی و مقالهنویسی قناعت کرد، باید به جنبههای کاربردی هم پرداخته شود و علوم مختلف را برای حل مشکلات و برطرف کردن نیازهای جامعه به کار بست.[49] زیرا علمی که گره از کار جامعه باز نکند، شبه علم است؛ باید به مردم و متخصصان توصیه کرد دانش خود را در راه حل مشکلات کشور بکار بگیرند و دانشگاهها نیز باید همین رویه را در تربیت دانشجویان در پیش بگیرند تا مردم به وجود آنها افتخار کنند.[50]
مطابق آنچه به ما گفتند برخی از شعارهایی که در روز دانشجو و دیگر مناسبت ها سر داده می شود سیاسی است، در حالی که باید دانشجویان و دانشگاهیان نیازها و کمبودهای علمی خود و مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه را فریاد بزنند.[51]
البته برای تحقق این مطالبه، نقش دولت در تأمین هزينه های دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های علوم انسانی در راستای رفع مسائل اجتماعی از جمله مصارف ضرورى شمرده شده و براى جامعه اجتناب ناپذير است و بر حكومت اسلامى است كه به تأمين هزينه هاى اينگونه امور اهتمام جدّى داشته باشد.[52]
سياست بازی؛ بلای جان دانشجويان
تأسف آور است که هم اینک فضای برخی دانشگاه ها فضای پرخاشگری شده است و برخی دانشجویان از تعالیم اسلامی فاصله گرفته اند؛ البته ما مخالف فضای نقد و انتقاد در مراکز علمی و دانشگاهی نیستم، طلبه و دانشجو باید انتقاد و ایرادات خود را بیان کند؛ اگر انتقاد و یا نقدی صورت می گیرد باید در حوزه علمیه و یا دانشگاه مودبانه و محترمانه و به دور از فضای پرخاشگری و سیاسی بازی باشد.[53]
این که هرکس بیاید شعارهای زننده سر دهد زیبنده هیچ مرکز علمی و دانشگاهی نیست.[54] لذا اینجانب نسبت به سیاست زده شدن دانشگاه ها هشدار می دهم هرچند ما مخالف اظهار نظر اساتید و دانشجویان در مسائل سیاسی نیستیم، لیکن این که تنها به این مقوله بپردازند، و حتی دانشگاه را به یک باشگاه و حزب سیاسی تبدیل کنند به هیچ عنوان قابل قبول نیست و مردم را نیز به شدت نگران می کند.[55]
رسالت دانشجویان در نظریه پردازی و تولید فکر
علم وطن ندارد و ما در فراگیری دانش تعصب نداریم، لیکن نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که نباید تنها مصرف کننده باشیم بلکه باید تولید کننده باشیم.[56]
لذا کار ما صرفاً ترجمه کارهای دیگران نباشد، باید مبادله داشته باشیم و باید به این حد برسیم؛ لذا اینکه اخیرا می بینیم دانشجویان و دانشگاهیان ما مسائل تازه ای را در علم کشف می کنند اسباب خوشحالی ما است.[57]
البته اصرار غربی ها این است که ما وابسته باشیم، از این رو ما نباید این ذلت را بپذیریم بلکه باید در علم تولید کننده باشیم، از این رو نسبت به جاسازی افکار و مطالب انحرافی در علوم وارداتی از غرب باید هوشیار بود.[58]
برای تولید گرایی نیز باید مراقب بود که علومی که در دانشگاه ها خوانده می شود تصفیه شود و فرهنگ های غلط از آن جدا شود. دانشجویی که برای تحصیل به خارج فرستاده می شود باید چنان ساخته شده باشد که نه تنها تحت تأثیر فرهنگ غرب نباشد بلکه بتواند بر آنها تأثیر گذار باشد. حتی علومی که از خارج آورده می شود باید تصفیه شود و مطابق فرهنگ اسلامی شود. اهمیت این نکته در بخش علوم اسلامی و انسانی که با مسائل مذهبی و دینی و معرفتی سر و کار دارد بیشتر است.[59]
سخن آخر
در خاتمه باید گفت آینده کشور در دست دانشجویان و طلاب خواهد بود لذا حوزه های علمیه و دانشگاه ها شخصیت های آینده را تربیت می کنند و اگر این ها وضع قابل ملاحظه ای داشته باشند آینده انقلاب قابل تضمین است.[60]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
[1] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای کانون دانشگاهیان ایران اسلامی؛ 1390/06/19.
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1386/11/10.
[3] حكومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف؛ ص 227.
[4] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 1؛ ص 167.
[5] حكومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف؛ ص 227.
[6] بحارالانوار؛ ج 1؛ ص 117.
[7] همان؛ ج 2؛ ص 172.
[8] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 2؛ ص 60.
[9] محجة البيضاء؛ ج 1؛ ص 22.
[10] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 12؛ ص 241.
[11] همان؛ ج 13؛ ص 582.
[12]همان؛ ص 583.
[13] گفتار معصومين علیهم السلام؛ ج 1؛ ص 199.
[14] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 346.
[15] همان.
[16] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 6؛ ص 296.
[17] همان.
[18] تفسير نمونه؛ ج 5؛ ص 153.
[19] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 12؛ ص 215.
[20] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 341.
[21] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 470.
[22] همان؛ ص 471.
[23] الهدى إلى دين المصطفى؛ ج 1؛ ص 79.
[24] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 471.
[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 6؛ ص 227.
[26] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 2؛ ص 272.
[27] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1394/02/15.
[28] تفسير نمونه؛ ج 1؛ ص 487.
[29] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/02/15.
[30] تفسير نمونه؛ ج 27؛ ص 299.
[31] همان.
[32] همان؛ ص 300.
[33] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1389/02/15.
[34] همان.
[35] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1388/08/13.
[36] همان.
[37] همان.
[38] مناظرات تاريخى امام رضا عليه السلام با پيروان مذاهب و مكاتب ديگر؛ ص 10.
[39] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار مدیرکل بنیاد شهید استان قم؛ 1394/12/17.
[40] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)؛ ج 1؛ ص 87.
[41] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار اعضای مجمع روحانیون مجلس شورای اسلامی؛ 24/3/1389.
[42] دائرة فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 346.
[43] پيام امام امير المومنين عليه السلام؛ ج 5؛ ص 726.
[44] حكومت جهانى مهدى عجّل الله تعالی فرجه الشریف؛ ص 229.
[45] همان.
[46] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 1؛ ص 522.
[47] آفريدگار جهان؛ ص 29.
[48] مشكات هدايت؛ ص 145.
[49] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس و مدیران جهاد دانشگاهی؛ 1393/09/18.
[50] همان.
[51] همان.
[52] دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 347.
[53] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1388/08/13.
[54] همان.
[55] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار رئیس و مدیران جهاد دانشگاهی؛ 1393/09/18.
[56] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دیدار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و اعضای کانون دانشگاهیان ایران اسلامی؛ 1390/06/19.
[57] همان.
[58] همان.
[59] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارح فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1390/10/07.
[60] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع نمازگزاران حرم مطهر رضوی؛ 1392/06/08.